خبرگزاری تسنیم
کارشناس مسائل زنان معتقد است: شخصیت مستقل و آزادهای که خداوند از زن در قرآن معرفی میکند، برای در امان ماندن از آسیبها و کنشگری در بطن جامعه نیازمند رعایت موازینی در پوشش و عفاف است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بیشتر از چهار دهه است که زنان ما با موقعیتهای مناسبی که برایشان ایجاد شده، رشد کردهاند. افزایش سطح تحصیلات و دانش زنان موجب ارتقای کیفیت زندگی آنها در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی شده است. هرچند که افزایش آگاهی، مطالباتی را برای زنان ایجاد کرده که بسیاری از آنها بهعنوان خواسته طبیعی زنان محسوب میشود. به این ترتیب ما امروز با زنی متفاوت از گذشته مواجهیم؛ زنی که خواستار حضور اجتماعی و کنشگری در عرصه فرهنگی است: «زن اجتماعی جدید».
خبرگزاری تسنیم با چنین رویکردی، گفتگویی با دکتر حمیده طائب، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس مسائل زنان، انجام داده که بخش دوم و پایانی این گفتگو را میخوانید.
انقلاب اسلامی، داعیهدار گفتمان نوینی در عرصه هویتی زن است. الگوی نوینی که در محافل فکری بهعنوان الگوی سوم شناخته میشود؛ یعنی زنی که در بعد فردی رشد فکری و تهذیب اخلاقی دارد، در بعد خانوادگی از خانوادهگرایی و خانوادهمحوری برخوردار است و در بعد اجتماعی هم مسئولیتپذیری اجتماعی دارد و در عین هنجارمندی، در جامعه نقش ایفا میکند. به اعتقاد شما آیا چنین الگویی امروز در جامعه ما محقق شده است؟ چه الزامات و اقتضائاتی دارد؟
متأسفانه ما تکثر الگو نداریم. این را به عنوان یک آسیب میگویم که ما الگو در همه زمینهها نداریم.
به چه معنا؟
به این معنا که وقتی به زنان قرآنی مراجعه میکنیم، آیا خداوند تنها یک مدل زن را در قرآن به صورت الگو مطرح کرده یا نه، اقسامی داریم؟ در قرآن حضرت آسیه همسر فرعون را داریم یا حضرت مریم را. اینجا دو مدل داریم؛ یک خانمی که همسرش با او همراه نیست ولی با او زندگی میکند و در عین حال استقلال شخصیتی خودش را دارد، راهش را انتخاب میکند و تا آخر پای آرمانهایش ایستاده است و همچنین حضرت مریم که یک خانمی است در آن شرایط با رویکرد خاص یهود در مورد زن که حضرت مریم در چنین شرایط فرهنگی وارد شده، علمآموزی میکند، و ارکعی مع الراکعین میشود. آن هم در جماعتی که زن را جنس دوم میدانستند و برای عقل زن شأن لازم را قائل نبودند. خداوند نشان میدهد که این زن چه شجاعت و روحیه قوی داشته که با اینها پیش میرود و یک سری کلیشههای زمانه خود را میشکند و با عفاف هم حرکت میکند. در حالتی که نگاه ابزاری به زن بوده، آن حضرت به خوبی با این مدل جلو میرود و قرآن این شخصیت را معرفی میکند که عفاف خود را حفظ کرده است.
ما انواع مختلفی از زنان داریم که خود، جای بررسی دارد. حتی در مورد مدل حکومتداری ملکه سبا قابل بحث است که او چه مدل مواجههای با حرکت انبیا داشته و سایر پادشاهان مرد چگونه بودهاند و با تبلیغ و دعوت به توحیدی که انبیا داشتند، چه مواجههای شده است.
خداوند چند مدل زن را در قرآن معرفی میکند. حتی کلیشه را میشکند که همسر تو در دین و مرام تو نقشی ندارد، تو میتوانی همسر پیامبر باشی ولی خلاف او باشی. مدل «مثل الذین کفروا…» را به همسر حضرت لوط و همسر حضرت نوح اشاره میکند و استقلال شخصیتی و فکری زن را نشان میدهد. چنان که تو میتوانی همسر فرعون باشی ولی همسوی او نباشی و همسر پیامبر خدا هم باشی و باز هم همسوی او نباشی. خودت مستقل هستی و در قله هم میتوانی بایستی. ـمثل الذین امنوا» و «مثل الذین کفروا» قلهها را نشان میدهد.
اینها مهم است؛ این تکثر و دیدن انواع و اقسام زنان. ما به این طریق با زنان جامعه خود مواجه نشدهایم. حتی اگر بخواهید در تاریخ اسلام تکمدلی جلو بروید، خیلی ریزش دارد و جذب کم است. چون شرایط افراد مختلف است. همه شرایط حضرت زهرا یا حضرت زینب سلاالله علیهما را ندارند.
باید الگوهای مختلف را معرفی کنیم. برخی چهرهها را باید بهعنوان بزرگترین قلهها و برترینها معرفی کنیم ولی نمیتوان بقیه را از این دایره حذف کرد. تکالگوها گاهی حتی زنانی را مأیوس میکند که ازدواج نکردهاند یا صاحب فرزند نمیشوند. وقتی همه موارد را لحاظ نکنید، زنانی را ناامید میکنید در حالی که در رویکرد توحیدی ناامیدی اصلاً معنی ندارد.
یعنی در عین حال که زمینههایی را برای ازدواج جوانان ایجاد نمیکنید، او را از رحمت خدا ناامید میکنید که ازدواج نکرده است!
همین طور است. خدایی که انسان را آفریده، در سیستم آفرینش خود انواع مدل را ارائه میدهد. اما ما برای خانم به قدری فشار اجتماعی ایجاد میکنیم که او را از زندگی ناامید میکنیم یا عزت نفس او را کاهش میدهیم.
به عنوان مثال در بحث جمعیت، سیاستگذار یا اعضای اجرایی موظف هستند که این کشتی انقلاب را به سرمنزل مقصود هدایت کنند و برای آنها جا افتاده که بحث جمعیت مهم است و باید به آن بپردازند. در این روند به موضوع ناباروری میرسند که عامدانه یا به طور طبیعی اتفاق میافتد. حتی خداوند به این موضوع هم پرداخته و در سوره شوری میفرماید به بعضی پسر میدهیم، به بعضی دختر، به بعضی هر دو و به بعضی هیچکدام را نمیدهیم. خداوند همه را در نظر میگیرد و به آن اشاره میکند. اما اگر ما تنها یک مدل را ببینیم و گفتمانسازی کنیم، کسی که نابارور است دچار فشار روحی میشود و احساس بیارزشی در جامعه میکند. در اینجا به او ظلم شده. ظلمها را ببینید، به خاطر ندیدن تکثرهایی که خدا دیده ولی ما آن را نادیده گرفتهایم. چون ما نگاه جامع قرآنی را هنوز نداریم.
توقع بیجایی است اگر این تحول را سریع بخواهیم. نهادینه کردن اسلام ناب چیزی نیست که دفعتاً پیش بیاید. یک حرکت و جریان است. خود امام هم در بیاناتشان از منطق فرهنگ و تغییر فرهنگی یاد کردهاند که باید گام به گام جلو بروید. بحث قانون اساسی و نظامسازی به صورت کلان مطرح بوده ولی ادامهدار است. تأکید میکنم بحث دشمن را جدا بگذاریم، ما خلأهای خود را باید ببینیم و روی آن کار کنیم.