جستجوی این وبلاگ

مرداد ۱۶، ۱۴۰۱

مادر و کودک بازداشت شده به تخت بهداری زندان بسته شدند

شبکه حقوق بشر کردستان

یک زن اهل تهران به نام سحر.ف به همراه دختر ۱۲ ساله‌اش تینا.غ به بهانه درگیری لفظی با ماموران زندان زنان مشهد با دستور مسئولین زندان به صورت تنبیهی به مدت ۲۴ ساعت به تخت بهداری زندان بسته شدند.

بنا به اطلاع شبکه حقوق بشر کردستان، یک شهروند اهل تهران به نام سحر.ف به همراه فرزندش ۱۲ ساله‌اش تینا.غ در تاریخ ۲۷ تیر سال‌جاری در پایانه مسافربری مشهد به دلیل درگیری لفظی با راننده اتوبوس و توهین به ماموران کلانتری بازداشت و به زندان زنان مشهد منتقل شدند.

این شهروند بازداشت شده روز چهارشنبه ۱۲ مرداد به دلیل درگیری لفظی با ماموران زندان به همراه فرزندش با دستور مسئولین زندان زنان مشهد به بهداری زندان منتقل و تا عصر روز گذشته به تخت بهداری دست‌بند و پابند شدند.

این مادر و کودک بازداشت شده عصر روز گذشته مجددا به داخل بند بازگردانده شدند.

اتهام این شهروند «درگیری با ماموران دولت» و «توهین به مقامات جمهوری اسلامی ایران» اعلام شده است.

خودکشی یک زن جوان در مهاباد

هەنگاو

خودکشی یک زن جوان در مهاباد

یک زن جوان اهل مهاباد با هویت شیدا نصیری ٢٣ ساله روز پنجشنبه ١٣ مرداد ۱۴۰۱ (٤ آگوست ۲۰۲۲) اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان داد.

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، شیدا نصیری به دلیل اختلاف و مشاجره با همسرش و از طریق خردن قرص برنج اقدام به خودکشی کرده است.

با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، طی چهار ماه گذشته دست‌کم ۳۳ زن در شهرهای مختلف کُردستان اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان داده‌اند.

چرا جمهوری اسلامی بیش از هر کشور دیگری زنان را اعدام می‌کند؟

BBC

این شش زن در میان بیش از۲۰۰ نفری هستند که از آغاز قرن گذشته اعدام شده‌اند

به گزارش عفو بین الملل، ایران به طور مرتب در بین پنج کشور اولی قرار دارد که بیشترین مجازات اعدام را اجرا می‌کنند، اما هیچ کشوری بیشتر از جمهوری اسلامی زنان را اعدام نمی‌کند. بی‌بی‌سی با فعالان حقوق بشر مقیم داخل و خارج از ایران درباره دلیل اعدام زنان در این کشور صحبت کرده است.

گروه‌های حقوق بشر می‌گویند ایران دست به اعدام افسارگسيخته می‌زند. تنها در هفته آخر ماه ژوئیه ۳۲ نفر اعدام شده‌اند، از جمله سه زن که به جرم قتل همسرانشان به دار آویخته شدند.

رویا برومند، مدیر اجرایی بنیاد عبدالرحمن برومند، سازمان ایرانی حقوق بشر مستقر در ایالات متحده، می‌گوید: «برای جرم قتل [در ایران] حکم زندان وجود ندارد. یا می‌بخشید یا اعدام می‌کنید.»

طبق آمار سالانه سازمان عفو بین‌الملل، کشورهای دیگر افراد بیشتری را به نسبت ایران اعدام می‌کنند، اما هیچ کشور دیگری به اندازه ایران زنان را اعدام نمی‌کند.

پس چرا ایران زنان را اعدام می‌کند؟

بر اساس گزارش بنیاد عبدالرحمن برومند، علاوه بر سه زن کشته شده هفته گذشته، شش زن دیگر نیز در شش ماهه اول سال اعدام شده‌اند.

درست است که اکثریت قریب به اتفاق اعدام‌ها در کشور اعدام مردان است، اما این ۹ زن به مجموع رو به افزایشی از اعدام‌ها اضافه می‌شوند.

برومند به بی‌بی‌سی گفت: «ما بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۲ اعدام حداقل ۲۳۳ زن را ثبت کرده‌ایم.»

او می‌افزاید: «۱۰۶ زن به جرم قتل و ۹۶ زن با جرایمی مربوط به مواد مخدر اعدام شده‌اند.»

باور بر این است که تعداد کمتری به دلیل داشتن رابطه جنسی خارج از ازدواج اعدام شده‌اند.

برومند می‌گوید تنها حدود ۱۵ درصد از این موارد به شکل رسمی اعلام شده‌اند – ما از طریق زندانیان سیاسی یا مسئولانی که این اطلاعات را بدون اجازه مقامات افشا می‌کنند، از بقیه موارد مطلع شده‌ایم.

