جستجوی این وبلاگ

مرداد ۰۲، ۱۴۰۳

پانته‌آ بهرام توسط وزارت ارشاد از تدریس و فعالیت منع شد


 پانته‌آ بهرام، بازیگر سینما و تئاتر، در اینستاگرام اعلام کرد حراست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی او را از فعالیت و تدریس منع کرده است. خانم بهرام در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در حمایت از معترضان و در اعتراض به کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد حجاب اجباری از سر برداشت و در پی آن با پرونده‌سازی قضایی مواجه شد. پانته‌آ بهرام که قرار بود یک دوره آموزشی برای کودکان برگزار کند، اعلام کرد که پیامی از دست‌اندرکاران برگزاری این دوره دریافت کرده مبنی بر این که «متأسفانه زورمان نرسید» و گفته «روی گوشی» این پیام را دریافت کرده که «شما ممنوع‌الفعالیتی، حتی تدریس هم نه!» او با تأکید بر این که کارمند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست و اشاره به «داغان» بودن قوانین، پرسیده «بر اساس کدام قانون، حراست وزارت ارشاد می‌تواند کسی را» از فعالیت و تدریس منع کند؟

خودکشی و خودسوزی یک دختر ۱۴ ساله و یک زن در سقز و مهاباد


یک دختر نوجوان ۱۴ساله به ‌نام «سوما فیروزی» در سقز و همچنین مورخه ۱۸ تیر ۱۴۰۳ یک زن مهابادی به ‌نام «بیری مصطفی‌زاده» در مهاباد از طریق خودکشی و خودسوزی به زندگی خود پایان دادند. به گفته یک منبع مطلع به ‌کُردپا؛ سوما فیروزی، خود را از بالای آپارتمان‌های «جاقل» به پایین پرت کرده و جان باخته است. از دلایل خودکشی این نوجوان ۱۴ ساله زندگی سخت بعد از مرگ پدرش و زندگی تنهایی عنوان شده است. همچنین خانم بیری مصطفی‌زاده، پس از چند روز خودسوزی و بستری شدن در بیمارستان مهاباد در نتیجه شدت جراحات جان خود را از دست داد. علت خودسوزی این زن خودسرپرست که به ‌عنوان کارگر در یک مسجد کار می‌کرده است، اخراج از کارش عنوان شده است. لازم است اشاره شود، خانم مصطفی‌زاده ناشنوا بوده و زندگی سختی پشت سر گذاشته است. براساس آمار به‌ثبت رسیده در کُردپا، از ابتدای سال ۱۴۰۳ مجموع ۲۸ زن کُرد خودکشی کرده‌اند که ۷ تن از آنان زیر ۱۸ سال سن داشته‌اند. به‌ گفته اوین مصطفی زاده، سخنگوی کُردپا؛ خودکشی در کردستان یک پدیده بسیار درهم‌تنیده با شرایط اجتماعی-اقتصادی-سیاسی است که به دلیل در حاشیه قراردادن و در عقب مانده نگه داشته شدن از سوی حکومت، فرصت‌ها و رشد و پویایی اجتماعی و فردی از انسان‌ها سلب می‌شود و در این شرایط انسان‌ها آموزش و آگهی لازم برای برخورد با آسیب و مشکلات اجتماعی را پیدا نخواهند کرد. از دیگر سو، حکومت در راستای نگاه امنیتی و دیگری به کردستان تلاش می‌کند آسیب‌های اجتماعی را در جامعه کردستان فرهنگی ذاتی درونی کند و نشان دهد مشکل از فرهنگ کُردها است، درحالیکه فرهنگ یک مسئله کاملا سیال است و در کشورهای نرمال بودجه فراوانی برای ارتقا آن در نظر گرفته می‌شود. این خوانش نه به معنای انکار سنت‌های غلط در جامعه کردستان است و چه بسا در سال‌های اخیر فعالین زن و فعالان برابری جنسی/جنسیتی با دستان خالی بیشترین نقش را در مبارزه با زن کشی و خودکشی در جامعه کردستان داشته‌اند و در راستای دغدغه‌مند کردن جامعه و پسزدن سنت‌های غلط و مردسالار برآمده‌اند‌؛ باوجود اینکه در این راه بازداشت شده و تمامی انجمن‌های مربوط به زنان لغو مجوز شده‌اند یا دیگر مجوزهایشان تمدید نشده است. فعالین، رسانه و نهادهای حقوق بشری نیز نه تنها اخبار زن‌کشی و خودکشی‌ها را انکار و پنهان نکرده بلکه با هدف آگهی بخشی به جامعه و دغدغه‌مند کردن افکار عمومی، تلاش کرده‌اند روی آسیب اجتماعی دست گذاشته و آن را به مسئله همگانی تبدیل کنند. مسئله مهم دیگر این است که خود قربانیان زنکشی و خودکشی قربانیان منغعلی نیستند، بلکه ما در سال‌های اخیر شاهد خودکشی و زن‌های کشته شده‌ای بوده‌ایم که درپی اعتراض به سنت‌ها و تبعیضات جان خود را از دست داده‌اند. لازم به ذکر است، این نوشتار برای مطرح کردن پیچیدگی‌ آسیب‌های اجتماعی در کردستان و درهم‌تنیدگی ساختارها با آن است، چرا که خوانش تک بعدی از مسئله کاملا غلط است 

