جستجوی این وبلاگ

خرداد ۲۳، ۱۴۰۱

خشونت خانگی؛ قتل یک زن توسط همسرش در سنندج

خبرگزاری هرانا

روز چهارشنبه ۱۸ خرداد، یک زن توسط همسرش به دلیل اختلافات خانوادگی در سنندج با ضربات چکش به قتل رسید.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کردپا، روز چهارشنبه ۱۸ خرداد ماه ۱۴۰۱، یک زن اهل روستای “هشمیز” ساکن شهرک “حسن آباد” سنندج به دلیل اختلافات خانوادگی توسط همسرش با ضربات چکش به قتل رسید.

هویت این زن سرگل اکبری، دارای دو دختر و یک پسر عنوان شده است.

در این گزارش به نقل از یک منبع مطلع آمده است: “عرفان رشیدی همسر مقتول اهل روستای “کره سی” از توابع شهرستان سنندج، معتاد به مواد مخدر بوده و همیشه از الفاظ رکیک و توهین‎ های ناپسند و ناشایست نسبت به خانواده خود به ویژه مقتول استفاده کرده است.”

این منبع مطلع در این گزارش اعلام کرد: “عرفان رشیدی قبل از قتل همسر خود، دستهای وی را با ضربات چکش شکسته و سپس با ضربات مهلک به ناحیه سر، وی به زمین می افتد، تلاش همسایگان برای نجات این زن بی نتیجه می ماند و وی در حین انتقال به بیمارستان کوثر سنندج جان خود را از دست میدهد.”

وی افزود: کیژان رشیدی در پی دفاع از جان مادر خود، با ضربات چکش پدرش از ناحیه دست دچار شکستگی شده است.

شلیک مامور گشت ارشاد به رضا مرادخانی بوکسور پیشین تیم ملی وزدن اسپری فلفل به همسر ونوزادش در پارک پردیسان

بالاترین

تیراندازی مزدوران گشت ارشاد به قهرمان بوکس ایران در کنار همسر و فرزند خردسالش

رضا مرادخانی، قهرمان بوکس و دارنده مدال برنز آسیایی، روز پنجشنبه ۸ اردیبهشت ماه، در حالی که به همراه همسر و فرزند ۱۰ ماهه خود در حال پیاده‌روی در پارک پردیسان تهران بود، به بهانه آنچه که بدحجابی همسر وی و امر به معروف عنوان شده است، هدف تیراندازی ماموران گشت ارشاد با ۴ تیر جنگی از ناحیه پا و شکم قرار گرفت و بشدت مجروح شد.

قبل از تیراندازی به رضا مرادخانی، ماموران گشت ارشاد به سر و صورت همسر و فرزند ده ماهه وی اسپری فلفل پاشیده بودند.

توئیت آتنا دائمی: جان معلمان زندانی در خطر است!

بالاترین

آتنا دائمی در توئیتی نوشته است که حدود ۲۰معلم در زندانند فقط برای مطالبه گری حقوق خود، برخی تحت بازجویی و در انفرادی و برخی در بندهای عمومی! تعدادی از آنان در اعتصابند و جانشان در خطر! این عجایب را فقط در حاکمیت ج.ا میشود دید که برای بقای خود هر جنایتی مرتکب می‌شود!

انقلاب زنانه اینگونه اظهارنظرها را نشانه اتحاد و همبستگی هر چه بیشتر فعالان زن با جنبشهای اعتراضی است. فراخوان به حمایت از جنبش ها، یک گام بزرگ رو به جلو در مبارزه مردم علیه حاکمیتی است که پاسخ هر مطالبه را با زندان میدهد.

حمله سایبری به فعالان حقوق زنان؛ چه کسی به فالوورهای فیک پول می‌دهد؟

بالاترین

ساعات پایانی روز پنج‌شنبه ۲۱ اردیبهشت‌ماه، صفحات شخصی و کاری بیش از ۲۰ فعال حوزه حقوق زنان ایرانی در اینستاگرام مورد حمله «فالووربات‌ها» یا فالوورهای غیرواقعی قرار گرفت؛ این حملات که تاکنون ادامه دارد، فعالان حوزه زنان و فمینیست‌ها را مجبور کرد که صفحات خود را خصوصی کنند؛ وگرنه احتمالا صفحات برای همیشه بسته می‌شدند. همین هم، امکان گفت‌وگوهای زنده (لایو)، بازدید صفحات و فعالیت جمعی آن‌ها را دچار اختلال کرده است.

