جستجوی این وبلاگ

خرداد ۰۲، ۱۴۰۰

اعتراف تلخ ماساژور زن / با پیشنهاد وسوسه انگیز به خانه مرد 50 ساله رفتم !



 این ها بخشی از اظهارات زن 40 ساله ای است که به دنبال پیشنهاد مالی اغوا کننده به مسیر تباهی قدم گذاشته بود.او درباره چگونگی این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: چهار سال قبل از همسرم طلاق گرفتم ،هیچ تفاهم اخلاقی و رفتاری بین من و همسرم وجود نداشت، این موضوع با مشاجره ها و بدرفتاری های اخلاقی در زندگی مشترک ما هر روز شدت می گرفت تا جایی که دیگر ادامه این زندگی برای من و فرزندانم امکان پذیر نبود. به همین دلیل فرزندانم نیز حاضر نشدند مرا ترک کنند و بعد از طلاق نزد من ماندند.


در این شرایط تامین هزینه های دخترانم برایم بسیار سخت بود با آن که مدرک کارشناسی در یکی از رشته های علوم اجتماعی را داشتم اما نمی توانستم شغل مناسبی پیدا کنم تا این که در یکی از مراکز مشاوره ای کاری پیدا کردم و مدتی را در آن جا مشغول شدم ولی بعد از شیوع کرونا افراد کمتری به آن مرکز مراجعه می کردند و به همین دلیل آن جا تعطیل شد من هم بعد از این ماجرا به یک بیماری مبتلا شدم و نتوانستم در بیرون از منزل کار کنم اگرچه گاهی نزدیکانم مبالغی را به من کمک می کردند ولی هزینه‌های بالای آن بیماری صعب العلاج موجب شد تا دوباره در جست وجوی شغلی مناسب باشم.


بالاخره مدیر یکی از مراکز مشاوره مرا راهنمایی کرد که اگر دوره کارآموزی چهار ماهه را در اداره فنی و حرفه ای بگذرانم و مدرک مربوط به ماساژ را دریافت کنم مرا در همان مرکز به عنوان ماساژور استخدام می کند.


با این پیشنهاد به دنبال دریافت مدرک رفتم و به هر ترتیبی بود این دوره آموزشی را پشت سر گذاشتم و در همان مرکز مشاوره مشغول کار شدم و امور مربوط به ماساژ درمانی بانوان را انجام می دادم چرا که گاهی ماساژ از نظر روانی نیز اثر مطلوبی روی سیستم عصبی می گذاشت.


در این میان روزی مردی حدود 50 ساله برای ماساژ دست به من معرفی شد و در طول 10 جلسه از کار من اظهار رضایت و به همین دلیل از من تقاضا کرد تا ماساژ شانه و کتف نیز برای او انجام بدهم اما به دلیل این که از نظر شرعی و عرفی اجازه این کار را در مرکز مشاوره نداشتم ابتدا پیشنهادش را نپذیرفتم ولی او با اصرار زیاد پیشنهاد وسوسه انگیز 500 هزار تومانی را مطرح کرد.


این گونه بود که قانع شدم برای انجام ماساژ درمانی به منزلش بروم این کار دو بار دیگر درحالی تکرار شد که آن مرد میان‌سال از من خواست برای راحتی کار و همچنین دوری از آلودگی و گناه صیغه محرمیت بین ما جاری شود.


بالاخره من هم به این کار رضایت دادم و روابط من و او ادامه یافت ولی او دیگر پولی به من نمی داد به همین دلیل تصمیم گرفتم از این کار خودداری کنم چرا که دچار عذاب وجدان شدیدی شده بودم و احساس می‌کردم بار گناهانم را بیشتر می کنم و برای فرار از مجازات کلاه شرعی درست کرده ام این بود که به کلانتری آمده ام تا بیان سرگذشت من، درس عبرتی برای دیگر همکارانم باشد که به خاطر شرایط، قربانی چنین رفتاری می شوند و با پیشنهادهای وسوسه انگیز در مسیر تباهی قدم می گذارند، می خواهم به دیگران بگویم خسارت‌های روحی و روانی این گونه پیشنهادها به مراتب بیشتر از بهره مالی آن است و ...


شایان ذکر است با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ احمد مجدی (رئیس کلانتری سجاد) انجام مشاوره های روان شناختی و حمایتی از این زن جوان در دستور کار مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری قرار گرفت.

هیچ نظری موجود نیست:

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...