جستجوی این وبلاگ

آذر ۰۶، ۱۴۰۰

روایتی از قتل سونیا آریاپور (دهقان) در گفتگو با مادرش: اجازه ندادم فامیلی جد پدری را روی سنگ قبر سونیا بنویسند/ بهار عباسی



سونیا آریاپور (دهقان) در شهر سردشت قربانی قتل ناموسی شد و به دست برادر و پسرعمویش کشته شد و در شهرک نلاس دفن شد. برادرش، سامان دهقان نوزده‌ساله و پسرعمویش، هیدی دهقان بیست‌ویک ساله او را به قتل رساندند. پدر و مادر سونیا از هم جدا شدند و تجربه‌ای از ازدواج ناموفق در کودکی داشتند و حضانت پسر خردسالش هم برای درمان‌اش بود. سردشت یک شهر مرزی با بافت سنتی است و هیچ امکانات تفریحی ندارد و زنان در آن با جنسیتی بسیاری از روبه‌رویند. آن‌ها فقر و مشکلات اقتصادی بسیاری را تجربه می‌کنند و این فضای سنتی بسیاری از هنجارهای مردانه را در خود درونی کرده و زنان در مخالفت با قتل ناموسی و زن‌کشی روبه‌رو می‌شوند.


سونیا با مشکلات اقتصادی تعداد زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کند و با وجود آن‌که تحت پوشش بهزیستی بود، اما این پول به مقداری نیست که هزینه‌های مایحتاج زندگی خود را تامین کند. او در آرایشگاه کار پیدا می کند تا از نظر اقتصادی مستقل باشد. ولی با مخالفت خانواده و فامیل‌هایش می‌شود و او را با تلفنی به مرگ می‌برند و در روز ۲۳ دی ماه سال ۱۳۹۹ و پسرعمویش او را به خارج از شهر می‌برند، شکنجه می‌کنند و به قتل می‌رسانند. آن ها جست سونیا را در یک چاه دفن می کنند. درنهایت و پس از تحقیقات پلیس، برادر و پسرعموی‌ سونیا در شهر سردشت می‌شوند و در بازجویی به قتل سونیا اعتراف می‌کنند. در گزارش پزشکی قانونی ضرب‌وشتم روی بدن سونیا و مرگ از طریق خفگی بررسی شده است. مادر سونیا روی سنگ قبرش به جای فامیلی پدرش از فامیلی خودش استفاده می کند و روی سنگ قبرش نام سونیا آریاپور را حکاکی کرده است.


گفتگوی «خط صلح» با سنور آریاپور، مادر سونیا را می‌خوانید.


شما دلیل وقوع این قتل را چه می‌دانید؟

سونیا هیچ مشکلی نداشت، تنها به دلیل این که من و پدرش از هم جدا شده بودیم، که سونیا را به قتل رساندند فکر می‌کردند با قتل سونیا تنها پدر او می‌تواند از این افراد شکایت کند. چون پدرش هم زندان است خیالشان از این بابت راحت تر بود. از این موضوع اطلاعی نداشتند که فرزند سونیا یا من هم می‌توانیم از این افراد شکایت کنیم. پسر من را اغفال کردند و از او خواستند که سونیا را با بهانه‌ای به محل قتل بیاورد و او را به قتل رساندند. 

درخواستی شما از مراجع قضایی چیست؟


در حال حاضر من می‌خواهم این دو فرد تاوان قتل سونیا را پس بدهند. من اعلام می کنم از رضایتی که برای پسرم به اسرار پدرم و سایر اعضای خانواده داده ام، پشیمانم. چراکه این افراد تحت هیچ شرایطی حق نداشتند سونیا را به قتل برسانند و از همه مهم‌تر قصد دارند جسد او را پنهانی دور بیندازند تا کسی که او را پیدا کند. این افراد باید پاسخگو باشند و تاوان قتل سونیا را بدهند.


در حال حاضر رابطه ای شما با پسرتان چگونه است؟


فرد قاتل هیچ‌وقت پشیمان نیست و حتی اعتراف هم نمی‌کنند و منکر این قتلند. چند بار از پسرم سوال کردم چه کسی تو را غفال کرد؟ جوابی نداد. می‌کنم او را تهدید کرده است. پسرعمو و عموهای سونیا با پسرم در این قتل دست دارند، اما پسر خودم منکر این موضوع است و دروغ می‌گوید و من در حال حاضر با پسرم قطع ارتباط کرده‌ام و حاضر به دیدن او و حتی رفتن به ملاقاتش در زندان هم نیستم. اوایل به ملاقات او می‌رفتم و می‌خواستم بدانم چه کسی او را اغفال کرده است، اما پسرم حرفی نمی‌زند، اگر پسرم با ادعای چند نفر حاضر به قتل خواهر خود می‌شود، با من چه رفتاری خواهد داشت؟ و من با او در ارتباط نیستم…


چرا بعد از مرگ سونیا تصمیم گرفتید نام خانوادگی مادری را به جای نام خانوادگی پدری روی سنگ قبرش حکاکی کنید؟

سونیا قربانی مردسالاری شد و او را به بهانه‌ای رفت و آمد و کارن کشتند. آن‌ها دائماً رفت‌وآمد سونیا با دوستانش را کنترل می‌کردند. من تصمیم گرفتم روی آگهی ترحیم و سنگ قبرش به جای سونیا دهقان از نام سونیا آریاپور استفاده کنم. تصمیم گرفتم کمتر از مرگش از نام خانوادگی آن‌ها استفاده شود چون باور دارم که سونیا قربانی دست مردان خانواده شد.


شما بر چه اساسی پسرعمو و خانواده پدری سونیا را مظنونان این جنایت می‌دانید؟

سونیا ده روز قبل از مرگش با من تماس گرفت و گفت مادر من می‌خواهم به مهاباد بیایم، مزاحم زندگی تو نمی‌شوم. تنها زندگی میکنم و خودم کار میکنم فقط تو از من حمایت کن. من به سونیا گفتم به مهاباد نیا. خانواده‌ای عمویت انسان‌های درست زندگی من را از هم می‌پاشند، من الان دوباره ازدواج کرده‌ام و دو فرزند دارم. نمی‌خواهم زندگی من را از هم بپاشند. سونیا گفت: صدای ضبط شده این افراد را دارم که من را به مرگ می‌برند. از سونیا پرسیدم چه کسی تو را تهدید به مرگ می کند؟ گفت پسرعموهایم. صدای ضبط شده آن ها را دارم. خانواده‌ی پدری سونیا او را به خانه‌شان می‌برند و سونیا و کیف او را می‌برند. حتی من در زمان شکایت اعلام کردم که وسایل سونیا را می‌خواهم، چون شواهد قاتل‌بودن خانواده‌ای پدری سونیا در گوشی سونیا وجود دارد که او را تهدید به مرگ کرده است. آن‌ها و وسایل سونیا را گوشی می‌گرفتند. سونیا را طوری به قتل رساندند که کسی نفهمید و مشخص کرد چه کسی این کار را انجام داد. قتل سونیا به تنهایی کار پسرم نبود. پسرم سنش کم است و به تنهایی نمی‌توانم این قتل را به این خوبی برنامه‌ریزی کنم و همه‌ی جوان را در نظر بگیرم. اگر بزرگ‌ترها (سایر افراد خانواده‌ای پدری سونیا) در این قتل دست نداشتند، این بچه‌ها نمی‌توانند سونیا را به قتل برسانند.

وضعیت روحی شما بعد از مرگ سونیا چگونه است؟

من از روزی که سونیا را از دست داده ام، زندگی ام نابود شده است. واقعاً ناراحتم و دچار مشکلات اعصاب و روان شده ام. مشکلات خانوادگی بسیاری از گریبانگیر زندگی‌ام شده و به هیچ وجه نمی‌توانم سونیا را فراموش کنم و تا روزی که می‌میرم، هیچ وقت سونیا و مرگ او را فراموش نکنم.


شما که دخترتان قربانی قتل ناموسی است، چه درخواستی دارید؟

این افراد باید تاوان قتل سونیا را بدهند؛ حتی اگر پسر خودم باشد و صد‌درصد مطمئنم که خانواده‌ی پدر سونیا همگی در قتل سونیا دست داشته‌اند، خانواده‌ی پدری سونیا با هم‌دستی هم نقشه‌ی قتل سونیا را کشیدند و پسر من را اغفال کردند و به او گفتند مادر و پدرت رضایت می‌دهند و به این شیوه او را فریب دادند و اکنون او را قاتل سونیا می‌دانند. هم‌اکنون که پسر من زندانی است، خانواده‌ی پدری سونیا پاسخ‌گو نیستند؛ در حالی که عموها و پسرعموهایش در قتل سونیا دست داشتند، اما الان پسرم را قاتل سونیا می‌دانند. چرا این قتل‌ها به این راحتی در سردشت انجام می‌شود؟ چرا کسی سزای کار خود را نمی‌بیند؟ به راحتی افراد را به قتل می‌رسانند. خانواده‌ی مقتول رضایت می‌دهند و این افراد آزاد می‌شوند. قتل به همین راحتی انجام می‌شود.


با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

شهلا اعزازی: خشونت در ایران قانون است/ گفتگو از مهرنوش نوع‌دوست



موضوع هم‌چنان قدرت است. تا زمانی که گروهی بر گروه دیگر اعمال قدرت می‌کنند و نابرابری و تبعیض وجود دارد، هم در اشکال مختلف بازتولید می‌شود. جنسیتی هم از این امر مستثنا نیست، اما تفاوتش این است که در خصوصی‌ترین حوزه‌های افراد رخ می‌دهد. یعنی جایی که پایگاه امنیت روانی فرد شکل می‌گیرد؛ اما در ایران موضوع پیچیده‌تر است. در ایران فقط جنگ قدرت بین زن و نیست، بلکه وجود حمایت و امکانات قانونی و عرفی از خشونت است. اینجا صاحبان قدرت برای اعمال خشونت از همه جانبه‌ی قانون هم دارند. در این گفت‌وگو با شهلا اعزازی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه خشونت جنسی در ایران و حمایت‌های قانونی از آن را بررسی می‌کنند.


باتوجه به قدمت پدرسالاری در ایران ریشه‌ی خشونت جنسیتی چیست؟


ریشه‌های تاریخی جنسیتی نه فقط در ایران، بلکه در همه دنیا پدرسالاری یا همان مردسالاری امروزی است. زمانی که گروهی بر گروه دیگر اعمال قدرت می‌کنند، نابرابری ایجاد می‌شود. بنابراین موضوع نابرابری جنسیتی است که می‌تواند در بسیاری از موارد به خشونت منجر شود. جنسیتی ریشه‌های تاریخی دارد و هر ظلم و ستمی که تاریخی است، مقابله با آن وجود دارد.


پدرسالاری تاریخی و مردسالاری امروز در غرب و در ایران مورد انتقاد قرار گرفته و گروه‌های تحت ستم سعی می‌کنند این مسئله را از بین ببرند. مردسالاری در جامعه‌ای که به شدت و در جوامع مختلف در صورت‌های مختلف وجود دارد، به نوعی باعث می‌شود که گروه‌هایی در جامعه زنان جنسیتشان ایجاد کنند.


آیا می‌توان گفت قدرت مردان یا رواداشتن خشونت از سوی آن‌ها بر بخشی از فرهنگ یا هنجار جامعه در ایران است؟


‌مردان در ایران برای پیش‌بردن امیال خودشان در حوزه‌ی عمومی و خصوصی مجاز به خشونتند و می‌توانند دیگری را وادار کنند طبق میل آن‌ها رفتار کند. تضاد علایق در میان افراد طبیعی است و راه‌های مختلفی برای از بین‌بردن این تضادها وجود دارد. یکی از این راه‌ها گفت‌وگو است که به مجاب‌کردن دیگری می‌انجامد، اما ساده‌ترین راه مجاب‌کردن خشونت است. درباره‌ی مسئله‌ی خشونت خانگی زن با خشونت وادار می‌شود طبق میل مرد رفتار کند. این ساده‌ترین راه از دید فرد قدرتمند است که متأسفانه عواقب بسیار خطرناکی نه‌تنها برای آن فرد خشونت‌دیده، بلکه برای جامعه و نسل‌های دیگر دارد و باعث می‌شود چرخه‌ی خشونت ادامه پیدا کند. تأکیدی که بر خشونت خانگی می‌شود، از همین روست که نباید ادامه پیدا کند. از طرفی این خشونت در عرصه‌ی عمومی هم وجود دارد.