برومند می‌گوید که تعداد بالای اعدام‌ها تا حدی به دلیل انعطاف‌نا‌پذیری است: طبق نظام حقوقی کشور، دولت نمی‌تواند حکم اعدام به جرم قتل را تخفیف دهد – تصمیم به عفو بر عهده خانواده مقتول است.

آتنا دائمی، فعال ایرانی، تلاش کرد تا اجرای حکم صنوبر جلالی، یک زن ۴۰ ساله افغان را که اخیرا به جرم قتل همسرش اعدام شد، در لحظه آخر به تأخیر بیندازد.

دائمی امیدوار بود با خانواده شوهر جلالی برای بخشش مذاکره کند.

آتنا دائمی به بی‌بی‌سی گفت: «ما سعی کردیم خانواده قربانی قتل را پیدا کنیم تا از آنها درخواست بخشش کنیم، اما مقامات زندان کمکی نکردند. آنها شماره تلفن وکیل تسخیری خانواده قربانی را دادند، اما او به درخواست‌های ما توجهی نکرد.»

«مسئولان زندان گاهی کمک می‌کنند تا خانواده مقتول دیه را بپذیرند و ببخشند، اما همیشه این‌طور نیست.»

اما برومند موارد موفق را هم برمی‌شمارد. او می‌گوید با همکاری فعالان دیگر، دو نفر را از اعدام و هشت نفر دیگر را از قطع عضو بدن نجات داده است.

از دو زن دیگر که در همان روز با جلالی به دار آویخته شدند، یکی کودک همسری بود که در سن ۱۵ سالگی ازدواج کرده بود. و زن سوم برای اولین بار بیش از پنج سال پیش به جرم قتل شوهرش دستگیر شده بود.

آتنا دائمی به دلیل فعالیت‌های خود هفت سال را در زندان سپری کرده است. او می‌گوید که زندان‌های زنان فاقد امکانات اولیه هستند و گاهی زندانیان مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند.

او می‌گوید رسیدگی‌های دادگاه نیز اغلب علیه زنان است، زیرا فقط مردان می‌توانند قاضی باشند و بیشتر وکلا نیز مرد هستند.

دادگاه‌های ایران باید برای متهم یک وکیل مدافع تعیین کنند، اما دائمی می‌گوید که این وکلا حمایت حقوقی چندانی ارائه نمی‌کنند زیرا «بسیاری از این وکلای منصوب‌شده، قضات یا دادستان‌های سابق هستند».

دائمی می‌گوید: «اثبات بی‌گناهی خود در پرونده‌های قتل آسان نیست. در چنین پرونده‌هایی حرف‌های اعضای خانواده مقتول نسبت به متهم تأثیر بیشتری دارد».

آسیه امینی، روزنامه‌نگار ایرانی، که اکنون در نروژ زندگی می‌کند، پرونده‌هایی را که زنان در آن به اعدام محکوم می‌شوند، از نزدیک دنبال کرده است. او می‌گوید علت اصلی این مشکل خود نظام حقوقی است.

امینی به بی‌بی‌سی گفت: «طبق قانون، پدر و جد پدری سرپرست خانواده هستند و می‌توانند در مورد سرنوشت دختران، از جمله ازدواج، تصمیم بگیرند.»

او می‌افزاید، این بدان معناست که دخترانی که مجبور به ازدواج می‌شوند ممکن است با مشکلات جدی از جمله خشونت خانگی مواجه شوند و برایشان طلاق گرفتن در دادگاه‌های ایران تقریبا محال باشد.

زنانی که به اعدام محکوم می‌شوند، اغلب حتی حمایت والدین خود را از دست می‌دهند، چون می‌خواهند «آبروی خانواده» حفظ شود.

امینی می‌گوید: «در این شرایط برخی از زنان همیشه قربانی خشونت باقی می‌مانند.»

برخی دیگر به فکر کشتن شوهران خود می‌افتند.

او می‌گوید: «برخی از این زنان اعتراف کردند که خودشان مرتکب قتل شده‌اند یا شخصی به آنها کمک کرده است. اما تقریباً همه آنها تأکید می‌کردند که اگر راهی برای حمایت از آنها در برابر خشونتی که متحمل می‌شدند وجود داشت، مرتکب قتل نمی‌شدند.»

امینی به عنوان نمونه‌ای از نحوه برخورد دادگاه با برخی زنان، به پرونده دختر ۱۶ ساله‌ای به نام عاطفه سهاله که عده‌ای مرد به او تجاوز کرده بودند، استناد می‌کند.

به جای عدالتخواهی برای این دختر نوجوان، قضات در سال ۲۰۰۴ حکم دادند که او رابطه جنسی خارج از ازدواج داشته است.

امینی می‌گوید: «او به دلیل اعتراف به رابطه جنسی با چند مرد، در حالی که واقعا مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود، به اعدام محکوم شد.»

