جستجوی این وبلاگ

تیر ۲۴، ۱۴۰۱

بازداشت سه شهروند زن به دلیل رقص و پایکوبی در کرمانشاه

خبرگزاری هرانا

رییس پلیس امنیت عمومی استان کرمانشاه، از بازداشت سه شهروند زن به دلیل رقص و پایکوبی بالای یکی از پل‌های هوایی این شهر خبر داد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از خبر آنلاین، سه شهروند زن در کرمانشاه بازداشت شدند.

رییس پلیس امنیت عمومی استان کرمانشاه در این رابطه مدعی شد: “پس از انتشار کلیپی در شبکه‌های اجتماعی که سه خانم روی یکی از پل‌های عابرپیاده شهر کرمانشاه اقدام به رقص کرده بودند، رسیدگی به موضوع در دستور کار قرار گرفت و تیمی از ماموران پلیس امنیت عمومی اقدامات همه جانبه‌ای برای شناسایی عاملان رقص آغاز کردند. ماموران پلیس امنیت عمومی موفق به شناسایی هر سه عامل رقص شده و پس از هماهنگی با مقام قضائی این افراد دستگیر شدند”.

رییس پلیس امنیت عمومی استان کرمانشاه عنوان کرد: هر سه شهروند جهت صدور احکام به دستگاه قضایی معرفی شدند.

ملیکا قراگوزلو توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد

خبرگزاری هرانا

شامگاه چهارشنبه ۲۲ تیرماه، ملیکا قراگوزلو، دانشجوی روزنامه‌نگاری دانشگاه علامه طباطبایی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شامگاه چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۱، ملیکا قراگوزلو، دانشجوی روزنامه‌نگاری دانشگاه علامه طباطبایی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

خانم قراگوزلو به تازگی در ویدئویی با از سر برداشتن حجاب، به قانون حجاب اجباری اعتراض کرده بود.
تاکنون از اتهامات مطروحه، نهاد بازداشت کننده و محل نگهداری این شهروند اطلاعی در دست نیست.

ملیکا قراگوزلو پیشتر نیز در جریان اعتراضات سراسری آبان ۹۸، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و مدتی بعد با تودیع قرار وثیقه ۶۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شده بود.

وی اواخر سال ۹۸، توسط دادگاه انقلاب تهران به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد. این شهروند آبان‌ماه ۱۳۹۹، شامل بخشنامه عفو رئیس قوه قضاییه قرار گرفته و از زندان آزاد شده بود.

محاکمه مردی که همسرش را به دلیل سرد بودن چای به قتل رساند

خبرگزاری هرانا

مردی که همسرش را یکسال قبل به دلیل سرد بودن چای به آتش کشیده و به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از همشهری آنلاین، مردی که بلافاصله بعد از کشتن همسرش پشیمان شده بود، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. پرونده مقتول نیز یکسال قبل تشکیل شده و پس از بازجویی بر اثر شدت سوختگی جان خود را از دست داد.

بر اساس این گزارش، هویت متهم به قتل محمود عنوان شده است، وی که ابتدا مدعی بود همسرش خودسوزی کرده است، در بازجویی‌های تکمیلی به قتل همسرش به دلیل سرد بودن چای اعتراف کرده و گفت:”من و همسرم لیدا از سالهای قبل درگیر بودیم و با هم اختلاف داشتیم. روی او بنزین ریختم. البته قصدم کشن او نبود.” پس از گفته های متهم و با شکایت اولیای دم، علیه او پرونده قضایی تشکیل و با صدور کیفرخواست برای محاکمه به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران معرفی شد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده مادر مقتول خواستار صدور حکم اعدام شد و همچنین فرزند مقتول با مخالف بودن اعدام پدرش گفت: “راضی نیستم او بدون مجازات بماند اما اعدام هم نمیخواهم.”

بدون تکمیل دوره درمان، فریبا اسدی به زندان قرچک ورامین بازگردانده شد

خبرگزاری هرانا

فریبا اسدی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین چهارشنبه شب ۲۲ تیرماه، در پی وخامت حال جسمانی به بیمارستان خارج از زندان اعزام شده و سحرگاه امروز بدون تکمیل دوره درمان به زندان بازگردانده شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، چهارشنبه شب ۲۲ تیر ۱۴۰۱، فریبا اسدی، زندانی سیاسی به بیمارستان ستاری قرچک منتقل شد.

یک منبع مطلع با بیان اینکه اعزام خانم اسدی به بیمارستان در پی وخامت حال عمومی وی صورت گرفته است، گفت: “خانم اسدی که ۱۲ شب به بیمارستان اعزام شده بود، بدون تکمیل روند درمان و رسیدگی پزشکی مناسب، ساعت ۷ صبح به زندان بازگردانده شد. او هم اکنون با حال عمومی نامناسب در زندان بسر میبرد.”
فریبا اسدی، در روز جمعه ۱۳ خردادماه ۱۴۰۱، نیز از رسیدگی مناسب پزشک محروم مانده بود. پیشتر یک منبع مطلع از شرایط این زندانی به هرانا گفته بود: «فریبا در وضعیت جسمانی بسیار نامناسبی است و از مشکلات قلبی، بیماری کلیوی و روماتیسم به شدت رنج میبرد. علیرغم تشخیص بهداری زندان مبنی بر لزوم در اعزام وی به بیمارستان، هر روز به عناوینی از اعزام او جلوگیری می‌شود. همچنین بهداری زندان به بهانه نداشتن بودجه، تنها به تزریق مسکن برای این زندانی که نیاز به داروهای درمانی تخصصی دارد، بسنده می‌کند.»

در تاریخ ۱۱ اردیبهشت‌ ماه امسال، هرانا طی گزارشی از ممانعت مسئولین زندان از اعزام فریبا اسدی به بیمارستان خبر داد. این ممانعت به دلیل مخالفت وی با انتقال با دستبند صورت گرفته بود.

فریبا اسدی، مهران دلفان آذری، میثم غلامی و مسعود وظیفه در بهمن ماه سال ۹۹ از بابت اتهامات تبلیغ علیه نظام و عضویت در گروه های مخالف نظام توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

مهران دلفان آذری، میثم غلامی و فریبا اسدی مورخ ۱۰ مهرماه ۱۴۰۰ توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار هر یک از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری و مسعود وظیفه از بابت اتهام معاونت در تبلیغ علیه نظام به ۶ ماه حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم شدند.

از میان آنها فریبا اسدی مدتی پس از بازداشت با تودیع قرار وثیقه آزاد شد. مهران دلفان آذری، میثم غلامی و مسعود وظیفه نیز با پایان مراحل دادرسی به زندان تهران بزرگ منتقل شدند. مسعود وظیفه و میثم غلامی پیشتر از زندان تهران بزرگ آزاد شدند. مهران دلفان آذری نیز اواخر اسفندماه سال گذشته از زندان تهران بزرگ آزاد شد.

فریبا اسدی در تاریخ ۱۳ دی ۱۴۰۰، در منزل شخصی خود واقع در تهران بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۰ طی ابلاغیه‌ای جهت اجرای حکم حبس به شعبه دوم اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب شهر قدس احضار شده بود

سکته مغزی مادر و پدر سهیل عربی براثر فشارهای روزافزون وزارت اطلاعات

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام

سکته مغزی مادر و پدر سهیل عربی براثر فشارهای روزافزون وزارت اطلاعات

سهیل عربی زندانی سیاسی سابق و در تبعید از سکته مغزی پدر و مادرش براثر فشارهای روزافزون وزارت اطلاعات خبر داد.
کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، ۲۳ تیر ۱۴۰۱ ، زندانی سیاسی سهیل عربی که هم اکنون در تبعید بسر می برد، از سکته مغزی مادر و پدرش در نتیجه فشارهای روزافزون وزارت اطلاعات خبر داد.

سهیل عربی در متنی که در صفحه شخصی خودش منتشر کرد گفت که برغم سکته مغزی مادرش فرنگیس مظلوم، وزارت اطلاعات از گذاشتن فشار بر او منصرف نشده و وی را جهت اجرای حکم به زندان فراخوانده است. این درحالیست که عوامل زندان از پذیرش او بخاطر شدت بیماریها سرباز می‌زنند ولی وزارت اطلاعات بر اجرای حکم اصرار دارد.

خانم فرنگیس مظلوم مادر سهیل عربی پیشتر در مهر ۹۹ به یک سال و نیم حبس محکوم شده بود. وی پیشتر نیز در تیر ۱۳۹۸، توسط ماموران وزارت اطلاعات در منزل خواهرش بازداشت و به سلول انفرادی بند امنیتی ۲۰۹ در زندان اوین منتقل گردید. وی در تاریخ ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۸، پس از اتمام مراحل بازجوئی بطور موقت تا اتمام مراحل دادرسی با تودیع قرار وثیقه ای به مبلغ ۲۵۰ میلیون تومان آزاد شد.

خانم فرنگیس مظلوم ۵۵ ساله می باشد وی از بیماری شدید قلبی، پادرد شدید_ نیاز به جراحی مفصل های هر دو ران پا و مشکلات بینایی رنج می برد.

اکنون وزارت اطلاعات با فشار بر این مادر بیمار، میخواهد وی را به زندان انداخته و به این ترتیب فشار را بر او و فرزندش سهیل عربی افزایش دهد. وزارت اطلاعات صراحتا به فرنگیس مظلوم گفته است چون پسر شما به فعالیتهایش ادامه میدهد ما مجبوریم حکم شما را اجرا کنیم. این درحالیست که طبق قانون همین نظام هرکس مسئولیت اعمال خود را بر دوش دارد و اتهام فرزند به پای پدر و مادر نوشته نمی شود.

سهیل عربی در مقاله ای تحت عنوان «از تو کمترم اگر کم بیارم» از فشارهایی که بر خانواده وی و خودش رفته است نوشته است:

نسخه ای از این مقاله را در زیر می خوانید:
از تو کمترم اگر کم بیارم!‍
دوشنبه پدرم سکته مغزی کرد، سه شنبه مادرم ! هر دو سابقه سکته قلبی هم دارند؛

پدرم متولد ۱۵ مهر ۱۳۴۱، یعنی هنوز شصت سالش نشده و مادرم هم ۵۵ سالشه، در سن ۴۸ سالگی وقتی خبر تایید حکم اعدام مرا شنید، برای اولین بار سکته کرد و این بار هم از بس وزارت اطلاعات و پزشکی قانونی آزارش دادند، برای دومین بار سکته کرد.

از پارسال تا حالا چهار بار به زندان احضار شده و هر بار هم با پای خودش رفته که هر بار بازی درآوردند، عوامل زندان میگویند که نمی توانیم او را در زندان نگه داریم (به دلیل بیماری های قلبی و پادرد شدید_ نیاز به جراحی مفصل های هر دو ران پا و مشکلات بینایی)
اما وزارت اطلاعات اصرار دارد هر طور شده باید مجازاتش را تحمل کند، هر بار پاسکاری به پزشکی قانونی و دوباره به زندان…

بازجوی وزارت اطلاعات به مادرم گفته، پسر شما همچنان به جرائم قبلی اش (فعالیت تبلیغی علیه نظام و تشویش اذهان عمومی) ادامه می دهد و ما هم مجبوریم حکم شما را اجرا کنیم.

سال ۹۸ که مادرم در سلول انفرادی بند ۲۰۹ بود، من در بند ۸ زندان اوین بودم، نگران مادرم شدم، اعتصاب غذا کردم، سه روز نه آب و نه خوراک، تا با ملاقاتم با مادر موافقت شد، مرا با چشم بند تا جلوی سلول مادرم بردند، جلوی سلول چشم بندم را برداشتند و بازجو گفت:
ببین! مادرت توی سلول انفرادی است، حکم بازداشت خواهرت و پدرت را هم دارم، همسرت را هم که در این راه از دست دادی…

چی باعث میشه باز ادامه بدی؟ چی باعث میشه نشکنی؟ کجا قراره بشکنی؟ (با خشم می پرسید)
و با خونسردی پاسخ دادم: واقع بینی!

من واقعیت را می بینم که از شکنجه های شما نمی ترسم ، ما جز زنجیرهایمان، جز گرفتاری هایی که شما برایمان درست کرده اید، جز یک زندگی سراسر بحران و غرق در فقر و مصیبت هیچ برای از دست دادن نداریم، پس می جنگیم ، حتی اگر به سقف آرزوهایمان که رهایی از ستمگری و تجربه ی زیست طبیعی است هم نرسیم ، دست‌کم خیالمان راحت است که تلاشمان را برای آزاده زیستن انجام داده ایم.

من خواسته عجیب و زیادی ندارم، خواسته شما عجیب و زیاد است که توقع دارید در برابر این همه ظلم و فساد سکوت کنم…

بازجو با شنیدن دفاعیات من ،طبق معمول تقصیر را به گردن دولت انداخت و گفت ، این رای مردم است، این دموکراسی است، مردم انتخاب بدی داشتند و حالا باید تاوان اشتباهاتشان را بدهند، اقتصاد که دست حضرت آقا نیست، رئیس جمهور منتخب مردم ( روحانی) خراب کاری کرده…

اگر همه چیز دست رهبری بود، ایران گلستان می شد!
خیلی تلاش کردم که به او بفهمانم اینکه، شورای نگهبان مردم را وادار می کند از بین چند گزینه منتخب یکی را انتخاب کنند و شخص منتخب هم اختیارات چندانی برای ایجاد دگرگونی های بنیادین ندارد و فقط یک مجری دستورات دول پنهان است، ربطی به دموکراسی ندارد،از جمهوری فقط اسمش را دارد…

اما در برابر فهمیدن حقایق مقاومت می کرد، حتی به او یادآوری کردم که اصلا در انتخابات شرکت نکردم و به هیچ حزب و گروهی وصل نیستم که تلافی رئیس جمهور شدن روحانی را سر من در می آورید، از دید من با تعویض روحانی و رئیسی بهبودی در زندگی مردم ایجاد نمی شود، چون سیستم فاسد و نا کار آمد است…

گفت به خاطر همین طرز فکرت مادرت و خانوادت را به دردسر انداختی ، گفتم اگر طرز فکر من اشتباه بود، شما دست‌کم به قوانین خودتان احترام می گذاشتید، بازداشت و محکومیت مادر من به دلیل انتقادهای من، بر خلاف اصل شخصی بودن مجازات است، برخلاف قوانین خودتان…

گفت مادرت با رسانه های بیگانه مصاحبه کرده و این یعنی جرم امنیتی! گفتم مگر راه دیگری پیش رویش گذاشته بودید؟

بازداشت من از روز اول غیر قانونی بوده، حین بازداشت بارها مورد ظلم مضاعف بازجو ها قرار گرفتم، اقسام شکنجه ها بر ما وارد شده و ما هم هر بار شکایت کردیم و رسیدگی نشده، ما هم اطلاع رسانی کردیم بلکه کسی به فریاد امثال ما برسد، اینجا به جای مجرمین اصلی، ما که به اختلاس، دزدی ، ویرانگری ها و فساد اعتراض می کنیم را محکوم و مجازات می کنند…

حرفم را قطع کرد و گفت : چرا از ایران نمی روی؟
با این طرز فکر اینجا اذیت میشی!
گفتم طرز فکر من مگه مجرمانه است؟
بعدش ، من برم یک کشور دیگه، بگم: ببخشید لطفا به من پناهندگی بدید، چون عرضه نداشتم خونه خودمُ آباد کنم؟

از نظر من شبیه اینه که آدم در خونه همسایه بزنه، بگه پدر و مادرم به من غذا نمیدن، تو رو خدا شما به من غذا بدید!

من دنبال یک زندگی طبیعی و سالم هستم، اونا که حق مردم می خورن باید مجازات شوند، نه من.

***

آن بازجو، از معدود بازجوهایی بود که دست‌کم حرفم را شنید، چند روز بعد مادرم به قید وثیقه آزاد شد ، اما پس از آن هر بار مقاله انتقادی یا گزارشی از اوضاع زندان نوشتم، تهدیدم کردند که پرونده مادرت هنوز باز هست!

من هم هر بار گفتم : اولا که انتقاد جرم نیست ، دوما اگر من مجرم هستم چرا مادرم باید مجازات شود؟
اینها همین‌ها هستند که پول می گیرند ، لعنت بر یزید را فریاد کنند، در حالی که حتی یزید هم با خواهر امام شیعیان چنین رفتاری نکرد …

آنها گمان می کنند که با آزار خانواده ام می توانند مرا از حق طلبی منصرف کنند، اما نمی دانند که تمام افراد جامعه خانواده من هستند، و اگر فریاد می زنم ، برای نجات همه جامعه، حتی فرزندان خود همین شکنجه گران است، این جامعه بیمار است و نیاز به آسیب شناسی دارد، مجازات( شکنجه ) فقط تلاش برای پاک کردن صورت مسئله است!

من با شکنجه متوقف نمی شوم، پاسخ انتقاد شکنجه نیست! باید به داد مردم رسید!

تیر ۲۳، ۱۴۰۱

دستور اژه‌ای به دستگاه‌های اطلاعاتی در مورد حجاب

صدای مردم

رئیس قوه‌قضائیه در چهارچوب سیاست اعمال فشار و ایجاد جو ارعاب در جامعه، بر نقش نهادهای امنیتی برای شناسایی و بازداشت فعالان اجتماعی و مخالفان حجاب اجباری تاکید نمود.

سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی و ” کشف جریانات سازمان‌یافته‌” مخالف حجاب اجباری!

دنیای اقتصاد: محسنی‌اژه‌ای، رئیس قوه‌قضائیه طی سخنانی در نشست شورای عالی قوه‌قضائیه گفت: در مقوله حجاب و عفاف، همه بخش‌ها و مسوولان ذی‌ربط اعم از دادستان، قاضی و ضابطین باید در چارچوب قانون گام بردارند؛ باید توجه داشت که در این زمینه نمی‌خواهیم کار هیجانی و زودگذر انجام دهیم…شناسایی و کشف عوامل و دست‌های پشت‌پرده ترویج بی‌عفتی و بی‌حیایی در جامعه، مقوله مهمی است که نیاز به کار اطلاعاتی دارد. دادستان‌ها، ضابطین و سیستم اطلاعاتی در برابر افراد متجاهر به گناه و جرم در انظار عمومی اقدامات قانونی لازم را ترتیب دهند و همچنین نسبت به امر مهم کشف جریانات سازمان‌یافته‌ که از جانب سرویس‌های بیگانه در جهت ترویج بی‌عفتی در جامعه ما هدایت می‌شوند، کوشا باشند و مجدانه عمل کنند.

قربانی شدن یک مادر و دختر اهل ارومیه در اثر انفجار مین

هه‌نگاو

غروب روز سه‌شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۱ (۱۲ جولای ۲۰۲۲)، در اثر انفجار یک قبضه مین در منزل یکی از ساکنین روستای کوران از توابع ارومیه یک مادر با هویت مریم (فامیلی نامشخص) و دخترش با هویت روناهی خدایی ٧ ساله به شدت مجروح شدند.

منابع هه‌نگاو گزارش داده‌اند که وضعیت جسمانی مریم وخیم گزارش شده و این مادر و فرزند جهت مداوا به مراکز درمانی منتقل شده‌اند.

یک منبع مطلع اعلام کرده است که مین منفجر شده توسط یکی از فرزندان خانواده در طبعیت پیدا شده و سپس مین را به همراه خود به منزل برده است که در منزل منفجر شده است.

گفتنیست که انفجار این مین خسارات مادی زیادی نیز به منزل این خانواده وارد آورده است.

بوکان؛ سولماز حسن‌زاده از خانواده‌های دادخواه به یک سال حبس محکوم شد

 سولماز حسن‌زاده، خواهر محمد حسنزاده از جانباختگان خیزش ژن ژیان ئازادی/ زن زندگی آزادی، توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو بوکان به اتهام «تبلیغ ...