نقش زنان در بازتولید چرخه‌ی خشونت چیست؟


خوشبختانه این مسئله در ایران مطرح شده که چرخه‌ی خشونت ابتدا در خانواده باید از بین برود. زمانی به مسئله‌ی خشونت با عنوان تربیت نگاه می‌کردند؛ یعنی اگر زنی از شوهرش کتک می‌خورد، آن زن یا اطرافیانش که اکثراَ زنان بودند، از او می‌خواستند رفتارش را تصحیح کند. به نظر می‌رسد در جامعه‌ی کنونی ایران دیگر کسی آن شکل خشونت را قبول ندارد و آن را به شکل شیوه‌ی تربیتی نمی‌بیند؛ البته در مواردی زنان ممکن است مدارا و تحمل کنند، اما در درون خودشان ناراضی‌اند. می‌توان برای مقابله با خشونت از راه‌کارهای فردی استفاده کرد، اما برای از بین‌بردن آن باید راه‌کارهای اجتماعی وجود داشته باشد؛ مثلاً باید در کل جامعه حرکتی ایجاد شود که زنان حضور بیش‌تری پیدا کنند. زنان باید در جامعه‌ی مدنی شرکت و از این طریق خواسته‌هایشان را دنبال کنند. زنان هرجایی که زندگی می‌کنند، باید در شرایط اجتماعی زندگی‌شان فعال باشند.


مسئله‌ی خشونت باید به صورت عمومی مطرح شود، چون زنان معمولاَ در ایران امکان محافظت‌کردن از خودشان را در حوزه‌ی خصوصی ندارند. دیدگاه منفی هم به این موضوع وجود دارد که زنان را عامل تحریک و رواداشتن مردان به خشونت می‌داند؛ این دیدگاه اصلاَ مورد قبول نیست. پاسخ هیچ رفتار و عملی، حتی اگر غلط باشد، خشونت نیست. همان‌طور که اعمال خشونت در فضای عمومی مجازات دارد، باید در فضای خصوصی هم داشته باشد. متأسفانه در ایران مجازاتی برای خشونت در حوزه‌ی خصوصی وجود ندارد یا اگر دارد، آن‌قدر ناچیز است که کارآمد نیست. 

ضرورت تأکید بر جنسیتی‌بودن خشونت چیست؟ آیا نمی‌توان مفهوم خشونت را در همان بستر خودش بررسی کرد و بعد به جنسیت تعمیم داد؟


فراوانی و تکرار خشونت جنسیتی مقابل مفهوم کلانی مثل خشونت آن هم در تفکیک دو جنس مرد و زن بسیار زیاد است. خشونت را می‌توان در زمینه‌های مختلف مثل جنگ یا سیاست بررسی کرد، اما در مورد خشونت جنسیتی ما حضور خشونت در صمیمی‌ترین حوزه‌ی زندگی را شاهدیم. در زمینه‌ای که افراد را برای حضور در جامعه آماده می‌کند، خشونت وجود دارد؛ بنابراین وقتی بر خشونت جنسیتی تأکید می‌کنیم، فقط صدمه‌زدن به زنان مطرح نیست، بلکه فرزندان هم آسیب می‌بینند و این شاهد خشونت‌بودن از طرف کودکان و جوانان یک جامعه باعث می‌شود آن‌ها هم خشونت‌ورزیدن را یاد بگیرند. با در نظرگرفتن رابطه‌ی جامعه و خانواده که هر دو بر هم تأثیرگذارند، چرخه‌ی خشونت ادامه پیدا می‌کند. ما نباید فراموش کنیم که فقط زنان یا دگرباشان تحت ستم خشونت جنسیتی‌اند، بلکه کودکان هم جزئی از این موضوع به حساب می‌آیند.


چرا قربانی‌های خشونت جنسیتی در ایران سکوت می‌کنند؟


امروز تغییراتی نسبت به گذشته ایجاد شده که سروصداهایی از جاهای مختلف علیه خشونت جنسیتی بلند می‌شود؛ مثلاً من در تدوین یک مرام‌نامه با محور خشونت در دانشگاه‌ها دخیل بودم. در صورتی که ما فکر می‌کنیم مکان‌هایی مانند دانشگاه یا محیط‌های آموزشی چقدر باید امن باشد، اما این‌طور نیست و فعالیت‌هایی علیه خشونت در عرصه‌ی عمومی را شاهدیم.


ما درباره‌ی خشونت جنسیتی مدام یک مرد را در رابطه با یک زن در نظر می‌گیریم؛ در صورتی که ما خشونت ساختاری داریم؛یعنی در ساختار جامعه، نهادها، مؤسسات و به خصوص در قوانین این خشونت انعکاس دارد. این خشونت ساختاری گروهی را از مواهب، امتیازات و امکانات اجتماعی به دور نگه می‌دارد.


در مورد آزار جنسیتی و جنسی در عرصه‌ی عمومی مثل محیط کار امکانی برای دادرسی وجود ندارد. فردی که مورد آزار قرار می‌گیرد، نه از طرف خانواده و نه جامعه و قانون حمایت نمی‌شود. تنها کاری که ممکن است خانواده‌ی فرد برایش انجام دهد، این است که دیگر اجازه‌ی تحصیل یا کار را به آن فرد نمی‌دهد یا دائماَ یک مرد باید فرد را همراهی کند. همیشه سایه‌ی یک مرد باید وجود داشته باشد تا مردان دیگر تعرض نکنند. امکان شکایت در ایران وجود ندارد. پرونده‌هایی که تا امروز وجود داشته، در آخر شاکی، متهم می‌شود.


امروز خشونت جنسیتی در عرصه‌ی عمومی مخصوصاً محیط کار در فضای مجازی مطرح می‌شود و قباحت این موضوع تا حدود زیادی از بین رفته. گاهی برای برخی از مردان آزار جنسی مخصوصاً در محیط کار نوعی افتخار است و افرادی وجود دارند که آزار جنسی را نوعی از مردانگی می‌دانند‌، اما به خاطر شرایطی که فضای مجازی ایجاد کرده، افراد نسبت به این مسائل آگاه‌تر شده‌اند. امیدوارم روزی امکانات قانونی به طرز درستی برای پی‌گیری از خشونت جنسیتی در عرصه‌ی عمومی مخصوصاً در محیط کار ایجاد شود.


ما غیر از حمایت قانونی نیاز به سازمان‌های حمایتی هم داریم. سازمان‌هایی که افراد آسیب‌دیده از مسئله‌ی خشونت را با راه‌کارهای روان‌شناسی حمایت کند، اما در نهایت فقط رسیدگی کافی نیست. ما نیاز به تغییرات ساختاری بزرگ داریم که متأسفانه هیچ قدمی برای این تغییرات برنداشتند؛ فقط خود زنان و دخترانند که از شرایط‌شان حرف می‌زنند و آن را توضیح می‌دهند؛ شاید این به جایی برسد.


چرا حاکمیت در برابر اصلاح قوانین به نفع زنان مقاومت می‌کند؟ هر قانون حمایتی سال‌ها طول می‌کشد تا تصویب شود و در آخر هم آن‌قدر تغییر می‌کند که از خواسته و مفهوم اولیه‌ی خودش اما برعکس؛ ما شاهد تصویب قوانین جدید علیه زنانیم.


این مقاومت به خاطر همان قدرت در دست مردان است که زنان را در این جامعه ضعیف و بی‌ارزش می‌شمارد. این همان تصور کلیشه‌ای حکومت نسبت به زنان است. در صورتی که زنان پیش‌رو، تحصیل‌کرده، دانشجو و فعال که در محیط‌های کاری و عمومی و در حوزه‌های مختلف خودشان را ثابت کرده‌اد، کم نیستند. آن‌ها فکر می‌کنند زنان موجودات ضعیفی‌اند که فقط توانایی فرزندآوری و همسرداری دارند.


جالب است که فردی خاص در کتابی عنوان کرده بود خشونت رفتاری غیر قانونی با همسر یا کودک در محیط خانه است. در حالی که قانون ما پر از رفتارهای خشونت‌آمیز نسبت به زنان است. بنابراین احتیاجی نیست که آن‌ها بخواهند تغییری ایجاد کنند؛ حتی در برابر درخواست‌های مکرر برای اصلاح قوانین به نفع کودکان و زنان چنان درخواست‌ها را اصلاح می‌کنند که انگار تغییری در اصل ماجرا رخ نداده. از طرفی حاکمیت دائماَ سعی می‌کند خشونت‌ها را تبلیغ کند؛ مثلاً چندهمسری و فرزندآوری مدام ترویج می‌شود. فرزندآوری برای یک‌سری از زنان که مشکلات پزشکی دارند، زیان‌آور است، اما تبلیغ علیه کنترل باروری و عدم استفاده از لوازم جلوگیری از طرف حاکمیت زیاد است و حتی قوانینی را هم برایش تصویب می‌کنند. به زعم آن‌ها اگر کسی نتواند به وظیفه‌ی اصلی خودش که فرزندآوری است، عمل کند، زندگیش ارزشی ندارد. همه‌ی این‌ها مصداق قانونی خشونت است.

آیا فراوانی خشونت جنسیتی و جنسی در کلان‌شهرها و شهرهای کوچک متفاوت است؟


تحقیقات نشان داده در حوزه‌ی خصوصی یعنی خانواده سطح تحصیلات، فقر، اعتیاد و مکان جغرافیایی علت اصلی خشونت جنسی و جنسیتی در ایران نیست. در بعضی از قسمت‌های ایران خشونت جنسیتی به خاطر همین عوامل رواج بیش‌تری دارد، اما علت اصلی این نوع خشونت همان مردسالاری است که این قدرت را به مردان می‌دهد. ممکن است خشونت جنسیتی در عرصه‌ی عمومی شهرهای کوچک به خاطر کنترل اجتماعی و آشنایی افراد با یکدیگر کم‌تر باشد، اما چون پنهان‌کاری در این زمینه وجود دارد، نمی‌توان دقیق بررسی کرد که سطح خشونت در شهرهای کوچک به چه شکل است. درباره‌ی شهرهای بزرگ مثل مشهد، شیراز یا تبریز خشونت جنسیتی در عرصه‌ی عمومی مثل تهران است.


همراهی جامعه‌ی ایران با زنان و دگرباشان چه تفاوتی نسبت به گذشته کرده؟ با وجود خشونت ساختاری که اشاره کردید، آیا می‌توان امیدوار بود که هنجارهای جامعه برای برابری در حال تغییر است؟


طرح مسئله‌ی دگرباشان در جامعه‌ی ایران جدید است و جامعه اطلاعات کمی درباره‌ی دگرباشان دارد. گروه بسیار کوچکی با دگرباشان هم‌دلی دارند؛ حتی روشن‌فکران ما آگاهی اندکی نسبت به آن‌ها دارند و هنوز مسائل و مشکلات دگرباشان برای مردم ناشناس است؛ بنابراین اکثریت جامعه‌ی ایران هنوز با دگرباشان همراه نیست.