امینی توضیح می‌دهد که بر اساس قانون مجازات اسلامی در ایران، اگر فرد مجردی به داشتن رابطه جنسی خارج از ازدواج اعتراف کند، به ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم می‌شود. و اگر این عمل سه بار تکرار شود، برای بار چهارم ممکن است به اعدام محکوم ‌شود.»

امینی می‌گوید: «اما در مورد عاطفه، حتی این قانون غیرانسانی اجرا نشد، زیرا متوجه شدم تنها دو بار قبل از اینکه قاضی حکم اعدام او را صادر کند، حکم ۱۰۰ ضربه شلاق برای او به اجرا در آمد.»

«خود این قاضی که حاجی رضایی نام داشت برای بار چهارم، طناب را به گردن عاطفه انداخت.»

اشتیاق برای مجازات به همین جا ختم نمی‌شود. نرگس محمدی، فعال مخالف مجازات اعدام، ویدئویی را منتشر کرد که وصف حال پسر زنی محکوم به قتل شوهرش در آن ويدیو آمده است که به چارپایه زیر پای مادرش در زیر چوبه‌دار لگد می‌زند.

محمدی معتقد است که خانواده شوهر مقتول برای اعاده «آبروی خانواده» به پسر و نزدیکانش فشار زیادی وارد کردند.

امینی اظهار تاسف می‌کند که تبعیض در قانون، دادگاه‌ها و در سنت‌ها «در به بن‌بست کشاندن این زنان نقش دارد و آنها را یا جنایتکار یا قربانی می‌کند»، اما او نمی‌داند از این سیل اعدام‌ها چه برداشتی داشته باشد.

او می‌گوید: «واقعاً در طول سال‌هایی که این پرونده‌ها را زندان به زندان دنبال می‌کردم، هرگز نفهمیدم که دولت ایران از چنین مجازات وحشیانه‌ای چه سودی می‌برد.»

زندان‌های ایران اکنون مملو از زندانیان سیاسی و معتادان مواد مخدر است و او فکر می‌کند که برای کاهش فشار بر زندان‌ها، مقامات بر بستگان افراد مقتول فشار می‌آورند تا در تصمیم خود عجله کنند – عفو یا مرگ.

برومند نگران است که این موضوع منجر به فرستادن تعداد بیشتری به بالای چوبه‌دار شود.

او همچنین گمان می‌کند که مسئولان انگیزه پنهانی برای مجازات شدید دارند.

برومند می‌گوید: «اخیراً دست یک مرد را در تهران قطع کردند. زندانیان را از شهرهای دیگر می‌آورند تا دست‌هایشان را قطع کنند.»

«اینها را اعلام نمی‌کنند، بلکه به گونه‌ای انجامش می‌دهند که اخبار مربوط به مجازات در جامعه خیلی گسترده پخش شود و باعث ایجاد ترس در میان فعالان شود.»

دولت ایران به درخواست‌های بی‌بی‌سی برای اظهار نظر پاسخ نمی‌دهد، اما قوه قضاییه ایران قبلاً گفته بود که اعدام‌ها قانونی است و تعهدات بین‌المللی ایران (معاهدات امضا شده) را نقض نمی‌کند. دولت ایران بارها گزارش‌های مربوط به شکنجه و اعترافات اجباری را انکار کرده است.

سپیده رشنو پیش از پخش اعترافات اجباری در «خطر خونریزی داخلی ناشی از ضربه» قرار گرفته بود

رادیو فردا

سپیده رشنو، شهروند معترض به حجاب اجباری، در فیلمی از «اعترافات اجباری» او

بنابر گزارش‌ها، سپیده رشنو، شهروند معترض به حجاب اجباری که اعترافات اجباری او با چهره‌ای تکیده از تلویزیون حکومتی جمهوری اسلامی پخش شده، پیش از پخش تلویزیونی این «اعترافات» ضرب‌وشتم شده بود.

هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنج‌شنبه ۱۳ مرداد از قول «یک منبع مطلع» نوشت که یک ماه پیش از این، یعنی روز ۳۰ تیرماه، «سپیده رشنو همراه با تعداد زیادی مأمور، شبانه به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد تا به‌دلیل خطر خونریزی داخلی ناشی از ضربه در ناحیه شکمی از او عکسبرداری شود».

بر اساس اظهارات شاهدان عینی، خانم رشنو در زمان انتقال به بیمارستان، کاهش فشار خون داشته، بی‌رمق بوده و به دشواری حرکت می‌کرده است.

هرانا می‌نویسد که مأموران امنیتی حاضر اجازه صحبت با خانم رشنو را به دیگران نداده و حتی در زمان معاینه پزشک که جزو حریم خصوصی بیمار و پزشک است او را تنها نگذاشتند.

به گفته شاهدان، خانم رشنو همان شب مجدداً به بازداشتگاه بازگردانده شد.