زنانی که صفحات آن‌ها مورد حمله قرار گرفته، پس از تداوم این حملات، با خود اینستاگرام و شرکت «متا»، شرکتی که مدیریت سه پلتفرم پرکاربر «فیسبوک»، «واتس‌اپ» و «اینستاگرام» را برعهده دارد، تماس گرفتند؛ ولی می‌گویند که هنوز هیچ پاسخی دریافت نکرده‌اند.

چه کسی پشت حملات سایبری به صفحات فمینیست‌هاست و چرا این زنان می‌گویند، این حملات از سوی حکومت ایران سازماندهی شده است؟ برای جزییات بیشتر با «شقایق نوروزی»، فمینیست و مدیر صفحه «جنبش می‌تو ایران» و «علیرضا منافی»، پژوهشگر اینترنت و امنیت دیجیتال گفت‌وگو کرده‌ایم.

ماجرای حمله به صفحات فمینیست‌ها چیست؟

از یک ماه پیش، بیش از ۲۰ فعال حوزه زنان و برابری جنسیتی که اغلب با هم در ارتباط بوده‌اند و با برگزاری گفت‌وگوهای زنده، انتشار مطالب همدیگر و بازنشر آن‌ها به شکل «استوری» در اینستاگرام فعال بوده‌اند، مورد حملات سایبری قرار گرفته‌اند.

صفحاتی مانند «جنبش من‌هم ایران»، «هشتصد زن» که در زمینه انتشار صدای راویان آزار و تجاوز جنسی در محیط‌های فرهنگی ایران فعال‌اند، صفحه «بیدارزنی»، «آکادمی چراغ» و «دیدبان آزار»، که به نابرابری‌های جنسیتی در جامعه ایران می‌پردازند و «کای‌دو فمینیسم»، صفحه نقد فمینیستی فیلم، در اینستاگرام از جمله این صفحات بوده‌اند. همزمان، صفحات شخصی فعالانی از جمله «مینا خانی»، «سمانه سوادی»، «مهدیه گلرو»، «نزهت بادی»، «شقایق نوروزی»، «فرانک عمیدی»، «الهام نائیج» و چندین فعال دیگر نیز همگی از سوی این فالووربات‌ها یا ربات‌هایی که مختص دنبال‌کردن و ریپورت کردن صفحات طراحی شده‌اند، مورد حمله بودند.

«شقایق نوروزی»، فعال فمینیست ساکن اسپانیا است. او که مدیریت صفحه جنبش می‌تو ایران را برعهده دارد، درباره این حملات به «ایران‌وایر» می‌گوید: «به حدود ۳۰ صفحه فمینیستی در کشوری استبدادی و به غایت ضدزن حمله شده است. ما به جرات می‌توانیم بگوییم که این صفحات از مهم‌ترین روزنه‌های اطلاعات و سازمان‌دهی برای زنان هستند و قوی‌ترین ارتباط ارگانیک را با جامعه واقعی دارند. ولی اینستاگرام و متا پاسخی به ما نداده‌اند.»

او توضیح می‌دهد: «در همان چند ساعت اول، ما در ارتباط با هم متوجه شدیم که این حملات سازماندهی شده هستند و اولین کاری که به نظرمان رسید، این بود که صفحه‌های خود را پرایوت یا شخصی کنیم، چون در غیر این‌صورت صفحات‌مان کلا بسته می‌شد.»

او با تاکید بر این‌که این حملات با توجه به میزان فالوورهای هر صفحه، شدت و ضعف بیشتری داشته می‌گوید: «برای صفحه می‌تو که من آن را می‌گردانم، در هر ساعت بین ۵ تا ۱۰ هزار فالوور عمدتا ربات اضافه می‌شد.»

نوروزی با تاکید بر این‌که البته تمام فالوورها ربات نبوده‌اند، می‌گوید: «در بین کاربرانی که ما را دنبال می‌کردند، بعضی مواقع صفحات غیرواقعی اما با محتوای منتسب به جمهوری اسلامی نیز بود. مثلا، صفحه را باز می‌کردیم و می‌دیدیم که تصویر پروفایل آن یک زن محجبه بدون صورت است و عکس‌هایی از قاسم سلیمانی یا علی خامنه‌ای در آن منتشر شده‌اند. این نشان می‌داد که سایبری‌ها هم در این کار دخیل هستند.»