به نظر می‌رسد طرز فکر جوانان درباره‌ی برابری زن و مرد تغییراتی کرده. درگذشته در دانشگاه‌ها فعالیت‌ها و دوره‌هایی بود که روی این مسائل کار می‌کردند؛ این دوره‌ها دیگر وجود ندارد. در دانشگاه به جوانان آموزش‌هایی داده می‌شد که طرز رفتار اجتماعی چطور است. امروز شرایط دانشگاه‌ها روزبه‌روز بدتر می‌شود و هیچ آموزشی هم در این زمینه وجود ندارد. با یک نگاه اجمالی به زندگی زوج‌های جوان تغییراتی احساس می‌شود؛ مثلاً برخی می‌گویند بعضی از مردان جوان در کار خانه مشارکت می‌کنند، اما متأسفانه همه‌ی این رفتارها در شرایط خوب زندگی رخ می‌دهد. ما نباید فراموش کنیم که همین چندی پیش شوهران بعضی از ورزشکاران اجازه‌ی خروج و شرکت در مسابقه‌ی ورزشی را به زنانشان نمی‌دادند و هنوز هم این مشکل وجود دارد؛ یعنی تا زمانی که شرایط زندگی عادی و خوب است، به نظر می‌رسد مردان تغییراتی کرده‌اند، اما وقتی بحرانی در زندگی ایجاد شود، از امکاناتی که دارند، استفاده می‌کنند. مردان کم و معدودی در بحران از امکان خشونت خود استفاده نمی‌کنند و آن‌هایی که بتوانند با توسل به قانون یا هرچیز دیگری از این امکانات استفاده می‌کنند.


هر مرد ایرانی این امکان قانونی را دارد که با کارکردنِ همسرش مخالفت کند و عنوان کند شغل آن زن با زندگی‌ زناشویی‌اش سازگار نیست؛ بنابراین قوانین و ساختارها بر بهبود یا بدترشدن اوضاع به شدت تأثیرگذار است. هرچه زنان درباره‌ی حقوق خود یک قدم به جلو گذاشتند، مجلس با تصویب قوانین جدید چند قدم آن‌ها را به عقب برده. زنان ایران مدام باید برای این عقب‌رانده‌شدن‌ها تلاش ‌کنند.


حکومت تا چه اندازه با تصویب این قوانین توانسته جلوی پیشرفت زنان را بگیرد؟ آیا این فشار مقاومت زنان را بیش‌تر نمی‌کند؟


این قوانین با شرایط زندگی امروز مطابقت ندارد و تحت این قوانین قرارگرفتن، یعنی قبول آن‌چیزهایی که زن را از لحاظ قانونی و اجتماعی تحت فشار می‌گذارد. راه‌های مقابله فردی انتخاب می‌شود. این راه‌های انتخاب فردی چون تک‌تک اعضای جامعه در آن دخیل می‌شوند، حتی بدون ارتباط با یکدیگر یک پدیده‌ی اجتماعی ایجاد می‌کند که برای حاکمیت یک مشکل است و باز سعی می‌کند با تصویب یک‌سری قوانین فشار جدید جلوی آن بایستد؛ مثلاً یکی از راه‌های مقابله کاهش فرزندآوری یا تصمیم به نداشتن فرزند است که قوانین تنبیهی جدید برایش گذاشته‌اند یا بسیاری از جوانان ازدواج نمی‌کنند یا ازدواج سفید می‌کنند که باز حاکمیت علت آن را بررسی نمی‌کند، فقط می‌خواهد آن‌ها را مجازات کند.


بخشی از جوانان ما به این بلوغ فکری سختی رسیده‌اند که آن را تحمل نمی‌کنند و از آن‌جا که قانون و فضای فرهنگی اجازه نمی‌دهد آن رفتار را خلاف کند، نوع دیگری از زندگی را برای همه انتخاب می‌کنند. این شیوه با قانون در تعارض است، اما نمی‌تواند کاری در مقابل آن انجام دهند. این رفتارها کنش‌های فردی است که به شیوه‌های زندگی بدل می‌شود که حاکمیت آن را در غرب می‌داند در حالی که دلیل آن همان قوانین فشار است.

فرزانه انصاری فر به دادگاه انقلاب بندر ماهشهر احضار شد / سند



 در این احضاریه که توسط شعبه ۱ دادگاه انقلاب بندر ماهشهر صادر و به خانم انصاری فر ابلاغ شده، وی باید در تاریخ ۱۵ آذرماه برای رسیدگی به اتهام تبلیغ علیه نظام در این شعبه حاضر شود.

پیشتر نیز در بخش دیگری از پرونده خانم انصاری فر به شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری ۲ شهرستان بهبهان احضار شده بود. از وی خواسته شده که در تاریخ ۴ دیماه ۱۴۰۰، در این شعبه حاضر شود.


در این پرونده که با شکایت رحمان بدری فرمانده سابق یگان ویژه بهبهان (هم اکنون بازنشسته است) و دادستان بهبهان تشکیل شده، اتهامات مطروحه علیه خانم انصاری فر “ضرب و جرح عمدی”، “تجمع غیر قانونی”، “انتشار تصاویر تحریک آمیز”، “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی”، “عضویت درگروهکهای منافقین” و “توهین به رهبری”، “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق شعارنویسی و شرکت در اعتراضات سال ۹۸″، “اخلال در نظم آسایش عمومی و برهم زدن امنیت کشور”، “سرقت بالابر و سنگ پرانی علیه مامورین انتظامی و امنیتی” و “اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور” عنوان شده است.


یک منبع مطلع در خصوص انتساب این اتهامات به خانم انصاری فر به هرانا گفت: در برگه ابلاغیه خانم انصاری فر اتهاماتی از جمله سرقت بالابر و ضرب و جرح رحمان بدری! نیز در کنار سایر اتهمات واهی به وی نسبت داده شده که نشان از غیر واقعی بودن تمامی اتهامات مطروحه و تلاش نهادهای امنیتی جهت هرچه ستگین تر کردن پرونده خانم انصاری فر است”.

خانم انصاری فر شب پنج‌شنبه ۲۶ تیرماه سال گذشته در جریان تجمع اعتراضی در میدان بانک ملی بهبهان بازداشت و به زندان سپیدار اهواز منتقل و نهایتا در تاریخ ۳ مرداد ۹۹ با تودیع قرار از زندان آزاد شد.


فرزانه انصاری فر در آبان ماه ۹۹، جهت رسیدگی به اتهامات “توهین به رهبری، مشارکت در اخلال در نظم و آسایش عمومی و بر هم زدن امنیت کشور و اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی/خارجی” به بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب بهبهان احضار شده بود. وی در تاریخ ۱ اردیبهشت‌ماه امسال به اداره اطلاعات بهبهان احضار و در تاریخ ۵ اردبیهشت‌ماه نیز طی ابلاغیه‌ای به شعبه ۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب بهبهان احضار شده بود.


۲۶ تیرماه سال گذشته مردم بهبهان در میدان بانک ملی این شهر در اعتراض به “وضعیت نابسامان اقتصادی کشور” و “صدور حکم اعدام در پاسخ به اعتراضات مردمی سال گذشته” اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند. شمار زیادی از شهروندان معترض در جریان این تجمع و تعدادی پس از پایان اعتراضات در منازل خود بازداشت شدند. هرانا پیشتر طی چند گزارش ضمن احراز هویت شماری از بازداشت شدگان از بازداشت ده‌ها شهروند در ارتباط با این اعتراضات خبر داد.


در جریان اعتراضات آبان ۹۸ در بهبهان تعدادی از شهروندان ساکن این شهر ازجمله مهرداد دشتی نیا، محمود دشتی نیا، فرزاد انصاری فر، محمدحسین قنواتی، احسان عبدالله نژاد و محمد حشم دار با شلیک گلوله نیروهای امنیتی جان خود را از دست دادند. هرانا همچنین در تاریخ ۱ آبان‌ماه سال گذشته از صدور حکم ۱۰۹ سال حبس و ۲۵۹۰ ضربه شلاق برای ۳۶ تن از بازداشت شدگان اعتراضات آبان در بهبهان توسط شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو شهرستان بهبهان خبر داد.

ارجاع پرونده فرزانه زیلابی به دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان



 پرونده فرزانه زیلابی، وکیل مدافع پرونده هفت تپه، به دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان ارجاع داده شد. خانم زیلابی پیشتر توسط دادگاه انقلاب اهواز به یک سال حبس تعزیری و دو سال، ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است.

بر اساس این گزارش، پرونده این وکیل دادگستری در شعبه ۱۶ دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان به ریاست قاضی کوشا رسیدگی خواهد شد.


در شهریور سال جاری فرزانه زیلابی بابت اتهام تبلیغ علیه نظام توسط دادگاه انقلاب اهواز به یک سال حبس تعزیری و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.


خانم زیلابی برای رسیدگی به بخش دیگری از اتهامات، از جمله “نشر اکاذیب درباره اظهارات وی در مورد شکنجه اسماعیل بخشی و شاپور رشنو در بازداشتگاه وزارت اطلاعات و مصاحبه در خصوص پرونده های کارگران هفت تپه”، توسط شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری اهواز محاکمه در خصوص اتهام نشراکاذیب به سه ماه و یک روز حبس محکوم شد که اجرای آن به مدت یک سال معلق شد.


این وکیل کارگران هفت‌تپه، پیشتر گفته بود: من و وکلای پرونده به این احکام معترض هستیم بدون شک، این پرونده‌سازی تاوان دفاع از کارگران هفت تپه و فعالان کارگری بود. من با دفاعم از کارگران روبروی یک مفسد اقتصادی ایستادم. مفسد اقتصادی که همه می دانند، فسادش به همه جارخنه کرده است.


زیلابی، یادآور شد: در نهایت، هر حکمی در دادگاه تجدیدنظر صادر شود، بازنده نیستم. چرا که به صورت آگاهانه، فقط وظیفه وکالتی‌ام را در چارچوب قانون انجام داده بودم. آنچه در این میان مهم است، وکلای دادگستری باید از استقلال خود دفاع کنند و دادگاه‌ها باید ثابت کنند که ضابطان امنیتی، مانند سایر ضابطان دادگستری تحت امر دادگاه هستند، نه بالعکس!


گفتنی است، روز پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت‌ ماه، سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه با اعلام تشکیل پرونده قضایی علیه فرزانه زیلابی نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و با «دور جدید فشار» خواندن این اقدام، آن را محکوم و تاکید کردند که «سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه هرگونه پرونده‌سازی برای خانم فرزانه زیلابی وکیل پایه یک دادگستری، وکیل کارگران هفت‌تپه را محکوم کرده و خواهان پایان دادن به این روند نخ‌نما شده است.»

اقدام به خودکشی یک دختر نوجوان در آبادان



 روز سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، رئیس پلیس آبادان از اقدام به خودکشی یک دختر ۱۷ ساله در این شهر خبر داد.


سرهنگ حسین زلقی در این خصوص گفت: “در پی تماس تلفنی با مرکز پلیس ۱۱۰ خبری مبنی بر اینکه دختر ۱۷ ساله‌ای از روی سقف پاساژ سیتی سنتر قصد خودکشی دارد گزارش شد”.


بر اساس این گزارش، بلافاصله رئیس کلانتری ۱۶ امیرکبیر به همراه نیروهایش به محل اعزام و به سرعت خود را به یک قدمی دختر ۱۷ساله رسانده و متوجه شدند که دختر نوجوان قصد خود‌کشی داشته و قصد دارد خود را از طبقه ۴ پاساژ سیتی سنتر به درون خیابان بیندازد. در این حین، مأموران کلانتری ۱۶ در اقدامی سریع دختر نوجوان را گرفته و مانع خودکشی وی شدند.


دختر نوجوان به بخش مشاوره کلانتری منتقل شد. خانواده دختر نوجوان به کلانتری دعوت شده و در بخش مشاوره مشخص شد این دختر به دلیل مشکلات خانوادگی قصد خودکشی داشته است.


سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

۷ ماه بلاتکلیفی گلاله مرادی در زندان ارومیه



 با گذشت بیش از هفت ماه از بازداشت گلاله مرادی، شهروند اهل پیرانشهر وی کماکان در بند زنان زندان مرکزی ارومیه نگهداری می‌شود و از حق دسترسی به وکیل و همچنین ملاقات حضوری با خانواده‌اش محروم است.


هه‌نگاو پیشتر به نقل از یک منبع مطلع در زندان ارومیه گزارش داده بود که، گلاله مرادی طی مدت اخیر بارها به نهادهای امنیتی منتقل و جهت اعتراف اجباری مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفته است.


