جستجوی این وبلاگ

مرداد ۱۴، ۱۴۰۱

زنان؛ عمده قربانیان «قاچاق انسان»

ایسنا

یک عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه در قاچاق انسان مهم‌ترین ابزاری که برای ارتکاب این جنایت مورد استفاده قرار می گیرد اغواگری و جذب قربانی از طریق فریب و وعده‌های کاذب است، گفت: شبکه‌های مجازی در جذب قربانی و دستیابی حداکثری به جامعه مخاطب و تبلیغ وعده‌های کاذبی که ممکن است عده ای را فریب دهد و آنها در دام قاچاق انسانی بیندازد، بسیار کمک کرده است.

به گزارش ایسنا، محمدهادی ذاکر حسینی عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در میزگرد تخصصی بررسی و تحلیل ابعاد و چالشهای ملی، منطقه ای و بین المللی قاچاق انسان، با اشاره به اینکه UNODC (دفتر مقابله با مواد و جرم سازمان ملل متحد) شعاری که امسال برای سالگرد روز قاچاق انسان انتخاب کرده با موضوع “استفاده و سوءاستفاده از فناوری” است که هم تاثیر مثبت و هم منفی در حوزه قاچاق انسان داشته است، گفت: فناوری و فضای مجازی در حوزه جرائم بین المللی کارکردی مشابهی در موضوع قاچاق انسان داشته است؛ یعنی هم به ارتکاب و توسعه ارتکاب جنایات و جرایم بین المللی کمک کرده و هم ابزاری برای مقابله با جنایات بین المللی بوده است.

وی ادامه با تاکید دوباره بر این کارکرد دوگانه افزود: به طور مثال از منظر تهدیدی که نگاه کنیم در حوزه جرائم بین المللی فضای مجازی در موضوع نسل کشی و نفرت پراکنی بسیار پر نقش بوده است؛ نمونه بارز آن در گذشته قابل رصد است که حوزه مجازی و فناوری به شدت و حدت امروز نبود اما رسانه‌ها در ارتکاب نسل کشی و جنایات بین المللی نقش داشته اند. پرونده معروف رسانه در دادگاه کیفری بین المللی «رواندا» را داریم که در آنجا یک ایستگاه رادیویی و یک روزنامه محلی نقش پررنگی در ارتکاب یک نسل کشی داشته است و این منتهی به یک پرونده کیفری می‌شود که مدیر مسئول روزنامه یا مدیر ایستگاه رادیویی خصوصی به دلیل ارتکاب جنایت تحریک به نسل کشی محاکمه می‌شوند. در آن پرونده دادرسان گفتند جنگ کلمات و رسانه مکمل جنگ با گلوله و شمشیر است.

ذاکرحسینی در ادامه با بیان اینکه در موضوع قاچاق انسان مهم‌ترین ابزار، اغواگری و جذب قربانی از طریق فریب و وعده‌های کاذب است، گفت: شبکه‌های مجازی در جذب قربانی و دستیابی حداکثری به جامعه مخاطب و تبلیغ وعده‌های کاذبی که ممکن است عده ای را فریب دهد و آنها در دام قاچاق انسانی بیندازد، بسیار کمک کرده اند؛ لذا با توجه به اینکه این روزها بحث حقوق سایبر و حقوق فضای مجازی بسیار مورد توجه است و هنوز چندان ضابطه‌مند نیست، برای عدالت‌خواهان بسیار مهم است که از مصون‌سازی فضای مجازی صحبت کنند، اما نه مصون‌سازی حاکمان از نقد؛ بلکه مصون سازی قربانیان بالقوه از جنایت. وی افزود: باید فضای مجازی ضابطه مند شود.

عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران همچنین با بیان فرصت‌های این فضا گفت: فضای مجازی در نظام عدالت کیفری این روزها مورد توجه است. اینکه گوشی‌های هوشمند و فضای مجازی به کشف جرم و تحت تعقیب قرار گرفتن جنایت کاران کمک کرده است.

ذاکر حسینی در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: در قاچاق انسان هم، فضای مجازی علاوه بر اینکه یک تهدید است، فرصت است و می‌تواند به آگاهی قربانیان کمک کند. همانطور که اشاره شد عمده ابزاری که مورد استفاده قرار می‌گیرد فریفتن و اغواگری است که می‌توان این دسیسه‌ها را برملا و قربانیان را از طریق آموزش مطلع و به پیشگیری از وقوع قاچاق انسان کمک کرد.

وی در ادامه به تعریفی از قاچاق انسان پرداخت و گفت: مهم‌ترین مرجعی که مفهوم قاچاق انسان را تعریف کرده پروتکل الحاقی به «کنوانسیون پالرمو» است که در ارتباط به قاچاق انسان به ویژه کودکان پرداخته است. با اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران نه عضو کنوانسیون است و نه پروتکل الحاقی را پذیرفته، اما سال ۸۳ قانون مبارزه با قاچاق انسان را تصویب کرده که تا حد زیادی بر گرفته از متن پروتکل است. در ماده یک که این قاچاق را تعریف می‌کند تا حد زیادی از تعریف جهانی قاچاق انسان تبعیت کرده است. در قانون اینگونه تعریف می‌کند که قاچاق انسان یعنی خارج یا وارد ساختن و ترانزیت مجاز یا غیرمجاز افراد از مرزهای کشور با اجبار و اکراه یا تهدید یا با سوءاستفاده از موقعیت یا سوءاستفاده از وضعیت فرد به قصد فحشا، برداشت اعضا و جوارح و بردگی و ازدواج.

وی با اشاره به اینکه مهمترین رکن در عنصر مادی قاچاق انسان به عنوان یک جرم بحث جابجایی است؛ جابجایی قربانی از محلی که در آن سکنی دارد به منطقه ای دیگر با یک ابزار قهری، گفت: در تعریفی که در قانون ایران شده، به عبور از مرز بین المللی یعنی قاچاق از کشور به کشوری دیگر موضوعیت بخشیده، اما در تعریف قاچاق بین المللی چنین نیست. یعنی ممکن است در درون مرزهای کشور هم قاچاق انسان قابل تحقق باشد. مهم آن جابجایی است و اینکه مقصد کجاست تفاوتی نمی‌کند.

