جستجوی این وبلاگ

آذر ۰۳، ۱۴۰۱

آیدا راستی؛ بازداشت هنرمند بهایی به خاطر پست اینستاگرامی حمایت از اعتراضات

IRANWIRE

آیدا راستی؛ بازداشت هنرمند بهایی به خاطر پست اینستاگرامی حمایت از اعتراضات

بیش از ۱۰ هفته از شروع اعتراضات مردمی در ایران می‌گذرد و جمهوری اسلامی برای بقای خود دست به هر نوع خشونتی زده است. کشتار، بازداشت، ضرب و شتم و تخریب اموال معترضان روش‌های حکومت ایران برای مقابله با مردم است.

سازمان‌های حقوق بشری از بازداشت دست‌کم ۱۵هزار تن از شهروندان خبر داده است. بازداشت‌ شدگان از اقشار مختلف جامعه هستند. دانشجویان، اساتید، دانش‌‌آموزان، معلمان، روزنامه‌نگاران، نویسندگان، شاعران، فعالان حوزه‌های اجتماعی، مدنی و سیاسی، هنرمندان و ورزشکاران بخشی از بازداشت‌شدگان را تشکیل می‌دهند.

بازداشت شهروندان بهایی هم‌چون ۴۳ سال گذشته در هفته‌های اخیر نیز هم‌چنان ادامه داشته است. بهاییان بازداشت‌ شده مانند سایر هم‌وطنان دربند، بلاتکلیف و بدون اتهام مشخص در زندان‌های جمهوری اسلامی به‌سر می‌برند و هیچ مسوولی حاضر به پاسخ‌گویی به خانواده‌های آن‌ها نیست.

«آیدا راستی قلاتی»، هنرمند جوان بهایی، یکی از بازداشت‌ شدگان هفته‌های اخیر است. او بیش از هشت هفته است که دستگیر و در بند ۲۰۹ زندان «اوین» نگه داشته شده است. از اتهام آیدا هیچ اطلاعی در دست نیست و از حق داشتن وکیل هم محروم بوده است.

ماجرای دستگیری آیدا راستی چیست؟
کشته شدن مظلومانه‌ «مهسا (ژینا) امینی»، دختر ۲۲ ساله سقزی توسط عوامل جمهوری اسلامی تحت عنوان «گشت ارشاد» با اعتراضات و هم‌دردی مردم، به‌ویژه بانوان ایرانی همراه شد. آیدا راستی هم مانند بسیاری از زنان ایران، با گذاشتن چند پست و استوری در اینستاگرام، با این واقعه دردناک اظهار هم‌دردی کرد.

آیدا به همراه همسر، پدر و مادرش چند روز به شمال کشور سفر می‌کنند و روز دوشنبه چهارم مهر ۱۴۰۱ به منزل خود در تهران برمی‌گردند. دو روز بعد، ساعت یک بعدازظهر روز چهارشنبه ششم مهر از یک شماره ناشناس به تلفن همراه آیدا زنگ زده می‌شود. آیدا خواب بوده و متوجه زنگ تلفن نمی‌شود. فرد ناشناس به تلفن همراه پدرِ آیدا زنگ می‌زند و می‌گوید که دخترش پستی گذاشته است و به او بگوید آن را پاک کند. پدر آیدا هم می‌پذیرد و آیدا پُستش را برمی‌دارد.

حدود ساعت ۹ شب، مادر آیدا برای خرید از ساختمان خارج می‌شود که می‌بیند چند نفر بیرون ساختمان ایستاده‌اند و به محض باز شدن در، به درون ساختمان می‌روند. این افراد، ماموران وزارت اطلاعات بوده‌اند. آن‌ها به منزل آیدا می‌روند و با داشتن عکس کپی شده‌ای از او، اقدام به بازداشتش می‌کنند. ماموران از نشان دادن حکم خودداری می‌کنند و فقط با اصرار پدر آیدا، یکی از آن‌ها برگه‌ای تا شده را از راه دور به او نشان می‌دهد که نام آیدا راستی بر روی آن قابل رویت بوده است.

ساعت یک شب، آیدا با تلفن همراه همسرش تماس می‌گیرد و اطلاع می‌دهد که در زندان اوین است و باید فردا برای پی‌گیری پرونده‌اش به دادسرای اوین مراجعه کند. از آن روز تا امروز ۵۷ روز گذشته است و خانواده‌ آیدا هر روز به زندان و دادسرای اوین مراجعه کرده‌اند ولی تاکنون هیچ پاسخ روشنی درباره دلیل و اتهام آیدا از مسوولان مربوطه نشنیده‌اند. آن‌ها مانند اکثر خانواده‌های زندانیان، اجازه ورود به دادسرا ندارند و فقط اجازه دارند از پشت میله‌های دادسرا کد ملی فرد بازداشت شده را به سرباز مربوطه بدهند و او برایشان خبری از فرزند، پدر یا مادرشان بیاورد. خانواده‌ آیدا راستی از همین طریق متوجه شده‌اند که پرونده‌ او در شعبه۲ است. این پاسخ تنها نتیجه پی‌گیری آن‌ها در هشت هفته گذشته بوده است.

از آیدا راستی، هنرمند بهایی چه می‌دانیم
آیدا ۲۸ساله متولد بندرعباس است که در شیراز بزرگ شده است. خانواده‌ راستی از پیروان دین بهایی هستند و مانند سایر بهاییان ایران، همواره به‌خاطر اعتقادشان با ظلم و محرومیت روبه‌رو بوده‌اند. آیدا در سن نوجوانی با آن‌که دانش‌آموز ممتاز کلاس بود، به دلیل اعتقاد به آیین بهایی، از مدرسه اخراج شد.

شغل خانوادگی راستی عینک‌سازی است. پدر آیدا مغازه عینک‌سازی داشت و آیدا دو سال در آن‌جا کار می‌کرد. پدرش به مدت ۳۰ سال با مجوز بهداری در این شغل مشغول به کار بود اما پروانه کسب پدر را باطل کردند زیرا تمدید پروانه مستلزم پر کردن ستون مذهب بود و واژه بهایی در قاموس مملکت معنا نداشت.

پس از ۳۰ سال، مغازه پدر و عموهای آیدا را به دلیل نداشتن پروانه کسب از طرف دولت بستند.

«خانه موسیقی» در بیانیه‌ای، اسامی ۲۱ هنرمند بازداشت شده در عرصه موسیقی را اعلام کرد که پی‌گیر آزادی آن‌ها است. یکی از این نام‌ها، آیدا راستی است. آیدا از کودکی علاقه زیادی به موسیقی داشته است. پدرش برای او پیانویی خرید و از همان کودکی شروع به یادگیری و نواختن ساز کرد. آیدا که صدای گرم و دل‌نشینی داشت، آواز خواندن را هم دنبال کرد و یک دوره کلاس آموزش آواز خوانی در تهران گذراند. او برخی از آوازهای خود را در یک پیج عمومی در اینستاگرام به اشتراک گذاشته است. این پیج از دو سال و نیم پیش دیگر فعال نیست.

آیدا راستی به جز موسیقی، در زمینه هنر عکاسی هم فعال است. او در زمان دستگیری، به عنوان عکاس صنعتی و تبلیغاتی مشغول به کار بود.

وضعیت آیدا راستی چه‌گونه است؟
آیدا راستی در بند ۲۰۹ زندانی است. او به ‌طور هفتگی تماس تلفنی با خانواده‌اش داشته ولی فقط یک مرتبه (دو هفته پیش) با آن‌ها دیدار کرده است. او در تماس تلفنی هفته‌ گذشته به خانواده‌اش اطلاع داده که بازجویی‌هایش به پایان رسیده و پرونده‌اش در مرحله بازپرسی است، هر چند ممکن است دوباره بازجویی شود.

شوهر آیدا راستی دو هفته پس از دستگیری همسرش احضار شد و در رابطه با پرونده آیدا تحت بازجویی قرار گرفت. پرسش‌ها صرفاً حول محور بهایی بودن آیدا بوده‌اند.

یک ماه پس از بازداشت، آیدا در تماس تلفنی به خانواده‌اش اطلاع داده که ۳۰ روز دیگر بازداشت او تمدید شده است.

این روزها با نزدیک شدن به پایان ۳۰ روز، خانواده آیدا راستی نگران هستند که آیا بازداشت موقت او بار دیگر تمدید خواهد شد یا در روزهای آینده، او آزاد و در کنارشان خواهد بود.

لیست جدید کتابهای منتشر شده در کتابخانه اینترنتی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران – نوامبر ۲۰۲۲

۱. رسانه‌های همگانی به مثابه شاخه‌ی چهارم دولت

نویسنده: علی صدارت، بکار گیری انواع رسانه ها و دست درازی به افکار عمومی توسط آنها و انواع دروغها و ضداطلاعات و سوءاطلاعات را به مردم باوراندن، و…. و در یک کلام مغزشویی مردم، جنگ روانی نامیده میشود. جنگی که «مادر همه‌ی جنگها» است. جنگی که قدرتها بدون مدیریت آن، هیچ یک از انواع دیگر جنگ‌ها را نمیتوانند شروع کنند و ادامه دهند. با جنگ روانی است که رژیم ولایت مطلقه، توانسته است به مدت چهار دهه در ایران، مردم ایران را منفعل و بی عمل نگاه دارد که بتواند بر آنها سلطه داشته باشد. با جنگ روانی است که رژیم توانسته است گروهی از مردم را، نادانسته و ناخواسته، به عوامل استمرار و بقای استبداد مبدل گرداند. تا جایی که بعضی از مردم با پای خود به حوزههای رای گیری می روند و با دست خود به این رژیم مشروعیت می دهند، تا باز هم بر سر کار بماند و به تجاوزها به حقوق آنها، ادامه دهد!

۲. طاهره قره‌العین

نوشته حسام نقبائی، فاطمه زرین‌تاج برغانی، ملقب به ام سلمه، که سید کاظم رشتی او را لقب قره‌العین و سید باب او را لقب طاهره دادند، در سال ۱۲۳۱/۱۸۱۴ در خانواده‌ای از علمای سرشناس شهر قزوین متولد شد. پدرش، ملا محمدصالح با دو برادر خود در اصل از دهکده برغان در بخش ساوجبلاغ واقع در شرق قزوین بودند. اینان در اولین دهه قرن نوزدهم به قزوین آمدند و چندی بعد دو برادر بزرگتر به قم، اصفهان و سپس به عتبات رفتند و در آنجا زیر نظر مدرسین مشهور مکتب اصولی به تحصیل پرداخته و اجازه اجتهاد گرفتند. پس از بازگشت به قزوین، محمدتقی و محمد صالح هر دو بزودی به عنوان مجتهدین طراز اول مورد قبول قرار گرفته، ثروتی کلان اندوختند و توانستند سیطره مذهبی خود را بر بعضی از محلات شهر مستقر سازند. در سالهای اولیه قرن نوزدهم، قزوین مرکز شکوفایی تجارت بین شمال و جنوب بود. برادران برغانی از این موقعیّت تجاری بهره فراوان بردند و بطور مکرر نیز مورد التفات دربار قرار گرفتند.

۳. زنی آرایش روزگار، در حالات شعری طاهره قره‌العین

نوشته: رضا فرخ فال، فاطمه(طاهره) و خواهر کوچکترش، مرضیه، در محیطی شدیدا مذهبی ولی متنعم و مرفه پرورش یافتند. فاطمه در آغاز سنین جوانی توانست به خاطر استعداد فوق‌العاده، اعجوبه‌ای در علم و به خاطر عدم مخالفت پدرش در ادامه تحصیلات او، به مراحل والای تحصیلات برسد، که این امر در آن دوران برای یک زن کاملا بی‌سابقه بود. وی تحت نظر پدر و مادر و عموهایش، تحصیلات ابتدایی خود را در مقدمات، فقه، و ادبیات تکمیل نمود و به‌طوری که نقل شده از بسیاری از شاگردان پدرش پیشی گرفت. فاطمه علیرغم ذوق و استعداد سرشار ادبی و قریحه شاعرانه‌اش، نتوانست از قید فشارهای خانوادگی رهایی یابد. فشارهایی که او را در سن چهارده سالگی، شاید برخلاف میلش، مجبور به ازدواج با پسر عمویش ملامحمد برغانی، پسر ملا محمدتقی، که بعدا امام جمعه قزوین شد، نمود. اندکی پس از ازدواج در سال ۱۲۴۴/۱۸۲۸، فاطمه و همسرش قزوین را به مقصد عتبات ترک گفتند تا ملا محمد بتواند تحصیلات خود را در مجلس درس ملا محمدباقر قزوینی، از علمای معروف مکتب اصولی، ادامه دهد. این زن و شوهر نزدیک به سیزده سال ساکن کربلا بودند. بعدها فاطمه از طریق پسرخاله خود، ملا جواد ولیانی با نمونه‌هایی از آثار احسائی و تعالیم شیخیه آشنا شد، و در حلقه درس پیروان سید کاظم رشتی نیز حضور یافت.

۴. حقوق زنان از آغاز تا امروز

نوشته: نای. بن سعدون، ترجمه گیتی خورسند، مولف در این کتاب با اشاره به تاریخ زندگی زنان از یونان و روم باستان تا زمان حاضر بر آن است تحول و پیشرفت زنان را در دسترسی به حقوق‌شان بازگو نماید. در طول هزاران سال زن جایگاهی بی ثبات در تاریخ داشته است. از زمان حوا تا ملکه سبا، از دوران بروندا تا ژاندارک و از کریستین دو پیزان تا کلت، در تمامی عرصه های خلاقیت های ادبی و هنری، اندیشۀ فلسفی، علوم یا فعالیت های سیاسی کمتر زنی توانسته است در طول قرن ها به اوج شهرت دست یابد. در جهان تعداد زنان با مردان تقریبا مساوی است و گاهی هم کمی بیشتر. یا وجود این عزت و شهرت تقریبا همیشه در تیول مردان بوده است. ژان رستان در کتابش انسان می نویسد: ماده دیگر کاملا ماده نیست و نر هم کاملا نر نیست، فقط ماده بیشتر خاصیت زنانگی دارد و نر بیشتر ماهیت مردانگی. مع هذا، واقعیت زن بودن سبب محدودیت حقوق و آزادیهایی شده است که به بازی گرفته شد. در سال ۱۸۶۲ آبراهام لینکن در دومین پیام سالانه خود به کنگرۀ آمریکا تاکید کرد که «ما اعطای آزادی به بردگان آزادی انسان های آزاد را تضمین کرده ایم.» پیروزی آزادی و شناخت و احترام به حقوق افراد، هیچ یک بدون دردسر نیست: غلبه بر استبداد همواره مبارزه را می طلبد. انقلابهای جهان به بهای جان انسان های بی شماری تمام شده است که برای دست یازی به آزادی به پا خواسته اند. در این میان مردهای جامعه با کمک و پشتیبانی زنان مبارزه کرده اند…

۵. علل ضعف تاریخی بورژوازی ایران

نوشته علی اکبر اکبری، سرمایه در محیط آزاد و امن بکار می افتد و صاحب سرمایه در صورتی سرمایه اش را در تولید و بازرگانی و صرافی بکار می اندازد که آزادی انتخاب و عمل داشته باشد. آزادی برای سرمایه گذاری، آزادی برای هر کالایی که مایل است تولید کند و به اقتضای تقاضای بازار قیمت گذاری کند و در هر کجا که سود بیشتری بدست می آید بفروشد. صاحب سرمایه می خواهد به هر کجا که سرمایه بازدهی بیشتری دارد سرمایه اش را انتقال دهد و کسی مانع کار و کسبش نشود و ایجاد ناراحتی و مزاحمت ننماید.

۶. بیچارگان

نویسنده: فیودور داستایفسکی، رمانی کوتاه در قالب مکاتبه، در زمستان ۱۸۴۴ تا ۴۵ نوشته و بازنویسی شد. در ماه مه داستایفسکی نسخه دستنویس رمان را به گریگاروویچ به امانت داد. گریگاروویچ دستنویس را نزد دوستش نکراسوف برد. هر دو باهم شروع به خواندن دستنویس کردند و سپیده‌دم آن را به پایان رساندند و ساعت ۴ صبح رفتند داستایفسکی را بیدار کردند و برای شاهکاری که آفریده بود به او تبریک گفتند. نکراسوف ان را با این خبر که «گوگول تازه‌ای ظهور کرده است» نزد بلینسکی برد و آن منتقد مشهور پس از لحظه‌ای تردید بر حکم نکراسوف مهر تایید زد. روز بعد بلینسکی با دیدار داستایفسکی فریاد زد: «جوان، هیچ می‌دانی چه نوشته‌ای؟… تو با بیست‌سال سن ممکن نیست خودت بدانی.» داستایفسکی سی‌سال بعد این صحنه را «شگفت‌انگیزترین لحظه حیاتش» خواند.

۷. هنر همیشه بر حق بودن

نوشته ی آرتور شوپنهاور است که نخستین بار در سال ۱۸۳۱ انتشار یافت. این کتاب جالب توجه، رساله ای گزنده و کنایه آمیز است که با نثر منحصر به فرد و تأثیرگذار شوپنهاور، بدون تردید در خاطر مخاطبین ثبت خواهد شد. شوپنهاور در این اثر، 38 روش را برای پیروز شدن بر رقیب در مناظرات و گفت و گوهای مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. این اندیشمند آلمانی برجسته، کتاب حاضر را با این ایده آغاز می کند که فیلسوفان به شکلی گسترده بر نقش منطق در گفت و گوها تمرکز کرده اند اما توجهی به هنر تاریک تر دیالکتیک (به خصوص پس از امانوئل کانت)، یعنی مجادله نداشته اند. شوپنهاور در این کتاب به مخاطبین نشان می دهد که چگونه می توانید کاری کنید که در گفت و گوها، همیشه حق را به شما بدهند. بیست‌و‌دو فصل دارد که شامل سی‌وهشت ترفند برای فارغ شدن بر رقیب در مجادلات لفظی است. شوپنهاور علاوه بر راه‌کارها، مثال و چگونگی به کارگیری روش‌ها را هم به‌طور خلاصه به خواننده می‌آموزد. از جمله ترفند‌هایی که شوپنهاور به‌طور کنایه‌آمیز در این جستار ارائه می‌کند، عبارتند از: «دستت را رو نکن»، «با سوال پیچ کردن اقرار بگیر»، «سوال های انحرافی مطرح کن»، «به رغم شکست، مدعی پیروزی شو»،«حرفش را قطع کن، توی حرفش بدو، بحث را منحرف کن»، «با استدلالی به بدی استدلال خودش با او مقابله کن»، «او را وادار به اغراق کن»، «اراده از عقل و هوش موثرتر است»، «به بحث جنبه شخصی بده، توهین و بددهنی کن»

۸. خنیاگری در خون، در شناخت و بزرگداشت فریدون فرخزاد

نویسنده: میرزا آقا عسگری میتوان فریدون فرخزاد را با ویکتور خارا شاعر مردمگرا و انقلابی شیلی مقایسه کرد. شاید این قیاس ذهن آنانی را که مرغ همسایه را غاز می‌دانند و در عین بیگانه‌پرستی، هر چیز خودی را خوار می‌شمارند بیاشوبد. این قیاس می تواند خشم بنیادگرایان چپ نمای ایران را که سوای شاعران انقلابی مردم ایران همچون سعید سلطانپور، خسرو گلسرخی و چند تن دیگر، برای کمتر شاعر و هنرمند دیگری ارزشی درخور قایل اند، برانگیزد. این قیاس می تواند بنیادگرایان و مدعیان دروغین چپ را که ماهیتا مسلمانند و از شاعر و هنرمند قداست و سجایائی مانند امامان و پیغمبران طلبکارند برنجاند. با این همه من نه تنها فرخزاد را با ویکتور خارا می سنجم بل که وی را از جهانی فراتر از خارا می‌دانم، چرا که اگر ویکتور خارا شاعر و آوازخوان بود، فرخزاد، هم شاعر بود، هم آوازخوان، هم شومن بود و هم هنرپیشه. اگر ویکتور خارا خواننده‌ای بود پرخاشگر به حکومت دیکتاتورهای شیلی، فرخزاد خواننده‌ای بود دشمن دیکتاتورهای اسلامی و فراتر از آن، افشاگر دین و خرافات این اصول گرایان ریشو و مرتجع.

۹. چکیده

نویسنده: صادق فرخی قصرعاصمی، من اعتقاد دارم به مجرد اینکه انسان بدنیا می آید حق حیات دارد، بدیهی است که این حقوق ذاتی و اولیه هر انسان است؛ چون می بیند و می شنوند، حق دیدن و شنیدن واقعیت ها را دارد؛ صحبت می کند پس حق نظر دادن و گفتگو دارد؛ فکر می کند، پس حق اندیشیدن و انتخاب رای دارد؛ چون راه می رود حق حرکت دارد، رشد می‌کند، حق تجلی دارد؛ حق فریاد، گریه و اعتراض دارد و… اما متاسفانه صاحبان قدرت برای حفظ منافع خود این حقوق را از انسان‌ها گرفته و با قوانینی که مطابق میل خودشان است آن‌ها را محدود می‌کنند.

۱۰. شاهزاده خانم بابل

نوشته ولتر ترجمه ناصح ناطق، یک داستان فلسفی است که ولتر آن را در سال ۱۷۶۸ به نگارش در آورد. داستان در مورد یک چوپان خوش‌تیپ و ناشناخته به نام آمازان و فرماسانتا، شاهزاده خانم بابل است که عشق و حسادت، او را به مسافرت در جهان وا می‌دارد. ولتر در طی این سفرها با استفاده از استعاره‌ها و صحنه‌های ماجراجویانه، مشکلاتی را که او در بازدید از این مکان ها با آنها مواجه می‌شوند، به تصویر می‌کشد. ولتر در «شاهزاده خانم بابل» مساله سرنوشت و جبر را نیز به میان می‌کشد و در پی حل این معماست که می‌تواند به طرق مختلف به شما کمک کند تا از زندگی خود لذت ببرید. جوانی در آغاز جوانی به قصد یافتن حقیقت به راه می‌افتد، ولی هیچ جا جز گمراهی و تعصب و کوته‌فکری چیزی نمی‌بیند. کشیشان و روحانیان در همه جا زیان مردم را به قیمت سود خود پی می‌گیرند و دین و آیین را پیش می‌کشند. و مردم به بهانه‌های واهی نقشه می‌کشند و خون یکدیگر را می‌ریزند. در «شاهزاده خانم بابل» توجه زیادی به توالی سنوات و قرون و امکان وقوع حوادث در عمر طبیعی یک نفر نشده است، بدین معنی که هر کدام از وقایع این سفرنامه در یک قرن اتفاق افتاده است و قابل مقایسه با کتب تاریخی نیست. این کتاب شامل شش داستان از نوشته های ولتر می‌باشد این کتاب نیز همانند اکثر آثار ولتر نگاهی نقادانه نسبت به روحانیون و کشیشان برجامعه دارد. از میان این شش داستان داستان سفرنامه اسکار مانتادو جالبتر از بقیه بود و کوتاه تر البته ولتر تو آثارش به صورت سطحی به خیلی از نکات اشاره می‌کتد که فهمیدن خیلی از آنها نیازمند یک پیش زمینه و اطلاعات قبلی است. کتاب شامل شش داستان است که عبارتند از: شاهزاده خانم بابل؛ سفرنامه اسکار مانتادو؛ سپید و سیاه؛ گاو سفید؛ ژانو و کولن؛ میکرو مگاس

۱۱. میان گذشته و آینده

نوشته هانا آرنت ترجمه سعید مقدم، این کتاب اولین بار در سال ۱۹۶۱ به انتشار رسید. تحلیل های هوشمندانه هانا آرنت از جهان مدرن که بر اساس درکی عمیق از گذشته به وجود آمده‌اند، مشارکت بزرگی در عرصه فلسفه سیاسی به حساب می آیند. آرنت در کتاب میان گذشته و آینده، به تشریح بحران های پیچیده‌ای می‌پردازد که جامعه مدرن در نتیجه از دست رفتن معنای مفاهیم کلیدی سنتی در دنیای سیاست با آنها رو به رو است؛ مفاهیمی چون عدالت، منطق، مسئولیت، فضیلت و افتخار. آرنت از طریق هشت تمرین کاربردی به ما نشان می‌دهد که چگونه می‌توانیم دوباره به درکی درست و واقعی از ماهیت اساسی این مفاهیم دست یابیم و همچنین، طرح و برنامه‌ای برای استفاده از آنها در آینده نیز در اختیار داشته باشیم.

۱۲. انقلاب مجارستان، مقاومت مردمی علیه توتالیستاریسم

نوشته هانا آرنت ترجمه کیومرث خواجویها ریشه‌های توتالیتاریسم با ظهور یهودستیزی در اروپای مرکزی و غربی در دهه ۱۸۰۰ آغاز می‌شود و با بررسی امپریالیسم استعماری اروپا از سال ۱۸۸۴ تا آغاز جنگ جهانی اول ادامه می‌یابد. در مورد دو شکل اصلی حکومت توتالیتر در زمان ما – آلمان نازی و روسیه استالینیستی – که به زعم هانا آرنت به رسمیت شناختن دو روی یک سکه بودند، نه مخالفت با فلسفه‌های راست و چپ. وی از این نقطه نظر ، در مورد تکامل طبقات به توده‌ها، نقش تبلیغات در برخورد با جهان غیر توتالیتر ، استفاده از وحشت و ماهیت انزوا و تنهایی به عنوان پیش شرط سلطه کامل بحث می کند. و در فصل چهاردهم کتاب خواستگاه توتالیتاریسم به انقلاب مجارستان می پردازد که در اینجا تحت عنوان «انقلاب مجارستان؛ مقاومت مردمی علیه توتالیتاریسم»، به فارسی ترجمه شده است.

جهت کسب اطلاعات بیشتر از کتب می توانید از سایت کتابخانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران بازدید فرمائید:

https://ift.tt/jl3aGSY

آذر ۰۲، ۱۴۰۱

سها مرتضایی، فعال صنفی دانشجویی سابق بازداشت شد

شبکه جهانی کلمه

شبکه جهانی کلمه / سها مرتضایی، فعال صنفی دانشجویی سابق و دبیر اسبق شورای صنفی کل دانشگاه تهران، حدود ساعت ۹ صبح دوشنبه ۳۰ آبان هنگام رفتن به محل کار با ضرب‌ و شتم شدید ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.

در اثر ضربات وارده، وی دچار کبودی‌ها و زخم‌های متعدد در نواحی سر، دست و پا و همچنین باسن و ناحیه‌ی تناسلی شده است. پس از بازداشت وی ابتدا به زندان اوین و سپس به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شده تا به لحاظ ضرب و جرح بررسی شود.

سها مرتضایی پیش از این در سال ۸۸، دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ بازداشت شده بود. همچنین وی با وجود داشتن رتبه ۱۰ دکتری در آزمون دکتری ۹۸، با وجود تحصن و پیگیری‌های مکرر، ستاره‌دار و محروم از تحصیل شد.

راهیان آزادی زنان

“راهیان آزادی زنان” با همکاری کمیته دفاع از حقوق زنان و کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان. همکاران و گردآورندگان : آیلار اسماعیلی، شراره مهبودی، مرضیه مهدیه، لیلا رمضان، شراره هادیزاده، کوثر ولیزاده، فریده فراعی، حامد غریب زاده. تهیه و تدوین : اسفندیار سنگری #اعلاميه_جهانى_حقوق_بشر#مهسا_امینی #mahsaamini آگاهی از حقوق ذاتی و حقوق شهروندی راه رسیدن به عدالت اجتماعی، آزادی و استقلال است. به احترام آزادی بیان و آگاهی رسانی کلیه کلیپ ها و تحقیقات حقوق بشری و آماری تنظیم شده توسط کانون دفاع از حقوق بشر در ایران قابل استفاده برای همکان است حتی بدون ذکر نام کانون.

آذر ۰۱، ۱۴۰۱

انتقال اضطراری نسرین جوادی، فعال کارگری زندانی به بیمارستان

IRANWIRE

ماموران زندان صبح روز شنبه ۲۸ آبان‌ماه ۱۴۰۱ نسرین جوادی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران را در حالت نیمه بیهوش با آمبولانس به بیمارستان منتقل کرده‌اند.

در پی وخامت حال «نسرین جوادی» (اعظم خضری جوادی) یکی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران در بند زنان زندان اوین، ماموران زندان صبح روز شنبه ۲۸آبان‌۱۴۰۱، او را در حالت نیمه بیهوش با آمبولانس به بیمارستان منتقل کرده‌اند.

به گفته‌ هم‌بندی‌های او، خانم جوادی توانایی هیچ حرکتی نداشته و احتمال وقوع سکته برای او جدی بوده است: «در سه روز گذشته نسرین به شدت مریض بوده و تنها در بهداری زندان با تشخیص سرماخوردگی مورد مداوا قرار گرفته است. اما شب شنبه حال او رو به وخامت رفت. تا حدی که امروز صبح در معرض به کما رفتن بوده است.»

مسوولان زندان اوین در اقدامی غیرقانونی درباره بیماری نسرین و انتقال او به بیمارستان خارج از زندان به خانواده او هیچ اطلاعی نداده‌اند. خانواده این فعال کارگری از طریق دیگری از این انتقال مطلع شده و پیگیر یافتن بیمارستان محل مداوای او هستند.

اتحادیه آزاد کارگران ایران با انتشار این خبر، ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به سلامت نسرین جوادی، اعلام کرد: «مسوولیت جان نسرین جوادی متوجه حکومت جمهوری اسلامی است. ما خواستار آزادی فوری و بی‌قید و شرط نسرین و تمام کارگران و معلمان زندانی، زندانیان سیاسی و همه بازداشت‌شدگان اعتراضات جاری هستیم.»

اتحادیه آزاد کارگران ایران در ادامه پیام خود می‌نویسد: «نیروهای سرکوبگر حکومت در خیابان‌ها، کودکان و زنان و مردان را با خشونت تمام می‌کشند. در آن سو ضابطین قضایی و امنیتی با همراهی تمام دم و دستگاه در اختیارشان هر بار به شکلی نقشه قتل زندانیان را می‌ریزند. همین یک‌ ماه قبل بود که با به راه انداختن آتش‌سوزی تلاش داشتند تا زندانیان زندان اوین را قتل عام کنند.»

نسرین جوادی کیست؟

اعظم خضری جوادی، مشهور به نسرین جوادی، کارگر سابق «شرکت تجهیزات پزشکی»، بازنشسته تامین اجتماعی و از جمله فعالان کارگری است. او ۶۵ ساله است، تنها یک فرزند دارد و چند سالی است ایام بازنشستگی‌ خود را سپری می‌کند.

خانم جوادی یکی از اعضای هیات موسس «شورای کارگری بازنشستگان تامین اجتماعی» (بستا) است؛ شورایی که پیگیر مطالبات بازنشستگان این سازمان تامین اجتماعی هم هست. او از سال ۱۳۹۱ هم یکی از اعضای اصلی اتحادیه آزاد کارگران ایران بوده و برای پیگیری مطالبات کارگران ایران و تشکل‌یابی آن‌ها تلاش کرده است.

جوادی در جریان تجمع «روز جهانی کارگر» سال ۱۳۹۸، مقابل مجلس شورای اسلامی بازداشت و پس از ۲۹ روز، به قید وثیقه آزاد شد. قاضی افشاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب حکم محکومیت او را با اتهاماتی چون «اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت کشور»، «اخلال در نظم و آسایش عمومی» و «‌تبلیغ علیه نظام» صادر کرد. این حکم شامل هفت سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق بود. جوادی در این حکم که پنج سال آن قابل اجرا است، برای اتهام «اخلال در نظم»، به یک‌ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق، برای اتهام «اجتماع و تبانی» به پنج سال حبس و برای «تبلیغ علیه نظام» به یک‌ سال حبس محکوم شده است. او زمانی که از زندان آزاد شود، ۷۰ ساله خواهد بود.

یک فرد نزدیک به جوادی که با «ایران‌وایر» گفت‌وگو کرده، مصادیق اتهاماتی که علیه نسرین جوادی مطرح شده‌اند را «شرکت در مراسم روز جهانی کارگر» و «حضور در تجمعات کارگران و بازنشستگان برای دفاع از مطالبات صنفی» اعلام می‌کند: «مصادیق اتهامی او در حالی منجر به صدور حکم شده‌اند که مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی، تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها، بدون حمل‌سلاح‌، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است‌. در هیچ یک از تجمعاتی که در آن حضور داشته است، حاضران جز برای مطالبه حقوق پایمال شده کارگران و بازنشستگان قدمی بر نداشته‌اند.»

یکی از فعالان کارگری درباره حکم صادره برای نسرین جوادی به «ایران‌وایر» می‌گوید: «شرم‌آور است. زن کارگر بازنشسته‌ای صرفا به‌خاطر گرفتن پلاکاردی با این نوشته که یک درصد تامین و ۹۹ درصد گرسنه، بازداشت و زندانی شود. این حکم برای زنی صادر شده است که سازمان تامین اجتماعی را از آن خود می‌دانست و برای صیانت از آن، دغدغه بسیاری داشت که با دیگر بازنشستگان مطرح کرده است.

هر انسان منصفی وقتی چشمش به حکم هفت سال محکومیت زندان و ۷۴ ضربه شلاق و دو سال ممنوعیت از فعالیت در فضای مجازی بیفتد، حتما می‌گردد ببیند که این چه متهم خطرناکی است که جامعه باید از آسیب او مصون بماند. ولی در جست‌وجوهایش متوجه می‌شود این حکم برای زنی میان‌سال که کارگر بازنشسته تامین اجتماعی است، صادر شده است که حداقل حقوق بازنشستگی و چندین برابر زیر خط فقر را دریافت می‌کند.»

به گفته او، جمهوری اسلامی ایران تبدیل به یک زندان بزرگ برای کارگران، بازنشستگان، معلمان و کنشگران شده است: «نسرین جوادی و سایر کارگران و معلمان زندانی جرمی مرتکب نشده‌اند. آن‌ها هر کجای این دنیا که باشند، مورد حمایت و ستایش جامعه خواهند بود. حکومت برای کنترل پلیسی و پیگیری سرکشی‌هایش در جهان، جامعه را دچار بدترین شرایط معیشتی کرده است تا مانع مطالبه‌گری و اعتراض مردم به شیوه حکمرانی‌ خود شود. فعالان کارگری، معلمان و دیگر کنش‌گران را به زندان می‌اندازد تا صداها خاموش شوند. اما این زبانه‌های آتشی که خودش برپا کرده است، بزودی دامنش را خواهد سوزاند.»

یک فعال کارگری درباره وضعیت سلامتی او به «ایران‌وایر» می‌گوید:«خیلی ناعادلانه برخورد کردند. با وجود نیاز روزانه به رسیدگی تخصصی پزشکی، برای اجرای حکم حبس‌ خود به زندان رفت. او به بیماری‌های پوکی شدید استخوان، دیسک کمر و آب مروارید چشم مبتلا است. پزشکان متخصص گفته بودند که حضور در فضای زندان، یعنی خطر جدی برای سلامتش. اما توجهی به این مسایل نکردند.»

او در ادامه افزود: «خانم جوادی درخواست عدم تحمل کیفر را به دادگاه تسلیم کرد. این درخواست پس از چندین نوبت آزمایش و عکس‌برداری توسط بیمارستان، بررسی شد و پزشکان متخصص تایید کرده بودند که او توانایی تحمل حبس ندارد. سپس این درخواست به دادگاه رفت. اما این نظر پزشکان با کارشکنی شعبه اجرای احکام مواجه شد. آن‌ها گفتند عدم اجرای حکم منوط به تایید عدم تحمل حبس از سوی پزشکی قانونی است. روز ۸تیر، جوابیه‌ پزشکی قانونی به شعبه اجرای احکام اعلام شد. در کمال شگفتی، پزشکی قانونی نظر پزشکان متخصص بیمارستان دولتی را نقض کرده و به توانایی تحمل حبس برای نسرین جوادی رای داده بود. حالا خودتان حدس بزنید زن ۶۵ ساله‌ای با داشتن دیسک کمر، پوکی شدید استخوان و آب مروارید چشم که داروهای بسیاری را مصرف می‌کند، قرار است در زندان چه کند؟»

این فعال کارگری که صبح روز ۸تیر ۱۴۰۱، جهت اجرای حکم هفت سال حبس، که پنج سال آن قابل اجرا است، در میان بدرقه دوستان و خانواده‌اش راهی زندان «اوین» شد.

شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی «ایمان افشاری»، او را به هفت سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد؛ حکمی که علی‌رغم اعتراض خانم جوادی، در دادگاه تجدیدنظر عینا تایید شد.

آبان ۳۰، ۱۴۰۱

تداوم سرکوب در دانشگاه رازی کرمانشاه؛ از محرومیت و تعلیق تا ربودن دانشجویان

هه‌نگاو

تداوم سرکوب در دانشگاه رازی کرمانشاه؛ از محرومیت و تعلیق تا ربودن دانشجویان

نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی با همکاری عوامل حراست، علاوه بر صدور حکم اخراج و تعلیق، تعدادی از دانشجویان دانشگاه، در ربودن دانشجویان با آنان همکاری می‌کنند. تا کنون اسامی ١٤ تن از این دانشجویان که ربوده شده‌اند برای هه‌نگاو احراز شده است.

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، طی دو ماه گذشته، اعضای حراست دانشگاه رازی کرمانشاه، با هماهنگی کامل دستگاه‌های سرکوب، روز سه‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ (۱۵ نوامبر ۲۰۲۲) تعداد ١٥ تن از دانشجویان این دانشگاه را ربوده و تعدادی دیگر مشمول حکم محرومیت کامل از تحصیل و تعلیق شده‌اند.

برابر لیستی که به دست هه‌نگاو رسیده، امیر نصیری، معین منوچهری و امیرحسین مهرانجو سه دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر و ارشیا لایقی و علیرضا نادری دانشجویان رشته مهندسی نفت، علی همت‌زاده و حمید برانداز با رشته مهندسب مکانیک، صدار ظهرابی رشته مواد و متالوژی، مسعود کرمی مهندسی عمران، علی روزی مهندسی پتروشیمی، رضا روحی مهندسی نفت نیز، ربوده شده‌اند.

امیر دارابی دانشجوی دانشکده ادبیات، نرگس شیرازی دانشجوی پرستاری، محمدابراهیم بانوئی در رشته تاریخ اسلام و مریم محمدی ورودی ٩٩ سه دانشجوی دیگر این لیست را تشکیل می‌دهند.

بر اساس اظهارات یک منابع مطلع، حراست دانشگاه مبادرت به شناسایی دانشجویان فعال کرده و لیست آنان در اختیار نیروهای امنیتی و سرکوبگر حکومتی قرار می‌‌دهند.

برابر روایت شاهدان عینی، اعضای حراست دانشگاه با در دست داشتن این لیست در معیت نیروهای امنیتی در ورودی دانشگاه حضور یافته و دانشجویان را تحویل این نیروها می‌دهند.

آبان ۲۹، ۱۴۰۱

اعتراض‌های سراسری؛ بازداشت دستکم هفت شهروند در تهران، خرم آباد، کرج و قائمشهر/ آزادی دو شهروند بازداشتی در دهدشت و زاهدان با تودیع قرار وثیقه

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

اعتراض‌های سراسری

نیروهای امنیتی در تهران، خرم آباد، کرج و قائمشهر، دستکم هفت شهروند را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. همچنین، دو شهروند بازداشت شده در دهدشت و زاهدان، پس از اتمام مراحل بازجویی با تودیع قراروثیقه آزاد شدند.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ طی روزهای گذشته، ژاسمین حاج میرزامحمدی، شهاب اسکندری، صبا عبدالهی، امیرحسین منفرد، توحید شافی، مانی لطفی، فاطمه ناصر رنجبر، توسط نیروهای امنیتی در استانهای تهران، مازندران، لرستان و استان البرز، بازداشت شدند. همچنین، داریوش طاهری و فائزه براهویی، شهروندان بازداشت شده در استانهای لرستان و سیستان و بلوچستان، پس از اتمام مراحل بازجویی با تودیع وثیقه و کفالت آزاد شدند.

روز یکشنبه ۲۴ مهر ماه ۱۴۰۱، مانی لطفی، متولد: ۱۳۸۰، ساکن شهر ساری و دانشجوی رشته حقوق و جزا در دانشگاه آزاد واحد شهرستان قائمشهر از توابع استان مازندران، توسط ماموران اطلاعات سپاه پاسداران، بازداشت شد.

براساس این گزارش، مانی لطفی اخیرا پس از اتمام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام به زندان مرکزی ساری منتقل شده است.

تا لحظه تنظیم این خبر از مصادیق حقوقی اتهامات تفهیم شده به مانی لطفی اطلاعی در دست نیست.

در خبری دیگر، شامگاه سه شنبه ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۱، صبا عبدالهی، فعال مدنی و رسانه ای، در پی یورش نیروهای امنیتی به محل سکونت وی در تهران بازداشت شد.

براساس این گزارش، این فعال رسانه ای با انتشار یک استوری در صفحه شخصی خود از بازداشتش خبر داد و ساعتی بعد اعلام شد که بازداشت با حکم قضایی صورت گرفته است.

لازم به ذکر است، صبا عبدالهی، روزنامه‌نگار و سردبیر نشریه فمنیستی دانشجویی بیداد است.

تا لحظه تنظیم این خبر از مکان نگهداری، مصادیق حقوقی اتهامات مطروحه و وضعیت صبا عبدالهی اطلاعی در دست نیست.‌

کولبرنیوز، با انتشار خبری اعلام کرد؛ اواسط مهر ماه ۱۴۰۱، شهاب اسکندری، متولد: ۱۳۶۱، اهل شهرستان کامیاران از توابع استان کردستان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

تا لحظه تنظیم این خبر از مکان نگهداری، مصادیق حقوقی اتهامات و وضعیت شهاب اسکندری اطلاعی در دست نیست.

شورای صنفی دانشگاههای کشور هم‌ در خبری افزود؛ روز پنجشنبه ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۱، ژاسمین حاج میرزامحمدی، دانش آموخته رشته صنایع دستی از دانشگاه سوره، در بهشت سکینه کرج، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

این شهروند تحت بازداشت پس از انتقال به بازداشتگاه و طی مراحل بازجوئی و بازپرسی سپس به زندان کچویی کرج منتقل و بطور بلاتکلیف محبوس مانده است.

در خبری دیگر، عصر پنجشنبه ۱۹ آبان ماه ۱۴۰۱، فاطمه ناصررنجبر، دانشجوی رشته مهندسی مواد و متالوژی در دانشگاه صنعتی شریف، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و برای طی مراحل بازجویی و تشکیل پرونده به یکی از بندهای امنیتی زندان اوین منتقل شد.

تا لحظه تنظیم این خبر از مصادیق حقوقی اتهامات مطروحه بر علیه فاطمه ناصر رنجبر اطلاع دقیقی در دسترس نیست.‌

کانال تلگرامی دانشجویان متحد نیز در خبری اعلام کرد؛ روز سه شنبه ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۱، امیرحسین منفرد، دانشجوی سال دوم در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه پلی تکنیک تهران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

تا لحظه تنظیم این خبر از مکان نگهداری، شرح اتهامات و وضعیت امیرحسین منفرد اطلاعی در دست نیست.‌

همچنین، روز سه شنبه ۱۷ آبان ماه ۱۴۰۱، توحید شافی، فعال دانشجویی و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در رشته شیمی در دانشگاه شهید بهشتی تهران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.‌

لازم به ذکر است، از وضعیت توحید شافی پس از بازداشت اطلاع دقیقی در دسترس نیست.

توحید شافی از جمله اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان آزادی خواه در دانشگاه شهید بهشتی تهران است.

از مصادیق حقوقی اتهامات تفهیم شده به توحید شافی اطلاع دقیقی در دست نیست.

وبسایت حال وش هم‌ در خبری اعلام کرد؛ امروز چهارشنبه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۱، فائزه براهویی، اهل زاهدان، پس از اتمام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام با تودیع قرار کفالت تا اتمام مراحل دادرسی آزاد شد.

لازم به ذکر است، در تاریخ ۱۱ مهر ماه ۱۴۰۱، در جریان برگزاری اعتراضات سراسری در زاهدان که از سوی شهروندان با هدف رسیدگی به پرونده تجاوز به یک دختر ۱۵ ساله برگزار شده بود، فائزه براهویی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.

پس از انتقال فائزه براهویی به بازداشتگاه و طی مراحل بازجوئی و بازپرسی وی در تاریخ ۱۰ آبان ماه ۱۴۰۱، توسط شعبه ۲ دادگاه انقلاب زاهدان از بابت اتهامات (اجتماع و تبانی)، (توهین به رهبری) و (تبلیغ علیه نظام) محاکمه و در مجموع به تحمل ۳ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد.

پرونده فائزه براهویی، پس از ابلاغ حکم و اعلام‌ اعتراض به دادگاه تجدیدنظر استان سیستان و بلوچستان ارجاع شده است.

در خبری دیگر، روز دوشنبه ۲۳ آبان ماه ۱۴۰۱، داریوش طاهری، اهل شهرستان دهدشت، پس از اتمام بازجوئی ها و تفهیم اتهام با تودیع وثیقه از زندان این‌ شهرستان آزاد شد.

علیرغم آزادی داریوش طاهری با تودیع وثیقه اما از مصادیق حقوقی اتهامات، میزان وثیقه تودیع شده برای وی اطلاعی در دست نیست.

لازم به ذکر است، در تاریخ ۳۱ شهریور ماه ۱۴۰۱، داریوش طاهری به همراه پسر خود در جریان اعتراضات سراسری در شهرستان دهدشت از توابع استان لرستان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.

چرا زنان ایرانی روزبه‌روز فقیرتر می‌شوند؟

  فقر در ایران بیش از پیش چهره‌ای زنانه به خود گرفته است. زنان برای یافتن شغل، کسب درآمد و حتی تأمین هزینه‌های زندگی، نسبت به مردان با چالش‌...