گلاله مرادی روز شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۰ (۱۷ آوریل ۲۰۲۱)، پس از کشته شدن عثمان حاجی‌حسینی از کادرهای سپاه پاسداران در پیرانشهر، توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به ارومیه منتقل و پس از ۴۵ روز بازداشت به بند زنان زندان مرکزی ارومیه منتقل شد.


گفتنیست که دو فرزند گلاله مرادی نیز به نام‌های طاهر بزازی (داماد عثمان حاجی‌حسینی) و متین بزازی ۱۴ ساله نیز در همین رابطه بازداشت شده بودند که آنها پس از چندی آزاد شدند.


عثمان حاجی‌حسینی شامگاه جمعه ۲۷ فروردین (۱۶ آوریل) در جاده زیویه کشته شد و پس از چند ساعت گروهی که خود را “عقاب‌های زاگرس” می‌خوانند، مسئولیت کشه شدن وی را بر عهده گرفت.

قتل یک زن به دست همسرش در کرمانشاه



ساعت ۸ صبح روز دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ (۲۲ نوامبر ۲۰۲۱)، یک زن جوان با هویت "ثریا یاری" ۴۴ ساله توسط همسرش با اسلحه به قتل رسید.


به گفته یک منبع مطلع، همسر ثریا یاری با هویت "اسکندر مرادی" ۵۵ ساله به دلیل مشاجره و اختلافات خانوادگی در محله شهرک معلم کرمانشاه با تیراندزی به سر ثریا وی را به قتل رسانده است.


گفتنیست که اسکندر مرادی پس از به قتل رساندن ثریا یاری نیروهای پلیس را مطلع ساخته و پس از آنکه نیروهای پلیس به محل جرم رسیده‌اند با شلیک یک گلوله به دهان خود به زندگیش پایان داده است.


با استناد به آماری که هه‌نگاو منتشر نموده است، از ۲۵ نوامبر ۲۰۲۰ تا ۲۵ نوامبر ۲۰۲۱ دست‌کم ۴۴ زن در شهرهای مختلف کُردستان به قتل رسیده‌اند که ۱۱ مورد از این قتل‌ها ناموسی بوده است. 

گزارش آماری هه‌نگاو بە مناسبت ٢٥ نوامبر، روز جهانی مبارزە با خشونت علیە زنان (نوامبر ۲۰۲۱(



 هەنگاو: سازمان حقوق بشری هه‌نگاو به روال سالهای گذشته و بە مناسبت روز ٢٥ نوامبر، روز جهانی مبارزە با خشونت علیە زنان گزارشی آماری از نقض حقوق زنان را در کُردستان منتشر می کند.


با استناد بە آمار بە ثبت رسیدە در مرکز آمار سازمان حقوق بشری هەنگاو، طی سال گذشتە (٢٥ نوامبر ۲۰۲۰ تا ٢٥ نوامبر ۲۰۲۱) جمعاً ۱۹۶ مورد نقض حقوق زنان شامل بازداشت ۳۶ فعال زن، صدور حکم برای ۹ فعال زن، کشته شدن ۴۴ زن و خودکشی ۱۰۷ زن در کُردستان بە ثبت رسیدە است که این موارد به شرح زیر میباشد؛


 


بازداشت ۳۶ فعال زن کُرد


طی سال گذشتە و با استناد بە آمار هه‌نگاو، دست‌کم ۳۶ زن فعال کُرد توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شدەاند.


بر طبق این گزارش و در این مدت، ۹ فعال زن کُرد در استان کرمانشاه، ۱۴ فعال در استان کُردستان، ۱۱ زن در استان آذربایجان‌غربی (ارومیه) و ۲ فعال زن نیز در استان ایلام بازداشت شده‌اند. همچنین یک زن تبعه کُردستان ترکیه نیز توسط نهادهای امنیتی بازداشت شده است.


از مجموع ۳۶ زنی کە بازداشت شدەاند ۲۸ نفر بە اتهام فعالیت سیاسی، ۶ نفر بە اتهام فعالیت مدنی و ۲ نفر نیز به اتهام فعالیت مذهبی توسط نهادهای امنیتی بازداشت شدەاند.


 


صدور حکم برای ۹ فعال زن فعال کُرد توسط دستگاه قضایی


طی سال گذشتە دست‌کم ۹ فعال زن در کُردستان بە اتهام فعالیت سیاسی و مدنی توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران محاکمه و به حبس محکوم شده‌اند.


بر طبق احکام صادره این ۹ فعال زن جمعاً به ۲۵ سال و ۲ ماه حبس محکوم شده‌اند که ۶ نفر از آنها فعال سیاسی و ۳ نفر نیز فعال مدنی بوده‌اند.


 


کشتە شدن ٤٤ زن در کُردستان طی سال گذشته


از ٢٥ نوامبر ٢٠٢٠ تا ٢٥ نوامبر ٢٠٢١ دستکم ٤٤ زن و دختر کُرد بە قتل رسیدەاند کە بیشتر آنها بە دست افراد نزدیک خود کشتە شدەاند.


بر طبق این گزارش ١٤ مورد از زنان کشتە شدە از استان کرمانشاه، ٩ زن از استان آذربایجان‌غربی، ١٣ زن از استان کُردستان و ۸ زن نیز از استان ایلام بودەاند.


با استناد بە آمار هەنگاو، ۱۱ مورد از این قتل‌ها قتل ناموسی بوده است. همچنین ۲۲ مورد به دلیل اختلافات خانوادگی، ۲ مورد مشکلات روانی، ۴ مورد با انگیزه سرقت، ۲ مورد رد درخواست ازدواج و ۲ مورد نیز به دلیل اختلافات مالی به قتل رسیده‌اند.


از کل این موارد ۲۱ مورد با استفاده از اسلحه، ۸ مورد با استفاده از چاقو، ۵ مورد از طریق به آتش کشیدن، ۴ مورد از طریق خفه کردن و ۴ مورد نیز از طریق ضرب و شتم به قتل رسیده‌اند و چگونی قتل ۲ مورد نیز نامشخص بوده است.


 


خودکشی ۱۰۷ زن در کُردستان طی سال گذشتە


طی سال گذشتە دستکم ۱۰۷ مورد خودکشی زنان در کُردستان توسط مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو ثبت شدە است.

با استناد بە آمار هەنگاو، طی سال گذشته ۵۲ مورد خودکشی زنان در استان آذربایجانغربی (ارومیه)، ۲۴ مورد در استان کُردستان (سنندج)، ۲۲ مورد در استان کرمانشاه و ۹ مورد در استان ایلام ثبت شده است.


اختلافات خانوادگی علت ۷۳ مورد از این خودکشی‌ها بوده است. همچنین ۸ مورد به دلیل افسردگی و مشکلات روانی، ۵ مورد به دلیل مشکلات اقتصادی و فقر، ۲ مورد به دلیل ممانعت خانواده با زدواج، ۱ مورد به دلیل ازدواج اجباری و ۱ مورد نیز به دلیل ممانعت خانواده از ادامه تحصیل اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان دادهاند. دلیل خودکشی ۱۷ مورد نیز برای هه‌نگاو معلوم نشده است.


از این تعداد ۶۴ زن از طریق حلق‌آویز کردن، ۱۷ زن از طریق خودسوزی، ۱۵ زن از طریق خوردن قرص و سم ، ۶ زن نیز از طریق پرتاب از بلندی (ساختمان و پل) و ۵ زن نیز از طریق به کارگیری اسلحه به زندگی خود پایان داده‌اند.


 


 


هویت کامل تمامی این ۱۹۶ موردی که در گزارش به آنها اشاره شده است، در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو ثبت شده است.

آذر ۰۲، ۱۴۰۰

تداوم بازداشت نرگس محمدی در بند ۲۰۹ زندان اوین



 نرگس محمدی، فعال مدنی علیرغم گذشت یک هفته از زمان بازداشت کماکان در بند ۲۰۹ زندان اوین به سرمی برد. به گفته تقی رحمانی همسر خانم محمدی، وی روز گذشته جهت تفهیم اتهام به دادسرای مقدس اعزام شده و مجدد به سلول انفرادی بازگردانده شده است.

تقی رحمانی همسر خانم محمدی طی یادداشتی در صفحه شخصی خود از انتقال روز دوشنبه وی به دادسرای مقدس جهت تفهیم اتهامات جدید خبر داده و گفته است او مجددا به سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین بازگردانده شده است.

خانم محمدی پیشتر در تاریخ ۲۵ آبان ماه، در جریان برگزاری مراسم یادبود دومین سالگرد جانباختن ابراهیم کتابدار، از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ توسط نیروهای امنیتی در کرج بازداشت شده بود.


نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر خردادماه امسال توسط شعبه ۱۱۷۷ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی قدس تهران از بابت اتهامات “فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق انتشار بیانیه (بیانیه مبارزه با اعدام)، تحصن در دفتر زندان، تمرد از ریاست و مقامات زندان (برای پایان دادن به تحصن اعتراضی)، تخریب شیشه‌ها، افترا و ایراد ضرب و جرح” به ۳۰ ماه حبس تعزیری، ۸۰ ضربه شلاق و پرداخت دو فقره جزای نقدی محکوم شد.


 این فعال حقوق بشر با انتشار نامه‌ای سرگشاده در این خصوص گفته بود که “به هیچ عنوان در هیچ مرحله‌ای از این رسیدگی شرکت نکرده و از رای صادره از سوی محاکم قوه قضائیه در این پرونده تبعیت نکرده و قطعاً سرپیچی خواهم نمود”.


خانم محمدی که از تاریخ ۱۵ اردیبهشت ١٣٩۴ در زندان بود، برای سه اتهام به ۱۶ سال زندان محکوم شده بود. بنا بر ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی و با در نظر داشت «مجازات اشد»، نرگس محمدی باید ١٠ سال زندان را تحمل می‌کرد. وی در تاریخ۳۰ آذرماه ۹۸ همراه با ۷ زندانی سیاسی دیگر در بند زنان زندان اوین طی نامه‌ای از تحصن چند روزه خود در زندان به مناسبت چهلمین روز و در همراهی با خانواده‌های داغدار اعتراضات سراسری آبان خبر داده بودند. در پی این تحصن مسئولان زندان اوین خانم محمدی و دیگر زندانیان تحصن کننده را به تبعید به زندان دیگر تهدید کرده بودند که در نهایت روز سه شنبه ۳ دی ماه ۹۸ وی را از زندان اوین به زندان زنجان منتقل کردند. وی دیماه سال گذشته نیز طی نامه ای به شرح وقایع و برخورد رییس زندان اوین و نیروهای امنیتی در جریان انتقال وی پرداخته بود.


نرگس محمدی نهایتا در تاریخ ۱۶ مهرماه ۹۹ با استفاده از قانون کاهش مجازات حبس از زندان زنجان آزاد شد. وی با گذشت حدود ۵ ماه از زمان آزادی کماکان از حق داشتن گذرنامه و خروج از کشور محروم است. ممنوعیت خانم محمدی از خروج از کشور جهت ملاقات با همسر و فرزندان خود در شرایطی است که در محکومیت پیشین وی مجازات تکمیلی ممنوعیت خروج از کشور عنوان نشده بود.

اسیدپاشی یک مرد به همسر و فرزندش در تهران



 روز دوشنبه ۱ آذر، مردی در تهران همسر و فرزند ۱۲ ساله خود را مورد اسیدپاشی قرار داد. تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه دارد. اسید، یکی از معدود محصولاتی است که بازار خرید و فروش آن در کشور هرگز از رونق نیفتاده است. علاوه بر سهولت دسترسی و تهیه اسید در بازارهای ایران، نبود قوانین پیشگیرانه کافی نیز بر تداوم جرمی تحت عنوان “اسیدپاشی” موید شده است.

بر اساس این گزارش، ساعت ۱۰ صبح دوشنبه یکم آذر صدای فریادهای زنی جوان و فرزند پسرش از داخل حیاط خانه ای در منطقه مسعودیه تهران، اهالی محل را به خیابان کشاند.


زن جوان و پسرش از ناحیه دست و صورت و پا دچار سوختگی شدید با اسید شده بودند. گزارش اسیدپاشی توسط ماموران کلانتری مسعودیه به بازپرس محمد حسن زارعی از شعبه اول دادسرای جنایی تهران اعلام شد.


زن جوان در تحقیقات گفت: یک دختر دارم که تازه نامزد کرده و یک پسر ۱۲ ساله هم دارم. روز قبل از اسیدپاشی دخترم با نامزدش بیرون رفته بود و دیر به خانه برگشت. وقتی پدرش به خانه آمد و او را ندید، خیلی عصبانی شد، به من اعتراض کرد و دعوایمان شد. من هم صبح روز بعد وقتی شوهرم به محل کارش رفت با پسرم از خانه قهر کرده و از ورامین به خانه برادرم در تهران رفتم.


این زن ادامه داد: شوهرم وقتی متوجه این موضوع شد با یک ظرف اسید به آنجا آمد. می گفت از دست رفتارهای من و قهر و اختلاف با من خسته شده است و در همان موقع در حالی که پسرم هم کنارم ایستاده بود روی من اسید پاشید و فرزندمان نیز به عناوینی قربانی این داستان شد. در حال حاضر تحقیقات برای دستگیری مرد اسیدپاش ادامه دارد.


اسید، یکی از معدود محصولاتی است که بازار خرید و فروش آن در کشور هرگز از رونق نیفتاده است. علاوه بر سهولت دسترسی و تهیه اسید در بازارهای ایران، نبود قوانین پیشگیرانه کافی نیز بر تداوم جرمی تحت عنوان “اسیدپاشی” موید شده است.

هرچند در سال ۱۳۳۷ قانونی با موضوع مجازات بزه اسیدپاشی تصویب شده است و علاوه بر آن از عمومات قانون مجازات اسلامی هم می توان در جرم انگاری این عمل غیر انسانی بهره گرفت، اما شواهد و قرائن حکایت از ناکارآمدی قوانین موجود در پیشگیری از آن دارد.


اواخر اردیبهشت ماه ۹۸ پنج ماده از ۷ ماده طرح تشدید مجازات اسیدپاشی و حمایت از بزه دیدگان در جلسه علنی مجلس مورد موافقت نمایندگان قرار گرفت.


پس از اعمال اصلاحات در مواد این طرح نهایتا در تاریخ ۲۱ مهرماه ۹۸، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در یک جلسه علنی، طرح تشدید مجازات اسید پاشی و حمایت از بزه دیدگان ناشی از آن را که از شورای نگهبان اعاده شده بود بررسی و اصلاح کردند.


در آبان ماه ۹۸ این قانون پس از تایید در شورای نگهبان، جهت اجرا به وزارت دادگستری ابلاغ شد.

آذر ۰۱، ۱۴۰۰

خودکشی یک دختر نوجوان در تهران

 


 روز یکشنبه ۳۰ آبان ماه، یک دختر نوجوان ۱۴ ساله در تهران با پرتاب کردن خود از روی پشت بام منزل محل سکونت خود دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.


به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، روز یکشنبه ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۰، یک دختر نوجوان در تهران دست به خودکشی زده و جان خود را از دست داد.


بر اساس این گزارش، ساعت ۱۶ روز گذشته، دختر ۱۴ ساله ای در شهرک غرب تهران از پشت بام خانه خود را به پایین پرتاب و دست به خودکشی زد.


پس از این حادثه تیمی از ماموران پلیس در محل حاضر و با دستور بازپرس پرونده جسد دختر نوجوان برای بررسی های بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد.


در این گزارش به هویت، دلایل و انگیزه خودکشی این نوجوان اشاره ای نشده است.


سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

ازدواج بیش از ۹ هزار کودک ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار امسال / تولد ۹۶۹ کودک از مادران این رده سنی



تولد ۹۶۹ کودک از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله از ابتدای سال جاری تا کنون


همچنین مطابق با آمار اولیه شمار موالید سال ۱۴۰۰ (بر حسب سن مادر در زمان تولد) که از سوی سازمان ثبت احوال کشور منتشر شده، از شش فروردین سال جاری تا ۲۸ آبان امسال، ۹۶۹ کودک از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله و ۴۴ هزار و ۸۹۶ کودک نیز از مادران ۱۵ تا ۱۹ سال متولد شده‌اند.


به گفته سازمان ثبت احوال کشور این ارقام، آمارهای اولیه هستند و ممکن است در بازبینی‌های آتی تغییر کنند و تا کنون سیستان و بلوچستان با تولد ۲۹۰ کودک از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله و ۶۸۷۸ کودک از مادران ۱۵ تا ۱۹ ساله طی بازه زمانی مذکور ( شش فروردین سال جاری تا ۲۸ آبان امسال) در صدر این آمار قرار دارد.


طلاق ۱۷۲ دختر ۱۰ تا ۱۴ سال در بهار ۱۴۰۰


بخش دیگر آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران نیز، خبر از طلاق ۱۷۲ دختر بچه ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار ۱۴۰۰ و پدیده «کودک مطلقه» می دهد. در واقع مطابق با آمار منتشره از سوی مرکز آمار ایران، در بهار ۱۴۰۰ علاوه بر ۱۷۲ دختر بچه ۱۰ تا ۱۴ ساله، ۳۰۴۴ دختر و ۱۴۷ پسر ۱۵ تا ۱۹ ساله نیز طلاق گرفته اند. این آمار در قیاس با بهار ۹۹ و در همین بازه سنی برای دختران افزایش و برای پسران کاهش داشته است.


سنگینی وزنه عوامل «فرهنگی» در بروز پدیده کودک همسری به نسبت عوامل «اقتصادی»


سمیه رنگین کمان پژوهشگر مقطع دکتری رشته مطالعات حقوق خانواده در پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی، با تاکید بر لزوم توجه مسئولین به پدیده «کودک همسری»، درباره چرایی بروز این پدیده گفت: بسته به جغرافیا ممکن است عوامل فرهنگی یا اقتصادی در بروز پدیده کودک همسری در رقابت با یکدیگر باشند که عمدتاً وزنه عوامل فرهنگی در این میان سنگین تر است.


رنگین کمان معتقد است که عرف و رسوم محلی، درگیر شدن کودک در روابط با جنس مخالف توام با تعصب خانواده، سر پوش گذاشتن بر روابط خارج از نکاح با فرد خاص، انگیزه های مذهبی مانند جلوگیری از افتادن در ورطه گناه، مسائل فرهنگی مانند ترس از دست دادن موقعیت خوب ازدواج یا بدون همسر ماندن طفل، عدم امکان تامین هزینه های فرزند، فقر خانواده و دریافت وجه در مابه ازای به ازدواج در آوردن دختر، بی سوادی یا اختلالات روانی والدین، ناتنی بودن یکی از والدین، بی سرپرست یا بد سرپرست بودن طفل، دخالت آشنایان خصوصاً برادر یا دیگر بستگان ذکور کودک از عمده عواملی هستند که می‌تواند در بروز پدیده کودک همسری نقش داشته باشند.


وی تاثیر بافت فرهنگی بر فراوانی، منشا و نحوه کودک همسری در برخی مناطق کشور را به سزا دانست و ادامه داد: هرچند که فراوانی کودک همسری در روستاها بیشتر است اما اینگونه نیست که این موارد فقط در روستا رخ دهد. حاشیه شهر، مناطق مهاجرنشین، محله های با توان اقتصادی یا سواد اجتماعی پایین در شهرها نیز از این مقوله مستثنی نیستند.


نبود آمار دقیق از پدیده «کودک همسری»


رنگین کمان با بیان اینکه بسیاری از موارد کودک همسری در بستر عدم ثبت رسمی رخ می‌دهد و در جرگه جامعه آماری ملحوظ نمی‌شوند، خاطر نشان کرد: هم ایران و هم تعداد زیادی از سایر کشورها از جمله کشورهای آفریقایی درگیر مواردی از کودک همسری‌اند که در بستر عدم ثبت رسمی رخ می‌دهند. البته فراگیری این موضوع در سایر کشورها یا حداقل کشورهای دارای وضعیت مشابه ما، نمی تواند دلیل ساده انگاری یا مسامحه در رفع این مشکل باشد.


به گفته این پژوهشگر اگرچه کنوانسیون حقوق کودک که ایران نیز به آن ملحق شده است، مقرره صریحی درباره حداقل سن ازدواج کودکان ندارد اما مطابق با آن هر رفتاری که (به اراده کودک یا فرد دیگری) موجب اخلال در رشد طبیعی کودک شود، قابل قبول نبوده و ممنوع است. از سوی دیگر طبق اسناد بین المللی تعیین حداقل سن ازدواج باید به گونه ای باشد که فرد بتواند در آن سن رضایت موثر و انتخاب آگاهانه داشته باشد.

ایران رتبه دوم حداقل سن ازدواج را دارد


وی درباره حداقل سن ازدواج در کشورهای مختلف گفت: ایران پس از کشور گینه که حداقل سن ازدواج در آن ۱۲ سال است، با حداقل سن ۱۳ سال شمسی برای ازدواج، رتبه دوم را دارد.


از تبعات روحی روانی کودک همسری تا بارداری و ‌مادری‌های ناخواسته


رنگین کمان طی نشدن به هنگام مراحل رشد عاطفی، احساس قربانی شدن در کودک، افسردگی، رشد ناکافی بدن از لحاظ جنسی و جسمی خصوصاً لگن و اندام زنانه، منظم نشدن هورمون‌های مترشحه غدد جنسی و مرتب نبودن عادت ماهیانه، بازماندن از تحصیل، عدم کسب مهارتهای اجتماعی مقتضی در زمان مناسب و عدم استقلال مالی را از جمله تبعات کودک همسری دانست و این را هم گفت که ممکن است این کودکان در بزرگسالی تبدیل به شهروندان ایده آلی نشده وحتی در ازدواجهای احتمالی بعدی خود نیز با مشکلاتی مواجه شوند.


به گفته این پژوهشگر، عدم آشنایی یا تسلط به رفتار جنسی همسر و راه های پیشگیری از بارداری، در کودکانی که ازدواج می‌کنند، خود باعث بارداری و مادری ناخواسته شده که روی دیگر آن ضعف بدن مادر و رشد ناکافی جنین و عدم آمادگی و پذیرش تربیت و نگهداری کودک خواهد بود.


وی افزود: از سوی دیگر عدم تطابق سنی و خواست‌های عاطفی، روانی و جنسی، موجب طلاق عاطفی و فاصله گیری بیشتر زوجین شده و حتی برآورده نشدن نیازها ممکن است هر کدام از زوجین را به رابطه های خارج از زناشویی بکشاند که در نهایت جامعه نیز متضرر خواهد شد. در این میان پدیده کودک بیوه یا کودک مطلقه نیز دور از ذهن نخواهد بود که در عین حال ممکن است موجب افزایش بی بند و باری یا عقده انتقام در این کودکان شود.


این پژوهشگر در پاسخ به این سوال که بعضا مطرح می‌شود رسانه‌ها با انتشار آمار مربوط به کودک همسری سعی در بزرگ نمایی ازدواج کودکان دارند، حال آنکه ازدواج کودکان در برخی مناطق کشور پدیده‌ای فرهنگی و بومی است و باید اجازه داد مسائل این چنینی توسط بومی‌ها رفع و رجوع شود، گفت: از آنجایی که این موضوع یکی از دایره های مشترک میان مسائل زنان و کودکان است، فعالیت رسانه ای انجام شده در این زمینه کاملاً به‌جا و در راستای هدف بازتاب واقعیات جامعه است، چراکه ازدواج اجباری ظلم به زنان و ازدواج اجباری دخترکان، ظلم مضاعفی به آنها است.


اختلاف فاحش قانون حداقل سن ازدواج با میانگین سن ازدواج در کشور


این پژوهشگر حوزه خانواده با تاکید بر لزوم بازنگری فقهی در قوانین مربوط به ازدواج کودکان درباره تعیین حداقل سن برای ازدواج آنها تصریح کرد: کودکان امروز از نظر پختگی اجتماعی در سطح پایین‌تری از همسالان خود در دهه های پیش هستند . از طرف دیگر زیبنده نیست حد اقل سن ازدواج از لحاظ قانون با میانگین سن ازدواج در جامعه اختلاف فاحشی داشته باشد و این موضوع جاماندگی حقوق از شتاب تغییرات فرهنگی جامعه را می رساند. در مجموع باید افزایش حداقل سن ازدواج را مطابق با واقعیات جامعه و هم سو با رویکردهای بین المللی و مطالبات داخلی داشته باشیم. همچنین افزایش رفاه و حمایت های اجتماعی و تقویت بنیانهای اقتصادی خانواده ها از ناحیه دولت در کنار فرهنگ سازی از ناحیه مسئولین و افراد دغدغه مند، کاهنده مواردی چون دورزدنهای قانون یا فرار از آن خواهد بود.


این فعال حوزه خانواده در خصوص دستگاه‌هایی که باید برای مقابله با پدیده «کودک همسری» تلاش کنند، گفت: مثلث کودک، سرپرست و دولت و نقش فعالانه و هم افزایی هر سه آنها را شاید بتوان فرمول خوبی در این راستا دانست. رسانه ها، آموزش و پرورش، بهزیستی و مراجع قضایی و سایر نهاد های موثر در افزایش سطح فرهنگ و رفاه اقتصادی مراجعی هستند که می توانند در کمتر شدن موارد کودک همسری راه گشا باشند.

عسل محمدی از زندان اوین آزاد شد



 آزادی خانم محمدی با تودیع قرار کفالت صورت گرفته و هیراد پیربداقی علیرغم سپری شدن ۱۶ روز از زمان بازداشت، کماکان در یکی از سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین بسر می‌برد.

عسل محمدی و هیراد پیربداقی در تاریخ ۱۵ آبان‌ماه همراه با خشونت بازداشت شده و منزل آن ها نیز مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفته بود. یک منبع مطلع در خصوص نحوه بازداشت این شهروندان به هرانا گفت: “نیروهای امنیتی در زمان بازداشت خود را یکی از همسایه ها معرفی کرده و به زور وارد خانه شدند. آقای پیربداقی را مورد ضرب و شتم قرار داده و در حالی که تنها حکم بازداشت وی را داشتند اقدام به دستگیری عسل محمدی نیز کرده‌اند.”


به گفته این منبع مطلع “آقای پیربداقی از زمان بازداشت تاکنون در سلول انفرادی بسر می‌برد و با وجود سرد شدن هوا تنها یک دست لباس به او داده شده که باید همان را شسته و خیس به تن کند، همچنین اجازه خرید مایحتاج نیز به او داده نمی‌شود.”


خانم محمدی روز پنج‌شنبه ۲۰ آبان‌ماه به یکی از سلول‌های جمعی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بود.


روز یکشنبه ۱۶ آبان‌ماه، آقای پیربداقی در خصوص اتهام اجتماع و تبانی مورد تفهیم اتهام قرار گرفت.


در تاریخ ۱۴ آبان‌ماه این شهروندان به همراه ۷ تن از فعالین مدنی دیگر با حضور در دفتر قضایی نسبت به نگهداری متهمان در سلول‌های انفرادی اعلام شکایت کردند.


تا زمان تنظیم این گزارش از دلایل بازداشت این فعالین اطلاعی در دست نیست.


عسل محمدی و هیراد پیربداغی پیشتر نیز به دلیل فعالیت‌های مسالمت‌آمیز خود و دفاع از حقوق کارگران سابقه بازداشت و محکومیت داشته‌اند.

آبان ۲۲، ۱۴۰۰

بازداشت دو متهم به تجاوز به زنان در تهران

 


براساس این گزارش، سال‌ ۹۸ زن جوانی در حالی‌که پریشان بود به اداره پلیس تهران رفت و از دو راکب موتور‌سیکلت به اتهام تعرض شکایت کرد. او گفت: در یکی از بزرگراه‌ها رانندگی می‌کردم و در ماشین تنها بودم. ناگهان دو مرد موتورسوار نزدیک خودروی من شدند و گفتند از کاپوت ماشین دود بلند شده و خواستند مرا کمک کنند. اعتماد کردم و در حاشیه بزرگراه ایستادم. آن‌ها گفتند ممکن است ماشینم آتش بگیرد به همین خاطر مرا به طرف فضای سبز اتوبان هدایت کردند که ناگهان به طرفم حمله کردند و مرا مورد تعرض قرار دادند.


بعد از شکایت زن جوان تحقیقات پلیسی به جریان افتاد تا اینکه تلاش‌های پلیس بعد از طرح چند فقره شکایت‌های مشابه و فرضیه تجاوز سریالی به زنان و دختران جوان از سوی دو موتور سوار با پلاک مخدوش قوت گرفت.


با به دست آمدن اطلاعات، مأموران پلیس برای شناسایی متهمان مشغول گشت‌زنی در محل‌های حادثه به خصوص بزرگراه همت بودند تا اینکه چندی قبل پلیس دریافت راکب یک موتور‌سیکلت در حاشیه یکی از بزرگراه‌ها در حالی‌که قصد تعرض به یک راننده زن را داشت از سوی راننده‌های دیگر دستگیر شده است.


با اعلام این خبر مأموران پلیس بلافاصله به محل اعزام شدند و فرد دستگیر شده را به دادسرا منتقل کردند، اما همدست وی متواری شده بود که او نیز چند روز بعد شناسایی و بازداشت شد. با دستگیری دومین متهم و تحقیق از آن‌ها مشخص شد دو مرد جوان به همین شیوه هفت‌راننده زن را مورد تعرض قرار داده‌اند.


به این ترتیب هفت‌شاکی پرنده به دادسرا احضار شدند و بعد از مواجهه حضوری با متهمان و شناسایی آن‌ها پرونده با موضوع تجاوز به عنف برای تحقیقات بیشتر به شعبه ششم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.


روز گذشته جلسه تحقیق از یکی از متهمان در شعبه ششم برگزار شد.


در این جلسه، پس از اظهارات یکی از شاکیان پرونده، یکی از متهمین که متولد‌ ۶۸ بود را مورد تحقیق قرار دادند. او تعرض به این زن جوان را انکار کرد و گفت: اعترافاتم درباره شش‌زن بود و این زن را نمی‌شناسم. در جواب قضات دادگاه که به او گفتند شاکی را شناسایی کرده‌بودی و تعرض به او را هم قبول کرده‌بودی گفت: من چهره زنانی راکه مورد آزار قرار داده‌بودم به یاد ندارم و این زن را نمی‌شناسم.


در پایان هیئت قضایی جلسه را به تاریخ دیگری موکول کردند تا از دیگر متهم پرونده نیز تحقیق شود.


لازم به ذکر است در ادبیات عرفی رسانه های دارای مجوز از کلمه آزار و اذیت برای اشاره به تجاوز و اشکال مختلف آسیب های جنسی استفاده می شود.

آبان ۱۷، ۱۴۰۰

زنان در بازی ایران و کره؛ همه‌چیز دروغ بود؟



 با وجود اعلام رسمی فدراسیون فوتبال و رسانه‌های داخل ایران، مبنی بر قطعی شدن حضور زنان تماشاگر ایرانی، در ورزشگاه آزادی برای دیدار ایران و کره جنوبی، معادله‌های فدراسیون فوتبال به هم خورده است.


پیش از این فدراسیون فوتبال اعلام کرده بود که در جلسه هماهنگی برای برگزاری دیدار تیم‌های ملی ایران و کره‌جنوبی، حضور ده هزار تماشاگر به تصویب رسیده و مقرر شد که زنان نیز در این بازی به عنوان تماشاگر وارد ورزشگاه آزادی شوند.


فدراسیون فوتبال ایران برای ورود زنان به ورزشگاه آزادی، باید از دستورالعمل‌های مورد نظر فیفا پیروی کند. همین موضوع، چالش جدی «شهاب‌الدین عزیزی خادم»، رئیس فدراسیون فوتبال ایران شده است که سعی داشت در کمترین زمان ممکن، بزرگ‌ترین نمایش را پیش چشم رئیس فدراسیون جهانی فوتبال اجرا کند.


***


«جیانی اینفانتینو»، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال سه‌شنبه ۱۶ شهریورماه در پایان دیدار تیم‌های ملی ایران و عراق، به شهاب‌الدین عزیزی خادم گفته بود که در دیدار آینده تیم ملی ایران مقابل کره‌جنوبی، منتظر حضور تماشاگران زن در ورزشگاه آزادی است.


ملاقات این دو مقام اول فوتبال جهان و ایران، در شهر دوحه انجام شد. آقای اینفانتینو از رئیس فدراسیون فوتبال ایران درخواست کرده بود، هم ورزشگاه آزادی را به سیستم «کمک‌داور ویدیویی» که از معیارهای فیفا شده، مجهز کند و هم بار دیگر زنان ایرانی را به ورزشگاه راه دهد.


تیم ملی فوتبال ایران در چهارمین دیدار خود از مرحله نهایی انتخابی جام جهانی باید روز سه‌شنبه ۲۰ مهر در ورزشگاه آزادی میزبان تیم ملی فوتبال کره جنوبی باشد.


رئیس فدراسیون جهانی فوتبال در حالی از ایران درخواست حضور زنان در ورزشگاه آزادی را داد که از اسفند ۱۳۹۸ تاکنون درهای ورزشگاه‌های ایران به روی تماشاگران بسته شده است.


 


زنان گزینشی، دغدغه فیفا


فدراسیون جهانی فوتبال، پس از خودسوزی «سحر خدایاری» که به «دختر آبی» در جهان‌ مشهور شد، فوتبال ایران را در دو راهی «باز کردن درهای ورزشگاه به روی زنان» یا «تعلیق» قرار داد.


نتیجه فشار فیفا، باز شدن درهای آزادی به روی زنان ایرانی در روز دهم مهرماه ۱۳۹۸ در جریان دیدار تیم‌های ملی ایران و کامبوج بود.


فدراسیون جهانی فوتبال اما برای اطمینان از روند اجرای پروتکل‌های مورد نظر خود در زمان حضور تماشاگران زن ایرانی در ورزشگاه، تیمی پنج نفره را به سرپرستی «یوری ژورکائف» به عنوان ناظر، راهی ایران کرد.


وظیفه این گروه، نظارت کامل بر چگونگی روند حضور زنان در ورزشگاه آزادی از ابتدای مرحله خرید بلیت تا استقرار روی سکوها بود.


براساس دستورالعمل‌‌هایی که فیفا، ایران را ملزم به رعایت آن‌ها می‌کرد، «هر زن» ایرانی، که تمایل به حضور در ورزشگاه آزادی برای تماشای این مسابقه را داشت، باید می‌توانست «بدون سیر مراحل گزینشی» توسط نهاد یا شخصی، از طریق سامانه بلیت‌فروشی، بلیت مسابقه را تهیه کند و بدون در نظر گرفتن «ظرفیت محدود» برای زنان، وارد ورزشگاه آزادی شود.


با وجود حضور ناظران فیفا و ورود زنان به ورزشگاه، مشکلاتی هم وجود داشت. یک روز پیش از مسابقه ایران و کامبوج، زنان ایرانی با راه‌اندازی کارزارهایی در فضای مجازی و استفاده از هشتگ‌های #WakeUpFifa و #WeWantMoreTickets به فدراسیون جهانی فوتبال گفتند که نه بلیت کافی برای حضور آن‌ها وجود دارد و نه فضایی مناسب برای زنان در نظر گرفته شده است.


یک هفته پیش از این مسابقه، بخشی از ورزشگاه آزادی با فنس‌های آهنین از سایر سکوها جدا شد؛ زنان این رفتار را «قفس‌سازی» ناظران فیفا یک شب پیش از مسابقه اعلام کردند، زنان ایرانی باید تا وقتی که صندلی خالی در ورزشگاه آزادی هست بتوانند با آزادی کامل و بدون هیچ محدودیتی بلیت تهیه کنند.