وی خاطرنشان کرد: در بحث جرائم علیه بشریت دو رفتار مجرمانه داریم؛ اول بحث انتقال اجباری و دیگری بحث کوچاندن اجباری است. انتقال اجباری در درون مرزهای یک کشور است؛ کسانی که به صورت قانونی در منطقه ای ساکن هستند و بالاجبار او را به منطقه ای دیگر در آن کشور میکوچانند.

ذاکر حسینی با اشاره به کوچاندن اجباری نیز گفت: کوچاندن اجباری جایی است که مرز بین المللی وجود دارد؛ یعنی از کشور به کشوری دیگر کوچ شود.

ذاکر حسینی گفت: نکته ای که وجود دارد و آنچه که وجه تمیز کوچ اجباری و انتقال اجباری در قاچاق انسان است، عنصر معنوی است که وجود دارد. اگر کوچاندن به قصد بهره کشی و استثمار قربانی باشد آن را تبدیل به قاچاق انسان می‌کند. در بحث کوچاندن اجباری عمده دلیلی که وجود دارد پاک سازی قومی است. اما قاچاقچی انسان دنبال جابجایی جمعیتی نیست. قاچاقچی انسان قربانی را جابجا میکند تا او را بهره کشی بکشاند. حال اینکه موضوع استثمار چیست چند مورد وجود دارد؛ مورد اول بحث استثمار جنسی است.

به گفته وی، عمده قربانیان قاچاق انسان ، زنان هستند و در زنان مهمترین انگیزه و دلیل استثمار جنسی‌ است. دومین مورد بحث کار اجباری است که در میان مردان عمده دلیل برای استثمار بحث کار است. دلیل دیگر برای استثمار ارتکاب جرم است که این مهمترین دلیل استثمار در قاچاق کودکان است. دلیل دیگر بحث فروش اعضای بدن است و درصدی هم ناظر به بحث ازدواج اجباری هستند. یکی از ابزارهایی که به ازدواج اجباری ختم میشود، بحث قاچاق انسان است.

به گفته این عضو هیات علمی حقوق دانشگاه، در موضوع ازدواج اجباری اخیرا دیوان کیفری بین المللی ورود پیدا کرده است. قبلا در بسیاری از محاکم میخواستند ذیل عنوان به بردگی گرفتن تعریف کنند، اما دیوان عنوان کرد که ازدواج اجباری یک جرم مستقل است؛ درست است که از حیث مادی به “به بردگی گرفتن” شباهت دارد و آزادی را سلب و کرامت را نقض میکند اما چون هم زناشویی و هم مادری را تحمیل می‌کند و هم فرد کارهای خانگی را برعهده می‌گیرد و رنج ها و آسیب‌هایی که میبیند از به بردگی گرفته شدن متفاوت است، یک جرم مستقلی است. لذا ازدواج اجباری هم این روزها در کانون توجه است.

وی این را هم گفت: نکته بسیار مهم در تعریف قاچاق این است که این قاچاق قهری است، قهری در اینجا لزوما به معنی اجبار فیزیکی نیست. اتفاقا در قاچاق انسان، قاچاق‌هایی که با اجبار فیزیکی صورت میگیرد بخش بسیار اندکی را شامل می‌شود. اما عمده آن معیوب بودن رضایت از طریق فریفتن است، اما همین از منظر حقوقی قهری است.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه در قاچاق انسان چه به اجبار باشد و چه سوء استفاده از مقام و قدرت باشد و چه فریفتن باشد میتواند قاچاق انسان فراهم باشد، گفت: نظام حقوق کیفری به قاچاق انسان ورود میکند زیرا نقض حق بشر است. قاچاق انسان نقض حقوق بشر است. نظام عدالت بین‌المللی از آن حمایت کیفری و از ارتکاب و وقوع نقض‌های حقوق بشر پیشگیری می‌کند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود این را هم گفت که وقتی می‌گوییم که قاچاق انسان نقض حقوق بشر است و رها بودن از قاچاق شدن، یک حق بشری است، در پارادایم و ادبیات حقوق بشر یعنی دولت‌ها در قبال این حق متعهد هستند و سه تعهد عمده را دارند که حمایت کنند تا آن حق نقض نشود. اولین تعهد در بحث جرم انگاری است. باید دولت‌ها هنجارسازی و آن رفتار را تقبیح کنند. آن تقبیح، باید تقبیح قانونی باشد یعنی تبدیل به جرم و جرم انگاری شود و برای محاکم داخلی خودشان ایجاد صلاحیت کنند که با استناد به اصل قانونی بودن، جرم و مجازات را تحت تعقیب قرار دهند.

وی با اشاره به اینکه ما علی رغم اینکه به کنوانسیون‌های بین المللی نپیوستیم اما نسخه بومی آن را داریم، به قانون قاچاق انسان که در سال ۸۳ تصویب شده است گفت: این قانون بسیار قانون خوبی است. برخی نقاط قوت دارد، از جمله اینکه به نقش دولتی‌ها اشاره کرده و گفته متهم علاوه بر مجازات مقرر به انفصال از خدمت نیز محکوم می شود. همچنین به نقش شرکت‌ها اشاره کرده که بسیار مهم است. امروزه پیوند بین حقوق بشر و تجارت بسیار مطرح شده است. در قاچاق انسان کنشگران تجاری بسیار ایفای نقش می‌کنند ( افرادی که با ظاهرهای فریبنده افراد را جذب و بعد با اهداف استثماری قاچاق میکنند).

ذاکر حسینی در ادامه به موضوع ازدواج اجباری در قانون سال ۸۳ اشاره کرد و گفت: یک پیشرفت و دستاورد بسیار مهمی بوده است که این را پذیرفته است به طوری که علی رغم اینکه اصطلاح اجباری را نیاورده اما منظور این است که پذیرفته ممکن است قاچاق برای ازدواج هم صورت گیرد.

به اعتقاد این عضو هیات علمی دانشگاه تهران، ادامه داد: البته این قانون نقاط منفی هم دارد از جمله اینکه به کودکان به صورت خاص اشاره نکرده است درصورتی که یکی از قربانیان اصلی قاچاق انسان، کودکان هستند. همچنین در قانون به بحث صلاحیت‌های جهانی اشاره نکرده درحالی که جا داشت صلاحیت‌های جهانی را به رسمیت بشناسد تا باب همکاری های بین المللی در راستای مقابله با قاچاق انسان فراهم شود.

