IRANWIRE
یکسال قبل خبر قتل دختر نوجوان ۱۴ سالهای به نام مبینا سوری از اهالی روستای رومشکان از بخش سوری استان لرستان در رسانهها منتشر شد. رسانههای ایران نوشته بودند که او به دلیل رابطه خارج از ازدواج به دست همسر روحانی خود کشته شده است.
با این همه «امین قاسمی»، همسر مبینا که عضو خانوادهای بانفوذ در این منطقه است، پس از آزادی از زندان با رضایت خانواده مقتول در اولین اقدام از «سینا قلندری» خبرنگاری که این قتل را رسانهای کرده بود، شکایت کرده و او را مورد پیگرد و تعقیب قضایی قرار داد.
سینا قلندری روز یکشنبه ۸ مردادماه ۱۴۰۱ در یک اتاق خبرپارتی در کلابهاوس با تایید این محکومیت گفت که با شکایت این روحانی که به قتل همسرش اقرار کرده است، مورد تعقیب قضایی قرار گرفته و به ۲۷ ماه حبس تعزیری و دو سال ممنوعیت از کار رسانهای محکوم شده است. او روز گذشته تصویر دادنامه را در حساب کاربری خود در توییتر منتشر کرد.
روزنامه شرق نیز به نقل از «علی مجتهدزاده»، وکیل پایه یک دادگستری که وکالت سینا قلندری، خبرنگار محکوم شده را برعهده دارد، نوشت دستگاه قضایی ایران سینا قلندری را با توجه به تناقض در اعتراف قاتل و روایت شاهدان، به «نشر اکاذیب» و به خاطر ارائه مدرک برای گزارش خود به «انتشار تصاویر خصوصی» متهم کرده است.
ماجرای قتل مبینا سوری، کودکهمسر خرمآبادی چه بود؟
هشتم شهریور ۱۴۰۰ خبر کشف پیکر مبینا سوری، نوجوان ۱۴ سالهای که به همسری پسرعمهاش درآمده بود، به رسانهها رسید. ابتدا پدر مبینا قتل را به عهده گرفت؛ اما کمتر از ده روز بعد، سینا قلندری خبرنگار محلی از ارتکاب قتل توسط همسر روحانی این زن خبر داد و پلیس نیز اعلام کرد که فرد معمم را دستگیر کرده است.
این روحانی در همان ساعات اولیه به قتل مبینا سوری از طریق خفه کردن او با روسری اعتراف کرد.
پیشتر علت اقدام به قتل مبینا بهدست همسرش «رابطه خارج از ازدواج او با خواستگار قبلی و پیدا شدن تصاویری در تایید این ادعا در تلفن همراه مبینا» عنوان شد و رسانههای محلی به نقل از منابع آگاه نوشته بودند که همسر مبینا با «همدستی تعدادی از مردان خانواده» او را به کوههای اطراف روستای رومشکان برده و به قتل رساندهاند.
حالا یک سال پس از این جنایت، ایرانوایر در گفتوگو با چند منبع آگاه و مرتبط با نزدیکان مبینا سوری به حقایق بیشتری درباره این قتل دست یافته است.
یکی از نزدیکان مبینا سوری به ایرانوایر میگوید: «قبل از اینکه مبینا با امین قاسمی پسرعمهاش ازدواج کند، پسر یکی از همسایهها که دو سه سالی از او بزرگتر بود، به خواستگاری او آمد. مادر مبینا به دلیل اینکه او کار و سرمایهای نداشت و پدرش هم موادفروش بود و همچنین کم سن و سال بودن مبینا با ازدواج این دو مخالفت کرد. مدتی بعد پسرعمه مبینا که اختلاف سنی فاحشی با او داشت، به خواستگاری آمد. نه مبینا به او علاقه داشت، نه مادرش موافق بود. اتفاقا سرسختانه مخالفت کرد؛ اما پدربزرگ پدری مبینا او را مجبور به ازدواج کرد. بعد هم مبینا همراه امین برای زندگی مشترک به طبقه بالای خانه پدری همسرش نقل مکان کردند.»
به گفته این فرد آگاه، همه چیز از روزی آغاز شد که پدرشوهر مبینا برای انجام کاری به طبقه بالا رفت و متوجه شد، مبینا با تلفن مشغول صحبت با کسی است: «تلفن را از مبینا گرفت و عکسهایی از مبینا توی آن دید که به نظرش مناسب نبودند. بعد گفتند، مبینا آنها را برای خواستگار قبلی یعنی کسی که دوستش داشت، فرستاده است. قیامت شد. جر و بحث بالا گرفت و مبینا به خانه پدریاش بازگشت.»