با وجود کاستی‌ها، گزارشی که ناظران فیفا در مورد عملکرد فدراسیون فوتبال در آزادسازی سکوها برای زنان نوشتند، جنبه‌های مثبت بیشتری داش


آن‌چه بیش از همه مورد توجه فیفا قرار گرفت، روند بلیت فروشی و خارج شدن حضور زنان از سیستم «گزینشی» بود. جمهوری اسلامی پیش از آن در‌ دیدار ایران و بولیوی از برخی کارکنان زن نیروی انتظامی یا حراست فدراسیون‌ها، وزارت ورزش و برخی نهادهای دولتی و حکومتی، برای حضور در ورزشگاه گزینش کرده بود. فدراسیون جهانی فوتبال با فهم این موضوع، از ایران خواسته بود، این نمایش را پایان ده



بلیت فروشی پرخطر، با ریسک حساسیت فیفا


آن‌چه فیفا پیش روی ایران قرار می‌دهد، ساده است؛ زنانی که برای تماشای بازی ایران و کره‌جنوبی وارد ورزشگاه آزادی می‌شوند، باید خودخواسته و آزادانه بلیت بازی را بر اساس روند همیشگی از طریق سامانه بلیت‌فروشی تهیه کرده باشن


سامانه بلیت‌فروشی مسابقات فوتبال در ایران، از اسفند سال ۱۳۹۸ تاکنون، به دلیل همه‌گیری کرونا و ممنوعیت ورود تماشاگران به ورزشگاه‌ها از دسترس خارج شده است. طی تمام ماه‌های گذشته شما هیچ گزینه‌ای برای انتخاب و خرید نداشتید و باید صبر می‌کردید. این اتفاق هم‌چنان تداوم دارد. سامانه بلیت‌فروشی برای دیدار تیم‌های ملی ایران و کره‌جنوبی هم گزینه‌ای به تماشاگران نمی‌دهد


اما پیش از این قرار بود طبق دستورالعملی که از جلسه هماهنگی دیدار ایران و کره‌جنوبی بیرون آمد، زنان و مردان ایرانی، مطابق با شرایطی خاص وارد ورزشگاه آزادی شون


اول مهرماه «علی‌رضا رئیسی»، سخنگوی ستاد مقابله با کرونا از قطعی شدن حضور ده هزار تماشاگر در بازی ایران و کره‌جنوبی خبر داد. او به تسنیم گفته بود: «شرط حضور تماشاگران، تزریق دو دوز واکسن، همراه داشتن ماسک و رعایت فاصله‌گذاری‌های اجتماعی است


در حقیقت نخستین چالش برای فدراسیون فوتبال اینجا شکل می‌گیرد که تماشاگران «مرد» و «زن» باید در زمان ثبت‌نام در سامانه بلیت‌فروشی، واکسینه شدن خود با هر دو دوز واکسن را ثابت کنند. اتفاقی که تا امروز در ورزشگاه‌های ایران و در این سامانه نیفتاده بو


آن‌چه می‌تواند این شرط را برای فدراسیون فوتبال ایران دشوارتر کند، ضعف‌های سیستم بلیت‌فروشی ایران در سال‌های گذشته اس


پیش از همه‌گیری کرونا، زمانی که تماشاگران برای تهیه بلیت اقدام می‌کردند نیز گاهی به دلیل اختلال در سایت رسمی، تهیه بلیت به حضور در ورزشگاه و همراه داشتن کارت ملی ختم می‌ش


یک منبع آگاه ایران‌وایر در فدراسیون فوتبال می‌گوید که در روزهای اخیر، برخی از اعضای هیات رئیسه فدراسیون فوتبال به شهاب‌الدین عزیزی خادم هشدار داده‌اند که در صورت قطعی کردن حضور تماشاگران در ورزشگاه و ایجاد موانعی در نحوه بلیت‌فروشی که مورد تایید فدراسیون جهانی فوتبال است، ایران وارد چالش‌هایی جدی با فیفا خواهد ش


فیفا قطعا به نحوه بلیت‌فروشی آنلاین در ایران و حضور تماشاگران زن در ورزشگاه آزادی نظارت خواهد کر


از سوی دیگر همین منبع به ایران‌وایر اطلاع داده است که اعضای همان ستاد هماهنگ‌کننده دیدار ایران و کره‌جنوبی، به مدیران فدراسیون فوتبال گفته بودند که فقط با حضور زنانی که مورد تایید آن‌ها باشد موافقت خواهند کرد.

استفاده از کادر درمان یا بستن دوباره درهای آزادی


جلسات هماهنگی برای یک دیدار ملی از چه کسانی و چه نهادهایی تشکیل می‌شوند؟ در این جلسات، نماینده یا رئیس فدراسیون فوتبال، نماینده یا رییس سازمان لیگ برتر فوتبال، نمایندگان دستگاه‌های امنیتی و انتظامی، دادستانی کشور، نماینده اورژانس تهران و نماینده آتش‌نشانی حضور دارند.


گاهی، تصمیم‌گیری‌ها در مورد مصوبات این جلسه باید به تایید شورای عالی امنیت ملی برسد و گاهی خود این شورا نماینده‌ای در جلسه هماهنگی پیش از دیدارهای ملی یا باشگاهی خاص (مانند دربی تهران در شرایط ویژه) خواهد داشت.


در مورد دیدار ایران و کره‌جنوبی، آن‌چه در جلسه هماهنگی گذشته است، با آن‌چه به زنان ایرانی خبر داده شد، کمی تفاوت می‌کند.


رئیس فدراسیون فوتبال ایران درخواست کرده بود بین ۳۰ تا ۵۰ درصد از کل جمعیتی را که وارد ورزشگاه می‌شود، زنان تشکیل دهند. اما نمایندگان استانداری تهران و نیروی انتظامی به او اعلام می‌کنند که در شرایط کنونی، امکان حضور زنان وجود ندارد و در صورت لزوم حضور تعدادی از زنان در این بازی، این جمعیت به صورت گزینشی انتخاب خواهد شد.


تلاش فدراسیون فوتبال فعلا متمرکز بر شکستن این رای است. در صورتی که فیفا از حضور زنان ایران گزینشی به قطعیت برسد، پیش‌بینی جرایم احتمالی برای فوتبال ایران دور از ذهن نخواهد بود. فیفا بر اساس بند ۴ اساسنامه خود، در صورت هر نوع تبعیض می‌تواند اقدام به اخراج یا تعلیق اعضای خود کند.


فدراسیون فوتبال فعلا یک بسته پیشنهادی روی میز نهادهای تصمیم‌گیرنده جمهوری اسلامی برای حضور زنان در بازی ایران و کره‌جنوبی قرار داده است؛ استفاده از زنان و مردان کادر درمان، به عنوان تماشاگران بازی در اولین دیدار پس از همه‌گیری کرونا.


هدف، خارج کردن زنان از محدودیت حضور گزینشی و گسترش آن به کل جمعیتی است که می‌خواهند وارد ورزشگاه شوند. شاید در کوتاه مدت به کمک فوتبال سیاست‌زده ایران بیاید.


منابع ایران‌وایر در فدراسیون فوتبال گفته‌اند احتمال لغو حضور تماشاگران و برگزار شدن بازی در ورزشگاه خالی از تماشاگر در فدراسیون فوتبال قوت گرفته است، اما هنوز رئیس فدراسیون فوتبال، به بازگشایی درهای آزادی برای دیدار ایران و کره‌جنوبی اصرار می‌ورزد.

فرانک پرتوآذر، قهرمان دوچرخه‌سواری زنان ایران: غیرممکن وجود ندارد



«دوچرخه‌سواری به من آموخت که انعطاف‌پذیر باشم و با موانع راحت‌تر کنار بیایم. از سوی دیگر، دوچرخه‌سواری کاری قانونی برای زنان در ایران نبود. مبارزه من با ذهن و فرهنگ محافظه‌کار، سخت‌ترین‌ کاری بود که تاکنون در زندگی با آن روبه‌رو شده‌ام.»


این جملاتی است که «فرانک پرتوآذر»، موفق‌ترین زن دوچرخه‌سوار تاریخ ایران در صفحه بیوگرافی سایت رسمی‌ خود نوشته است.


نام او با وجود افتخاراتش، برای مردان و زنانی که شخصیت‌ها و سلبریتی‌های ورزشی را تعقیب می‌کنند، به حد سایر مدال‌آوران یا حتی شخصیت‌های درجه سوم فوتبال ایران هم شناخته شده نیست.


فرانک پرتوآذر سال ۱۳۹۶ به روزنامه «شرق» گفته بود اگر حمایتش کنند، قهرمان جهان هم خواهد شد.


او که متولد آذر ۱۳۶۷ در شیراز و دانش‌آموخته کارشناسی رشته عمران است، به «ایران‌وایر» می‌گوید: «دوچرخه‌سواری را مثل هر کس دیگری، از کودکی شروع کردم ولی به خاطر شرایط اجتماعی، از ۹ سالگی مجبور شدم دوچرخه‌ام را کنار بگذارم و سراغ رشته‌های سالنی بروم.»


***


فرانک پرتوآذر می‌گوید بسیاری از رشته‌های سالنی در ایران را تجربه کرده است؛ از بسکتبال و والیبال و شطرنج گرفته تا تمامی رشته‌های رزمی که برای دختران در سال‌های کودکی و نوجوانی‌ مجاز بوده است: «واقعیت این است که هیچ‌کدام از این رشته‌ها من را از نظر روحی و در زمینه حس رقابت ارضا نمی‌کرد. من در مورد دوچرخه‌سواری، رویاهای کودکانه‌ای داشتم. وقتی بچه بودم، می‌شنیدم که مردان یا زنانی هستند که با دوچرخه، دور دنیا را می‌چرخند. فکر می‌کردم اگر روزی دوچرخه‌سوار شوم، می‌توانم دور دنیا را با دوچرخه ببینم. این حس جهان‌گردی و آشنایی با ملل و فرهنگ‌ها همیشه وسوسه‌ام می‌کرد. برای همین نمی‌توانستم دوچرخه را به صورت کامل فراموش کنم.»


فرانک پرتوآذر چند سال بعد، در ۲۰ سالگی دوچرخه برادرش را قرض می‌گرفت: «سخت بود و توام با ترس و نگرانی اما می‌خواستم با دوچرخه‌اش خودم را آماده کنم.»


رکاب‌ زدن در خیابان‌ها و کوچه‌ها، منهای ترس، لذت‌هایی هم برایش داشته است؛ مثل چنگ زدن به همان رویای کودکی: «ترس از طرد شدن و قضاوت شدن، همیشه دنبال آدم‌ها است. من نمی‌توانم بگویم از این‌ که مردم مرا برانند یا در موردم قضاوت غلطی داشته باشند، ناراحت نمی‌شوم. اما لذت دوچرخه آن قدر برایم فوق‌العاده بود که قید سختی‌ها و ترس‌هایش را می‌زدم. می‌خواستم روی آینده‌ام تاثیر مستقیم داشته باشم.»


دختری که از ۹ سالگی دوچرخه را کنار گذاشت و در آغاز جوانی سوار بر دوچرخه برادرش می‌شد، با یک خبر زندگی‌اش تغییر کرد: «مثل بسیاری از روزها، در خیابان مشغول دوچرخه‌سواری بودم. آقایی سوار بر دوچرخه کنارم ایستاد و گفت قرار است مسابقات دوچرخه‌سواری استانی در شیراز برگزار شود و از من دعوت کرد که برای این مسابقات نام‌نویسی کنم.»


همین خبر، او را در مسیر جدیدی قرار داد: «من دوچرخه حرفه‌ای که نداشتم و هدفم هم هیچ مسابقه دادن نبود که این رشته را با تکنیک‌هایش یاد بگیرم. با یک دوچرخه بسیار ساده و مدل پایین شرکت کردم و در شیراز سوم شدم. مسوولین هیات دوچرخه‌سواری استان وقتی امکاناتم را دیدند، تشویقم کردند که به صورت حرفه‌ای این رشته را دنبال کنم. اما حقیقتش، هم به خاطر درس و بعد دانشگاه، مدتی مجبور شدم قید دوچرخه را بزنم.»


یک سال بعد از او دعوت می‌کنند که در مسابقات کشوری شرکت کند: «باز هم با دوچرخه قرضی رفتم. این بار مدال برنز مسابقات کشوری را گرفتم. همه می‌گفتند شگفت‌زده شدیم. اما شرایط واقعا سخت یا شاید بهتر است بگویم، غیرممکن بود. مربی نداشتم، درس  داشتم، هزینه‌ها بالا بودند و فقط جسته و گریخته تمرین می‌کردم.»


سال ۱۳۹۳ فدراسیون دوچرخه‌سواری ایران با «هری هندریکس» هلندی قرارداد همکاری امضا کرد. او به عنوان سرمربی تیم ملی دوچرخه‌سواری ایران درخواست تشکیل دو تیم زنان و مردان را به صورت هم‌زمان داد: «هم مردان و هم زنان دوچرخه‌سوار را دعوت کردند. یک اردوی کوتاه مدت داشتیم و بعد به مسابقات ترکیه اعزام شدیم. خود مدیران فدراسیون و مربی می‌گفتند که عملکرد دختران در مدت کوتاه فوق‌العاده بود.»


فرانک پرتوآذر از روزهایی می‌گوید که تیم ملی زنان دوچرخه‌سواری ایران آرام آرام شکل گرفت: «ما جنگیدیم. همه ما جنگیدیم چون نمی‌خواستیم آن‌چه به سختی به دست آمده بود را به راحتی از دست بدهیم؛ از فدراسیون تا سرمربی و تک تک بازیکنان. می‌دانستیم با نتیجه گرفتن، می‌توانیم این رشته را زنده نگه‌ داریم.»


نخستین مقام فرانک پرتوآذر، در سال ۱۳۹۳، در رقابت‌های قهرمانی آسیا ثبت شد. او به مقام پنجم رسید و همان سال بهترین رکا‌ب‌زن مردان ایران نیز مقام پنجم آسیا را در بخش آقایان کسب کرد: «می‌توانم بگویم همان سال حضور زنان در رشته دوچرخه‌سواری تثبیت شد. تا آن سال دختران ایران اصلا در رده کوهستان شرکت داده نمی‌شدند. جسته و گریخته در رقابت‌های جاده شرکت می‌کردند اما در رشته‌های دیگر نه.»


نخستین مقام او در رشته کوهستان، نگاه مدیریت فدراسیون دوچرخه‌سواری به دختران را تا حدودی تغییر داد.


فرانک پرتوآذر می‌گوید از سال ۱۳۹۳ تاکنون، هر سال روند نتیجه‌گیری دختران دوچرخه‌سوار ایران در رشته کوهستان سیری صعودی داشته است: «همیشه بهتر شدیم و بهتر نتیجه گرفتیم. عملکردمان مثبت بود. یادم نمی‌رود که من سال اول، دوچرخه قرض می‌کردم. اسپانسر هم آن زمان معنایی نداشت.»


می‌گوید در مسابقات سال ۱۳۹۳ اندونزی، فاصله‌اش با نفر اول چشم‌گیر بوده و حالا این فاصله را به حداقل رسانده است: «این حرف من را کسی می‌فهمد که این رشته را بشناسد. کم کردن فاصله‌های یک یا دو دقیقه در دوچرخه‌سواری واقعا ساده نیست.»


فرانک پرتوآذر سال ۲۰۱۵ در تیم زنان کوهستان ایران وارد رقابت‌های بین‌المللی کوهستان شد: «سال ۲۰۱۷ من اولین مدال تیم ریلی (امدادی) را در تیمی که متشکل از چهار دوچرخه‌سوار مرد و من به عنوان تنها دوچرخه‌سوار زن بودم، به دست آوردم. مدال برنز گرفتم. یک سال بعد در رشته تخصصی خودم، کرانس کانتری که یکی از رشته‌های المپیک هم هست، اولین مدال تاریخ دوچرخه‌سواری زنان در تمام ادوار به دست آوردم که آن هم مدال برنز آسیا بود. قطعا این مدال آن‌ قدر که باید، در ایران دیده نشد اما مهم این است که یک غیرممکن همیشگی را ممکن کردم.»


او سال ۲۰۱۹ هم به همراه تیم متشکل از آقایان و خانم‌ها در تیم ریلی لبنان، مدال برنز قهرمانی آسیا را گرفت. سال ۲۰۲۰ نیز تنها مدال‌آور کوهستان برنز ایران در آسیا شد: «من در مجموع پرمدال‌ترین زن آسیایی ایران هستم.»


اما پرمدال‌ترین زن دوچرخه‌سوار تاریخ ایران چه‌قدر حمایت مالی می‌شود: «از سال اولی که به صورت جدی دوچرخه‌سواری را در تیم ملی آغاز کردم، با شرکت فوجی قرارداد بستم. از یک سال بعد، یعنی سال ۱۳۹۴ به مدت سه سال با شرکت فستوس قرارداد داشتم. اما از آن سال تا امروز، اسپانسری ندارم. قیمت یورو و دلار سرسام‌آور بالا رفت و قطعات هم بالطبع گران شده‌اند. وقتی اسپانسر بود، آرامش خاطر بیشتری وجود داشت اما متاسفانه چهار سال است باید با این شرایط بسازیم.»


او ممنوعیت‌های واردات و سخت‌ شدن شرایط اقتصادی و هم‌چنین دیده نشدن رشته دوچرخه‌سواری در ایران و محدود شدن رشته‌های ورزشی به فوتبال، والیبال، بسکتبال و کشتی برای اسپانسرها را مهم‌ترین دلیل کنار رفتن اسپانسرها می‌داند: «خیلی از شرکت‌ها از قرارداد بستن با ما کنار می‌کشند. اسپانسر من زمانی اسپانسر تیم ملی بود اما حالا حامی مالی وجود ندارد. شرکت‌های خصوصی هم نمی‌خواهند وارد بازی اسپانسر و ورزشکارها شوند.»

فرانک پرتوآذر در مورد نقش مالی فدراسیون دوچرخه‌سواری می‌گوید: «قانون مشخصی نداریم، همه چیز به اوضاع مالی فدراسیون برمی‌گردد. فدراسیون هرگز دوچرخه ما را تامین نمی‌کند. اگر وضعیت مالی‌ آن مناسب باشد، بعضی از قطعات که فرسایش داشته‌اند را تعویض می‌کند یا هزینه‌اش را می‌دهد. وقتی در تنگنای مالی باشند هم لوازم و قطعات را خودمان باید بخریم.»


می‌گوید: «هدفم بزرگ است و باید بهای رسیدن به اهدافم را بپردازم. در این سال‌های اخیر، هم خودم زیر فشار مالی بوده‌ام و هم خانواده‌‌ام. اما می‌خواهم آن غیرممکن‌هایی که در رشته من به عنوان یک زن ایرانی هنوز وجود دارد را ممکن کنم.»


فرانک پرتوآذر در مورد ممنوعیت دوچرخه‌سواری زنان در ایران می‌گوید: «آن‌چه من و دوستانم در این سال‌ها فهمیده‌ایم، این است که موضوع به طرز فکر افراد در شهرستان‌ها و شهرها برمی‌گردد. این موضوع به نظر من جنبه فرهنگی دارد تا قانونی. بسیاری از مواقع وقتی سوار دوچرخه هستم، مردمی که از کنارم عبور می‌کنند، به من می‌فهمانند چه دیدگاه و فرهنگی دارند. من بین رشته دوچرخه‌سواری و سایر رشته‌های ورزشی که زنان در آن فعالیت می‌کنند، هیچ تفاوتی نمی‌بینم. وقتی من با پوشش عرف جامعه بیرون می‌آیم، چه فرقی می‌کند با چه سخت‌افزاری در خیابان عبور و مرور کنم؟ یکی از مواردی که به ما کمک می‌کند دوچرخه‌سواری زنان میان مردم پذیرفته شود، اِلمان‌ها و شخصیت‌هایی هستند که از آن شهر می‌توانند در این رشته برای مردم شناخته و معرفی شوند.»

قتل دو زن در پی رد درخواست ازدواج در کرمانشاه و همدان



 یک زن جوان در حوالی شهرک آناهیتا کرمانشاه با ضرب گلوله توسط خواستگارش به قتل رسید.


بر اساس این گزارش، هویت وی آرزو لطفی، ساکن و اهل کرمانشاه عنوان شده است.


در این گزارش به نقل از یک منبع مطلع آمده است؛ متهم به قتل با هویت “س.ک”، زن جوان را به‌ خیابان کشانده است. به دنبال یک تصادف ساختگی از خودرو پیاده شده و سپس با ضرب گلوله او را به قتل رسانده و متواری شده است.


تا لحظه تنظیم این گزارش، متهم بازداشت نشده است.


همچنین در تاریخ ۱۴ آبان ماه، یک زن جوان در اسدآباد همدان، پس از رد درخواست ازدواج توسط خواستگار به قتل رسیده است.


هویت وی نگار احمدی، ٢٧ ساله، اهل کرمانشاه، دانشجوی کارشناسی ارشد و ساکن ساری عنوان شده است.


در این گزارش به نقل از یک منبع مطلع آمده است؛ متهم به قتل که از همکلاسی‌های سابق دوران دانشگاه نگار بوده است، در روز واقعه با کمک دو تن از دوستانش نگار را ربوده و سپس در جاده اسد‌آباد همدان با شلیک چند گلوله او را به قتل می‌رساند و خود را به پلیس معرفی می‌کند.

آبان ۱۲، ۱۴۰۰

خودکشی یک دختر نوجوان در خرمشهر



  یک دختر ۱۶ ساله قربانی کودک همسری در خرمشهر از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

در این گزارش به نقل از یک منبع مطلع آمده است: “این دختر نوجوان که متأهل بود به دلیل نامعلومی با طناب دار اقدام به خودکشی کرده است”.


وی افزود: “علت خودکشی این دختر ۱۶ساله هنوز به طور دقیق مشخص نیست اما در معاینات پزشکی قانونی خودکشی به طور ۱۰۰ درصد تایید شده است”.


سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

زخمی شدن زن عشایر در پی انفجار مین در قصرشیرین



 فرمانده انتظامی قصرشیرین از مصدومیت یک شهروند زن در پی انفجار یک مین برجای مانده از جنگ ایران و عراق در این شهرستان، خبر داد.


محمد محمدی اظهار کرد: یک زن ۵۰ ساله عشایر در مراتع منطقه گندم بان قصرشیرین، زمانی که حین پخت نان در خارج از چادر بوده، بر اثر انفجار یک قبضه مین به جا مانده از از جنگ ایران و عراق، دچار مصدومیت شد.


به گفته محمدی، وی جهت مداوا به بیمارستان منتقل شده و هم اکنون تحت درمان قرار دارد.


در این گزارش اشاره ای به هویت این شهروند نشده است.


مین‌های برجای‌ مانده از دوران جنگ همه ساله موجب مرگ و مصدومیت تعدادی از هموطنان در مناطق مرزی می‌شود.

در حدود ۴۲۰۰۰ کیلومتر مربع از اراضی ایران آلوده به مین های به جا مانده و عمل نکرده جنگ ایران و عراق است.


دولت ایران نیز همچنان به تولید و کاشت مین های ضد نفر ادامه می‌دهد و برخلاف مقاوله نامه های بین‌المللی، معتقد است استفاده از این مین‌ها تنها راه مؤثر برای تأمین امنیت مرزهای طولانی این کشور است.


بر همین اساس بخش‌هایی از مرزهای ایران با افغانستان، پاکستان و عراق مین‌گذاری شده است؛ در جریان درگیری‌های دهه ۱۳۶۰ در کردستان هم بسیاری از اراضی این منطقه مین‌گذاری شدند.

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...