وی افزود: تعهد دیگر بحث پیشگیری است. در کنار بحث آموزش و آگاهی بخشی، ریشه های قاچاق انسان را باید رصد کرد. مهمترین عامل در قاچاق انسان بحث اقتصادی است. یعنی در جامعه ای که اقتصاد ضعیف و بیمار است موج های مهاجرتی ایجاد می‌شود و بستری است که افراد سوءاستفاده برای قاچاق انسان می‌کنند. طبیعتا یکی از جنبه های پیشگیری کلان این است که موضوع اقتصادی رصد شود.

به گزارش ایسنا، فاطمه اشرفی فعال حوزه پناهندگان نیز در این میزگرد که توسط انجمن «حامی» برگزار شد، بیان کرد: افغانستان یکی از طولانی‌ترین جنگ‌ها و بحران‌ها و آشوبها را پشت سر گذاشته و از همین روی به عنوان یکی از جدی‌ترین و بزرگترین کشورهای مهاجرفرست و پناهنده فرست در دنیا مطرح است و از طرفی نه فقط در ارتباط افغانستان بلکه معمولا کشورهای بحران زده یا بحران خیز جدی‌ترین آسیب‌هایشان به کشورهای همسایه وارد می‌شود و موج مهاجرت‌ها به صورت پلکانی به سایر کشورها منتقل می‌شود.

وی ادامه داد: به همین نسبت جمهوری اسلامی ایران و پاکستان جزو یکی از بزرگترین کشورهای مهاجرپذیر و پناهنده پذیر در طول بیش از چهار دهه اخیر هستند و مهاجرت افغانستانیها به عنوان مهاجرت مزمن در دنیا شناخته می‌شوند؛ مهاجرینی که در مسیرهای رفت و برگشتی هنوز جنبه‌های مهاجرتی شان شرایط مشخصی پیدا نکرده و ما در داخل ایران (باتوجه به شرایط سینوسی که افغانستان داشته) با سیاستها و وجوه مختلف عملکردی دولت‌ها روبرو بودیم.

اشرفی با بیان اینکه سیاستهای عمومی دولت‌ها برای پذیرش مهاجرین اجباری و پناهندگان و پناهنجویان معمولا نسبتی را با ظرفیت‌های داخلی و ظرفیتهای زیستی و جمعیتی پیدا می‌کند، گفت: قاعدتا میزان ارتباطی که نسبت‌های پذیرش جمعیتی کشورها به خود اختصاص می‌دهند، ارتباط مستقیمی با منابع طبیعی، اقتصادی یا حتی ظرفیت‌های خالی دارد.

اشرفی با اشاره به میزان صدور ویزا برای افغان ها طی یکسال گذشته، گفت: باتوجه به شرایط افغانستان، “ویزاهای بدون بازگشت” بوده است. از تعداد افرادی هم که آمدند، کمتر به داخل افغانستان برگشتند؛ حتی در شرایط فعلی که وضعیت نگران کننده شده و با حاکمیت جدید افغانستان، به نظر می‌رسد با گسیل جمعیتهای مختلف به کشورهای همسایه، به نوعی باید درصدد رفع موانع نژادی یا مذهبی پیش رویش بود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود، اظهار کرد: طالبان در مسیر قوت بخشیدن به سیطره و حاکمیت یک جریان قومی و مذهبی مشخص است. به هر حال همه این شرایط در وضعیتی است که با در نظر گرفتن تمام محدودیتها، خود عواملی است که به طور خواسته یا ناخواسته روی سیاستهای مهاجرتی و سیاستهای پناهنده پذیری دولتها اثرگذار بوده است.

هشدار یک موسسه حقوق‌بشری نسبت به وضعیت زنان باردار و کودکان در زندان‌های ایران

VOAPNN

کودکان در زندان‌های ایران (آرشیو)

با گذشت ۴۰ روز از زایمان سعدا خدیرزاده در بیمارستان و انتقالش به زندان ارومیه، موسسه کودکان زندانیان با اشاره به وضعیت او، با هشدار نسبت به این که سلامت زنان حامله، مادران شیرده، و کودکانشان در زندان‌های ایران در معرض «خطر جدی» قرار دارد، خواستار «اقدام فوری» در این زمینه شد.

موسسه بین‌المللی کودکان زندانیان (کویپی) روز سه‌شنبه ۱۱ مرداد با انتشار بیانیه‌ای ضمن تأکید بر «غیربهداشتی و ناامن» بودن بند زنان زندان ارومیه برای تمام زندانیان، به خصوص برای افراد آسیب‌پذیر، شامل زنان حامله و کودکان، تأکید کرد: «در این زندان حداقل ۱۰ زن حامله و ۶ کودک بین ۱ تا ۲ سال نگهداری می‌شوند.»

حامد فرمند در گفت‌وگو با بخش فارسی صدای آمریکا ابراز امیدواری کرد که حساسیت عمومی نسبت به اخبار این گروه آسیب‌پذیر به‌ویژه در میان فعالان مدنی و رسانه‌ها افزایش یابد.

او با استناد به تحقیقات موسسه کودکان زندانیان، تأکید کرد که در زندان‌های سراسر ایران سلامت و جان کودکان و مادرانشان به خطر می‌افتد و از مجموعه‌ای از حقوقشان از جمله غذای مناسب محروم می‌مانند و فضای غیربهداشتی زندان برای آنها نامناسب است و آموزش‌های لازم را در اختیار ندارند.

سعدا خدیرزاده، ۳۲ ساله و اهل پیرانشهر، ۲۲ مهر ۱۴۰۰ بازداشت شد. او روز ۱۷ آبان، پس از ۲۵ روز بازجویی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات، به بند زنان زندان ارومیه منتشل شد.

او که تقریبا تمام دوران بارداری‌اش را در زندان به سر برده بود، دو هفته پس از زمان تعیین‌شده برای زایمان به بیمارستان برده شد. سعدا خدیرزاده پس از به دنیا آوردن فرزندش در ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، همان روز به همراه نوزادش به زندان بازگردانده شد.

به گزارش وب‌سایت هنگاو، خانم خدیرزاده تا یک ماه پس از عمل سزارین همچنان «خونریزی» داشت و دخترش در ۴۰ روزگی به «حساسیت ناشناخته و اسهال» مبتلا شده است.

موسسه بین‌المللی کودکان زندانیان، «جلوگیری از دسترسی به بیمارستان برای وضع حمل» را یک «رفتار تکرارشونده» در بند زنان زندان ارومیه توصیف کرده و با استناد به اظهارات یک زندانی پیشین افزوده است: «در زمستان ۱۳۹۸ یک زن حامله برای مراجعه به پزشک به زندانبانان التماس می‌کرده است. درخواست او از طرف مقامات زندان نادیده گرفته شد و در نهایت در حالی که او با درد شدید همراه با همبندی‌هایش در حال رفتن به بهداری زندان بود، تا پزشکی که تخصصی در زمینه پزشکی زنان و وضع حمل نداشت، به وضع او رسیدگی کند، در راهروی بند زندان و با کمک یکی از زندانیان وضع حمل کرد.»

این موسسه بر اساس تحقیقاتش «شرایط تمام زندان‌ها» را به‌ویژه «برای زنان حامله و کودکان خردسال، غیربهداشتی و نامناسب» دانسته است.

آمار دقیقی از زنان باردار و مادرانی که به همراه کودکانشان در زندان های ایران به سر می‌برند موجود نیست، اما بنا بر تحقیقات این موسسه، «بیشتر از ۳۰ زن حامله و مادر همراه با کودکان نوزاد و خردسال» در زندان قرچک ورامین، دست‌کم «۱۰ کودک در بند زنان زندان وکیل‌آباد مشهد»، «دو کودک و سه زن حامله که یکی از آنان نوجوان است» در زندان عادل‌آباد شیراز، و «سه زن حامله و یک مادر و کودک» در زندان آمل نگهداری می‌شوند.

بر اساس آیین‌نامه سازمان زندان‌ها در ایران کودکان می‌توانند تا سن دو سالگی با مادران خود در زندان بمانند، اما بر اساس گزارش انجمن دفاع از حقوق زندانیان، گاهی کودکان تا شش سالگی هم در زندان زندگی می‌کنند.

غیبت فوتسال قهرمانی زنان آسیا در تقویم AFC/ بلاتکلیفی ادامه دارد

مهر

غیبت فوتسال قهرمانی زنان آسیا در تقویم AFC/ بلاتکلیفی ادامه دارد

کنفدراسیون فوتبال آسیا در حالی تقویم رقابت‌های مختلف خود را تا سال ۲۰۲۶ اعلام کرد که برنامه مسابقات فوتسال زنان و همچنین رقابت‌های فوتسال جوانان آسیا در این تقویم دیده نمی‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، کنفدراسیون فوتبال آسیا روز گذشته تقویم رقابت های مختلف این قاره را تا سال ۲۰۲۶ اعلام کرد. در این تقویم برنامه مسابقات فوتبال ساحلی، جام ملت های فوتسال آسیا در سال های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۶ و همچنین جام باشگاه های فوتسال آسیا از سال ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۶ پیش بینی شده است.

نکته سئوال برانگیز، نامشخص بودن برنامه مسابقات فوتسال زنان قهرمانی آسیا و همچنین رقابت های فوتسال زیر ۲۰ سال این قاره است.

جام ملت های فوتسال زنان آسیا آخرین بار در سال ۲۰۱۸ برگزار شد و بعد از آن به دلیل شیوع ویروس کرونا، AFC از برگزاری آن خودداری کرد.

آخرین دوره فوتسال زیر ۲۰ سال قهرمانی آسیا هم در سال ۲۰۱۹ برگزار شد که این رقابت ها هم به دلیل مشابه، دیگر تکرار نشد.

غیبت این دو رویداد مهم در تقویم کنفدراسیون فوتبال آسیا کمی سئوال برانگیز است. اگر AFC این رقابت ها را به صورت کامل نادیده نگرفته باشد، می توان احتمال داد فوتسال زنان قهرمانی آسیا و رقابت های زیر ۲۰ سال در یک تقویم جداگانه پیش بینی و اعلام بشود.

کنفدراسیون آسیا تاکنون هیچ خبر رسمی در این خصوص منتشر نکرده است و مشخص نیست بلاتکلیفی تیم های ملی بانوان و جوانان تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.

عروس خودمان بود، خواستیم بکشیم‌اش؛ جزییات تازه از قتل مبینا سوری

IRANWIRE

همسر مبینا که او را به قتل رسانده از زندان آزاد شده اما خبرنگاری که قتل او را رسانه‌ای کرده به ۲۷ ماه زندان محکوم شده است

یک‌سال قبل خبر قتل دختر نوجوان ۱۴ ساله‌ای به نام مبینا سوری از اهالی روستای رومشکان از بخش سوری استان لرستان در رسانه‌ها منتشر شد. رسانه‌های ایران نوشته بودند که او به دلیل رابطه خارج از ازدواج به دست همسر روحانی خود کشته شده است.

با این همه «امین قاسمی»، همسر مبینا که عضو خانواده‌ای بانفوذ در این منطقه است، پس از آزادی از زندان با رضایت خانواده مقتول در اولین اقدام از «سینا قلندری» خبرنگاری که این قتل را رسانه‌ای کرده بود، شکایت کرده و او را مورد پیگرد و تعقیب قضایی قرار داد.

سینا قلندری روز یکشنبه ۸ مردادماه ۱۴۰۱ در یک اتاق خبرپارتی در کلاب‌هاوس با تایید این محکومیت گفت که با شکایت این روحانی که به قتل همسرش اقرار کرده است، مورد تعقیب قضایی قرار گرفته و به ۲۷ ماه حبس تعزیری و دو سال ممنوعیت از کار رسانه‌ای محکوم شده است. او روز گذشته تصویر دادنامه را در حساب کاربری خود در توییتر منتشر کرد.

روزنامه شرق نیز به نقل از «علی مجتهدزاده»، وکیل پایه یک دادگستری که وکالت سینا قلندری، خبرنگار محکوم شده را برعهده دارد، نوشت دستگاه قضایی ایران سینا قلندری را با توجه به تناقض در اعتراف قاتل و روایت شاهدان، به «نشر اکاذیب» و به خاطر ارائه مدرک برای گزارش خود به «انتشار تصاویر خصوصی» متهم کرده است.

ماجرای قتل مبینا سوری، کودک‌همسر خرم‌آبادی چه بود؟
هشتم شهریور ۱۴۰۰ خبر کشف پیکر مبینا سوری، نوجوان ۱۴ ساله‌ای که به همسری پسرعمه‌اش درآمده بود، به رسانه‌ها رسید. ابتدا پدر مبینا قتل را به عهده گرفت؛ اما کمتر از ده روز بعد، سینا قلندری خبرنگار محلی از ارتکاب قتل توسط همسر روحانی این زن خبر داد و پلیس نیز اعلام کرد که فرد معمم را دستگیر کرده است.

این روحانی در همان ساعات اولیه به قتل مبینا سوری از طریق خفه کردن او با روسری اعتراف کرد.

پیش‌تر علت اقدام به قتل مبینا به‌دست همسرش «رابطه خارج از ازدواج او با خواستگار قبلی و پیدا شدن تصاویری در تایید این ادعا در تلفن همراه مبینا» عنوان شد و رسانه‌های محلی به نقل از منابع آگاه نوشته بودند که همسر مبینا با «همدستی تعدادی از مردان خانواده» او را به کوه‌های اطراف روستای رومشکان برده و به قتل رسانده‌اند.

حالا یک سال پس از این جنایت، ایران‌وایر در گفت‌وگو با چند منبع آگاه و مرتبط با نزدیکان مبینا سوری به حقایق بیشتری درباره این قتل دست یافته است.

یکی از نزدیکان مبینا سوری به ایران‌وایر می‌گوید: «قبل از اینکه مبینا با امین قاسمی پسرعمه‌اش ازدواج کند، پسر یکی از همسایه‌ها که دو سه سالی از او بزرگتر بود، به خواستگاری او آمد. مادر مبینا به دلیل اینکه او کار و سرمایه‌ای نداشت و پدرش هم موادفروش بود و هم‌چنین کم سن و سال بودن مبینا با ازدواج این دو مخالفت کرد. مدتی بعد پسرعمه مبینا که اختلاف سنی فاحشی با او داشت، به خواستگاری آمد. نه مبینا به او علاقه داشت، نه مادرش موافق بود. اتفاقا سرسختانه مخالفت کرد؛ اما پدربزرگ پدری مبینا او را مجبور به ازدواج کرد. بعد هم مبینا همراه امین برای زندگی مشترک به طبقه بالای خانه پدری همسرش نقل مکان کردند.»

به گفته این فرد آگاه، همه چیز از روزی آغاز شد که پدرشوهر مبینا برای انجام کاری به طبقه بالا رفت و متوجه شد، مبینا با تلفن مشغول صحبت با کسی است: «تلفن را از مبینا گرفت و عکس‌هایی از مبینا توی آن دید که به نظرش مناسب نبودند. بعد گفتند، مبینا آن‌ها را برای خواستگار قبلی یعنی کسی که دوستش داشت، فرستاده است. قیامت شد. جر و بحث بالا گرفت و مبینا به خانه پدری‌اش بازگشت.»

«پردیس ربیعی» از فعالان مدنی که در زمینه ثبت روایت‌های افرادی که بر اثر قتل‌های ناموسی یا خشونت‌های مبتنی بر جنسیت کشته یا وادار به خودکشی می‌شوند، یکی از کسانی است که وقت زیادی را برای روشن شدن حقایق قتل مبینا صرف کرده است؛ به ایران‌وایر می‌گوید: «باورتان می‌شود، امین همسر مبینا به خواستگار قبلی او گفته بود، ۳۰۰ میلیون تومان می‌گیرم و طلاقش می‌دهم تا تو با او ازدواج کنی. چند روز بعد خواستگار و پدرش بر سر ۱۰۰ میلیون تومان کمتر با امین چانه می‌زنند؛ انگار نه انگار مبینا یک انسان است. گویی در حال خرید و فروش یک کالا هستند. در هر حال امین توافق نکرد و قرار شد بزرگان برای آشتی دادن زوج جوان پادرمیانی کنند.»

مدتی بعد به سیاق همه اختلافات خانوادگی در مناطقی که همچنان قواعد عشیره راه و رسم زندگی را تعیین می‌کند، شماری از بزرگان هر دو خانواده برای آشتی دادن زوج جوان در خانه مبینا جمع می‌شوند؛ غافل از اینکه امین قصد شومی در سر دارد.

منبع نزدیک به خانواده مبینا می‌گوید: «وقتی صحبت‌های جمع تمام شد، امین اجازه خواست با مبینا تنها صحبت کند. چون احتمال می‌دادند هنوز خشمگین باشد، جیب‌هایش را گشتند. مقدار زیادی تریاک به همراه داشت، همراه یک اسلحه. آن‌ها را از او گرفتند و راهی‌ حیاط خانه‌شان کردند. نیم ساعتی گذشت و خبری نشد به همین سبب برادر کوچکتر مبینا را دنبالشان فرستادند. وقتی که بازگشت گفت، مبینا روی زمین خوابیده. وقتی همه به حیاط رفتند، دیدند که امین با غرور بالای سر مبینا ایستاده و با خنده به آن‌ها می‌گوید، تمام شد. مبینا به قدری تقلا کرده و زمین را چنگ زده بود که دست و پایش زخمی و کبود بود.»

پردیس ربیعی در جریان تحقیق درباره این قتل به مساله مهمی رسیده است: «باورتان می‌شود امین زنی را که چهار ماه باردار بود، با جنین توی شکمش کشته است؟ امین در تمام مدتی که مبینا در خانه پدرش بود، می‌تواسنت برای سکس به خانه دایی‌اش برود.» یعنی امین با وجود اختلاف با مبینا برای رابطه جنسی به خانه پدر مبینا می‌رفته و او باردار شده بوده است. پردیس ربیعی می‌گوید: «چون تجاوز در بستر زناشویی در جایی مثل رومشکان هیچ تعریفی ندارد.»

رومشکان روستایی کوچک در استان لرستان است. شهری محروم که زنان در آن از هیچ حقی برخوردار نیستند.

به گفته پردیس ربیعی تنها در یک‌سال گذشته شش زن در روستای رومشکان به دلایل ناموسی کشته شده‌اند: «زنانی که هیچ نام و نشانی ندارند. امین فقط یکی از مردان این روستاست که به تحریک پدرش همسرش را به قتل رساند. اما صدها نفر مثل او هستند که به محض اینکه کوچکترین مشکلی با زنانشان پیدا می‌کنند، آن‌ها را به قتل تهدید می‌کنند و هیچ هراسی از عملی کردن این تهدید ندارند.»

