یک پارلمان مردانه علایق و منافع شهروندان زن و مرد را به طور یکسان و عادلانه مورد توجه قرار نمیدهد. در هر جامعهای نیازها، علایق و نگرانیهایی وجود دارد که از تجربیات زنان سرچشمه میگیرد و در دنیای سیاست مردانه به آنها کمتر توجه میشود که جامعه و مجلس ایران هم از این امر مستثنی نیست.
از همین روست که زنان در ایران به عنوان یک عامل فعال سیاسی و اجتماعی موثر، علایق مشترکی برای افزایش قدرت و حضور در عرصههای مختلف به منظور تحقق خواستههای خود دارند که روزبهروز گستردهتر میشود.
فصلنامه «مجلس و راهبرد» در اقدامی کمسابقه سراغ ۲۰ زنی رفته که سابقه عضویت در مجلس را دارند و تلاش کرده نشان دهد، چه مجموعه عواملی این زنان را به عرصه مجلس و سیاست کشانده است.
***
سیاسی شدن تجربیات زندگی روزمره زنان از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ به این معنا که اجازه داده شود، تجربیات زنان به اندازه تجربیات مردان در تصمیمگیریهای کلان سیاسی تاثیرگذار بوده و دیده شود.
همین خواسته تقریبا مشترک زنان است که به تدریج حضور آنها در سطوح مدیریتی و عرصه عمومی را پررنگتر از گذشته کرده و مناسبات مسلط مردانه را به تدریج به نفع آنها و عادلانه تغییر میدهد، اما آنها برای رسیدن به اهداف خود در جامعه شبهسنتی و مذهبی ایران همچنان راهی طول و دراز پیشِ رو دارند.
حضور زنان در عرصههای کلان تصمیمگیری و تصمیمسازی برای وضع قوانین به منظور اداره مطلوب و عادلانه جامعه (مجلس) از جمله مسائلی است که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است.
مشارکت زنان در عرصه عمومی برای «انتخاب شدن» و قبول مسئولیت «نمایندگی» با توجه به تمام محدودیتهای سنتی، مذهبی و قانونی در ایران از مهمترین شاخصهای سنجش وضعیت تلاشهای آنها به منظور تشکیل پارلمانی عادلانه برای تحقق خواستههای مساوی زنان و مردان جامعه ایران محسوب میشود.
پیشبینیهای یک تحقیق میگوید چنانچه در هر دوره از انتخابات مجلس در ایران ۱۷ زن بتوانند وارد مجلس شوند، حدود ۶۰ سال زمان لازم است تا در ایران مجلسی با عدالت جنسی تشکیل شود.
این تحقیق همچنین میگوید سهم زنان از نمایندگی در ۱۰ دوره مجلس در جمهوری اسلامی تنها ۹۵ نفر بوده، در حالی که مردان دو هزار و ۷۹۸ کرسی در این مجالس داشتهاند.
این تحقیق همچنین براساس نظر بیش از ۴۷ نماینده مجلس، علت کمرنگ بودن حضور زنان در مجالس ایران را «سنت»، «حمایت نکردن رای دهندگان» و «نداشتن اعتماد به نفس زنان» اعلام کرده است.
درباره ریشههای این حضور کمرنگ در مجلس و عرصههای عمومی تحقیقات و پژوهشهای فراوانی صورت گرفته که تحقیق بالا تنها یکی از آنهاست، اما درباره انگیزهها و مشوقهای زنان برای حضور در چنین نهادهای کلان تصمیمساز، تحقیقات اندکی در دست است.
تازهترین شماره فصلنامه «مجلس و راهبرد» که زیر نظر مجلس شورای اسلامی منتشر میشود، در اقدامی کمسابقه سراغ ۲۰ زنی رفته که سابقه عضویت در مجلس را دارند و تلاش کرده نشان دهد، چه مجموعه عواملی این زنان را به عرصه مجلس و سیاست کشانده است.
این تحقیق تلاش کرده انگیزه این زنان را در قالب شش عامل «منبع تصمیمگیری»، «انگیزه و هدف تصمیمگیری»، «الگوی نمایندگی»، «مشوق نمایندگی»، «زمینههای نهادی موثر برای ورود به عرصه سیاسی و نمایندگی» و «علت دشواری تصمیم برای نمایندگی» تجزیه و تحلیل کند.
چارچوب تصمیمگیری
آنطور که در این تحقیق آمده اغلب این زنان گفتهاند براساس «برنامهریزی» وارد عرصه انتخابات شده بودند و مجموعه عواملی همچون «عدم اطمینان»، «ریسک» و «وابستگی» هم در تصمیم آنها اثرگذار بوده است.
مبنای تصمیمگیری
اغلب زنان شرکتکننده در این تحقیق همچنین گفتهاند بر مبنای «اعتماد به نفس» و «مسئولیتپذیری» وارد انتخابات شده بودند.
بیشتر این زنان گفتهاند حضور آنها در عرصه انتخابات براساس «پیشنهاد» دیگران بوده و تنها تعداد اندکی از آنها به طور «فردی» چنین تصمیمی گرفتهاند.
«پیشنهاد حزب»، «پیشنهاد همسر و دوستان» و در آخر «خودباوری و مسئولیتپذیری» در واقع اصلیترین چارچوب تصمیم مبنایی این زنان بوده است.
تصمیمگیری بر مبنای انگیزهها
این تحقیق همچنین مشخص کرده که زنان در حوزه سیاسی با انگیزههایی همچون «مقابله با مخالفین (روحانیون سنتگرا) حضور زن در سیاست»، «حمایت از برنامههای سیاسی پدر» و «تنها نگذاشتن اصلاحطلبان» وارد عرصه انتخابات شده بودند.
این زنان گفتهاند در حوزه اجتماعی با انگیزه «تحقق اهداف بانوان» و در حوزه فرهنگی با انگیزه «تغییر بستر فرهنگی و نوع نگاه به زن» وارد مجلس شده بودند.
این تحقیق همچنین نشان میدهد، زنان در حوزه حقوقی با انگیزه «تصویب قوانین حمایت از زنان»، «حمایت و دفاع از حقوق زنان» و «تاثیرگذاری بر روند قانونگذاری و تصمیمات کشور» وارد مجلس شده بودند.
تصمیمگیری بر مبنای ارزشها
این تحقیق همچنین نشان میدهد این زنان به این خاطر وارد انتخابات شده بودند که خود را در برابر «همراهانشان»، «مقابله با دشمنان»، «شرع» و «قدرت» مکلف میدانستهاند.
«برپایی حکومت توحیدی»، «الگو شدن برای سایر زنان»، «بهبود امور و وضعیت جامعه» و «تثبیت حقوق اجتماعی، معنوی و حقیقی زنان» از دیگر عواملی بوده که در این تصمیم زنان تاثیرگذار بوده است.
تصمیم بر اساس الگوها و مشوقها
این زنان همچنین گفتهاند برای حضور در عرصه انتخابات افرادی همچون «محمد حسینی بهشتی»، «مرتضی مطهری» و «حسن مدرس» الگوی آنها بودهاند.
بخش قابل توجهی از همین زنان هم گفتهاند که در این زمینه فاقد الگوی خاصی بودهاند.
این زنان همچنین گفتهاند شیوه زندگی و شخصیت «حضرت زهرا» در عرصه تصمیمگیری بیشترین تاثیر را بر تصمیم آنها داشته است.
آنها همچنین گفتهاند تشویق همسر و «علاقه و توانایی خود» از دیگر عوامل مشوق برای حضور در عرصه انتخابات و راهیابی به مجلس بوده است.
چارچوبهای علی
در زندگی هر شخصی مسائلی وجود دارد که میتواند بر نحوه تصمیمگیری او اثرگذار باشد. برای ورود به عرصه نمایندگی، این مسائل میتواند تصمیمگیری را برای نخبگان سیاسی زن در ایران سختتر کند.
یکی از سوالاتی که در این تحقیق از زنان شده این است که علت سختی تصمیم برای نماینده شدن برای آنها چه بوده است؟
اغلب این زنان گفتهاند که «به دلیل اضطراب، مشکلات و خستگی جسمی و روحی، کوچک بودن بچهها و عدم آمادگی فکری، جسمی و روحی» تصمیم برای آنها برای حضور در انتخابات سخت بوده است.
«نگرانی و اضطراب برای نماینده شدن به دلیل متقاعد کردن خانواده»، «داشتن دو فرزند کوچک بدون پدر و همسر و برادر»، «مسئولیت همزمان نقشهای مختلف»، «نگرانی از هزینه و آبروی سیاسی و اجتماعی» از دیگر عواملی بوده که تصمیم در اینباره برای این زنان را سخت میکرده است.
این زنان همچنین گفتهاند که «مخالفت بعضی از علما با حضور زن»، «مردسالاری حاکم در قدرت» و «واکنش سایر احزاب» از دیگر عوامل در سخت شدن تصمیم برای آنها بوده است.
این تحقیق در پایان چنین نتیجهگیری کرده که بیشترین فراوانی «منبع تصمیمگیری» زنان شرکتکننده در این تحقیق برای حضور در مجلس بر اساس «پیشنهاد حزبی» بوده است.
مهمترین «چارچوب انگیزشی» آنها هم «عمل در برابر همراهان و دشمنان» بوده است.
نکته مهم اینکه نمایندههای زن سه دوره نخست مجلس گفتهاند که «به دلیل شرایط بحرانی جامعه با اجبار حزب و بهرغم میلشان قبول کردند نماینده شوند.»
این زنان درباره چارچوب «الگوی نمایندگی»، الگوی خاصی را بیان نکردهاند و فقط تعداد معدودی به نام «هاشمی رفسنجانی»، بهشتی و مدرس اشاره کردهاند. نکته مهم اینکه بیشترین چارچوب الگویی زنان نماینده از میان مردان بوده است تا زنان.