«پردیس ربیعی» از فعالان مدنی که در زمینه ثبت روایتهای افرادی که بر اثر قتلهای ناموسی یا خشونتهای مبتنی بر جنسیت کشته یا وادار به خودکشی میشوند، یکی از کسانی است که وقت زیادی را برای روشن شدن حقایق قتل مبینا صرف کرده است؛ به ایرانوایر میگوید: «باورتان میشود، امین همسر مبینا به خواستگار قبلی او گفته بود، ۳۰۰ میلیون تومان میگیرم و طلاقش میدهم تا تو با او ازدواج کنی. چند روز بعد خواستگار و پدرش بر سر ۱۰۰ میلیون تومان کمتر با امین چانه میزنند؛ انگار نه انگار مبینا یک انسان است. گویی در حال خرید و فروش یک کالا هستند. در هر حال امین توافق نکرد و قرار شد بزرگان برای آشتی دادن زوج جوان پادرمیانی کنند.»
مدتی بعد به سیاق همه اختلافات خانوادگی در مناطقی که همچنان قواعد عشیره راه و رسم زندگی را تعیین میکند، شماری از بزرگان هر دو خانواده برای آشتی دادن زوج جوان در خانه مبینا جمع میشوند؛ غافل از اینکه امین قصد شومی در سر دارد.
منبع نزدیک به خانواده مبینا میگوید: «وقتی صحبتهای جمع تمام شد، امین اجازه خواست با مبینا تنها صحبت کند. چون احتمال میدادند هنوز خشمگین باشد، جیبهایش را گشتند. مقدار زیادی تریاک به همراه داشت، همراه یک اسلحه. آنها را از او گرفتند و راهی حیاط خانهشان کردند. نیم ساعتی گذشت و خبری نشد به همین سبب برادر کوچکتر مبینا را دنبالشان فرستادند. وقتی که بازگشت گفت، مبینا روی زمین خوابیده. وقتی همه به حیاط رفتند، دیدند که امین با غرور بالای سر مبینا ایستاده و با خنده به آنها میگوید، تمام شد. مبینا به قدری تقلا کرده و زمین را چنگ زده بود که دست و پایش زخمی و کبود بود.»
پردیس ربیعی در جریان تحقیق درباره این قتل به مساله مهمی رسیده است: «باورتان میشود امین زنی را که چهار ماه باردار بود، با جنین توی شکمش کشته است؟ امین در تمام مدتی که مبینا در خانه پدرش بود، میتواسنت برای سکس به خانه داییاش برود.» یعنی امین با وجود اختلاف با مبینا برای رابطه جنسی به خانه پدر مبینا میرفته و او باردار شده بوده است. پردیس ربیعی میگوید: «چون تجاوز در بستر زناشویی در جایی مثل رومشکان هیچ تعریفی ندارد.»
رومشکان روستایی کوچک در استان لرستان است. شهری محروم که زنان در آن از هیچ حقی برخوردار نیستند.
به گفته پردیس ربیعی تنها در یکسال گذشته شش زن در روستای رومشکان به دلایل ناموسی کشته شدهاند: «زنانی که هیچ نام و نشانی ندارند. امین فقط یکی از مردان این روستاست که به تحریک پدرش همسرش را به قتل رساند. اما صدها نفر مثل او هستند که به محض اینکه کوچکترین مشکلی با زنانشان پیدا میکنند، آنها را به قتل تهدید میکنند و هیچ هراسی از عملی کردن این تهدید ندارند.»
چگونه قاتل مبینا آزاد شد؟
علی مجتهدزاده، وکیل سینا قلندری خبرنگاری که این قتل را رسانهای کرده است، در گفتوگو با شرق تایید کرده، آن روحانی که همسرش را کشته، از زندان آزاد شده است: «او با قرار کفالت بهراحتی در بیرون از زندان به زندگی خودش ادامه میدهد. اصلا انگار نه انگار که اتفاقی رخ داده است. اصلا انگار نه انگار که دراینمیان یک دختر جوان جانش را از دست داده است. انگار نه انگار که دراینمیان یک خانواده عزادار شدهاند.»
منبعی که با ایرانوایر گفتوگو کرده است، ضمن تایید این خبر میگوید: «نه تنها آزاد شده که حتی از خانواده مبینا رضایت گرفته و به تازگی هم به خواستگاری دختربچه دیگری که به تازگی کلاس ششم دبستان را به پایان رسانده رفته و قصد ازدواج با او را دارد.»
به گفته این منبع آگاه امین قاسمی و پدرش در دادگاه محاکمه آقای قلندری حاضر شده و در حضور وکیل به خبرنگار گفته بودند: «عروس خودمان بود، خواستیم بکشیماش. به شما چه ارتباطی داشت که در یک بحث خانوادگی دخالت کردید؟ خانواده مبینا هم در دادگاه با ترس و لرز وقتی میخواهند حرف بزنند، چشمشان به دهان خانواده قاتل است.»
علی مجتهدزاده، وکیل سینا قلندری نیز با اشاره به اینکه رسم و رسوم عشیرهای عموما زنستیزانه و خشونتبار هستند، گفته است: «این پرونده اصلا وارد روند معکوسی شده است. دختری به دست همسرش به طرز وحشیانهای به قتل رسیده است. آن وقت پدر قاتل با سر افراشته در دادگاه حاضر میشود و مقابل قاضی بدون هیچ ابایی میگوید که پسرش رسم عشیرهای را اجرا کرده و هیچ خطایی مرتکب نشده است. میگوید اینجا عرف است. در مقابل، این خانواده مقتول هستند که با ترس و لرز در دادگاه حاضر میشوند و بهسختی میتوانند حتی یک کلمه از خود دفاع کنند.»
در پروندههایی که به قتلهای ناموسی ارتباط دارند، عموما سنت و فرهنگ دست بالاتری نسبت به قانون دارند؛ پردیس ربیعی میگوید: «بر اساس بررسیهای من اغلب اهالی روستا، نه خانواده قاسمی بلکه خواستگار قبلی مبینا را مقصر اصلی قتل او میدانند. بعد از اقدام به قتل همه با هم برای پنهان کردن قتل و وانمود کردن اینکه این اتفاق خودکشی بوده، همدست شدند. بعد از اقرار صریح امین قاسمی، یک معلم کفالت و ضمانت او را کرد تا از زندان آزاد شود و قاضی هم بدون هیچ تاملی پذیرفته است. نزدیکان مبینا میگویند، امین با گردنی افراشته و شادمان در جمعهای فامیلی و مراسمهای عروسی و عزا حاضر میشود و اثری از غم یا پشیمانی در چهرهاش نیست. به مبینا اتهام زنا زدند؛ در حالی که او قربانی کودکهمسری، تجاوز زناشویی و مصلحت و خواست بزرگتر، ریشسفید و پدربزرگش شد.»
چرا سینا قلندری که خبر قتل را رسانهای کرد، در این پرونده محکوم شد؟
وکیل سینا قلندری در گفتوگو با روزنامه شرق اتهامات وارد شده به موکل خود را اینگونه تشریح کرده است: «نوشته شده، ایشان (خبرنگاری که قتل رخداده را افشا کرد) مدعی قتل به دست شوهرش شده است. شوهر مقتول خود به قتل اقرار کرده است. به گواه بسیاری از مردم و اعضای خانوادهها، قاتل در این کار همدست هم داشته؛ اما ادعا کرده که فقط خودش در این کار دست داشته است. در متن خبر موکل من هم این موارد ذکر شده است و حالا آن را به حساب نشر اکاذیب گذاشتهاند. از سوی دیگر، اتهام دیگر که انتشار تصاویر خصوصی است هم جای صحبت دارد؛ نخست اینکه شغل یک خبرنگار ایجاب میکند که برای نوشتههایش مدارک ارائه دهد. از سوی دیگر، تصویری که منتشر شده، نه یک عکس خصوصی و در فضای خصوصی و نه بدون حجاب است که مشکلی ایجاد کند.»
چرا سینا قلندری علیرغم شناخت سنتها این خبر را رسانهای کرد؟
در روزهای نخست انتشار خبر قتل مبینا سوری در رسانههای ایران گفته شده بود، علاوه بر خانواده قاتل، خانواده مقتول نیز علیه سینا قلندری شکایت کرده بودند. او در همان روزها با شرایط دشوار یازده روز بازداشت بود؛ اما با پس گرفتن شکایت خانواده مقتول و اعتراف صریح قاتل به قتل آزاد شد. در حال حاضر سینا قلندری به اتهام انتشار تصاویر خصوصی مقتول به تحمل ۱۳ ماه و ۱۶ روز حبس و به اتهام نشر اکاذیب رایانهای به تحمل ۱۳ ماه و ۱۶ روز حبس تعزیری و همچنین محرومیت از شغل خبرنگاری و توقیف کانال تلگرامی به مدت دو سال محکوم کرده است.
این خبرنگار محلی در مصاحبهای به روزنامه همدلی از تهدید علنی دادستان به دادیار پروندهاش سخن گفته است: «جوری تنبیهاش کنید که دیگر چنین اخباری را منتشر نکند.»
سینا قلندری در این گفتوگو در پاسخ به اینکه چرا علیرغم شناخت از فرهنگ منطقه این خبر را رسانهای کرده است، گفت: «خبر را به سه دلیل منتشر کردم؛ اول اینکه نمیخواستم قاتل واقعی قسر در برود. این فرد روحانی بر سر مزار همسرش به دروغ گریه میکرد و میگفت خانم سوری را دوست داشته و نمیداند چه کسی او را کشته. دوم اینکه با کودکهمسری مخالفم و معتقدم که ازدواج اجباری کودکان در سنین پایین اصلا کار درستی نیست و منجر به تباه شدن زندگیهای زیادی میشود. سوم هم قصدم ریشهکن شدن قتلهای ناموسی است. وقتی قانون و قاضی و دادگاه وجود دارند، ما حق نداریم که خودمان به دلیل وجود شک و ظن، حکم را اجرا کنیم و ترویجکننده قتل و خشونت باشیم. هیچ قسمتی از این حکم عادلانه نیست.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر