جستجوی این وبلاگ

تیر ۲۶، ۱۴۰۰

زنان و ۱۰ دوره مجلس شورای اسلامی


 یک پارلمان مردانه علایق و منافع شهروندان زن و مرد را به طور یکسان و عادلانه مورد توجه قرار نمی‌دهد. در هر جامعه‌ای نیازها، علایق و نگرانی‌هایی وجود دارد که از تجربیات زنان سرچشمه می‌گیرد و در دنیای سیاست مردانه به آن‌ها کمتر توجه می‌شود که جامعه و مجلس ایران هم از این امر مستثنی نیست.


از همین روست که زنان در ایران به عنوان یک عامل فعال سیاسی و اجتماعی موثر، علایق مشترکی برای افزایش قدرت و حضور در عرصه‌های مختلف به منظور تحقق خواسته‌های خود دارند که روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود.


فصلنامه «مجلس و راهبرد» در اقدامی کم‌سابقه سراغ ۲۰ زنی رفته که سابقه عضویت در مجلس را دارند و تلاش کرده نشان دهد، چه مجموعه عواملی این زنان را به عرصه مجلس و سیاست کشانده است.


***


سیاسی شدن تجربیات زندگی روزمره زنان از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ به این معنا که اجازه داده شود، تجربیات زنان به اندازه تجربیات مردان در تصمیم‌گیر‌ی‌های کلان سیاسی تاثیرگذار بوده و دیده شود.


همین خواسته تقریبا مشترک زنان است که به تدریج حضور آن‌ها در سطوح مدیریتی و عرصه عمومی را پر‌رنگ‌تر از گذشته کرده و مناسبات مسلط مردانه را به تدریج به نفع آن‌ها و عادلانه تغییر می‌دهد، اما آن‌ها برای رسیدن به اهداف خود در جامعه شبه‌سنتی و مذهبی ایران همچنان راهی طول و دراز پیشِ رو دارند.


حضور زنان در عرصه‌های کلان تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی برای وضع قوانین به منظور اداره مطلوب و عادلانه جامعه (مجلس) از جمله مسائلی است که در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته است.


مشارکت زنان در عرصه عمومی برای «انتخاب شدن» و قبول مسئولیت «نمایندگی» با توجه به تمام محدودیت‌های سنتی، مذهبی و قانونی در ایران از مهم‌ترین شاخص‌های سنجش وضعیت تلاش‌های آن‌ها به منظور تشکیل پارلمانی عادلانه برای تحقق خواسته‌های مساوی زنان و مردان جامعه ایران محسوب می‌شود.


پیش‌بینی‌های یک تحقیق می‌گوید چنانچه در هر دوره از انتخابات مجلس در ایران ۱۷ زن بتوانند وارد مجلس شوند، حدود ۶۰ سال زمان لازم است تا در ایران مجلسی با عدالت جنسی تشکیل شود.


این تحقیق همچنین می‌گوید سهم زنان از نمایندگی در ۱۰ دوره‌ مجلس در جمهوری اسلامی تنها ۹۵ نفر بوده، در حالی که مردان دو هزار و ۷۹۸ کرسی در این مجالس داشته‌اند.




این تحقیق همچنین براساس نظر بیش از ۴۷ نماینده مجلس، علت کم‌رنگ بودن حضور زنان در مجالس ایران را «سنت»، «حمایت نکردن رای دهندگان» و «نداشتن اعتماد به نفس زنان» اعلام کرده است.




درباره ریشه‌های این حضور کم‌رنگ در مجلس و عرصه‌های عمومی تحقیقات و پژوهش‌های فراوانی صورت گرفته که تحقیق بالا تنها یکی از آن‌هاست، اما درباره انگیزه‌ها و مشوق‌های زنان برای حضور در چنین نهاد‌های کلان تصمیم‌ساز، تحقیقات اندکی در دست است.


تازه‌ترین شماره فصلنامه «مجلس و راهبرد» که زیر نظر مجلس شورای اسلامی منتشر می‌شود، در اقدامی کم‌سابقه سراغ ۲۰ زنی رفته که سابقه عضویت در مجلس را دارند و تلاش کرده نشان دهد، چه مجموعه عواملی این زنان را به عرصه مجلس و سیاست کشانده است.


این تحقیق تلاش کرده انگیزه‌ این زنان را در قالب شش عامل «منبع تصمیم‌گیری»، «انگیزه و هدف تصمیم‌گیری»، «الگوی نمایندگی»، «مشوق نمایندگی»، «زمینه‌های نهادی موثر برای ورود به عرصه سیاسی و نمایندگی» و «علت دشواری تصمیم برای نمایندگی» تجزیه و تحلیل کند.


چارچوب تصمیم‌گیری


آن‌طور که در این تحقیق آمده اغلب این زنان گفته‌اند براساس «برنامه‌ریزی» وارد عرصه انتخابات شده‌ بودند و مجموعه عواملی هم‌چون «عدم اطمینان»، «ریسک» و «وابستگی» هم در تصمیم آن‌ها اثرگذار بوده است.




مبنای تصمیم‌گیری


اغلب زنان شرکت‌کننده در این تحقیق همچنین گفته‌اند بر مبنای «اعتماد به نفس» و «مسئولیت‌پذیری» وارد انتخابات شده بودند.


بیشتر این زنان گفته‌اند حضور آن‌ها در عرصه ‌انتخابات براساس «پیشنهاد» دیگران بوده و تنها تعداد اندکی از آن‌ها به طور «فردی» چنین تصمیمی گرفته‌اند.


