ایران وایر
بهتازگی دو فایل صوتی از زندان «قرچک» به «ایرانوایر» رسیده است که در آن شماری از زندانیان از شرایط بسیار ناسالم زندگی در این زندان میگویند؛ جایی که ابتدا گورستان بود و بعد گاوداری شد و حالا زندان زنان.
این اولین بار نیست که زندانیان از وضعیت بغرنج «ندامتگاه شهرری» یا زندان قرچک در جنوبشرق تهران که تنها زندان زنانه ایران است، حرف میزنند. این زندان پیش از این هم خبرساز شده بود.
سه هفته پیش، «غلامحسین محسنی اژهای»، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی از این زندان بازدید کرد تا آنطور که رسانههای ایران نوشتند، به صورت میدانی و آسیبشناسانه به مشکلات آن زندان بپردازد. با این حال، اوایل همین هفته گزارشهایی مبنی بر بالا زدن فاضلاب این زندان در تمام بندها و پوشیده شدن کف سالنها از فاضلاب منتشر شد.
همزمان، «نرگس محمدی» و «عالیه مطلبزاده»، دو زندانی سیاسی تبعید شده به این زندان با پرداختن به وضعیف اسفبار زنان محبوس، آن را «شکنجهگاه زنان زندانی»، توصیف کردند.
این در حالی بود که پیش از آن، یک زندانی جرایم خشن که اصلا نرگس و عالیه او را ندیده بودند، خود آنها را تهدید به قتل کرده و دستکم دو بار دعوای ساختگی به راه انداخته بود.
***
در زندان قرچک چه میگذرد؟
زندان قرچک در سالهای گذشته بارها بابت شرایط سخت زندانیان ورد زبانها شده است اما هربار اطلاعاتی از این زندان به بیرون درز میکند که همه را غافلگیر میکند. «ایرانوایر» به دو فایل صوتی از زندان قرچک دست یافته است که در آن زندانیان از کمبود شدید دارو، گرسنگی همیشگی در اثر کمبود غذا، وفور مواد مخدر و قرصهای اعصاب و روان و عدم دسترسی به آب آشامیدنی و هوای قابل نفس کشیدن در این زندان خبر میدهند.
در فایلهای صوتی که به «ایرانوایر» رسیدهاند، زندانیان میگویند در حالی که حتی کرم «زینک» و پمادهای سوختگی برای زندانیانی که در آشپزخانه و بخش آبجوش کار میکنند نیست، قرصهای اعصاب و روان بهوفور توسط روانپزشک زندان تجویز میشود.
همچنین در این فایلها به کمبود شدید سرم در این زندان، عدم دسترسی به موقع به پزشک، بیمارستان و آزمایشگاه، حتی برای بیمارانی که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکنند، اشاره شده است.
فرد مطلعی که نخواسته است نام و صدای او منتشر شود، در یکی از این فایلهای صوتی میگوید: «وضعیت بهداشت بهداریها افتضاح است. زندانی را روی همان تختی آمپول میزنند که پیش از او، زندانی دیگری که خودزنی کرده بوده را بخیه زدهاند و خون او همهجای تخت پاشیده است.»
او همچنین از تغذیه نامناسب زندانیان و عدم دسترسی آنها به میوه حتی در ازای پرداخت پول به مقدار سه برابر قیمت بازار نیز پرداخته و میگوید: «ماهی یک بار میوه به زندان میآید و آن هم ۹۰ درصد میوهها را اجازه ورود نمیدهند. خیار، موز و هویج در زندان قابل یافتن نیستند.»
این زندانی درباره آب آشامیدنی زندان قرچک میگوید: «آب زندان شور است و آبی که برای آشامیدن هست هم یا معمولا گلآلود است یا اصلا آب نیست.»
او توضیح میدهد: «کسانی که بتوانند، بطری آب معدنی میخرند که آن هم هر بطری چهار هزار تومان است. زندانیان باردار و مادران و کودکانی که در بند مادران نگهداری میشوند، غذای مقوی و کافی نمیخورند و آب آشامیدنی سالم در اختیار آنها نیست.»
این فرد مطلع با تاکید بر این که زندانیان زندان قرچک همیشه گرسنه هستند چون غذا بهاندازه کافی به آنها داده نمیشود، میگوید: «برای بعضی بندها که آمارشان بیشتر از ۱۲۰ نفر است، به اندازه ۸۰ نفر غذا میدهند و آن هم از مواد بیکیفیت. از گوشت خبری نیست تا وقتی که بازرسی از سازمان زندانها بیاید. صغرا خدادادی، رییس زندان قرچک به بهانه کرونا، ورود غذا توسط خیرین را هم ممنوع کرده است و حتی اجازه نمیدهد غذا از سوی خیرین برای زندانیانی که بیشتر از ۱۰ سال حسرت بعضی غذاها و میوهها به دلشان مانده است، به دست زندانیان برسد.»
این زندانی درباره رفتار زندانبانها، بهویژه فردی به نام «امیری» که رییس اندرزگاه است، میگوید: «بعضی زندانبانها با زندانیان با تحقیر رفتار میکنند؛ به ویژه با زندانیان بند هفت که جرایم فساد و فحشا هم در بین آنها هستند. خانم امیری، رییس اندرزگاه آن قدر به خواستههای ساده و پیش پا افتاده زندانیان توجه نمیکند که زندانی از گردن و صورت و دست خودزنی میکند و وقتی زندانی غرق در خون است، امیری با خنده نظاره میکند. او زندانیان را تحریک به درگیری با هم میکند.»
این زندانی محبوس در زندان قرچک همچنین از وجود رتیلهای سمی، سمندر، انواع حشرات موذی، موش و خفاش در بندهای مختلف این زندان خبر میدهد و میگوید: «ما نمیتوانیم در حیاط زندان تردد کنیم یا با تلفنها که در هوای گرم و سرد کویر در حیاط قرار گرفتهاند، تماس بگیریم چون بین خارهای درون حیاط، رتیلهای سمی هست. مسوولان زندان این را میدانند و دستور نمیدهند که خارها را بکنند.»
به گفته این زندانی، تعدادی از زندانیان برای این که در بندهای قابل تحملتر مثل بند مشاوره یک و دو و بند هشت که محل نگهداری زندانیان سیاسی است، بتوانند زندگی کنند، بهعنوان «رایباز»، در بخشهای مختلف زندان بیگاری میکشند و اگر مریض شوند یا اعتراض کنند، فورا به بندهای عمومی که غیرقابل زیست هستند، منتقل میشوند. قرچک زندان نیست، تبعیدگاه و قتلگاه است؛ شکنجهگاه است؛ آخر دنیا است.»
چرا زندان قرچک شکنجهگاه است؟
در هفته اخیر، اخبار تکان دهندهای از وضعیت بهداشت، تغذیه و سلامت زندانیان زن در تنها زندان زنانه ایران منتشر شده است. نرگس محمدی و عالیه مطلبزاده، دو زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک از جمله افرادی بودهاند که به وضعیت این زندان اعتراض کردهاند. آنها در نامهای، این زندان را به شکنجهگاه زنان زندانی تشبیه کرده و با اشاره به بازدید محسنی اژهای، رییس قوه قضاییه و شماری از مسوولان سازمان زندانها از زندان قرچک نوشته بودند: «از ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی تا ریاست سازمان زندانهای کشور و بسیار مقامات ریز و درشت از زندان زنان قرچک بازدید داشتهاند و همه از رعایت حقوق انسانی زندانیان و رافت اسلامی داده سخن کردهاند اما متاسفانه وضعیت زندانیان و زندان هرگز بهتر که نشده بلکه بسیار بدتر هم شده است.»
آنها همچنین در نامه خود به محرومیت سیستماتیک و فرسایشی زنان زندانی در زندان قرچک از سه عنصر حیاتی آب، هوا و غذای سالم و بیتوجهی مسوولان زندان، سازمان زندانهای کشور و مقامات قضایی اعتراض کرده و از خطرات جدی که جان و روان زندانیان تنها زندان زنانه ایران را هدف قرار دادهاند، پرده برداشته بودند.
«صدرا عبداللهی»، نویسنده و کارگردان سینما و همسر «عالیه مطلبزاده»، عکاس دربند در زندان قرچک نیز با اشاره به شنیدههای خود از همسرش، بر این موضوع صحه میگذارد و میگوید: «زندانیان با خانوادههایشان صحبت میکنند و شرایط زندان را با افراد خانواده در میان میگذراند. استنباط من از صحبتهای همسرم و خانم محمدی این است که زندان قرچک چون تنها زندان ویژه زنان با جرایم عمومی، خصوصا از اقشار فرودست جامعه ایران است و چون اساسا برای زندان طراحی نشده است، زیرساختهای استاندارد برای زندان را ندارد.»
او توضیح میدهد: «این زندان در وسط کویر ساخته شده است که نه هوای خوبی دارد و نه آب مناسبی. این که در زندانی که قبلا گورستان بوده است و بعدا گاوداری و طبیعتا امکانات و زیرساختهای آن برای گاوداری تهیه شدهاند، نه برای زنان زندانی که از فرودستترین اقشار و طبقات جامعه ایران هستند، نشان میدهند که شرایط زندان قرچک بههیچوجه انسانی نیست. همان سولههای گاوداری با تغییراتی تبدیل به ساختمانها محل نگهداری انسانها شدهاند. مشخص است که فاضلاب آن برای گاوداری طراحی شده است، نه برای انسان. تهویه هوا و بسیاری از دیگر شرایط برای زیست انسان نیستند. زیست انسان ممکن است در زندان اتفاق بیفتد ولی هیچچیز این زندان به زندان نمیرود. جغرافیا خشن است و زیرساختها بهگونهای هستند که احساس میکنیم زندانی باید فقط آن جا عذاب بکشد.»
این نویسنده سینما و تلویزیون در ادامه نیز به عدم ارایه خدمات بهداشتی، تغذیهای و درمانی در زندان قرچک اشاره میکند و میگوید: «زندان قرچک تنها زندان فقط زنانه در ایران است که حدود هزار زندانی از فرودستترین طبقات ایران را در آن نگهداری میکنند. خدمات بهداشتی و پزشکی بسیار ناچیز است و از نظر تغذیهای، بسیاری از زندانیان مواد مغذی لازم برای سلامت خود را دریافت نمیکنند.»
به باور صدرا عبداللهی، علاوه بر نبود عناصر ضروری مانند آب و هوای سالم در زندان قرچک، با در نظر گرفتن رفتار زندانبانها و خود زندانیان با کسوتها و جریانهای فرهنگی مختلف و تحت فشارها و آسیبهای روانی و اجتماعی متعدد، بر زندان قرچک نام دیگری جز شکنجهگاه نمیتوان گذاشت.
عبداللهی با اشاره به تهدید به قتل همسرش، عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی توسط یک زندانی در زندان قرچک که اصلا برخوردی با این دو نداشته است، میگوید: «همسر من و خانم محمدی بدون این که با زندانیان جرایم عادی در ارتباط باشند، از طرف یک زندانی جرایم خشن تهدید شدهاند. این تهدیدها در همه زندانها وجود دارند ولی وقتی زندانی سیاسی پشت درهای قفل شده و بدون هیچ ارتباطی با بقیه زندانیان نگهداری میشود، انتظار نمیرود که درگیری بین زندانی جرایم عادی و زندانیان سیاسی رخ دهد. پس این تهدید از جای دیگر ترغیب شده و انگیزههای دیگر در کار است و این باعث میشود فکر کنیم که قضیه سیستماتیک است و با دخالت کسان دیگری شکل میگیرد.»
عبداللهی همچنین به صدور قرار مجرمیت برای «مصطفی نیلی»، وکیل نرگس محمدی و عالیه مطلبزاده که درباره تهدید این دو زندانی سیاسی توسط یک زندانی جرایم خشن اطلاعرسانی کرده بود، میگوید: «عدم توجه سیستم داخل زندان دست در دست پروندهسازی برای وکیل نرگس محمدی و عالیه مطلبزاده، آقای مصطفی نیلی، این را القا میکنند که دستهایی پشت پرده هستند که همین زیست اندک را هم از زندانی بگیرند.»
آیا پیشتر هم درباره وضعیت وحشتناک زندان قرچک اطلاعرسانی شده بود؟
در بهمن سال قبل، «سازمان گزارشگران بدون مرز» که در زمینه حقوق روزنامهنگاران و اصحاب رسانه فعال است، در بیانیهای که در آن به وضعیت زنان زندانی در زندان قرچک هم پرداخته شده، خواهان واکنشی درخور و فوری برای وضعیت حقوق بشر در ایران شده بود. در این بیانیه، شرایط نگهداری زندانیان قرچک، «غیرانسانی» و «ناگوار» خوانده شده بود.
این بیانیه مدتی بعد از انتشار توییتی از سوی «تقی رحمانی»، همسر «نرگس محمدی»، فعال سرشناس حقوقبشر محبوس در زندان قرچک منتشر شد. در آن توییت، رحمانی از هوای نامناسب زندان قرچک و این که همسرش به دلیل استشمام هوای مسموم دچار مشکلات تنفسی شده، خبر داده بود.
در فروردین همین امسال نیز «آتنا دائمی»، فعال حقوقبشر که خود از سال ۱۳۹۵ در زندان بوده و به تازگی آزاد شده بود، برای «ایرانوایر» از تجربه خود از زندان قرچک گفت.
دائمی در بخشی از مصاحبه تکاندهنده خود، از کشیدن دندانهای یک زندانی زن به دلیل گاز گرفتن و ممنوعیت ورود خیار، موز و هویج برای جلوگیری از ارضای جنسی زندانیان در این زندان خبر داده بود.
پیش از آن نیز در دیماه سال ۱۳۹۸، «سپیده قلیان»، فعال مدنی دربند که آن زمان در بیرون از زندان بود، زندان قرچک را «به آخر دنیا» تشبیه کرده بود. سپیده قلیان با انتشار رشته توییتهایی از رنج زنان زندانی جرائم عادی در قرچک نوشته بود: «آنچه که در گوش ما فرو کردهاند، خطرناک بودن مجرمین و متهمین عادی است، در حالی که دروغ است. زندانیان بیپناه هیچ آزاری به زندانی نمیرسانند.»
او در توییت دیگری هم نوشته بود: «اگر عدم امنیتی هم هست، برای تمام زندانیان است. سیستم عامدانه فضا را ناامن میکند.»
صدرا عبدالهی که همسرش در همین زندان شب را روز میکند، با اشاره به این روایتها میگوید زندان قرچک بههیچوجه زیرساخت لازم برای زندان را ندارد: «من فکر میکنم که زندان قرچک مصداق شکنجه پنهان است و شرایط کاملا غیرانسانی است. اگر اساسا بخواهیم ماجرای این زندان حل شود، با این زیرساختهای غیراستاندارد و جغرافیای نامناسب تنها راهحل، تعطیل کردن آن است.»