افزایش آمار زن‌کشی در ایران؛ تهران در صدر قرار دارد

 


روزنامه اعتماد در گزارشی ضمن ابراز نگرانی از افزایش شمار زنان کشته‌شده با انگیزه «ناموسی یا اختلافات خانوادگی» نوشت در سه ماهه نخست سال‌های ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ دست‌‌کم ۸۵ زن به دست مردان خانواده خود کشته شده‌اند که در این میان تهران در صدر آمار قرار دارد. بر اساس این گزارش که روز یکشنبه ۳۱ تیر منتشر شد، ۲۲ زن در سه ماهه نخست ۱۴۰۱ به دست «مردان نزدیک به‌ آن‌ها» از جمله شوهر، پدر و برادر خود به قتل رسیدند. این آمار در بازه زمانی مشابه در سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ سیر صعودی داشته و به‌ترتیب به ۲۸ و ۳۵ زن مقتول رسیده است. پیش‌تر و در تیرماه سال گذشته، روزنامه شرق خبر داد از خرداد ۱۴۰۰ تا خرداد ۱۴۰۲ در هر چهار روز، به‌طور میانگین یک مورد زن‌کشی در ایران رخ داده است. به گفته شرق، آمار واقعی می‌تواند فراتر از این عدد باشد زیرا در بسیاری از نقاط کشور «زن‌کشی‌های زیادی هم رخ می‌دهد که عامدانه خبری از آن به بیرون از منطقه مورد نظر مخابره نمی‌شود. اعتماد در گزارش روز ۳۱ تیر خود نیز به این موضوع اشاره کرد و هشدار داد اخبار زن‌کشی «در اكثر مواقع رسانه‌ای نمی‌شود». این روزنامه از کارشناسان و مراجع قضایی در ایران خواست برای کاهش این آمار و جلوگیری از نقض حقوق زنان، اقدامات قانونی لازم را به کار گیرند. به گزارش اعتماد، شش شهر ارومیه، تالش، تبریز، مشهد، ایرانشهر و تهران در سه ماهه نخست ۱۴۰۳ شاهد بیشترین تعداد زن‌کشی به دلایل «ناموسی یا اختلافات خانوادگی» بودند که در این میان، تهران با پنج فقره قتل رتبه اول را به خود اختصاص داده است. تهران با ۱۰ فقره زن‌کشی «ناموسی یا خانوادگی» در ۱۴۰۱ و ۱۱ فقره زن‌کشی در ۱۴۰۲ هم در صدر قرار دارد که این آمار به نگرانی‌ها در خصوص امنیت زنان در پایتخت دامن زده است. در مهرماه سال گذشته، قتل یک زن جوان اهل شهرستان الشتر استان لرستان به نام راضیه حسنوند به دست برادرش خبرساز شده بود. این زن ۲۰ ساله که قربانی ازدواج اجباری و کودک‌‌همسری بود، بر اثر شلیک گلوله جان خود را از دست داد. سازمان حقوق بشری هه‌نگاو در آن مقطع زمانی گزارش داد طی ١٧ روز گذشته دست‌کم هفت زن با انگیزه «ناموسی» کشته شده‌اند. روزنامه اعتماد در ادامه گزارش خود نوشت بیشترین تعداد زن‌کشی به دلایل خانوادگی یا ناموسی از سوی «شوهران قربانیان» انجام گرفته است. بر اساس این گزارش، در سال‌های ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ به ترتیب ۱۶، ۱۵ و ۲۷ زن به دست شوهران خود کشته شدند. آمار نشان می‌دهد زنان در ایران در مقایسه با مردان بیشتر در معرض خشونت‌های خانگی قرار می‌گیرند

