IRANWIRE
بهتازگی یک فایل صوتی به دست ایرانوایر رسیده که در آن «شکیلا منفرد»، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک میگوید که با وجود بیماری، حتی مرخصی درمان او را منوط به اجازه دادستانی کردهاند. او در این فایل میگوید، ابلاغیهای را که حاوی این دستور است، همین چند روز پیش دریافت کرده، اما قبل از آنهم، «علی صالحی»، دادستان تهران مانع مرخصی او شده است.
شکیلا منفرد در این فایل میگوید که بهدلیل علائم شدید برگشت اسید معده، سنگ کلیه و درد ناشی از آن و مشکل کیسه صفرا که با درد فراوان همراه است، نیاز فوری به درمان دارد.
البته، شکیلا منفرد تنها زندانی سیاسی نیست که از حق مرخصی درمان یا مرخصی تحتالحفظ محروم شده است. «علی اسحاق»، «رضا محمدحسینی»، «احد برزگر» و «امیر قاضیانی»، «مریم اکبری منفرد»، «زینب جلالیان»، «ارژنگ داوودی» و «ناظم بریهی»، از جمله زندانیانی هستند که در زندانهای چهارگوشه ایران، با وجود نیاز فوری به مراقبتهای پزشکی، به آنها اجازه مرخصی داده نمیشود.
شکیلا منفرد کیست و چرا از مرخصی درمانی محروم شده است؟
شکیلا منفرد، ۲۹ ساله و زندانی سیاسی است. او قبل از بازداشت، در شبکههای اجتماعی فعال بود. منفرد را اولین بار در شهریورماه سال ۱۳۹۹، نیروهای اطلاعات سپاه، وقتی از منزل خود در تهران خارج میشد، بازداشت کردند. شکیلا منفرد بعدا به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به مقدسات اسلام»، از سوی دادگاه انقلاب تهران به شش سال حبس و ۴ ماه کار اجباری در جهادکشاورزی محکوم شد. از مصادیق اتهامات او «پادشاهیخواهی» بود. سپس این حکم در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر تهران شکست و شکیلا منفرد به ۴ سال و ۲ ماه زندان، محکوم شد.
در بهمنماه ۱۴۰۰، در حالی که او بدون داشتن حق مرخصی در حبس بود، دوباره توسط دادگاه انقلاب تهران به دو سال و هشتماه حبس و پرداخت ده میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد. اتهام او این بار، «نشر اکاذیب» و «عضویت در گروههای برهمزننده نظم» عنوان شده که سازمانهای حقوقبشری میگویند، علیه او در حبس پروندهسازی شده است.
حالا او در یک فایل صوتی که به دست ایرانوایر رسیده، اعلام کرده که در تازهترین اقدام، مقامات زندان قرچک به او ابلاغیهای دادهاند که مطابق آن، او همچنان از داشتن حق مرخصی محروم خواهند ماند، زیرا «هرگونه مرخصی و ارفاق قانونی» او، «منوط به اجازه دادستانی تهران» است.
خانم منفرد در این فایل صوتی همچنین میگوید: «این هرگونه مرخصی یعنی، هم مرخصی درمانی و هم مرخصی تحتالحفظ که مربوط به بیماری یکی از اعضای خانواده است، منوط به اجازه دادستان خواهد بود.»
او همچنین ادامه میدهد: «من الان واقعا به یک مرخصی درمانی چند روزه، حداقل ۵ روزه نیاز دارم تا دکتر بروم.»
شکیلا منفرد از زمستان سال قبل تاکنون چندین بار هدف تهدید جانی زندانیان جرائم خشن قرار گرفته و حتی یک بار هم اعتصاب غذا کرده است. منفرد در روز ۱۳ اسفند ۱۴۰۰، در پی تهدید و حمله گروهی از زندانیان جرائم خشن که با چاقو و در کنسرو قصد آسیب رساندن به او را داشتند، اعلام اعتصاب کرد.
او پیش از آن در اردیبهشت ماه ۱۴۰۰، برای تنبیه از زندان اوین به زندان قرچک که گفته میشود، از لحاظ سطح بهداشت و امکانات در سطحی بسیار پایین قرار دارد، تبعید شده بود.
اما آنگونه که شکیلا منفرد در این فایل صوتی میگوید، دادستان تهران، «علی صالحی» از مخالفان اعزام او و سایر زندانیان سیاسی به مرخصی درمانی است.