سپیده رشنو، ۲۸ ساله، هنرمند، داستان‌نویس و ویراستار است که پس از اعتراض به رایحه ربیعی، زن محجبه‌ای که در اتوبوس درباره حجاب اجباری به او تذکر داد و او را تهدید کرده بود که ویدئوی او را به «سپاه» می‌دهد، روز ۲۵ خرداد بازداشت شد.

خانم رشنو که همچنان در بازداشت به سر می‌برد، تاکنون از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و از روند دادرسی برای او نیز خبری در دست نیست.

چند هفته پس از ابراز نگرانی‌های گسترده از وضعیت نامعلوم خانم رشنو و چند روز پس از به راه‌ افتادن توفان توئیتری با هشتگ «سپیده کجاست؟»، تلویزیون حکومتی ایران شامگاه هفتم مرداد او را در یک گزارش تصویری نشان داد و اعترافات اجباری او را پخش کرد.

پخش ویدئو «اعترافات اجباری» سپیده رشنو از تلویزیون جمهوری اسلامی، واکنش‌های گسترده کنشگران و کاربران شبکه‌های اجتماعی را در پی داشت و از سوی بسیاری محکوم شد.

مرداد ۱۴، ۱۴۰۱

زنان؛ عمده قربانیان «قاچاق انسان»

ایسنا

یک عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه در قاچاق انسان مهم‌ترین ابزاری که برای ارتکاب این جنایت مورد استفاده قرار می گیرد اغواگری و جذب قربانی از طریق فریب و وعده‌های کاذب است، گفت: شبکه‌های مجازی در جذب قربانی و دستیابی حداکثری به جامعه مخاطب و تبلیغ وعده‌های کاذبی که ممکن است عده ای را فریب دهد و آنها در دام قاچاق انسانی بیندازد، بسیار کمک کرده است.

به گزارش ایسنا، محمدهادی ذاکر حسینی عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در میزگرد تخصصی بررسی و تحلیل ابعاد و چالشهای ملی، منطقه ای و بین المللی قاچاق انسان، با اشاره به اینکه UNODC (دفتر مقابله با مواد و جرم سازمان ملل متحد) شعاری که امسال برای سالگرد روز قاچاق انسان انتخاب کرده با موضوع “استفاده و سوءاستفاده از فناوری” است که هم تاثیر مثبت و هم منفی در حوزه قاچاق انسان داشته است، گفت: فناوری و فضای مجازی در حوزه جرائم بین المللی کارکردی مشابهی در موضوع قاچاق انسان داشته است؛ یعنی هم به ارتکاب و توسعه ارتکاب جنایات و جرایم بین المللی کمک کرده و هم ابزاری برای مقابله با جنایات بین المللی بوده است.

وی ادامه با تاکید دوباره بر این کارکرد دوگانه افزود: به طور مثال از منظر تهدیدی که نگاه کنیم در حوزه جرائم بین المللی فضای مجازی در موضوع نسل کشی و نفرت پراکنی بسیار پر نقش بوده است؛ نمونه بارز آن در گذشته قابل رصد است که حوزه مجازی و فناوری به شدت و حدت امروز نبود اما رسانه‌ها در ارتکاب نسل کشی و جنایات بین المللی نقش داشته اند. پرونده معروف رسانه در دادگاه کیفری بین المللی «رواندا» را داریم که در آنجا یک ایستگاه رادیویی و یک روزنامه محلی نقش پررنگی در ارتکاب یک نسل کشی داشته است و این منتهی به یک پرونده کیفری می‌شود که مدیر مسئول روزنامه یا مدیر ایستگاه رادیویی خصوصی به دلیل ارتکاب جنایت تحریک به نسل کشی محاکمه می‌شوند. در آن پرونده دادرسان گفتند جنگ کلمات و رسانه مکمل جنگ با گلوله و شمشیر است.

ذاکرحسینی در ادامه با بیان اینکه در موضوع قاچاق انسان مهم‌ترین ابزار، اغواگری و جذب قربانی از طریق فریب و وعده‌های کاذب است، گفت: شبکه‌های مجازی در جذب قربانی و دستیابی حداکثری به جامعه مخاطب و تبلیغ وعده‌های کاذبی که ممکن است عده ای را فریب دهد و آنها در دام قاچاق انسانی بیندازد، بسیار کمک کرده اند؛ لذا با توجه به اینکه این روزها بحث حقوق سایبر و حقوق فضای مجازی بسیار مورد توجه است و هنوز چندان ضابطه‌مند نیست، برای عدالت‌خواهان بسیار مهم است که از مصون‌سازی فضای مجازی صحبت کنند، اما نه مصون‌سازی حاکمان از نقد؛ بلکه مصون سازی قربانیان بالقوه از جنایت. وی افزود: باید فضای مجازی ضابطه مند شود.

عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران همچنین با بیان فرصت‌های این فضا گفت: فضای مجازی در نظام عدالت کیفری این روزها مورد توجه است. اینکه گوشی‌های هوشمند و فضای مجازی به کشف جرم و تحت تعقیب قرار گرفتن جنایت کاران کمک کرده است.

ذاکر حسینی در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: در قاچاق انسان هم، فضای مجازی علاوه بر اینکه یک تهدید است، فرصت است و می‌تواند به آگاهی قربانیان کمک کند. همانطور که اشاره شد عمده ابزاری که مورد استفاده قرار می‌گیرد فریفتن و اغواگری است که می‌توان این دسیسه‌ها را برملا و قربانیان را از طریق آموزش مطلع و به پیشگیری از وقوع قاچاق انسان کمک کرد.

وی در ادامه به تعریفی از قاچاق انسان پرداخت و گفت: مهم‌ترین مرجعی که مفهوم قاچاق انسان را تعریف کرده پروتکل الحاقی به «کنوانسیون پالرمو» است که در ارتباط به قاچاق انسان به ویژه کودکان پرداخته است. با اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران نه عضو کنوانسیون است و نه پروتکل الحاقی را پذیرفته، اما سال ۸۳ قانون مبارزه با قاچاق انسان را تصویب کرده که تا حد زیادی بر گرفته از متن پروتکل است. در ماده یک که این قاچاق را تعریف می‌کند تا حد زیادی از تعریف جهانی قاچاق انسان تبعیت کرده است. در قانون اینگونه تعریف می‌کند که قاچاق انسان یعنی خارج یا وارد ساختن و ترانزیت مجاز یا غیرمجاز افراد از مرزهای کشور با اجبار و اکراه یا تهدید یا با سوءاستفاده از موقعیت یا سوءاستفاده از وضعیت فرد به قصد فحشا، برداشت اعضا و جوارح و بردگی و ازدواج.

وی با اشاره به اینکه مهمترین رکن در عنصر مادی قاچاق انسان به عنوان یک جرم بحث جابجایی است؛ جابجایی قربانی از محلی که در آن سکنی دارد به منطقه ای دیگر با یک ابزار قهری، گفت: در تعریفی که در قانون ایران شده، به عبور از مرز بین المللی یعنی قاچاق از کشور به کشوری دیگر موضوعیت بخشیده، اما در تعریف قاچاق بین المللی چنین نیست. یعنی ممکن است در درون مرزهای کشور هم قاچاق انسان قابل تحقق باشد. مهم آن جابجایی است و اینکه مقصد کجاست تفاوتی نمی‌کند.

وی خاطرنشان کرد: در بحث جرائم علیه بشریت دو رفتار مجرمانه داریم؛ اول بحث انتقال اجباری و دیگری بحث کوچاندن اجباری است. انتقال اجباری در درون مرزهای یک کشور است؛ کسانی که به صورت قانونی در منطقه ای ساکن هستند و بالاجبار او را به منطقه ای دیگر در آن کشور میکوچانند.

ذاکر حسینی با اشاره به کوچاندن اجباری نیز گفت: کوچاندن اجباری جایی است که مرز بین المللی وجود دارد؛ یعنی از کشور به کشوری دیگر کوچ شود.

ذاکر حسینی گفت: نکته ای که وجود دارد و آنچه که وجه تمیز کوچ اجباری و انتقال اجباری در قاچاق انسان است، عنصر معنوی است که وجود دارد. اگر کوچاندن به قصد بهره کشی و استثمار قربانی باشد آن را تبدیل به قاچاق انسان می‌کند. در بحث کوچاندن اجباری عمده دلیلی که وجود دارد پاک سازی قومی است. اما قاچاقچی انسان دنبال جابجایی جمعیتی نیست. قاچاقچی انسان قربانی را جابجا میکند تا او را بهره کشی بکشاند. حال اینکه موضوع استثمار چیست چند مورد وجود دارد؛ مورد اول بحث استثمار جنسی است.

به گفته وی، عمده قربانیان قاچاق انسان ، زنان هستند و در زنان مهمترین انگیزه و دلیل استثمار جنسی‌ است. دومین مورد بحث کار اجباری است که در میان مردان عمده دلیل برای استثمار بحث کار است. دلیل دیگر برای استثمار ارتکاب جرم است که این مهمترین دلیل استثمار در قاچاق کودکان است. دلیل دیگر بحث فروش اعضای بدن است و درصدی هم ناظر به بحث ازدواج اجباری هستند. یکی از ابزارهایی که به ازدواج اجباری ختم میشود، بحث قاچاق انسان است.

به گفته این عضو هیات علمی حقوق دانشگاه، در موضوع ازدواج اجباری اخیرا دیوان کیفری بین المللی ورود پیدا کرده است. قبلا در بسیاری از محاکم میخواستند ذیل عنوان به بردگی گرفتن تعریف کنند، اما دیوان عنوان کرد که ازدواج اجباری یک جرم مستقل است؛ درست است که از حیث مادی به “به بردگی گرفتن” شباهت دارد و آزادی را سلب و کرامت را نقض میکند اما چون هم زناشویی و هم مادری را تحمیل می‌کند و هم فرد کارهای خانگی را برعهده می‌گیرد و رنج ها و آسیب‌هایی که میبیند از به بردگی گرفته شدن متفاوت است، یک جرم مستقلی است. لذا ازدواج اجباری هم این روزها در کانون توجه است.

وی این را هم گفت: نکته بسیار مهم در تعریف قاچاق این است که این قاچاق قهری است، قهری در اینجا لزوما به معنی اجبار فیزیکی نیست. اتفاقا در قاچاق انسان، قاچاق‌هایی که با اجبار فیزیکی صورت میگیرد بخش بسیار اندکی را شامل می‌شود. اما عمده آن معیوب بودن رضایت از طریق فریفتن است، اما همین از منظر حقوقی قهری است.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه در قاچاق انسان چه به اجبار باشد و چه سوء استفاده از مقام و قدرت باشد و چه فریفتن باشد میتواند قاچاق انسان فراهم باشد، گفت: نظام حقوق کیفری به قاچاق انسان ورود میکند زیرا نقض حق بشر است. قاچاق انسان نقض حقوق بشر است. نظام عدالت بین‌المللی از آن حمایت کیفری و از ارتکاب و وقوع نقض‌های حقوق بشر پیشگیری می‌کند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود این را هم گفت که وقتی می‌گوییم که قاچاق انسان نقض حقوق بشر است و رها بودن از قاچاق شدن، یک حق بشری است، در پارادایم و ادبیات حقوق بشر یعنی دولت‌ها در قبال این حق متعهد هستند و سه تعهد عمده را دارند که حمایت کنند تا آن حق نقض نشود. اولین تعهد در بحث جرم انگاری است. باید دولت‌ها هنجارسازی و آن رفتار را تقبیح کنند. آن تقبیح، باید تقبیح قانونی باشد یعنی تبدیل به جرم و جرم انگاری شود و برای محاکم داخلی خودشان ایجاد صلاحیت کنند که با استناد به اصل قانونی بودن، جرم و مجازات را تحت تعقیب قرار دهند.

وی با اشاره به اینکه ما علی رغم اینکه به کنوانسیون‌های بین المللی نپیوستیم اما نسخه بومی آن را داریم، به قانون قاچاق انسان که در سال ۸۳ تصویب شده است گفت: این قانون بسیار قانون خوبی است. برخی نقاط قوت دارد، از جمله اینکه به نقش دولتی‌ها اشاره کرده و گفته متهم علاوه بر مجازات مقرر به انفصال از خدمت نیز محکوم می شود. همچنین به نقش شرکت‌ها اشاره کرده که بسیار مهم است. امروزه پیوند بین حقوق بشر و تجارت بسیار مطرح شده است. در قاچاق انسان کنشگران تجاری بسیار ایفای نقش می‌کنند ( افرادی که با ظاهرهای فریبنده افراد را جذب و بعد با اهداف استثماری قاچاق میکنند).

ذاکر حسینی در ادامه به موضوع ازدواج اجباری در قانون سال ۸۳ اشاره کرد و گفت: یک پیشرفت و دستاورد بسیار مهمی بوده است که این را پذیرفته است به طوری که علی رغم اینکه اصطلاح اجباری را نیاورده اما منظور این است که پذیرفته ممکن است قاچاق برای ازدواج هم صورت گیرد.

به اعتقاد این عضو هیات علمی دانشگاه تهران، ادامه داد: البته این قانون نقاط منفی هم دارد از جمله اینکه به کودکان به صورت خاص اشاره نکرده است درصورتی که یکی از قربانیان اصلی قاچاق انسان، کودکان هستند. همچنین در قانون به بحث صلاحیت‌های جهانی اشاره نکرده درحالی که جا داشت صلاحیت‌های جهانی را به رسمیت بشناسد تا باب همکاری های بین المللی در راستای مقابله با قاچاق انسان فراهم شود.

وی افزود: تعهد دیگر بحث پیشگیری است. در کنار بحث آموزش و آگاهی بخشی، ریشه های قاچاق انسان را باید رصد کرد. مهمترین عامل در قاچاق انسان بحث اقتصادی است. یعنی در جامعه ای که اقتصاد ضعیف و بیمار است موج های مهاجرتی ایجاد می‌شود و بستری است که افراد سوءاستفاده برای قاچاق انسان می‌کنند. طبیعتا یکی از جنبه های پیشگیری کلان این است که موضوع اقتصادی رصد شود.