«پیشنهاد حزب»، «پیشنهاد همسر و دوستان» و در آخر «خودباوری و مسئولیت‌پذیری» در واقع اصلی‌ترین چارچوب تصمیم مبنایی این زنان بوده است.




تصمیم‌گیری بر مبنای انگیزه‌ها


این تحقیق همچنین مشخص کرده که زنان در حوزه سیاسی با انگیزه‌هایی هم‌چون «مقابله با مخالفین (روحانیون سنت‌گرا) حضور زن در سیاست»، «حمایت از برنامه‌های سیاسی پدر» و «تنها نگذاشتن اصلاح‌‌طلبان» وارد عرصه انتخابات شده بودند.


این زنان گفته‌اند در حوزه اجتماعی با انگیزه «تحقق اهداف بانوان» و در حوزه فرهنگی با انگیزه «تغییر بستر فرهنگی و نوع نگاه به زن» وارد مجلس شده بودند.


این تحقیق همچنین نشان می‌دهد، زنان در حوزه حقوقی با انگیزه «تصویب قوانین حمایت از زنان»، «حمایت و دفاع از حقوق زنان» و «تاثیرگذاری بر روند قانون‌گذاری و تصمیمات کشور» وارد مجلس شده بودند.




تصمیم‌‌گیری بر مبنای ارزش‌ها


این تحقیق همچنین نشان می‌دهد این زنان به این خاطر وارد انتخابات شده بودند که خود را در برابر «همراهانشان»، «مقابله با دشمنان»، «شرع» و «قدرت» مکلف می‌دانسته‌اند.


«برپایی حکومت توحیدی»، «الگو شدن برای سایر زنان»، «بهبود امور و وضعیت جامعه» و «تثبیت حقوق اجتماعی، معنوی و حقیقی زنان» از دیگر عواملی بوده که در این تصمیم زنان تاثیر‌گذار بوده است.


 


تصمیم بر اساس الگو‌ها و مشوق‌ها


این زنان همچنین گفته‌اند برای حضور در عرصه انتخابات افرادی هم‌چون «محمد حسینی بهشتی»، «مرتضی مطهری» و «حسن مدرس» الگوی آن‌ها بوده‌اند.


بخش قابل توجهی از همین زنان هم گفته‌اند که در این زمینه فاقد الگوی خاصی بوده‌اند.


این زنان همچنین گفته‌اند شیوه زندگی و شخصیت «حضرت زهرا» در عرصه تصمیم‌گیری بیشترین تاثیر را بر تصمیم آن‌ها داشته است.






آن‌ها همچنین گفته‌اند تشویق همسر و «علاقه و توانایی خود» از دیگر عوامل مشوق برای حضور در عرصه انتخابات و راه‌یابی به مجلس بوده است.




چارچوب‌های علی


در زندگی هر شخصی مسائلی وجود دارد که می‌تواند بر نحوه تصمیم‌گیری او اثرگذار باشد. برای ورود به عرصه نمایندگی، این مسائل می‌تواند تصمیم‌گیری را برای نخبگان سیاسی زن در ایران سخت‌تر کند.


یکی از سوالاتی که در این تحقیق از زنان شده این است که علت سختی تصمیم برای نماینده شدن برای آن‌ها چه بوده است؟


اغلب این زنان گفته‌اند که «به دلیل اضطراب، مشکلات و خستگی جسمی و روحی، کوچک بودن بچه‌ها و عدم آمادگی فکری، جسمی و روحی» تصمیم برای آن‌ها برای حضور در انتخابات سخت بوده است.


«نگرانی و اضطراب برای نماینده شدن به‌ دلیل متقاعد کردن خانواده»، «داشتن دو فرزند کوچک بدون پدر و همسر و برادر»، «مسئولیت هم‌زمان نقشهای مختلف»، «نگرانی از هزینه و آبروی سیاسی و اجتماعی» از دیگر عواملی بوده که تصمیم در این‌باره برای این زنان را سخت می‌کرده است.


این زنان همچنین گفته‌اند که «مخالفت بعضی از علما با حضور زن»، «مردسالاری حاکم در قدرت» و «واکنش سایر احزاب» از دیگر عوامل در سخت شدن تصمیم برای آن‌ها بوده است.




این تحقیق در پایان چنین نتیجه‌گیری کرده که بیشترین فراوانی «منبع تصمیم‌گیری» زنان شرکت‌کننده در این تحقیق برای حضور در مجلس بر اساس «پیشنهاد حزبی» بوده است.


مهم‌ترین «چارچوب انگیزشی» آن‌ها هم «عمل در برابر همراهان و دشمنان» بوده است.


نکته مهم اینکه نمایند‌ه‌های زن سه دوره نخست مجلس گفته‌اند که «به‌ دلیل شرایط بحرانی جامعه با اجبار حزب و به‌رغم میلشان قبول کردند نماینده شوند.»


این زنان درباره چارچوب «الگوی نمایندگی»، الگوی خاصی را بیان نکرده‌اند و فقط تعداد معدودی به نام «هاشمی رفسنجانی»، بهشتی و مدرس اشاره کرد‌ه‌اند. نکته مهم اینکه بیشترین چارچوب الگویی زنان نماینده از میان مردان بوده است تا زنان.

زنان شالیکار: بیشتر از مردها کار می‌کنیم، اما کمتر پول می‌گیریم


 بسیاری از روستاییان در گیلان از طریق کشاورزی امرار معاش می‌کنند. خانواده‌هایی هستند که نسل به نسل آنان کشاورزند. پیشه‌ای که زن و مرد نمی‌شناسد و علاوه بر اینکه زنان به واسطه جنسیت از این بازار کار حذف نشده‌اند، کار وجین (کندن علف‎های هرز) و نشاء برنج اغلب توسط آنان انجام می‌شود. با این حال حقوق و دستمزد آنان با مردان برابر نیست و عمده کارِ خانه و پرورش کودکان نیز به عهده زنان است. از سوی دیگر سال‌ها همکاری زنان و مردان در تولید برنج سبب نشده است که زنان به اندازه مردان مالک مزرعه باشند. داستان زندگی زنان شالیزار را از زبان خودشان بخوانید:


***


چشم‌گیرترین صحنه در مناطق روستایی گیلان در فصل بهار حضور زنان شالیکار زیر نور آفتاب است که با کمری خمیده و پاهایی در گل و آب مشغول کار در مزارع برنج هستند. «صفورا» زنی چهل و دو ساله با روسری سبز که دو طرف آن را بالای سرش بسته، گوشه‌ای نشسته و مشغول نوشیدن چای است. او و همسرش بخاطر بیکاری بعد از کرونا از شهر به روستا مهاجرت کرده‌اند، پیش از مهاجرت به روستا همسرش کمک‌راننده بود و خودش نیز در خیابان دستفروشی می‌کرد. آنان صاحب زمین کشاورزی نیستند و هر دو روی زمین دیگران کار می‌کنند. او در مورد میزان دستمزد خود و همسرش گفت: «ما قبل از اینکه به شهر برویم، کشاورزی می‌کردیم. دستمزد زن و مرد همیشه فرق می‌کند؛ امسال که به روستا برگشتیم، شرایط مثل قبل است. مثلا زن‌ها روزی ۱۵۰ هزار تومان و مردها۲۰۰ هزار تومان می‌گیرند. حالا اگر آقایان سیگاری باشند، باید سیگارشان هم خریده شود. کلوچه و نوشابه عصر هم پای صاحب مزرعه است.»


او معتقد است اگر به دستمزد همسرش اعتراض کند، ممکن است هر دو ضرر کنند: «بیشتر بودن دستمزد مردان عرفی است که پذیرفته‌ایم. چون من و شوهرم با همدیگر کشاورزی می‌کنیم و پولی که به دست می‌آوریم، هزینه خانه می‌شود. اگر من به بیشتر بودن دستمزد همسرم اعتراض کنم، ممکن است خودم ضرر کنم. ما با هم کار می‌کنیم، با همدیگر هم خرج می‌کنیم. هر دوی ما در جریان درآمد و هزینه خانه هستیم.»


با وجود اینکه کشاورزی کاری مشترک بین زنان و مردان است، همواره بیشتر کارهای کاشت برنج در مزرعه به عهده زنان بوده، شرایطی که نسل به نسل تداوم داشته است. «کبری» زنی پنجاه ساله است که وقتی دوازده ساله بود، کار کشاورزی را یاد گرفت. او درباره تقسیم کار مزرعه بین زن و مرد گفت: «انگار کارها از اول این‌جوری بوده؛ مرز گرفتن با آقایون، نشاء و وجین با خانم‌ها بوده. دِروی برنج بیشتر به عهده مردان است که ما هم همکاری می‎کنیم. شهرهایی از مازندران مردها نشاء را انجام می‌دهند؛ اما به نظر مردهای روستای ما آن‌ها کار زنان را انجام می‌دهند. نمی‌دانم چرا از اول این تقسیم‌بندی در کار بوده، شاید به خاطر اینکه زنان تمیزتر کار می‌کنند و راحت‌تر می‌توانند میان نشاء‌ها راه بروند، بدون اینکه خراب شوند. مردان کمی شلخته کار می‌کنند. در روستای ما خانم‌ها هیچ‌وقت مرز نمی‌گیرند، مرز گرفتن یعنی اطراف زمین کشاورزی را درست می‌کنند، به نوعی نقش دیوار را برای مزرعه بازی می‌کند.»


مکانیزه شدن کشاورزی تا حدی فشار کاری شالیکاران را کاهش داده اما بسیاری از آنان هنوز از ماشین برای انجام کار استفاده نمی‌کنند. کارهایی مثل نشاء و درو که قبلا با دست انجام می‌شده است، حالا با ماشین انجام می‌شود. اگرچه ماشینی شدن مراحل تولید برنج به نفع کشاورزانی نیست که مزرعه‌های کوچکی دارند یا کارگرانی که چرخ زندگی‌ آن‌ها از کار روی زمین‌های دیگران می‌گذرد. 


«حوا» نان‌آور اصلی خانه است، همسرش که معلم بود، در پاکسازی‌های اوایل انقلاب کارش را از دست داد و به عنوان معلم خصوصی به کارش ادامه داد که درآمد چندانی ندارد. حوا، زنی شصت‌ و یک ساله، مزرعه کوچکی دارد که ترجیح می‌دهد به جای استفاده از ماشین خودش همه کارهای آن را انجام دهد: «مکانیزه شدن برای کشاورزان خرده‌پایی مثل من که مزرعه کوچکی دارند، خوب نیست. چون باید برای همه مراحل پول بدهم؛ در حالی که اگر خودم کارها را انجام دهم، به نفعم است. من که تا برنج را نفروشم، پولی ندارم؛ پس وقتی با دستگاه درو می‌کنند، دو کیسه برنج من را به عنوان دستمزد بر می‌دارند. اگر خودم درو کنم همه برنج متعلق به خودم است. اگرچه من باید کاری را که ماشین در یک ساعت انجام می‌دهد، در دو روز انجام دهم؛ اما برایم بهتر است.» «اشرف»، خواهر کوچکتر حوا است که در کار کشاورزی با او همکاری می‌کند. اشرف هم با حوا هم‌عقیده است: «با ماشین کار زودتر انجام می‌شود. قبلا اگر ده تا زن در چهار روز نشاء می‌کردند، الان یک دستگاه یک‌روزه کار را انجام می‌دهد. اما من با مکانیزه شدن موافق نیستم. چون باید برای همه مراحل پول بدهم. مگر چقدر از فروش برنج نصیبم می‌شود که پول استفاده از ماشین را در تمام مراحل بدهم؟ این ماشین‌ها به درد کسی می‌خورد که بیست هزار متر زمین دارد. ضمنا این دستگاه‌ها مشکلات خودشان را دارند؛ مثلا دستگاهی که مخصوص نشاء است، نمی‌تواند کناره‌های زمین را نشاء کند؛ خود کشاورز باید انجام دهد».


در روزهای اوج کاری، شالیکاران زن روزی دوازده ساعت کار می‌کنند، این در حالی است که نابرابری دستمزد به یک عرف پذیرفته شده تبدیل شده است. 


«سارا» زنی حدود پنجاه ساله است، کلاه حصیری به سر دارد و چادرشب به کمرش بسته است؛ چادرشب به پارچه‌ای رنگارنگ می‌گویند که غالبا زنان کشاورز هنگام کار به کمر می‌بندند تا از درد کمر جلوگیری کند. او درباره نابرابری دستمزد می‌گوید: «دوازده ساعت در روز و بیشتر از مردان کار می‌کنیم؛ اما دستمزدمان کمتر از آنان است. اگر زنی صبح تا شب در شالیزار کار کند و دستمزدش صد تومان باشد، یک مرد همان‌قدر کار نمی‌کند، اما دستمزدش پنجاه درصد بیشتر است.»


علاوه بر دستمزد نابرابر، زنان کمتر از مردان مالک زمین هستند. البته با تغییرات تدریجی که در فرهنگ جامعه رخ داده، این وضعیت نسبت به گذشته کمی بهبود یافته است. این تغییرات به آن معنا نیست که همه زنانی که صاحب ملک هستند، اختیار کامل مزرعه را دارند. مهین، زنی پنجاه و سه ساله است که دو هکتار زمین کشاورزی به نام خود دارد؛ مالکیتی که اختیاری به او نداده است: «دو هکتار زمین به نامم است، اما نمی‌دانم برنج‌ کیلویی چقدر و به چه کسی فروخته می‌شود؛ حتی پولش چگونه خرج می‌شود. همسرم می‌گوید ما قرض داریم، باید پس بدهیم. من اختیار مزرعه را ندارم. یعنی اگر بخواهم برنج را کیلویی ۵۰ تومان بفروشم، شوهرم می‌گوید نه ارزان است؛ صبر کن، خودم می‌فروشم. او اختیاردار است.»


به نظر «فرزانه» نیز مالک زمین بودن به این معنا نیست که می‌توانی درباره آن تصمیم بگیری: «شوهرم گفت بیا برویم مزرعه را به نامت کنم. من گفتم نه، وقتی اختیارش را ندارم، چه فایده دارد به نامم باشد؟ در خانواده ما تنها خواهرم مالک زمین است. او هم اگر شوهرش بدهی نداشت، هیچ وقت حاضر نمی‌شد مزرعه را به نام زنش کند. بعضی مردان روستا حوصله انجام کار اداری را ندارند؛ زمین را به نام همسرشان می‌کنند که درگیر کارهای اداری نشوند.»


علاوه بر کار در مزرعه، کارِ خانه و پرروش کودکان نیز به عهده زنان است. این موضوع فشار کاری زنان را افزایش می‌دهد. شهلا چهل و سه سال دارد و مادر دو فرزند است. او به خانه که می‌رود باید علاوه بر آشپزی به تکالیف بچه‌هایش رسیدگی کند: «من وقتی به خانه می‌روم، مثل زنان شاغل دیگر باید آشپزی کنم و کارهای بچه‌ها را انجام دهم. مردها این بخش کار را ندارند. قبلا شرایط فرق می‌کرد؛ مادرم هم در خانه و هم در مزرعه کار می‌کرد و چون بچه زیاد داشت، کارها بین بچه‌ها تقسیم می‌شد. مثلا خواهرم مریم ظرف‌ها را می‌شست و خواهر دیگرم طاهره آشپزی می‌کرد. سوسن که بزرگتر از همه بود از من و خواهر کوچکم نگهداری می‌کرد. چون تعداد بچه‌ها زیاد بود مسئولیت فقط به دوش مادرم نبود و بچه‌های بزرگتر مراقب کوچکترها بودند. الان همه کارها را باید خودم انجام دهم. ما پیاز هم کشت می‌کنیم؛ در حالی که همسرم فقط پیاز را می‌کند، من باید تمیز کنم، جدا کنم، ببافم و برای فروش آماده کنم.»


کمتر زن شالیکاری امروز مانند گذشته بعد از زایمان به سرعت به کار خود بازمی‌گردد. در واقع به مرور زمان و با تغییر مکان زایمان از خانه به بیمارستان، شرایط مادران و سبک زندگی آنان تغییر کرده است. «زینب» بیست و نه ساله است و یک دختر پنج ساله دارد. او سه سال بعد از به دنیا آمدن فرزندش در خانه ماند و برای کشاورزی به مزرعه نرفت. به نظر او شرایط با گذشته خیلی فرق کرده است: «قبلا بستگی داشت زایمان کی اتفاق می‌افتاد. اگر زایمان در زمستان بود، زنان استراحت می‌کردند؛ اما اگر در بهار بود، دیگر استراحت معنا نداشت. مثلا وقتی من به دنیا آمدم اوایل پاییز و موقع درست کردن انواع رب بود. مادرم تعریف می‌کرد، وقتی من به دنیا آمدم، او به من شیر داد و دو ساعت بعد رفت سراغ کارش.»


با وجود همه نابرابری‌هایی که بین زنان و مردان شالیکار وجود دارد، کاشت و تولید برنج کار مشترکی است که هر دوی آنان در انجام آن نقش دارند؛ به گونه‌ای که نبودِ یکی عواقبی را متوجه دیگری می‌کند. «حمیده» زن جوانی که پیراهن گلدار آبی به تن کرده با چکمه‌های پلاستیکی مشکی، خسته از یک روز گرم کاری در راه برگشت به خانه است. او که همسرش در زندان است، به تنهایی کارهای مزرعه را انجام می‌دهد: «در روستای ما اگر زنی فوت کند و مرد زمین داشته باشد، ازدواج می‌کند؛ یک دلیلش این است که بتواند کارش را پیش ببرد. برعکس هم هست، زنی که شوهرش فوت کند یا به دلیلی نباشد برایش سخت است به تنهایی زمین را اداره کند. البته نمی‌تواند مثل مردان زود ازدواج کند؛ چون در موردش بدگویی می‌کنند. من چون شوهرم زندان است، مجبورم کارگر بگیرم و همه مسئولیت کار به عهده خودم است.»

تبعیض جنسیتی حتی در هواداری؛ دختران ورزشکار سپاهان زیر فشار


«راضیه جانباز»، بازیکن تیم هندبال زنان «سپاهان» به دلیل ابراز علاقه به تیم فوتبال «پرسپولیس»،۴۰ درصد از قراردادش کسر شد. این تصمیم بی‌سابقه را باشگاه سپاهان گرفت ولی راضیه جانباز آن را رسانه‌ای کرد.


طی سال‌های اخیر، «اینستاگرام» تبدیل به محل ارزیابی ارزش فنی و آن‌چه «غیرت» بازیکنان نامیده می‌شود، شده است. 

مجازات و تنبیه بازیکنی که تعصبش زیر سوال رفته است نیز در همین شبکه اجتماعی انجام می‌شود. 

در فوتبال ایران، تعصبات هواداری و معیارهای افراطی در سنجش میزان وفاداری بازیکنان به پیراهن باشگاه، هر روز شدیدتر از دیروز می‌شود. احساسات دگم جای عقل نشسته‌اند.


این موضوع، به‌ویژه درباره چهار باشگاه پرسپولیس، سپاهان، «استقلال» و «تراکتور»، پررنگ‌تر از سایر تیم‌ها است. سپاهان اما در ماه‌های اخیر در قبال دختران ورزشکارش تصمیماتی اتخاذ کرد که در تاریخ ماندگار شد.


****


راضیه جانباز یکی از ستاره‌های تیم هندبال زنان سپاهان است. او در اینستاگرام خود به تیم فوتبال پرسپولیس ابراز علاقه کرد و زمانی که با جریمه سنگین از سوی «محمدرضا ساکت»، مدیرعامل باشگاه روبه‌رو شد، به «آژانس ورزش زنان» گفت: «با همه بازیکنان تیم هندبال سپاهان تسویه حساب کرده‌اند، به جز من. زمانی که پی‌گیر شدم، گفتند به دستور مدیران، ۴۰ درصد باقی مانده قراردادم پرداخت نمی‌شود.»


این مجازات سنگین، ریشه در مصاحبه راضیه جانباز دارد که وقتی مجری پرسید هوادار استقلال است یا پرسپولیس، پاسخ داد: «هوادار پرسپولیس هستم.»


جانباز که در تیم ملی هندبال نیز عضویت دارد، با اشاره به فحاشی برخی هواداران سپاهان گفت: «زیر یکی از پست‌هایم سه هزار کامنت فحش دارم. جرم من چیست؟ آیا جز این است که یک فصل با تمام وجودم برای سپاهان زحمت کشیده‌ام؟»


نزدیکان محمدرضا ساکت ادعای راضیه را رد می‌کنند و می‌گویند ساکت هرگز با چنین دلیلی از قراردادها کم نمی‌کند. 

«فاطمه محمدخانی»، سرمربی فصل پیش هندبال سپاهان به آژانس ورزش زنان ایران گفته است: «دلیل اصلی جریمه راضیه جانباز از سوی کمیته انضباطی باشگاه سپاهان، علاقه‌مندی‌ او به پرسپولیس نبود بلکه عدم رعایت اخلاق حرفه‌ای و قوانین باشگاه باعث کسر ۳۰ درصد از قراردادش شد.»


محمدخانی در خصوص مسایل اخلاقی مدنظر باشگاه سپاهان که توسط جانباز نقض شده‌اند، صحبت نکرد. اما یکی از هم‌تیمی‌های راضیه جانباز به شهروندخبرنگار «ایران‌وایر» گفت: «بارها در طول فصل به راضیه جانباز بابت نوع پوشش و پست‌هایی که در اینستاگرامش منتشر می‌کرد، تذکر دادند. نمی‌خواهم بگویم دلیل کاهش مبلغ از قراردادش فضای مجازی است اما بی‌تاثیر هم نبود. وقتی او اعلام کرد پرسپولیسی است، باشگاه هم تصمیم خود را عملی کرد. برای سپاهان این مورد اهمیت ویژه‌ای دارد.»


 


ماجرای دو بازیکن فوتبال زنان سپاهان


این اما نخستین بار نیست که علاقه‌مندی به پرسپولیس در تیم‌های زنان سپاهان اصفهان دردسرساز می‌شود. سال ۱۳۹۷، زمانی که دو بازیکن تیم فوتبال زنان این باشگاه در اینستاگرام از علاقه به پرسپولیس نوشته بودند، با رفتاری قهرآمیز از سوی باشگاه روبه‌رو شدند. آن‌ها به سرعت مجبور به عذرخواهی شدند.


موضوع از یک کامنت اینستاگرامی شروع شد. «زهرا ذوالفقاری»، بازیکن ۱۸ ساله سپاهان در پاسخ به کامنت یکی از دنبال کنندگانش که نوشته بود «می‌خوام بیام به رییس‌تون بگم پرسپولیسی هستی»، پاسخ داد: «ما تقریباً همه‌مون پرسپولیسی هستیم.»


کانال هواداران سپاهان با انتشار اسکرین‌شات این کامنت، هواداران و حتی تندروهای این باشگاه را مقابل دختر ۱۸ سال‌ قرار داد. سیل فحاشی‌ها به صفحه این بازیکن سرازیر شد.


به دنبال اعتراض هواداران سپاهان، «تابش»، مدیرعامل وقت باشگاه «فولاد مبارکه» سپاهان گفت: «موضوع در حال بررسی است و در اسرع وقت کمیته انضباطی تشکیل می‌شود و تصمیمات نهایی اتخاذ خواهند شد و به اطلاع خواهند رسید.»


می‌توانید از این موضوع که یک باشگاه به دلیل علاقه قلبی دختر ورزشکارش به باشگاهی دیگر پای کمیته انضباطی را وسط کشیده است، به عنوان یک اتفاق نادر که فقط در فوتبال ایران رخ می‌دهد، یاد کنید.


زهرا ذوالفقاری نیز تحت فشار باشگاه، در اینستاگرام نوشت: «پیجم هک شده بود. نمیدونم چه کسی این کار رو کرده اما هم‌تیمی‌های من می‌دونن که جونم رو هم میدم برای سپاهان. این حواشی ذره‌ای از عشق من به سپاهان کم نمی‌کنه. بابت اتفاق ناخواسته‌ای که افتاده از همه هواداران عذرخواهی می‌کنم.»


اما صفحات هواداری سپاهان دست‌بردار نبودند و خواستار اخراج این بازیکن شدند. آن‌ها سپس پست اینستاگرامی قدیمی یکی دیگر از بازیکنان تیم فوتبال زنان سپاهان را که برای «شجاع خلیل‌زاده»، مدافع پرسپولیس منتشر کرده بود، بازنشر کردند. 


درخواست انحلال تیم زنان سپاهان


«آذر احمدی»، بازیکن ۱۷ ساله تیم فوتبال دختران سپاهان با انتشار عکسی از خلیل‌زاده نوشته بود: «تبریک می‌گم باغیرت زود خوب شو.» 


پیامی با قلب قرمز که هواداران خشمگین سپاهان را خشمگین‌تر کرد.


انتشار این مطلب کافی بود تا باز هم صدای برخی از هواداران سپاهان بلند شود و نسبت به این‌که تیم فوتبال زنان باشگاه‌شان محل تجمع بازیکنان هوادار پرسپولیس شده است، اعتراض کنند.


آن‌ها حتی خواستار انحلال تیم زنان سپاهان شدند. در پایان فصل نیز هر دو بازیکن از سپاهان جدا شدند. زهرا ذوالفقاری که به تیم فوتبال زنان «ذوب‌آهن» پیوسته بود، در این فصل مجدداً به سپاهان بازگشت.


تبعیض جنسیتی در آزمون تعصب!


پرسش این‌جا است که چرا این آزمون بی‌رحمانه در خصوص ورزشکاران مرد اعمال نمی‌شود و فقط به زنان اختصاص دارد؟


همین حالا تیم مردان سپاهان چندین بازیکن دارد که پیش‌تر در پرسپولیس و استقلال بوده‌اند و بارها با صراحت از عشق‌ خود به سرخابی‌ها صحبت کرده‌اند. اما علاقه‌مندی به پرسپولیس و استقلال فقط برای زنان سپاهانی ممنوع است و در خصوص ورزشکاران مرد این مجموعه صدق نمی‌کند.


شعار هواداران سپاهان مبنی بر «نه قرمز، نه آبی، فقط زرد طلایی»، فقط در مورد زنان ورزشکار این باشگاه صادق است. 


«مهرداد محمدی»، بازیکن سپاهان با صراحت در صداوسیما از علاقه‌اش به پرسپولیس گفته بود اما هنگام عضویت در سپاهان، با استقبال ویژه هواداران روبه‌رو شد. 


اتفاق ویژه در سپاهان این است که موج حمله به زنان فوتبالیست و هندبالیست سپاهانی را ادمین‌های صفحات هواداری کلید زدند و محمدرضا ساکت، مدیرعامل باشگاه سپاهان روی همین موج سوار شد. 

تیر ۲۴، ۱۴۰۰

آزادی علی اکبر امینی و نازی اسکوئی از زندان اوین



 علی اکبر امینی، مدیر اجرایی انتشارات «نشر دیگر» روز پنج‌شنبه ۱۷ تیرماه با پایان دوران محکومیت از زندان اوین آزاد شد. در تاریخ ۵ تیرماه نیز نازی اسکوئی، مدیر مسئول این انتشارات به مرخصی متصل به آزادی اعزام شده بود. خانم اسکوئی و همسر وی علی اکبر امینی، در سال ۹۱، هرکدام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بودند. این محکومیت خردادماه امسال با اعمال قانون کاهش مجازات در خصوص هر یک به ۶ ماه حبس تقلیل یافت.


به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنج‌شنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۰، علی اکبر امینی، مدیر اجرایی انتشارات «نشر دیگر» با پایان دوران محکومیت از زندان اوین آزاد شد.


در تاریخ ۵ تیرماه نیز نازی اسکوئی، مدیر مسئول این انتشارات به مرخصی متصل به آزادی اعزام شده بود. یک منبع مطلع در خصوص آزادی این شهروندان به هرانا گفت: «در تاریخ ۳ خردادماه دادگاه برگزار شده و ۱۴ خرداد محکومیت آنان با اعمال قانون کاهش مجازات تعزیری به ۶ ماه زندان کاهش پیدا کرد، با این وجود تا زمان اعزام خانم اسکوئی به مرخصی دادنامه به آنان ارسال نشده بود. آزادی آقای امینی نیز بیش از ۱ ماه پس از پایان دوره محکومیت ۶ ماهه صورت گرفته است.»

خانم اسکوئی، مدیر مسئول انتشارات “نشر دیگر”، و همسر او علی اکبر امینی مدیر اجرایی این انتشارات، در سال ۱۳۹۱، از بابت اتهامات “اقدام علیه امنیت کشور” و “همکاری و عضویت در کانون نویسندگان ایران”، هر یک به یک سال حبس تعزیری محکوم شدند.


همسر وی علی اکبر امینی، در تاریخ ۱۸ آذر ۹۹، بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان منتقل شد. همچنین به نازی اسکوئی که با ارائه‌ دلایل پزشکی آزاد بود، فرصت داده شد تا به پزشکی قانونی مراجعه و در صورت عدم تایید پزشکی قانونی خود را به دادگاه انقلاب معرفی کند. خانم اسکوئی بهمن‌ماه سال گذشته جهت تحمل دوران محکومیت راهی زندان شد.


همچنین مدتی پیش از بازداشت حساب های بانکی خانم اسکوئی و همسر وی مسدود شده بود.


یاشار امینی، فرزند این زوج و مدیر فنی انتشارات “نشر دیگر” نیز در سال ۱۳۸۸، در دفتر این انتشارات توسط ماموران امنیتی بازداشت و از بابت اتهام “همکاری و عضویت در کانون نویسندگان ایران” به یک سال حبس محکوم شده بود.


کانون نویسندگان ایران یک نهاد غیردولتی متشکل از نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و بخشی از انجمن جهانی قلم است، این کانون در سال ۱۳۴۷ رسما با هدف تشکل یابی صنفی نویسندگان و مبارزه با سانسور اعلام موجودیت کرد، کانون نویسندگان و اعضای آن از ابتدای تشکیل و به ویژه طی دهه های ۶۰ و ۷۰ با درجات مختلف سرکوب، از سانسور و تعقیب قضایی گرفته تا قتل روبرو بوده اند. محمدجعفر پوینده و محمد مختاری از از جمله اعضای کانون نویسندگان بوده‌اند که در جریان قتل‌های زنجیرهای توسط وزارت اطلاعات به قتل رسیدند

ارس امیری با پذیرش اعاده دادرسی از زندان اوین آزاد شد



 ارس امیری، فعال فرهنگی و دانشجوی ایرانی دانشگاه کینگستون و کارمند سابق دفتر شورای فرهنگی بریتانیا، اوایل تیرماه، در پی پذیرش اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور، به صورت موقت و با تودیع قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد. خانم امیری پیشتر توسط دادگاه انقلاب تهران به ۱۰ سال حبس محکوم شد و این حکم عینا به تائید دادگاه تجدید نظر رسید.

به دنبال پذیرش درخواست اعاده دادرسی ارس امیری، فعال فرهنگی و دانشجوی ایرانی دانشگاه کینگستون و کارمند سابق دفتر شورای فرهنگی بریتانیا، اوایل تیرماه از زندان اوین آزاد شد.


آزادی خانم امیری با تودیع قرار وثیقه صورت گرفته و پرونده او پس از ارجاع به شعبه هم عرض تحت رسیدگی مجدد قرار خواهد گرفت.

ارس امیری لاریجانی پیشتر در تاریخ ۲۳ اسفندماه ۱۳۹۶ توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و در تاریخ ۳۱ اردیبهشت‌ماه سال ۹۷ با تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد.


خانم امیری در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۹۸ توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست ابوالقاسم صلواتی، تحت عنوان اتهام “اداره شبکه براندازی” به ۱۰ سال زندان و دو سال محرومیت‌های اجتماعی از جمله ممنو‌ع‌الکاری و ممنوع‌الخروجی پس از تحمل حبس ده ساله محکوم شد. اتهامی که توسط سخنگوی قوه قضاییه در رسانه های عمومی “جاسوسی” عنوان شد.

این حکم در مردادماه ۹۸ بدون تشکیل جلسه و حضور وکیل، توسط دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد.


این دانشجوی ایرانی دانشگاه کینگستون بریتانیا در تاریخ ۱۶ شهریورماه سال ۹۷ در پی احضار به دادسرای اوین توسط نیروهای امنیتی بازداشت و دو روز بعد به بند زنان این زندان منتقل شد.


ارس امیری، فعال فرهنگی، دانشجوی ایرانی دانشگاه کینگستون، کارمند سابق دفتر شورای فرهنگی بریتانیا (بریتیش کانسیل) و دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه هنر است که در زمینه برگزاری نمایشگاه‌ها و جشنواره‌های هنری مشترک میان هنرمندان ایران و بریتانیا فعال بوده و با شورای فرهنگی بریتانیا (بریتیش کانسیل) همکاری داشته است.


این شورا که زمانی در ایران نمایندگی مستقل داشت، از فوریه ۲۰۰۹ بعد از احضار کارکنانش به دستگاه‌های امنیتی، فعالیت خود در تهران را متوقف کرد.


یکی از اعضای خانواده امیری پیشتر به رسانه‌ها گفته بود تعاملات فرهنگی ارس امیری با هماهنگی و زیر نظر معاونت‌های مختلف وزارت ارشاد ایران انجام می‌شده است.

بازداشت و محاکمه دو متهم به تجاوز به دختر نوجوان در تهران



 دو متهم به آزار جنسی یک دختر نوجوان ۱۷ ساله در تهران، بازداشت و توسط دادگاه کیفری یک این استان محاکمه شدند.


بر اساس این گزارش، رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال شکایت دختر ۱۷ ساله به نام آرمیتا که همراه مادرش به پلیس آگاهی رفته بود آغاز شد.


این دختر ضمن اشاره به مورد تجاوز قرار گرفتن وی توسط مرد جوانی به نام سعید، در تشریح جزئیات این واقعه به مامورین گفت: من از مدتی قبل با پسر جوانی آشنا شده بودم و گاهی اوقات به ملاقات او می رفتم .دیروز در یکی از کوچه های منطقه شوش با او قرار داشتم .ما با هم صحبت کردیم و سپس از او خداحافظی کردم تا به سمت خانه‌مان بروم .اما همان موقع مرد جوانی که سعید نام داشت راهم را بست وبه شدت مرا کتک زد. او با تهدید چاقو مرا به خانه ای متروکه برد که چند نفر آنجا مشغول مصرف مواد مخدر بودند.


دختر نوجوان ادامه داد :من گریه و التماس می کردم اما سعید بی توجه به التماس هایم مرا کتک میزد و اجازه نمیداد که از خانه خارج شوم. او سراغ یکی از دوستانش به نام یاور رفت و کلید طبقه بالا را از او گرفت .سعید کشان کشان مرا به اتاقی در طبقه بالا برد و قفل بزرگی به در زد و مرا مورد تجاوز قرار داد. سپس بار دیگر به طبقه پایین رفت و این بار از یاور پنکه گرفت و بار دیگر بدون توجه به التماس هایم مرا شکنجه و آزار داد .


با شکایت این دختر او به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان پزشکی قانونی مورد تجاوز قرار گرفتن وی را تایید کردند. با اطلاعاتی که این دختر به پلیس داده بود یاور در در منطقه شوش ردیابی و بازداشت شد. شش ماه پس از این ماجرا مأموران پلیس سعید را نیز دستگیر کردند .


سعید به اتهام آدم ربایی و تجاوز به عنف و یاور به اتهام معاونت در این جرایم در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.


در ابتدای جلسه شاکی درخواست اشد مجازات را مطرح کرد.


متهم روبه روی قضات ایستاد جرمش را گردن نگرفت و گفت: این دختر با میل خودش به آن مکان آمد .حتی هنگامی که به طبقه پایین رفته بودم تا پنکه بیاورم در باز بود و او می توانست فرار کند. مرد اتهام رابطه نامشروع را قبول دارم اما به زور به او تجاوز نکردم.


وی در پاسخ به سوال قاضی در خصوص اینکه دلیل ۶ ماه فراری شدنش چه بوده است؛ عنوان کرد: فامیل و بستگان این دختر مقابل خانه مان آمده و با چوب و اسلحه می‌خواستند مرا بکشند. به همین خاطر از ترس شش ماه فراری بودم .


سپس یاور در جایگاه ویژه ایستاد و وی نیز اتهامش را نپذیرفت .


او گفت :من آن روز مشغول مصرف مواد بودم و حال طبیعی نداشتم. فقط دیدم سعید همراه دختر جوان به آنجا آمدند و با هم به طبقه بالا رفتند. من از این ماجرا اطلاعی نداشتم.


در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

بازداشت عوامل تهیه و انتشار ویدیوی نزاع دختران در اصفهان


 معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان از بازداشت چند شهروند به دلیل تهیه و انتشار ویدیوی مربوط به نزاع دختران در اصفهان، خبر داد.


چند شهروند به دلیل تهیه و انتشار ویدیوی نزاع دختران در اصفهان بازداشت شدند.


معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان با اعلام این خبر گفت: “هماهنگی با مراجع قضایی صورت گرفته و با آنها برخورد قضایی خواهد شد”.


در این گزارش به تعداد و هویت افراد بازداشت شده اشاره ای نشده است.


به تازگی ویدیویی از نزاع چند دختر در شبکه های اجتماعی منتشر شده که در آن یکی از دختران دیگری را با قمه تهدید می‌کند.

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...