یک فعال حقوق زنان در زندان به بیماری «آتلکتازی» مبتلا شد

 


یک فعال حقوق زنان با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرده است که بخشی از ریه‌اش دچار «آتلکتازی» شده است. متین یزدانی، نوشته است «با تمدید مرخصی درمانی او موافقت نشد‌ه، اما با توجه به نظریه پزشکی قانونی، وضعیت ریه‌اش و درگیری با بیماری سل، حکم باید شش ماه متوقف شود.» خانم یزدانی در این پست اینستاگرامی تاکید کرده است که سابقه هیچ گونه بیماری زمینه‌ای نداشته و براساس مستندات در شرایط نامطلوب بهداشتی در زندان در مواجهه با «میکروب سل» قرار گرفته و بخشی از ریه‌اش دچار «آتلکتازی» شده است. این فعال حقوق زنان با انتقاد از شرایط نامطلوب زندان‌ها در ایران نوشته است که نگران زندانیان دیگر است. آتلکتازی به جمع شدن بخشی از ریه یا تمامی آن گفته می‌شود. این مشکل باعث جذب نشدن اکسیژن به مقدار کافی از طریق ریه می‌شود. متین یزدانی مرداد ماه سال گذشته به همراه جلوه جواهری، فروغ سمیع‌نیا، یاسمین حشدری، نگین رضایی، زهرا دادرس، زهره دادرس، واحده خوش‌سیرت، شیوا شاه‌سیاه، سارا جهانی و آزاده چاوشیان و هومن طاهری در شمال ایران بازداشت شد. اداره اطلاعات گیلان بدون ارائه هیچگونه شواهدی ادعا کرده بود که بازداشت‌شدگان قصد «اقدامات خرابکارانه» را داشته‌اند. متین یزدانی شنبه ۲۳ تیر در هنگام مراجعه به اجرای احکام بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شده بود. در این پرونده ۱۱ فعال مدنی و حقوق زنان گیلان در مجموع به بیش از ۶۰ سال حبس محکوم شدند. تیرماه سال جاری، ماری لاولر، گزارشگر ویژه سازمان ملل با انتشار پستی در رسانه ایکس، نسبت به احکام طولانی‌مدت زندان و گزارش‌های منتشرشده درباره بازداشت خشونت‌آمیز، شکنجه، و تهدید ماموران امنیتی جمهوری اسلامی به تجاوز و کشتن این زندانیان در حین بازجویی ابراز نگرانی کرده و خواهان پایان سرکوب فعالان زن حقوق بشر شده بود

تیر ۲۶، ۱۴۰۳

زندان ارومیه؛ تداوم بازداشت و بلاتکلیفی مژگان سلمان‌زاده، شهروند بهائی

 


مژگان سلمان‌زاده، شهروند بهائی علیرغم گذشت دوازده روز از زمان بازداشت، کماکان در زندان ارومیه در بلاتکلیفی به سر می‌برد. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مژگان سلمان‌زاده کماکان در بازداشت به سر می‌برد. یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این شهروند ضمن تایید این خبر به هرانا گفت: “خانم سلمان‌زاده در تاریخ چهاردهم تیرماه در شهر ماکو توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و اخیراً در تماسی تلفنی از انتقال خود به بند عمومی زندان ارومیه خبر داده است. همچنین تاکنون امکان آزادی موقت برای این شهروند بهائی میسر نشده است.” تا لحظه تنظیم این گزارش از دلایل بازداشت و اتهامات مطروحه علیه وی اطلاعی حاصل نشده است. مژگان سلمان‌زاده، شهروند بهائی و محقق حوزهٔ روانشناسی فیزیولوژیک است. شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد. بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار شهروند بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

تیر ۲۴، ۱۴۰۳

بازداشت و انتقال متین یزدانی به زندان لاکان رشت


 امروز شنبه۲۳تیرماه، متین یزدانی، فعال حقوق زنان و فعال مدنی که به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور» و «عضویت در گروه غیرقانونی» به ۶ سال و سه ماه و ١٧ روز حبس تعزیری محکوم شده است، بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شد.متین یزدانی به همراه سه تن دیگر از فعالان حقوق زنان ساکن رشت به نام‌های زهرا دادرس، زهره دادر و جلوه جواهری در تاریخ ۲۵ مرداد ماه ۱۴۰۲، توسط مأموران اداره اطلاعات استان گیلان، بازداشت و پس از تفتیش منازل و توقیف برخی لوازم شخصی این شهروندان از قبیل گوشی تلفن همراه، لپ تاپ و غیره، برای تشکیل پرونده قضایی و انجام تحقیقات به بازداشتگاه آن نهاد امنیتی منتقل و در تاریخ ۲۶ شهریور ماه ۱۴۰۲، با تودیع قرار وثیقه آزاد شد. روز پنج‌شنبه دهم اسفندماه ۱۴۰۲، جلسه‌ی دادگاه رسیدگی به اتهامات متین یزدانی به همراه ۱۰ تن دیگر از فعالان حقوق زنان به نام‌های نگین رضایی، آزاده چاوشیان، فروغ سمیع‌نیا، شیوا شاه‌سیاه، جلوه جواهری سارا جهانی، یاسمین حشدری، هومن طاهری، زهره دادرس و زهره دادرس در پرونده‌ای مشترک در شعبه‌ی سوم دادگاه انقلاب رشت برگزار شد. در نهایت شعبه‌ی ٣ دادگاه انقلاب رشت مرکز استان گیلان، متین یزدانی، فروغ سمیع‌نیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه سیاه، نگین رضایی، آزاده چاوشیان و زهرا دادرس را به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور» و «عضویت در گروه غیرقانونی» هر کدام به ۶ سال و سه ماه و ١٧ روز جبس تعزیری و جلوه جواهری و هومن طاهری را نیز به اتهام «تبلیغ علیه نظام» هر یک به ۱سال حبس تعزیری و زهره دادرس را به اتهام «تشکیل گروه با هدف بر هم زدن امنیت ملی» و «اجتماع و تبانی» به ٩ سال و شش ماه و دو روز حبس، محکوم کرد. این حکم در نهایت توسط شعبه‌ی ١١ دادگاه تجدیدنظر استان گیلان تأیید و ٨ خردادماه سال جاری به این فعالان ابلاغ شد. زهره دادرس و زهرا دادرس روز چهارشنبه ۲۰ تیرماه و نگین رضایی، آزاده چاوشیان، فروغ سمیع‌نیا، شیوا شاه‌سیاه و جلوه جواهری نیز امروز شنبه ۲۳تیرماه بازداشت و جهت اجرای حکم حبس به زندان لاکان رشت منتقل شدند

بر اساس اطلاع «ایران‌وایر»، «زینب جلالیان»، زندانی سیاسی کُرد محکوم به حبس ابد در پیامی از زندان مرکزی یزد، درباره وضعیت نامساعد سلامتی خود اطلاع‌رسانی کرده و گفته که تحت فشار است تا «توبه‌نامه» امضا کند. در این پیام که توسط «قاسم بُعِدی»، حقوقدان و وکیل دادگستری در اختیار ایران‌وایر قرار گرفته، خانم جلالیان گفته است که ۳ ماه است درگیر بیماری و دردی است که «خودش هم نمی‌داند چیست» و کادر درمان زندان هم به‌جز تجویز مُسکن برای بهبود حال او، تاکنون هیچ اقدامی انجام نداده‌اند. بر اساس این پیام، ماموران اطلاعات و مسوولان زندان یزد، هر از گاهی او را تحت فشار قرار می‌دهند که چنان‌چه توبه نامه امضا کند، به او مرخصی داده خواهد شد و به او گفته می‌شود که اگر اعتراف کند عضو «گروهک تروریستی» بوده و «پشیمان» است، آزاد خواهد شد. در بخشی از این پیام که به‌صورت مکتوب و با لحن محاوره‌ای به دست ایران‌وایر رسیده و به‌منظور فصاحت بیشتر، تغییرات اندکی در آن صورت گرفته، خانم جلالیان گفته است: «دلیلی ندارد بعد از این همه سال چیزی که شما می‌خواهید را انجام بدهم. من به شما اعتماد ندارم. شما دروغگویید و ناصادق. او تاکید کرده که مسوولان سازمان زندان‌ها از سال ۱۳۸۸ به‌دنبال گرفتن توبه‌ از او هستند و بارها تهدید شده که در زندان، «زنده به‌گور» خواهد شد. زینب جلالیان که از سال ۱۳۸۶، بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می‌برد، تاکید کرده است که در زندان «آزادتر» است اگر «قرار است بیرون از زندان حقیرانه زندگی کند.» او افزوده که امضای این توبه‌نامه، «از مرگ برایش سخت‌تر» است و چنان‌چه آن را امضا کند، «اسیرتر» خواهد بود. بنا بر این پیام که هفته پیش از زندان یزد با واسطه به آقای بعدی، وکیل حقوق‌بشری رسیده و به طور اختصاصی در اختیار ایران‌وایر قرار گرفته، زینب جلالیان گفته است که اگر «اصول انسانی» را زیر پا بگذارد، دیگر نمی‌تواند «در روی خودش نگاه کند.» او تاکید کرده است: «الان می‌توانم خودم را در آینه نگاه کنم و بگویم درود بر تو دختر، ولی اون زمان فقط خودم را لعنت خواهم کرد.» خانم جلالیان که تنها زندانی سیاسی زن محکوم به حبس ابد است، خطاب به مسوولان قوه قضاییه و نهادهای امنیتی افزوده است: «من با امضای آن توبه‌نامه‌ای که شما می‌خواهید دیگر چطور می‌توانم در روی پدران و مادرانی که پاره‌تن‌شان ر از ایشان گرفتید نگاه کنم…من هرگز اسیر نیستم. تا پای جانم ایستادم تا شما را به اسارت خودم درآوردم.» این زندانی سیاسی همچنین تاکید کرده است: «اکنون سخت به آرامش رسیده‌ام. این اصلا آسان نبوده ولی ارزشمند است که آزادی من برایشان (مسوولان حکومت) خطر است. اسارت من برایشان خطر است. مرگ من برایشان خطر است و این برایم کافیست.» خانم جلالیان در پایان نیز گفته است: «به امید روزهای روشن! ای زمان یا تو را نخواهم زیست، یا تو را به زیبایی خواهم آراست…» زینب جلالیان، قدیمی‌ترین زندانی سیاسی زن در ایران است که در هفدهمین سال از حکم حبس ابد خود بدون رعایت اصل تفکیک جرایم در زندان یزد به‌سر می‌برد. پیش‌تر سایت حقوق بشری هرانا اعلام کرده بود که با وجود مشکلات جسمانی متعدد از رسیدگی پزشکی مناسب و حق اعزام به بیمارستان محروم مانده است. در گزارش هرانا آمده که جلالیان به بیماری ناخنک چشم و بیماری‌های کلیوی و گوارشی مبتلاست و چندی پیش به دلیل درد در ناحیه پهلوی سمت راست به بهداری زندان منتقل شده، اما پس از معاینه از سوی پزشک زندان، بدون دریافت درمان تخصصی، دوباره به بند بازگردانده شد. او پس از بازداشت برای ماه‌ها در سلول انفرادی و تحت شکنجه‌ قرار داشت تا علیه خود اعتراف کند. در اثر این شکنجه‌ها او که فقط ۴۲ سال دارد، با مشکلات عدیده جسمی روبرو است

 


.ژوئیه .۲۰۲۴ کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی


فاطمه (مژگان) تدریسی، زندانی سیاسی محبوس در زندان کچویی کرج، در اعتراض به شرایط زندان و عدم امکان استفاده از مرخصی، دست به اعتصاب غذا زده است.به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، فاطمه تدریسی توسط دادگاه انقلاب کرج به اتهامات متعددی از جمله “اغوا و تحریک مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر به قصد برهم زدن امنیت کشور”، “تبلیغ علیه نظام”، “توهین به رهبری” و “تشکیل گروه با هدف برهم زدن امنیت کشور” در مجموع به ۶ سال حبس و مجازات‌های تکمیلی محکوم شده است.تدریسی به همراه مریم جلال حسینی، دیگر زندانی سیاسی محبوس در زندان کچویی، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرج هر یک به ۶ سال حبس و ۲ سال تبعید محکوم شده بودند. حکم صادره توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی سید موسی آصف الحسینی صادر شده است. بر اساس این حکم، فاطمه تدریسی به ۶ سال حبس و ۲ سال تبعید به شهرستان زنجان و مریم جلال حسینی به ۶ سال زندان و ۲ سال تبعید به شهرستان ایلام محکوم شده‌اند. جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این دو متهم سیاسی در تاریخ ۱۳ دی ۱۴۰۲ برگزار شده بود. فاطمه تدریسی و مریم جلال حسینی اوایل شهریورماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ ۶ شهریورماه به زندان کچویی کرج منتقل شدند. مریم جلال حسینی و فاطمه تدریسی پیش از این نیز سابقه بازداشت و برخوردهای قضایی را داشته‌اند. اعتصاب غذای فاطمه تدریسی، وضعیت وخیم زندانیان سیاسی در ایران، به ویژه زنان زندانی، را برجسته می‌کند

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...