چگونه قاتل مبینا آزاد شد؟
علی مجتهدزاده، وکیل سینا قلندری خبرنگاری که این قتل را رسانه‌ای کرده است، در گفت‌وگو با شرق تایید کرده، آن روحانی که همسرش را کشته، از زندان آزاد شده است: «او با قرار کفالت به‌راحتی در بیرون از زندان به زندگی خودش ادامه می‌دهد. اصلا انگار نه انگار که اتفاقی رخ داده است. اصلا انگار نه انگار که در‌این‌میان یک دختر جوان جانش را از دست داده است. انگار نه انگار که در‌این‌میان یک خانواده عزادار شده‌اند.»

منبعی که با ایران‌وایر گفت‌وگو کرده است، ضمن تایید این خبر می‌گوید: «نه تنها آزاد شده که حتی از خانواده مبینا رضایت گرفته و به تازگی هم به خواستگاری دختربچه دیگری که به تازگی کلاس ششم دبستان را به پایان رسانده رفته و قصد ازدواج با او را دارد.»

به گفته این منبع آگاه امین قاسمی و پدرش در دادگاه محاکمه آقای قلندری حاضر شده و در حضور وکیل به خبرنگار گفته بودند: «عروس خودمان بود، خواستیم بکشیم‌اش. به شما چه ارتباطی داشت که در یک بحث خانوادگی دخالت کردید؟ خانواده مبینا هم در دادگاه با ترس و لرز وقتی می‌خواهند حرف بزنند، چشمشان به دهان خانواده قاتل است.»

علی مجتهدزاده، وکیل سینا قلندری نیز با اشاره به اینکه رسم و رسوم عشیره‌ای عموما زن‌ستیزانه و خشونت‌بار هستند، گفته است:‌ «این پرونده اصلا وارد روند معکوسی شده است. دختری به دست همسرش به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسیده است. آن وقت پدر قاتل با سر افراشته در دادگاه حاضر می‌شود و مقابل قاضی بدون هیچ ابایی می‌گوید که پسرش رسم عشیره‌ای را اجرا کرده و هیچ خطایی مرتکب نشده است. می‌گوید اینجا عرف است. در مقابل، این خانواده مقتول هستند که با ترس و لرز در دادگاه حاضر می‌شوند و به‌سختی می‌توانند حتی یک کلمه از خود دفاع کنند.»

در پرونده‌هایی که به قتل‌های ناموسی ارتباط دارند، عموما سنت و فرهنگ دست بالاتری نسبت به قانون دارند؛ پردیس ربیعی می‌گوید: «بر اساس بررسی‌های من اغلب اهالی روستا، نه خانواده قاسمی بلکه خواستگار قبلی مبینا را مقصر اصلی قتل او می‌دانند. بعد از اقدام به قتل همه با هم برای پنهان کردن قتل و وانمود کردن اینکه این اتفاق خودکشی بوده، هم‌دست شدند. بعد از اقرار صریح امین قاسمی، یک معلم کفالت و ضمانت او را کرد تا از زندان آزاد شود و قاضی هم بدون هیچ تاملی پذیرفته است. نزدیکان مبینا می‌گویند، امین با گردنی افراشته و شادمان در جمع‌های فامیلی و مراسم‌های عروسی و عزا حاضر می‌شود و اثری از غم یا پشیمانی در چهره‌اش نیست. به مبینا اتهام زنا زدند؛ در حالی که او قربانی کودک‌همسری، تجاوز زناشویی و مصلحت و خواست بزرگ‌تر، ریش‌سفید ‌و پدربزرگش شد.»

چرا سینا قلندری که خبر قتل را رسانه‌ای کرد، در این پرونده محکوم شد؟
وکیل سینا قلندری در گفت‌وگو با روزنامه شرق اتهامات وارد شده به موکل خود را این‌گونه تشریح کرده است: «نوشته شده، ایشان (خبرنگاری که قتل رخ‌داده را افشا کرد) مدعی قتل به دست شوهرش شده است. شوهر مقتول خود به قتل اقرار کرده است. به گواه بسیاری از مردم و اعضای خانواده‌ها، قاتل در این کار همدست هم داشته؛ اما ادعا کرده که فقط خودش در این کار دست داشته است. در متن خبر موکل من هم این موارد ذکر شده است و حالا آن را به حساب نشر اکاذیب گذاشته‌اند. از سوی دیگر، اتهام دیگر که انتشار تصاویر خصوصی است هم جای صحبت دارد؛ نخست اینکه شغل یک خبرنگار ایجاب می‌کند که برای نوشته‌هایش مدارک ارائه دهد. از سوی دیگر، تصویری که منتشر شده، نه یک عکس خصوصی و در فضای خصوصی و نه بدون حجاب است که مشکلی ایجاد کند.»

چرا سینا قلندری علی‌رغم شناخت سنت‌ها این خبر را رسانه‌ای کرد؟
در روزهای نخست انتشار خبر قتل مبینا سوری در رسانه‌های ایران گفته شده بود، علاوه بر خانواده قاتل، خانواده مقتول نیز علیه سینا قلندری شکایت کرده بودند. او در همان روزها با شرایط دشوار یازده روز بازداشت بود؛ اما با پس گرفتن شکایت خانواده مقتول و اعتراف صریح قاتل به قتل آزاد شد. در حال حاضر سینا قلندری به اتهام انتشار تصاویر خصوصی مقتول به تحمل ۱۳ ماه‌ و ۱۶ روز حبس و به اتهام نشر اکاذیب رایانه‌ای به تحمل ۱۳ ‌ماه‌ و ۱۶ روز حبس تعزیری و همچنین محرومیت از شغل خبرنگاری و توقیف کانال تلگرامی به مدت دو سال محکوم کرده است.

این خبرنگار محلی در مصاحبه‌ای به روزنامه همدلی از تهدید علنی دادستان به دادیار پرونده‌اش سخن گفته است: «جوری تنبیه‌اش کنید که دیگر چنین اخباری را منتشر نکند.»

سینا قلندری در این گفت‌وگو در پاسخ به اینکه چرا علی‌رغم شناخت از فرهنگ منطقه این خبر را رسانه‌ای کرده است، گفت:‌ «خبر را به سه دلیل منتشر کردم؛ اول اینکه نمی‌خواستم قاتل واقعی قسر در برود. این فرد روحانی بر سر مزار همسرش به دروغ گریه می‌کرد و می‌گفت خانم سوری را دوست داشته و نمی‌داند چه کسی او را کشته. دوم اینکه با کودک‌همسری مخالفم و معتقدم که ازدواج اجباری کودکان در سنین پایین اصلا کار درستی نیست و منجر به تباه شدن زندگی‌های زیادی می‌شود. سوم هم قصدم ریشه‌کن شدن قتل‌های ناموسی است. وقتی قانون و قاضی و دادگاه وجود دارند، ما حق نداریم که خودمان به دلیل وجود شک و ظن، حکم را اجرا کنیم و ترویج‌کننده قتل و خشونت باشیم. هیچ قسمتی از این حکم عادلانه نیست.»

مرداد ۱۳، ۱۴۰۱

ارسال پرونده حکم کور کردن چشم یک زن و دو مرد به تهران برای اجرای حکم

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام

ارسال پرونده حکم کور کردن چشم یک زن و دو مرد به تهران برای اجرای حکم

پس از اجرای حکم قطع انگشتان دو زندانی، اکنون یک زن و دو مرد در انتظار اجرای حکم کور کردن چشم بسر می برند.
دیوانعالی کشور حکم کور کردن چشم یک زن و دو مرد را تایید کرده و هر سه پرونده جهت تعیین تکلیف در نحوه اجرا به تهران ارسال شده است.

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، ۱۱ مرداد ۱۴۰۱؛ خبرگزاریهای حکومتی اعلام کردند پرونده دو مرد و یک زن که در دادگاههای کیفری کرمانشاه، قم و فارس به کورکردن چشم محکوم شده اند برای تعیین تکلیف در نحوه اجرای حکم به تهران ارسال شد.

بر اساس گزارش رسانه های حکومتی، هر سه پرونده در مرحله اجرای حکم قرار گرفته بود اما امکانات و شرایط لازم برای اجرای حکم در این سه استان وجود نداشت، بنابراین هر سه پرونده برای تعیین تکلیف در نحوه اجرای حکم به استان تهران فرستاده شد تا در این باره تصمیم گیری شود.

این سه پرونده عبارتند از:
پرونده یک زن در نتیجه درگیری دو زن جوان در یکی از شهرهای استان کرمانشاه که در سال ۹۰ رخ داده و یکی از زنان به روی دیگری اسید پاشیده است. بنابراین قضات حکم قصاص به کور کردن چشم متهم دادند و این حکم در دیوانعالی تایید شد.

دومین محکوم مرد جوانی است که سال ۹۶ در جریان درگیری باعث کورشدن چشم راست مرد دیگری شده و قضات دادگاه استان فارس در این مورد نیز حکم قصاص به کور کردن چشم وی داده اند و این حکم در دیوانعالی تایید شده است.

سومین محکوم مرد جوانی است که در سال ۹۷ با اسلحه شکاری در قم با شلیک به یک شهروند دیگر باعث کور شدن چشم چپ او شد. دادگاه در این پرونده نیز حکم قصاص به کور کردن چشم متهم را صادر کرده است.

شایان ذکر است سازمان عفو بین الملل روز دوشنبه ۱۰ مرداد ۴۰۱، در بیانیه ای در خصوص احکام قطع عضو اعلام کرد:
«این قطع عضوها به ویژه نمایش وحشت‌انگیزی از هجمه‌ی مقامات ایرانی نسبت به حقوق بشر و کرامت انسانی است. مجازات قطع عضو شکنجه‌ با مهر قضایی و بنابراین یک جرم بین‌المللی است و همه کسانی که در دستور یا اجرای این نوع مجازات‌های بدنی نقش داشته‌اند باید به صورت منصفانه محاکمه شوند.»

این سازمان گفت: «عفو بین الملل از همه کشورهای عضو سازمان ملل خواست که به شدت این مجازات را محکوم کنند و هر کاری که در توان دارند برای تحت فشار قرار دادن مقامات ایرانی برای لغو فوری مجازات های بدنی انجام دهند.

عفو بین الملل همچنین از همه کشورها خواست که با اعمال اصل صلاحیت قضایی جهانی، مقامات ایرانی را که بر اساس قوانین بین المللی مسئول چنین جنایاتی هستند، مورد تحقیقات کیفری و پیگیر قضایی قرار دهند.
عفو بین الملل همچنن از مقامات ایرانی خواست فورا تمام انواع مجازات بدنی را در عمل متوقف و قانونا لغو کنند. آنها باید همه برنامه ریزی های صورت گرفته برای اجرای احکام قطع عضو را متوقف کنند.

گزارش تکمیلی: ابتلای زندانی سیاسی پرستو معینی به کرونا پس از انتقال به زندان اوین

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام

ابتلای زندانی سیاسی پرستو معینی به کرونا پس از انتقال به زندان اوین

با ابتلای زندانی سیاسی پرستو معینی به کرونا شمار زنان مبتلا به این بیماری در بند زنان زندانی سیاسی در زندان اوین افزایش یافت
خبرهای رسیده حاکی از ابتلای زندانی سیاسی پرستو معینی به کرونا پس از انتقال جمعی زنان زندانی سیاسی از زندان قرچک به اوین است.

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، ۱۰ مرداد ۱۴۰۱، با گذشت ده روز از انتقال زنان زندانی سیاسی از زندان قرچک ورامین به اوین، زندانی سیاسی پرستو معینی به کرونا مبتلا شده است.

ابتلای پرستو معینی به کرونا، با سردرد ـ تب شدید و گلودرد مواجه بوده است، اما برغم مراجعه به پزشک و نیاز به سرم، به او سرم وصل نمیکنند. همچنین دکتر نسخه دارو به وی میدهد ولی تا چند روز داروها را به او داده نمی شود.

محل نگهداری زنان زندانی سیاسی که از زندان قرچک به اوین منتقل شده اند، یک اتاق در بند ۲ زنان است که بسیار کثیف می‌باشد. این اتاق یک تلویزیون کوچک و یک یخچال فرسوده با یک موکت خیلی کثیف دارد.