او حتی مدعی است که پیش از آن که علی صالحی در آذرماه ۱۴۰۰، به سمت دادستان تهران منصوب شود نیز، مقامات از اعطای حق مرخصی درمانی به او خودداری کردهاند. با اینوجود بر اساس شنیدههای او، «بهجز بازجو، خود دادستان هم جزو مخالفان مرخصی [او] است.»
شکیلا منفرد در ادامه این فایل هم با اشاره به امکان برخورداری خود از آزادی مشروط، میگوید: «منکه درخواست آزادی مشروط نمیدهم ولی آزادی مشروط من هم رسیده. ولی، [در این ابلاغیه] همان را هم نوشته که اجازهاش، [آزادی مشروط] دست دادستان است.»
آیا این اولین بار است که یک زندانی از حق مرخصی درمانی محروم میشود؟
خودداری عامدانه از حق دسترسی زندانی به مرخصی، بهویژه مرخصی درمانی در جمهوری اسلامی ایران بسیار سابقهدار است. در همین چند سال گذشته، زندانیان سیاسی و عقیدتی بسیاری بدون جتی یک روز مرخصی سالها و گاه دههها در زندان عمر گذراندهاند. «زینب جلالیان»، زندانی سیاسی کرد و تنها زن محکوم به حبس ابد در ایران، از اسفندماه سال ۱۳۸۶، بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بوده است. در آستانه ۱۵ سال زندان زینب جلالیان، مادرش «گوزل حاجیزاده» در ویدیویی گفته بود: ««پانزده سال است که زینب را ندیدهام و از حق ملاقات با خانواده و وکیل محرومش کردهاند. پیر شدهام و میخواهم دخترم را ببینم. از تمام سازمانها درخواست کمک دارم.»
با این وجود، نه تنها زینب را که از بیماری قلبی رنج میبرد و برای مدتی هم در خطر نابینا شدن قرار داشت، به مرخصی درمانی اعزام نکردند، بلکه ماموران امنیتی به منزل مادر پیرش ریخته، او را با خود برده و چند ساعت بازجویی کردند.
«مریم اکبری منفرد»، دیگر زندانی سیاسی زنی است که از اسفندماه سال ۱۳۹۹ به زندان سمنان تبعید شده است. خانم اکبری منفرد، خواهر چهار جان باخته کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ است و در عاشورای سال ۸۸، بازداشت شد. او از آن تاریخ، بدون حتی یک روز مرخصی و با وجود داشتن سه دختر که در آن زمان، خردسال بودند، در زندان بوده است.
بر اساس گزارشی که از یک منبع آگاه به دست ایرانوایر رسیده، مریم اکبریمنفرد از بیماری کبد رنج میبرد و به این دلیل که غذای زندان سمنان با روغن نباتی طبخ میشود و در این زندان حتی آشپزخانه نیز نیست که او بتواند برای خود غذا بپزد، مجبور است فقط نان و پنیر بخورد.
«ارژنگ داوودی» نیز از دیگر زندانیان سیاسی است که دستکم نوزده سال را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بوده است.او هماکنون ۷۰ سال دارد و بنا بر آخرین اخبار که یک فرد آگاه به ایرانوایر داده است: «از پلهها به پایین پرتاب شده و پادرد شدید دارد ولی به او اجازه مرخصی و حتی تماس تلفنی و ملاقات داده نمیشود.»
آقای داوودی، در سال ۱۳۹۳ خود به «رادیو زمانه» گفته بود که ۶۰ سال از عمرش را در زندان گذرانیده، چون تقریبا هر دو ماه یکبار به زندان انفرادی فرستاده شده و از یازده سال حبس خود، شش سال را در انفرادی بوده که هر روز آن مطابق منطق خود «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی، معادل ده روز زندان است.
ارژنگ داوودی با اتهاماتی نظیر «راهاندازی و تاسیس جنبش آزادی ایرانیان» و «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» در سال ۱۳۸۳ به ۱۵ سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و ۵ سال محرومیت از فعالیتهای اجتماعی محکوم شد و وقتی در حال تحمل حبس خود بود، مجددا بین سالهای ۸۹ تا ۹۱، در چند جلسه با اتهاماتی نظیر «توهین به مقدسات» توسط قاضی صلواتی محاکمه شد. پس از آن هم، در تیرماه ۱۳۹۳، به اتهام «هواداری و فعالیت مؤثر در پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق در زندان» به اعدام محکوم شد که نهایتاً در اواخر سال ۹۴ با کاهش محکومیت مواجه و حکم او به ۵ سال حبس تعزیری همراه با تبعید به زندان زابل تبدیل شد.
یکی دیگر از زندانیانی که از سال ۱۳۸۴، یعنی حدود ۱۷ سال پیش بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بوده، «ناظم بریهی» است. منبعی مطلع که از وضعیت او در جریان است، به ایرانوایر گفته است که او« بیماری کلیوی و قلبی دارد ولی مقامات به او اجازه مرخصی نمیدهند.»
آقای بریهی که هم اکنون ۳۶ سال دارد، در مهرماه ۱۳۸۴، وقتی هنوز ۱۸ سال هم نداشت، به اتهام مشارکت در بمبگذاریهای دهه ۸۰ در شهر اهواز بازداشت شد. ۵ ماه بعد، فیلم اعتراف اجباری او به همراه ۹ نفر دیگر در تلویزیون ایران پخش شد. فعالان حقوقبشر همان زمان گفتند که او و سایر افراد یکه از آنها اعتراف گرفته شده بود، تحت شکنجه شدید بودهاند.
ناظم بریهی در سال ۱۳۸۵ به اتهام «محاربه با خدا» و «افساد فیالارض» به اعدام محکوم شد؛ ولی این حکم بعدا شکست و به حبس ابد تبدیل شد. آخرین خبر از ناظم بریهی، اعتصاب غذای او در زندان مرکزی اهواز است که در نهم خردادماه همین امسال گزارش شده است. دلیل اعتصاب غذای او تاکنون اعلام نشده است.
تبعات محرومیت زندانیان از حق مرخصی درمانی چیست؟
محرومیت از حق مرخصی، اعم از مرخصی درمانی، میتواند بسیار جدی باشد. پیش از این، این محرومیت بارها فاجعه آفریده است. مرگ «بهنام محجوبی»، درویش گنابادی، «بکتاش آبتین»، نویسنده و فیلمساز عضو کانون نویسندگان ایران و «ساسان نیک نفس»، زندانی سیاسی که بهاتهام سلطنت طلبی در زندان بود، بهفاصله چند ماه از هم، تنها نمونههایی از نقض حق حیات زندانیان از طریق ممانعت عامدانه از دسترسی آنها به خدمات پزشکی است.
سازمان «عفو بینالملل» در گزارش تحقیقی که در بهار سال جاری منتشر شده، تایید کرده است که از دی ماه سال ۱۳۸۸، دستکم ۹۶ زندانی، از جمله ۴ زن زندانی، در اثر قصور عامدانه در دسترسی به خدمات درمانی، درگذشتهاند. در این گزارش ذکر شده که ۶۵ نفر از این ۹۶ زندانی، از سال ۱۳۹۵ به بعد در اثر عدم صدور مجوز برای دریافت خدمات پزشکی لازم، در زندانهای جمهوری اسلامی جان باختهاند. ۲۰ نفر از این زندانیان، زندانیان سیاسی و عقیدتی و بقیه در ارتباط با جرایم غیرسیاسی در زندان بودهاند.
در این گزارش عنوان شده که این آمار تکاندهنده، در کنار مصونیت حقوقی و قضایی زندانبانان و مسئولان قضایی و نظام هنجاری و رفتاری زندانهای ایران که در آنها جان زندانیان فاقد ارزش است، معنا مییابد و اگرچه این آمار فقط مربوط به ۹۶ نفر است، عفو بینالملل میداند که آمار واقعی بسیار بیشتر از این حرفهاست.
مرگ و بیماری همیشه یکشبه به سراغ زندانیان نمیآید. در بسیاری از موارد، زندانیان اعم از سیاسی و غیرسیاسی، در زندان و بهدلیل شرایط نامناسب و غیرانسانی زندانیها به بیماریهایی دچار میشوند که عدم درمان بهموقع، آن بیماری را به مشکلی همیشگی و مزمن در آنها تبدیل میکند.
«آرش صادقی»، «علیرضا رجائی»، «حسین رونقی ملکی» و بهتازگی «آتنا دائمی»، همگی در زندان به بیماریهای مبتلا شدند که تشخیص و درمان بهموقع آنها میتوانست از سرطان، تخلیه یک چشم و بخشی از صورت، از دست دادن یک کلیه و بیماری خودایمنی اماس، جلوگیری کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر