جستجوی این وبلاگ

آبان ۱۵، ۱۴۰۳

خشونت خانگی؛ یک زن در مراغه توسط همسرش به قتل رسید


 یک زن در مراغه به وسیله سلاح گرم توسط همسرش به قتل رسید. متهم پس از بازداشت، انگیزه خود از این اقدام را اختلافات خانوادگی عنوان کرد.


به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، مردی در مراغه همسرش را به قتل رساند.


فرمانده انتظامی مراغه گفت: “بامداد روز شنبه ۱۲ آبان ماه، در پی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع یک فقره قتل در یکی از محلات این شهرستان، عوامل انتظامی و آگاهی در محل حاضر شدند.”


وحید فارسی افزود: “پس از حضور نیروهای پلیس در محل حادثه، مشخص شد که یک دستگاه خودرو پژو به صورت بلاصاحب در صحنه رها شده و جسد یک زن جوان که به وسیله سلاح گرم به قتل رسیده بود، در صندوق عقب خودرو قرار داشت.”


به گفته فرمانده انتظامی مراغه، مقتول زنی ۲۳ ساله بود که توسط همسر خود به قتل رسیده است. متهم در ساعات اولیه پس از وقوع جرم بازداشت شد و انگیزه خود از این اقدام را اختلافات خانوادگی عنوان کرد.

خیابانها برای زنان مخالف حجاب اجباری ناامن تر شده است


 زنان مخالف حجاب اجباری در ایران نه تنها با فشارهای قانونی بلکه با افزایش خشونت و تهدیدهای خیابانی مواجه‌اند. با افزایش کمپین های حکومت برای تحمیل بیشتر پوشش مدنظر خود بر زنان ایرانی، فضای عمومی برای زنانی که مقاومت می کنند به محیطی پر از ترس تبدیل شده و برخورد قضایی نیز به‌جای حمایت از آنان، اجرای قوانین حجاب را اولویت داده و کرامت انسانی آن‌ها را نادیده می‌گیرد.


در ماه‌های اخیر، موارد نگران‌کننده‌ای از خشونت و ارعاب علیه زنانی که با قوانین حجاب اجباری مخالفت می‌کنند، در سطح خیابان‌های ایران گزارش شده است. گزارش‌های متعدد حاکی از آن است که افراد ناشناس، به‌ویژه موتورسواران، اقدام به تهدید و آزار زنان بی‌حجاب در فضاهای عمومی کرده‌اند.


هرانا گزارش‌های افزایش خشونت خیابانی را با دقت دنبال می‌کند. زنان در ایران نه تنها با پیامدهای قانونی ناشی از حجاب اجباری روبه‌رو هستند، بلکه با خطرات فزاینده‌ای در زمینه امنیت شخصی مواجه‌اند؛ چرا که موارد آزار و ارعاب از سوی افراد ظاهر خودسر افزایش یافته است.


گزارش‌های دریافتی هرانا روندهای نگران‌کننده‌ای از آزار زنان مخالف حجاب اجباری را نشان می‌دهد که به نظر می‌رسد با هدف وادار کردن آنان به تبعیت از طریق ایجاد ترس صورت می‌گیرد. زنانی که تصمیم به نپوشیدن حجاب می‌گیرند، اکنون با افزایش خصومت و ارعاب از سوی افرادی در خیابان مواجه هستند که اغلب از موتورسیکلت به عنوان وسیله حمل‌ونقل استفاده می‌کنند. نقطه مشترک این گزارشات تجربه صحنه هایی مانند کیف قاپی اما بدون سرقت و صرفا محدود به ترساندن یا برخورد فیزیکی کوتاه مدت بوده.


بنظر میرسد کمپین های حکومت از جمله از طریق تصویب طرح “نور”، تصویب قوانین و مجازات های جدید برای مخالفان حجاب اجباری، سازمان دهی ناظران خیابانی به اسامی مختلف از جمله “حجاب بان” ها، آزارهای خودسرانه را تشویق کرده و فضاهای عمومی را به عرصه‌هایی از ترس برای زنانی که جرأت مخالفت با قوانین پوشش اجباری دارند، تبدیل کرده است. هرانا مواردی را مستند کرده است که زنان به سختی از تاکتیک‌های هراس‌آفرینی که به نظر می‌رسد از پیش طراحی و سازماندهی شده و با هدف تحمیل حجاب انجام می‌شوند، جان سالم به در برده‌اند.


یک زن جوان در مصاحبه با هرانا به رویارویی خود با یک موتورسوار اشاره کرد، او گفت، در حال راه رفتن در خیابان بودم که موتوری مستقیم و با سرعت به سوی من آمد، طوری که اگر خودم را پرت نمی کردم با من برخورد می کرد. او بدون توقف و بدون سرقت چیزی محل را ترک کرد.


یکی دیگر از گزارش کنندگان با تایید این موضوع به هرانا گفت، در حال حرکت در پیاده رو بودم که موتور با سرعت به سمت من آمد من جیغ کشیدم و خودم را به کناری پرت کردم، فکر کردم کیف قاپ است اما رانندگان تاکسی که محل توقف آنها همانجا بود به من گفتند در این هفته ها موارد مشابهی را مشاهده کرده اند، حتی کسی از آنان که مسن تر بود من را نصیحت کرد که برای حفظ ایمنی و جان خودم هم که شده بهتر است حجاب به سر کنم.

دختر دانشجوی دیگری که روز سه شنبه هفته گذشته در منطقه امیرآباد در حال حرکت بود می گوید در پیاده رو یک موتور با سرعت از کنار او رد شد و به او لگد زد و رفت، بدون توقف و بدون هیچ دلیل مشخصی.


این موارد تنها تعداد اندکی از گزارشات دریافتی است، تعداد گزارشاتی دریافتی هرانا که همگی اشکال مشابهی دارند و عمدتا به تهران مربوط می شوند به سرعت در حال افزایش است.


با توجه به اینکه در دهه های قبل بارها موارد متعددی گزارش شده که بصورت دوره ای طولانی یا مقطعی زنان اصطلاحا بدحجاب مورد برخورد فیزیکی وابستگان به حکومت قرار گرفته اند به نظر می آید این موارد، رخدادهای پراکنده و تصادفی نیستند؛ بلکه نشان‌دهنده تلاشی گسترده و سازمان‌یافته برای ایجاد ترس و سرکوب مقاومت زنان در برابر قوانین حجاب اجباری و در راستای فعال‌سازی دوباره برخورد خیابانی است.


اگرچه افرادی که این اقدامات را انجام می‌دهند ممکن است مأموران دولتی نباشند، اما همزمان بودن این حملات با موج جدید اجرای قوانین حجاب در کشور، پرسش‌های جدی درباره احتمال همدستی دولت را برمی‌انگیزد.


این آزارهای آشکار در تاریخ ۱۰ آبان به واقعه‌ای تکان‌دهنده در خیابان آفریقا در تهران منجر شد، هنگامی که زنی هدف آزار جنسی از سوی یک موتورسوار قرار گرفت. انتشار ویدیوی این واقعه موجب تأثر افکار عمومی شد.


با وجود آشکار بودن وضعیت پریشان این زن، مقامات او را نه به عنوان یک قربانی، بلکه به‌عنوان مجرم تلقی کردند. پلیس تهران به سرعت اتهاماتی را علیه این موتورسوار و این زن مطرح کرد ؛ زن قربانی تعرض به دلیل «رعایت نکردن حجاب اجباری» و موتورسوار به دلیل «رانندگی در پیاده‌رو» مجرم شناخته شدند، در حالی که از اشاره به مزاحمت و رنجی که این زن متحمل شده بود، خودداری شد.

این واکنش، اولویت‌های دستگاه قضایی را آشکار می‌سازد: اجرای بایدها و نبایدهای نحوه پوشش، بر رسیدگی به خشونت‌های مبتنی بر جنسیت ارجحیت دارد و نشان می‌دهد که امنیت زنان نسبت به رعایت حجاب در درجه دوم اهمیت قرار دارد.