از سوی دیگر فضای این اتاق به قدری کثیف و غیر قابل تحمل است که زندانیان از روزی که وارد شده اند مشغول نظافت و مرتب کردن آن هستند ولی هنوز تمیز و قابل سکونت نشده است.

سایت جوانه ها پیشتر در گزارشی پیرامون وضعیت نگهداری ۱۴ زن زندانی سیاسی که در تاریخ ۲ مرداد ۱۴۰۱ از زندان قرچک ورامین به اوین منتقل شده بودند نوشته بود:

«وضعیت زنان زندانی سیاسی که روز چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۱ بصورت جمعی از زندان قرچک ورامین به زندان اوین منتقل شدند غیرقابل تحمل است. این زندانیان که تعداد آنها ۱۴ نفر می‌باشد، اینک در زندان اوین در شرایط بسیار سخت‌تری نسبت به زندان قرچک قرار گرفته‌اند.

محلی که در زندان اوین به زندانیان سیاسی اختصاص یافته، یک اتاق بدون هیچگونه امکانات اولیه زیستی است. در این اتاق از موکت، یخچال، جارو و تلویزیون خبری نیست. زندانیان مجبور شده‌اند وسایل خود را روی تخت‌هایشان بگذارند. دستشویی و سرویس بهداشتی بسیار کثیف و آلوده و شیرهای آنها شکسته و خراب است.

زمان تماس تلفنی این زندانیان با خانواده‌هایشان نیز بسیار محدود و حداکثر ۱۰ دقیقه و ۵ روز در هفته است. روزهای پنجشنبه و جمعه هم اجازه تلفن زدن ندارند.»

شایان ذکر است، زندانی سیاسی فاطمه مثنی نیز در بند زنان زندان اوین به کرونا مبتلا شده است.

مرداد ۱۲، ۱۴۰۱

شیوع کرونا در بند زنان زندان اوین؛ نبود مدیریت و رسیدگی پزشکی

خبرگزاری هرانا

طی روزهای اخیر شماری از زندانیان سیاسی در بند زنان زندان اوین با علائم مشابه به ویروس کرونا مواجه شده اند. با این حال مسئولان زندان از گرفتن تست کرونا خودداری میکنند و فضایی برای قرنطینه زندانیان مبتلا نیز در نظر گرفته نشده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روزهای اخیر شماری از زندانیان سیاسی در بند زنان زندان اوین با علائم مشابه به ویروس کرونا مواجه شده اند.

شماری از زندانیان سیاسی همچون فاطمه مثنی، نرگس محمدی، پرستو معینی، سپیده قلیان و راحله احمدی با علائمی مشابه ویروس کرونا مواجه شده اند. علیرغم شیوع این ویروس در بین زندانیان بند زنان زندان اوین و مراجعه زندانیان دارای علائم به بهداری زندان، مسئولان بهداری تنها از نفرات ابتدایی مبتلا به بیماری تست کرونا گرفتند و در خصوص دیگر زندانیان اعلام کردند به علت تشابه علائم به ویروس کرونا، از انجام تست کرونا برای دیگر زندانیان خودداری می‌کنند. همچنین پروتکل‌های بهداشتی از جمله قرنطینه و جداسازی به منظور جلوگیری از شیوع کرونا صورت نگرفته و این بیماران از رسیدگی پزشکی مناسب نیز محروم مانده اند.
فاطمه مثنی که چندی پیش به علت بیماری های گوارشی و خونریزی روده از اعزام به بیمارستان محروم مانده بود، هم اکنون با بروز علائم کرونا مشکلاتش دو چندان شده است. همچنین نرگس محمدی باوجود بیماری قلبی و ریوی به ویروس کرونا مبتلا شده و از دسترسی به داروهای خود محروم است. زندان نیز از اعزام خانم محمدی به بیمارستان ممانعت میکند.

برخی دیگر از زندانیان همچون بهاره سلیمانی نیز به بیماری های زمینه ای مبتلا هستند که در صورت ابتلا سلامت جانی آنان با خطر جدی مواجه میشود. اخیرا کمیسیون پزشکی قانونی، علیرغم تایید ابتلای خانم سلیمانی به بیماری آسم و تاکید بر انجام مراقبت ها و معاینات تخصصی، عدم ناتوانی وی در تحمل حبس را تایید نکرد.

هرچند انتقال زندانیان سیاسی از زندان قرچک ورامین به زندان اوین، این امیدواری را ایجاد کرده بود که این زندانیان شرایط بهتری را پیش رو خواهند داشت، با این حال با مدیریت ضعیف مسئولان زندان و در نظر نگرفتن مکانی مجزا به منظور قرنطینه، نگرانی هایی در خصوص سلامت آنان ایجاد شده است.
در تاریخ ۲۹ تیرماه امسال یکباره تمام زندانیان سیاسی زن زندان قرچک ورامین به دستور مدیر کل زندانهای استان تهران به سالن دو بند زنان زندان اوین منتقل شدند، سالنی که تا پیش از ورود این زندانیان به عنوان بند قرنطینه مخصوص مبتلایان به کرونا در نظر گرفته شده بود. گفتنی است با ورود زندانیان جدید، مکانی برای قرنطینه وجود ندارد و آن افراد نیز بدون قرنطینه مستقیما به بندهای عمومی فرستاده شده اند.

لازم به ذکر است انتقال زندانیان سیاسی قرچک ورامین زمانی صورت گرفت که بیماری سل در زندان قرچک ورامین شیوع پیدا کرده بود و مبتلایان این بیماری بدون رعایت و پیشگیری در کنار سایر زندانیان نگهداری میشدند. همچنین هرانا پیشتر طی گزارشی از نگرانی خانواده زندانیان در پی ابتلای چند زندانی به سل خبر داده بود. همچنین پس از ابتلای ۴ زندانی محبوس در زندان قرچک ورامین به بیماری سل و عدم اقداماتی برای جلوگیری از شیوع این بیماری در زندان، در تاریخ ۱۱ تیرماه، حدود ۴۰ زندانی با علائم ابتلا به بیماری مورد تست قرار گرفته اند.

مریم مهرابی از زندان دولت آباد اصفهان آزاد شد

 روز دوشنبه ۱۴ آبان ماه، مریم مهرابی، خواهر محمود مهرابی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام از زندان دولت آباد اصفهان آزاد شد. به گزارش خبرگزاری ه...