به گزارش ایسنا، فاطمه اشرفی فعال حوزه پناهندگان نیز در این میزگرد که توسط انجمن «حامی» برگزار شد، بیان کرد: افغانستان یکی از طولانی‌ترین جنگ‌ها و بحران‌ها و آشوبها را پشت سر گذاشته و از همین روی به عنوان یکی از جدی‌ترین و بزرگترین کشورهای مهاجرفرست و پناهنده فرست در دنیا مطرح است و از طرفی نه فقط در ارتباط افغانستان بلکه معمولا کشورهای بحران زده یا بحران خیز جدی‌ترین آسیب‌هایشان به کشورهای همسایه وارد می‌شود و موج مهاجرت‌ها به صورت پلکانی به سایر کشورها منتقل می‌شود.

وی ادامه داد: به همین نسبت جمهوری اسلامی ایران و پاکستان جزو یکی از بزرگترین کشورهای مهاجرپذیر و پناهنده پذیر در طول بیش از چهار دهه اخیر هستند و مهاجرت افغانستانیها به عنوان مهاجرت مزمن در دنیا شناخته می‌شوند؛ مهاجرینی که در مسیرهای رفت و برگشتی هنوز جنبه‌های مهاجرتی شان شرایط مشخصی پیدا نکرده و ما در داخل ایران (باتوجه به شرایط سینوسی که افغانستان داشته) با سیاستها و وجوه مختلف عملکردی دولت‌ها روبرو بودیم.

اشرفی با بیان اینکه سیاستهای عمومی دولت‌ها برای پذیرش مهاجرین اجباری و پناهندگان و پناهنجویان معمولا نسبتی را با ظرفیت‌های داخلی و ظرفیتهای زیستی و جمعیتی پیدا می‌کند، گفت: قاعدتا میزان ارتباطی که نسبت‌های پذیرش جمعیتی کشورها به خود اختصاص می‌دهند، ارتباط مستقیمی با منابع طبیعی، اقتصادی یا حتی ظرفیت‌های خالی دارد.

اشرفی با اشاره به میزان صدور ویزا برای افغان ها طی یکسال گذشته، گفت: باتوجه به شرایط افغانستان، “ویزاهای بدون بازگشت” بوده است. از تعداد افرادی هم که آمدند، کمتر به داخل افغانستان برگشتند؛ حتی در شرایط فعلی که وضعیت نگران کننده شده و با حاکمیت جدید افغانستان، به نظر می‌رسد با گسیل جمعیتهای مختلف به کشورهای همسایه، به نوعی باید درصدد رفع موانع نژادی یا مذهبی پیش رویش بود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود، اظهار کرد: طالبان در مسیر قوت بخشیدن به سیطره و حاکمیت یک جریان قومی و مذهبی مشخص است. به هر حال همه این شرایط در وضعیتی است که با در نظر گرفتن تمام محدودیتها، خود عواملی است که به طور خواسته یا ناخواسته روی سیاستهای مهاجرتی و سیاستهای پناهنده پذیری دولتها اثرگذار بوده است.

هشدار یک موسسه حقوق‌بشری نسبت به وضعیت زنان باردار و کودکان در زندان‌های ایران

VOAPNN

کودکان در زندان‌های ایران (آرشیو)

با گذشت ۴۰ روز از زایمان سعدا خدیرزاده در بیمارستان و انتقالش به زندان ارومیه، موسسه کودکان زندانیان با اشاره به وضعیت او، با هشدار نسبت به این که سلامت زنان حامله، مادران شیرده، و کودکانشان در زندان‌های ایران در معرض «خطر جدی» قرار دارد، خواستار «اقدام فوری» در این زمینه شد.

موسسه بین‌المللی کودکان زندانیان (کویپی) روز سه‌شنبه ۱۱ مرداد با انتشار بیانیه‌ای ضمن تأکید بر «غیربهداشتی و ناامن» بودن بند زنان زندان ارومیه برای تمام زندانیان، به خصوص برای افراد آسیب‌پذیر، شامل زنان حامله و کودکان، تأکید کرد: «در این زندان حداقل ۱۰ زن حامله و ۶ کودک بین ۱ تا ۲ سال نگهداری می‌شوند.»

حامد فرمند در گفت‌وگو با بخش فارسی صدای آمریکا ابراز امیدواری کرد که حساسیت عمومی نسبت به اخبار این گروه آسیب‌پذیر به‌ویژه در میان فعالان مدنی و رسانه‌ها افزایش یابد.

او با استناد به تحقیقات موسسه کودکان زندانیان، تأکید کرد که در زندان‌های سراسر ایران سلامت و جان کودکان و مادرانشان به خطر می‌افتد و از مجموعه‌ای از حقوقشان از جمله غذای مناسب محروم می‌مانند و فضای غیربهداشتی زندان برای آنها نامناسب است و آموزش‌های لازم را در اختیار ندارند.

سعدا خدیرزاده، ۳۲ ساله و اهل پیرانشهر، ۲۲ مهر ۱۴۰۰ بازداشت شد. او روز ۱۷ آبان، پس از ۲۵ روز بازجویی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات، به بند زنان زندان ارومیه منتشل شد.

او که تقریبا تمام دوران بارداری‌اش را در زندان به سر برده بود، دو هفته پس از زمان تعیین‌شده برای زایمان به بیمارستان برده شد. سعدا خدیرزاده پس از به دنیا آوردن فرزندش در ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، همان روز به همراه نوزادش به زندان بازگردانده شد.

به گزارش وب‌سایت هنگاو، خانم خدیرزاده تا یک ماه پس از عمل سزارین همچنان «خونریزی» داشت و دخترش در ۴۰ روزگی به «حساسیت ناشناخته و اسهال» مبتلا شده است.

موسسه بین‌المللی کودکان زندانیان، «جلوگیری از دسترسی به بیمارستان برای وضع حمل» را یک «رفتار تکرارشونده» در بند زنان زندان ارومیه توصیف کرده و با استناد به اظهارات یک زندانی پیشین افزوده است: «در زمستان ۱۳۹۸ یک زن حامله برای مراجعه به پزشک به زندانبانان التماس می‌کرده است. درخواست او از طرف مقامات زندان نادیده گرفته شد و در نهایت در حالی که او با درد شدید همراه با همبندی‌هایش در حال رفتن به بهداری زندان بود، تا پزشکی که تخصصی در زمینه پزشکی زنان و وضع حمل نداشت، به وضع او رسیدگی کند، در راهروی بند زندان و با کمک یکی از زندانیان وضع حمل کرد.»

این موسسه بر اساس تحقیقاتش «شرایط تمام زندان‌ها» را به‌ویژه «برای زنان حامله و کودکان خردسال، غیربهداشتی و نامناسب» دانسته است.

آمار دقیقی از زنان باردار و مادرانی که به همراه کودکانشان در زندان های ایران به سر می‌برند موجود نیست، اما بنا بر تحقیقات این موسسه، «بیشتر از ۳۰ زن حامله و مادر همراه با کودکان نوزاد و خردسال» در زندان قرچک ورامین، دست‌کم «۱۰ کودک در بند زنان زندان وکیل‌آباد مشهد»، «دو کودک و سه زن حامله که یکی از آنان نوجوان است» در زندان عادل‌آباد شیراز، و «سه زن حامله و یک مادر و کودک» در زندان آمل نگهداری می‌شوند.

بر اساس آیین‌نامه سازمان زندان‌ها در ایران کودکان می‌توانند تا سن دو سالگی با مادران خود در زندان بمانند، اما بر اساس گزارش انجمن دفاع از حقوق زندانیان، گاهی کودکان تا شش سالگی هم در زندان زندگی می‌کنند.

غیبت فوتسال قهرمانی زنان آسیا در تقویم AFC/ بلاتکلیفی ادامه دارد

مهر

غیبت فوتسال قهرمانی زنان آسیا در تقویم AFC/ بلاتکلیفی ادامه دارد

کنفدراسیون فوتبال آسیا در حالی تقویم رقابت‌های مختلف خود را تا سال ۲۰۲۶ اعلام کرد که برنامه مسابقات فوتسال زنان و همچنین رقابت‌های فوتسال جوانان آسیا در این تقویم دیده نمی‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، کنفدراسیون فوتبال آسیا روز گذشته تقویم رقابت های مختلف این قاره را تا سال ۲۰۲۶ اعلام کرد. در این تقویم برنامه مسابقات فوتبال ساحلی، جام ملت های فوتسال آسیا در سال های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۶ و همچنین جام باشگاه های فوتسال آسیا از سال ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۶ پیش بینی شده است.

نکته سئوال برانگیز، نامشخص بودن برنامه مسابقات فوتسال زنان قهرمانی آسیا و همچنین رقابت های فوتسال زیر ۲۰ سال این قاره است.

جام ملت های فوتسال زنان آسیا آخرین بار در سال ۲۰۱۸ برگزار شد و بعد از آن به دلیل شیوع ویروس کرونا، AFC از برگزاری آن خودداری کرد.

آخرین دوره فوتسال زیر ۲۰ سال قهرمانی آسیا هم در سال ۲۰۱۹ برگزار شد که این رقابت ها هم به دلیل مشابه، دیگر تکرار نشد.

غیبت این دو رویداد مهم در تقویم کنفدراسیون فوتبال آسیا کمی سئوال برانگیز است. اگر AFC این رقابت ها را به صورت کامل نادیده نگرفته باشد، می توان احتمال داد فوتسال زنان قهرمانی آسیا و رقابت های زیر ۲۰ سال در یک تقویم جداگانه پیش بینی و اعلام بشود.

کنفدراسیون آسیا تاکنون هیچ خبر رسمی در این خصوص منتشر نکرده است و مشخص نیست بلاتکلیفی تیم های ملی بانوان و جوانان تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...