با جرم‌انگاری قربانیان آزار و ارعاب، سیستم قضایی ایران وفاداری خود را به استانداردهای سرکوب‌گرانه‌ای که اصول پایه‌ای امنیت و کرامت انسانی را نادیده می‌گیرد، به نمایش می‌گذارد. چنین اقداماتی نه تنها هتک حرمت و توهین به زنان تلقی میشود، بلکه فرهنگی از مصونیت را تقویت می‌کند که در آن متجاوزان (چه مقامات دولتی و چه شهروندان عادی)، با اطمینان از حمایت قانون به رفتار خود ادامه می‌دهند.


این الگو غیرقابل انکار است: زمانی که دستور کار دولت کنترل را بر همدلی مقدم می‌داند، زنان بیشترین فشار را متحمل می‌شوند و جامعه از دستیابی به حداقل‌های عدالت محروم می‌ماند.

ماکو؛ گزارشی از بازداشت و بی‌خبری از سرنوشت حسین رشیدی و مریم رشیدی


 یک پدر و دختر کُرد و اهل ماکو، به نام‌های حسین رشیدی و مریم رشیدی نزدیک به دو هفته پیش توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده‌اند و تاکنون اطلاعی از سرنوشتشان در دسترس نیست.


بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، روز دوشنبه ٣٠ مهرماه ١٤٠٣ (٢١ اکتبر ٢٠٢٤)، حسین رشیدی، ۶٠ ساله و فرزندش مریم رشیدی، ٣٠ ساله اهل روستای گاموس از توابع شهرستان ماکو در استان آذربایجان‌غربی(ارومیه) توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدند.


به گفته یک منبع مطلع، حسین و مریم رشیدی پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شد‌ه‌اند و نهادهای امنیتی آنها را به همکاری با یکی از احزاب کُردستانی اپوزسیون حکومت متهم کرده‌اند.


پیگیری وضعیت این دو شهروند تاکنون بی‌نتیجه بوده و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران از ارائه هرگونه توضیحی در این مورد به خانواده آنها خودداری می‌کنند.

نرگس محمدی «مشکوک به سرطان» است


 نرگس محمدی اعلام کرد که در جریان انتقال هفته گذشته این زندانی سیاسی به بیمارستان و آزمایش‌های متعدد، در ساق پای راست او «یک ضایعه استخوانی مشکوک به سرطان» تشخیص داده شد که لازم است برای تشخیص نهایی به‌سرعت «نمونه‌برداری یا جراحی» انجام شود.


مصطفی نیلی، وکیل نرگس محمدی فعال حقوق بشر زندانی در اوین، روز یک‌شنبه ۱۳ آبان در گزارشی از وضعیت سلامت او بر اساس نتایج پی‌گیری‌های درمانی موکلش در اعزام هفته گذشته به بیمارستان، در شبکه اجتماعی ایکس تأکید کرد که خانم محمدی «از بیماری‌های متعددی رنج می‌برد.»


به گفته آقای نیلی، ««یکی از رگ‌های اصلی قلب» نرگس محمدی که «در سال ١۴٠٠ و پس از سکته در زندان قرچک استنت‌گذاری شده بود به دلیل مشکلاتی که در دیواره اصلی به وجود آمده مجددا آنژیو گرافی شد و حسب توصیه پزشک شان ضرورت دارد سه ماه بعد مجدد معاینه انجام پذیرد.»


او همچنین گفت که «ام‌آرآی از ناحیه گردن و کمر» نرگس محمدی، «نشان از پیشرفت بیماری‌های آرتروز و دیسک دارد؛ با این حال، «از سال گذشته پزشک دستور ۱۰ جلسه فیزیوتراپی و کایروپراکتیک را داده که تاکنون با اعزام» او «موافقت نشده» و «پزشک درباره تأخیر در این امر هشدار داده که باعث عواقب جبران‌ناپذیر خواهد شد.»


وکیل نرگس محمدی همچنین گفت که پزشک متخصص گوارش برای او داروهای جدیدی تجویز کرده و «در ناحیه سینه سندروم تیتز تشخیص داده شد»؛ همچنین، سونوگرافی «از توده‌های سینه راست»، تغییری نشان نداده است.


مصطفی نیلی همچنین گفت: «پس از انجام بن اسکن یک ضایعه استخوانی در ناحیه ساق پای راست مشاهده» شد و پس از انجام ام‌آرآی تشخیص داده شد که «این ضایعه مشکوک به سرطان است و برای بررسی و تشخیص بدخیم بودن یا عدم آن، نیاز به نمونه‌برداری با جراحی است که بایستی در اسرع وقت انجام شود.»


وکیل خانم محمدی با تأکید بر ضرورت «نیاز به مراجعه مستمر جهت پیگیری امور درمانی و دور بودن از فضای استرس‌زا که به‌شدت مورد تأکید پزشکان» این زندانی سیاسی است، گفت که «تقاضای اعزام مکرر» او و «مرخصی و توقف اجرای حکم را از دادستانی پیگیری» خواهند کرد.


روز گذشته، هیلاری کلینتون وزیر خارجه اسبق آمریکا گفت که مقامات قضایی جمهوری اسلامی «با خودداری از دسترسی به مراقبت‌های پزشکی مورد نیاز نرگس محمدی، این فعال بازداشت شده و برنده جایزه صلح نوبل را به آرامی می‌کشند.»


همچنین، ائتلاف «آزادی نرگس» روز پنجشنبه سوم آبان خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط او و خواستار دسترسی فوری وی به درمان پزشکی ضروری شده بود.


تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی نیز هفته گذشته اعلام کرده بود که «۹ هفته تاخیر در درمان در کنار سال‌ها حبس و سلول انفرادی به سلامتی نرگس آسیب جدی وارد کرده و او نیازمند یک دوره طولانی مراقبت پزشکی است.»


نرگس محمدی، زندانی سیاسی در اوین و برنده جایزه صلح نوبل پس از تحمل سال‌ها زندان به بیماری‌های مختلف از جمله ناراحتی قلبی، وجود توده در ناحیه پستان، و کمردرد مزمن مبتلا است و پیش از این با کارشکنی مقامات زندان از اعزام به بیمارستان برای انجام آنژیوگرافی و مراقبت‌های دیگر محروم شده بود.


نرگس محمدی، مدافع حقوق بشر، به دلیل فعالیت‌هایش بارها به دست مقامات جمهوری اسلامی بازداشت و زندانی شده است.


دوره کنونی حبس نرگس محمدی از آبان ۱۴۰۰ آغاز شد و در پی محکومیت او در اردیبهشت همان سال. با افزودن موارد بیشتری که در دی و مهر ۱۴۰۱ و همچنین دی، خرداد و مهر ۱۴۰۳ علیه او مطرح شد. او اکنون به ۱۳ سال و ۹ ماه حبس و ۱۵۴ ضربه شلاق محکوم شده است. اتهامات او شامل «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» است.

آبان ۱۴، ۱۴۰۳

بوکان؛ سولماز حسن‌زاده از خانواده‌های دادخواه به یک سال حبس محکوم شد


 سولماز حسن‌زاده، خواهر محمد حسنزاده از جانباختگان خیزش ژن ژیان ئازادی/ زن زندگی آزادی، توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو بوکان به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.


بنا به اطلاع شبکه حقوق بشر کردستان، جلسه دادگاه این شهروند پیشتر در شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو بوکان به ریاست قاضی مهدی فخری برگزار و ماه گذشته صدور حکم یک سال حبس تعزیری به وی ابلاغ شده بود. در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۳، خانواده حسن‌زاده در تدارک برگزاری مراسم سالروز تولد محمد حسن‌زاده بودند که نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی به منزل آنان یورش برده و ضمن ضرب و شتم اعضای خانواده، احمد حسن‌زاده و فرزندش سولماز حسن‌زاده را بازداشت کردند. سولماز حسن‌زاده پس از بازداشت به سلول انفرادی زندان مرکزی ارومیه منتقل و در تاریخ ۱۶ مرداد در اعتراض به ادامه بازداشت خود دست به اعتصاب غذا زد. وی در تاریخ ۲۳ مرداد پس از ۸ روز اعتصاب غذا با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی به صورت موقت از زندان آزاد شد. محمد حسن‌زاده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش ژن ژیان ئازادی / زن زندگی آزادی در بوکان کشته شد. نهادهای امنیتی از بازداشت فردی به اتهام قتل محمد حسن‌زاده خبر دادند اما خانواده وی، آن را سناریو نهادهای امنیتی دانسته و حکومت را مسئول کشته شدن فرزندشان می‌دانند. در دو سال گذشته بارها این خانواده دادخواه از سوی نهادهای امنیتی احضار و بازداشت شده‌اند.

گوهر عشقی می‌گوید نیروهای امنیتی موبایلش را قطع‌ کرده‌اند؛ «آب و برقم را هم قطع کنید، کوتاه نمی‌آیم»

 

گوهر عشقی، فعال مدنی و مادر ستار بهشتی، کارگر وبلاگ‌نویسی که سال ۹۱ چند روز پس از بازداشت در اثر شکنجه ماموران امنیتی کشته شد، در سالگرد کشته‌شدن پسرش با انتشار یک ویدیو در اینستاگرام خبر از قطع خط موبایلش توسط نیروهای امنیتی داده است.



خانم عشقی خطاب به علی خامنه‌ای می‌گوید: «آب و برقم را هم قطع کنید،‌ کوتاه نمی‌آیم. اگر سرم را هم ببرند از حرفم بر نمی‌گردم و کوتاه نمی‌آیم.»


ستار بهشتی، فرزند او، کارگر وبلاگ‌نویسی بود که آبان ماه ۱۳۹۱، زمانی که ۳۲ سال داشت، توسط پلیس فتا بازداشت و به دلیل فعالیت در شبکه اجتماعی، به «اقدام علیه امنیت ملی» متهم شد. آقای بهشتی پس از انتقال به زندان اوین جان باخت.

زندان یزد؛ زینب جلالیان از درمان و ملاقات با خانواده محروم است


 زینب جلالیان، زندانی سیاسی دوران محکومیت خود را بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در زندان یزد سپری میکند. حال جسمی خانم جلالیان نامساعد است و اخیرا از حق دسترسی به خدمات پزشکی مناسب و ملاقات با خانواده‌ خود محروم مانده است.



به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زینب جلالیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان یزد از رسیدگی مکفی پزشکی و ملاقات با خانواده محروم مانده است. یک منبع مطلع نزدیک به خانواده وی ضمن تایید این خبر به هرانا گفت: «زینب علیرغم ابتلا به بیماری های گوارشی، کلیوی و چشمی، با کارشکنی مسئولین ذیربط از درمان تخصصی پزشکی و مداوم محروم مانده است. او همچنین از اول مهرماه سال جاری تاکنون، به دستور وزارت اطلاعات از ملاقات با خانواده محروم است.»


زینب جلالیان در سال ۱۳۸۶ دستگیر و در سال ۱۳۸۸ به اتهام خروج غیرقانونی از کشور به یک سال حبس تعزیری و به اتهام محاربه به دلیل عضویت در گروه‌های مخالف نظام به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او در دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور تأیید، اما سپس به حبس ابد تغییر یافت.


خانم جلالیان بارها اعلام کرده بود که در زمان بازداشت به شیوه‌هایی چون شلاق زدن به کف پا، مشت به شکم، کوبیدن سر به دیوار و تهدید به تجاوز، مورد آزار و شکنجه قرار گرفته است.

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...