این فعال فمینیست که به صفحه شخصی و کاری او حمله شده، همچنین می‌افزاید: «اما اغلب فالوورها ربات بودند؛ چون تصاویر پروفایل آن‌ها یا تصاویر بی‌ربط بود یا پورنوگرافیک.»

چرا به صفحات فمینیستی حمله شده است؟

به باور شقایق نوروزی، این حملات سایبری به صفحات فعالان فمینیست، حاوی دو پیام است، اول این‌که زنان فعال باید در فضای خصوصی و شخصی باقی بمانند و دوم این‌که با هم در ارتباط نباشند و شبکه‌سازی نکنند. این فعال حوزه زنان در همین‌باره می‌گوید: «شدت حملات، زمانی که ما محتوایی را به‌صورت عمومی منتشر می‌کنیم افزایش پیدا می‌کند. همین‌طور وقتی ما در صفحات دیگری به‌غیر صفحه خودمان با هم لایو می‌گذاریم هم، آن صفحه فورا مورد حمله قرار می‌گیرد. این یعنی، آن‌ها ما را کاملا رصد می‌کنند و از شبکه‌سازی ما هراس دارند. برای همین هم با قلدری می‌خواهند ما را در فضای خصوصی و دور از هم نگه دارند.»

او همچنین با تاکید بر این‌که این حملات آن‌ها را به یاد حمله به صفحات فعالان مدنی در ایران و سایر کشورهای غیردموکراتیک می‌اندازد، می‌گوید: ««متاسفانه جامعه مدنی و کنشگران و فعالان سیاسی و مدنی هم واکنشی نشان ندادند و این در شدت و تدوام حملات کم‌تاثیر نبوده است. ما به این سکوت اعتراض کردیم. سمانه سوادی در توییتر و اینستاگرام نوشت که تصور کنید که به اکانت ۵ فعال مرد چنین حملاتی صورت بگیرد، چطور همه جا پر خواهد شد از تحلیل و میزگرد و مصاحبه درباره این موضوع. اما در پاسخ، همان فعالان مدنی و سیاسی پاسخ دادند که ما با دشمنان واقعی سروکار داریم و شما با دشمنان غیرواقعی. این الگوی رفتاری تحقیر جنبش و فعالان زنان و تحقیر فشاری که بر آن‌ها وارد می‌شود، یک روند همیشگی و تاریخی است. از اول انقلاب این تحقیر وجود داشته و نه تنها زنان، بلکه تمام جامعه ضربه آن را خورده است.»

شقایق نوروزی ضمن تاکید بر آزار میلیون‌ها زن در ایران و سکوت اکثریت جامعه در مقابل این آزار و اذیت‌های سیستماتیک، می‌گوید: «این تجربه به ما یاد داد که فضای مجازی هم برای ما شبیه فضای واقعی جهان است. اگر ما در خیابان‌ها امنیت نداریم، اگر در محیط‌های مختلف مورد آزار قرار می‌گیریم و همه فقط نگاه می‌کنند؛ اگر زیر چشم پلیس و دادگاه و قانون و مسئولان، صدای زنانی که به آن‌ها خشونت می‌شود، به جایی نمی‌رسد؛ اگر مسائل واقعی زنان در خیابان‌ها تحقیر و تقلیل داده می‌شود، در فضای مجازی هم دقیقا همین اتفاق می‌افتد. ما هم به خودمان گفتیم که همان طور که میلیون‌ها زن در ایران در فضای واقعی با این حجم از تحقیر و نادیده گرفته شدن زندگی می‌کنند و مبارزه می‌کنند، ما هم در فضای مجازی با این تحقیرها و فشارها مقابله می‌کنیم و ادامه خواهیم داد.»

«علیرضا منافی»، پژوهشگر امنیت دیجیتال که ساکن ترکیه است نیز در چرایی حمله به صفحات فمینیستی فارسی می‌گوید: «فعالان حقوق زنان و به طور کلی فعالان جامعه مدنی، همیشه هدف جمهوری اسلامی بوده‌اند. مثلا زمانی‌که جنبش می‌تو در ایران شکل گرفت، ارتش سایبری تلاش کرد که هشتگ‌های مورد استفاده این جنبش را تغییر رویه داده و از معنا تهی کند. به این طریق که هشتگ‌هایی شبیه به این هشتگ‌ها ولی با محتوای کاملا مخالف با محتوای اصلی، راه‌اندازی کردند.»

منافی با اشاره به این‌که هدف از این حمله‌ها بسته‌شدن صفحات فعالان فمینیست است، ادامه می‌دهد: «خط‌مشی اینستاگرام این است که اگر از تعداد مشخصی فالوور بیشتر در روز به صفحه اضافه شود، آن صفحه را به‌عنوان ربات تشخیص داده و نهایتا آن را می‌بندد.»

او همچنین درباره سازوکار فالووربات‌ها نیز توضیح می‌دهد: «اغلب ربات‌هایی که به صفحات فمینیست‌ها حمله کرده‌اند، وقتی صفحه را فالوو کنند، شروع می‌کنند به ریپورت کردن پست‌ها. مخصوصا با گزارش‌های اخیری که درباره نفوذ افراد طرفدار جمهوری اسلامی و در بدبینانه‌ترین تحلیل، نفوذ افراد وابسته به نظام سیاسی ایران در شرکت متا اینترنشنال منتشر شده، با ریپورت‌ کردن پست‌ها، دست این شرکت باز است تا بتواند صفحه را ببندد.»

اشاره این پژوهشگر حوزه امنیت دیجیتال به گزارش‌هایی است که در زمان اعتراضات اخیر در ایران در اردیبهشت‌ماه منتشر شد. در آن زمان، صفحه «۱۵۰۰ تصویر» که اخبار و گزارش‌ها را منتشر می‌کند، چندین بار با حذف شدن ویدیوهای اعتراضات و اخطار بسته شدن صفحه مواجه شده بود. هم‌زمان اطلاعاتی نیز از نفوذ برخی افراد نزدیک به حکومت ایران در یک شرکت بررسی محتوای اینستاگرام و ممیزی در آن منتشر شد که نشان می‌داد، شرکت «تلاس اینترنشنال»، در بخش فارسی خود احتمالا از افراد وابسته به حکومت ایران استفاده کرده است.

«بی‌بی‌سی فارسی» که برای اولین بار این گزارش‌ها را منتشر کرد، نوشته بود: «تعدادی از کارمندان سابق و فعلی شرکت تلاس اینترنشنال در آلمان در رشته‌ گزارش‌هایی این اتهام را مطرح کرده‌اند که بعضی از مطالب کاربران اینستاگرام به دلیل آن‌که مخالف حکومت جمهوری اسلامی بوده، با دخالت بعضی از بازبین‌های شرکت تلاس اینترنشنال حذف شده است. بی‌بی‌سی فارسی به نقل از این کارمندان نوشته بود که در مواردی دستگاه امنیتی ایران «قصد داشته که با پرداخت رشوه تا ۱۰ هزار یورو»،‌ حساب کاربری چهره‌های شناخته شده مخالف جمهوری اسلامی ایران از جمله «مسیح علی‌نژاد»، فعال مخالف حجاب اجباری مسدود شود.

اما در پاسخ شرکت تلاس اینترنشنال در بیانیه‌ای این اتهامات را رد کرد و اعلام کرد که هیچ تخلفی ندیده است. تلاس اینترنشنال همچنین نوشت که این شرکت «دارای هیچگونه ارتباطی با دولت ایران نیست و هرگز نبوده است.»

پشت این حمله‌ها کیست؟

شقایق نوروزی با اشاره به این‌که درست همزمان با شروع این حملات، چند فعال حقوق زنان در ایران بازداشت شده بودند، می‌گوید: «ما هنوز درگیر یکی از بزر‌گترین سازماندهی‌ها برای اعتراض به آزار جنسی زنان سینماگر بودیم که به یک‌باره چند فعال حوزه زنان، از جمله مژگان کشاورز و ریحانه طراوتی بازداشت شدند. فرصت نکردیم موضوع را درست تحلیل کنیم که فشارهای ناشی از این حمله نیز آغاز شد. همین نشان می‌دهد که احتمالا این حملات اگر نه مستقیما از سوی نهادهای امنیتی در ایران، بلکه با هزینه و بودجه آن‌ها انجام شده است.»

نوروزی با تاکید بر این‌که به دلیل عدم همکاری اینستاگرام، آن‌ها از منشا دقیق این حملات مطلع نیستند، می‌گوید: «آن‌گونه که از شواهد برمی‌آید، منشا حمله‌ها حکومتی و امنیتی است. به نظر می‌رسد بودجه‌ای برای این کار وجود داشته و یک فرد نمی‌تواند این همه ربات خریداری کند و به این شدت حمله کند. الان بیشتر از یک ماه است که با شدت و ضعف، هر روز چندین هزار اکانت فیک وارد صفحات بیش از ۳۰ فعال فمینیست می‌شود. سوال این است که چه کسی پول این‌کار را داشته و داده است؟»

«علیرضا منافی»، پژوهشگر اینترنت و امنیت دیجیتال هم معتقد است که این حمله‌ها از سوی رژیم جمهوری اسلامی است و بودجه آن توسط حکومت ایران تامین می‌شود. او با اشاره به خبری که در آبان ماه سال گذشته از راه اندازی ۳۵۰۰ گردان سایبری بسیج اطلاع می‌داد، می‌گوید: «مشخص نیست که چقدر از این حملات با ربات بوده و چقدر افراد واقعی ارتش سایبری ولی موضوعی که مطرح است این است که جمهوری اسلامی واقعا برای ارتش سایبری هزینه می‌کند. هر سال بودجه بیشتری برای این کار اختصاص می‌دهد.»

او ادامه می‌دهد: «این بودجه، مبلغ کمی نیست. بودجه‌ای که می‌بایست به پیشبُرد زیرساخت‌های اینترنت ایران و حفظ امنیت دستگاه‌های نهادها اختصاص داده شود، ولی صرف ارتش سایبری می‌شود. هر از گاهی می‌شنویم که یکی از مراکز دولتی هک می‌شود، خب این همان بودجه‌ای است که باید برای ارتقای امنیت دیجیتال استفاده می‌شد، ولی صرف ارتش سایبری می‌شود تا کار فعالان مدنی و سیاسی را بی‌اعتبار کنند.»

جزئیات وضعیت زندان قرچک ورامین بدنبال بالازدن فاضلاب و سرازیر شدن در بندها

جوانه ها

وضعیت زندان قرچک ورامین فاجعه بار گزارش شده و جان حدود هزار زن، مادر و کودک زندانی در خطر است
با بالازدن فاضلاب و سرریز شدن در هواخوری بندها، وضعیت زندان قرچک ورامین اسفناک می باشد، علاوه بر مشکل فاضلاب، لوله آب شرب نیز قطع شده و از سوی دیگر، بهداری زندان پاسخگوی انبوه مراجعات نیست.

یک منبع موثق در گزارشی پیرامون وضعیت اسفناک زندان قرچک ورامین به کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام گفت: «از روز سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱، وضعیت زندان قرچک ورامین (ندامتگاه زنان شهر ری) فاجعه بار شده است. فاضلاب از کف محوطه هواخوری بالا زده و به تدریج همه کف هواخوری بندهای ۵ و ۶ را پوشانده است، طوریکه امکان وارد شدن به محوطه هواخوری وجود ندارد.»

این منبع افزود: «با گذشت دو روز از این وضعیت، بندهای ۷ و ۸ هم به این وضع گرفتار شدند و بوی تعفن تمام فضای زندان را پر کرد، تاجاییکه بطور خاص شبها حال زندانیان از بوی بد، خراب می شود.»

این منبع در ادامه گفت: «در هوای کویری و گرم زندان، انواع حشرات هم در سطح فاضلاب جمع شده و اوضاع فضاحت باری بویژه برای بیماران زندانی و بخصوص بیماران تنفسی بوجود آورده است.»

در بند معروف به مادران که با بچه های یک تا پنج ساله شان حبس می گذرانند، خطرات بهداشتی مضاعف و نگران کننده است.
این منبع گفت: «از طرف دیگر باجه های تلفن زندانیان در هواخوری قرار دارد و برای تلفن زدن زندانیان باید از میان فاضلاب عبور کنند. بوی تعفن به حدی است که زندانیان مجبور هستند تماسشان را خلاصه کرده و هرچه زودتر محل را ترک کنند.»

شایان ذکر است در همین وانفسا لوله آب نسبتا شیرین زندان هم که پس از تصفیه یا جوشاندن قابل شرب می شود قطع شده است.

از سوی دیگر در سه روز اخیر شمار مراجعات به بهداری چند برابر شده و امکان پاسخگویی و رسیدگی وجود ندارد.

این منبع مطلع در پایان گفت: «این است گوشه ای از وضعیت زندانی که رئیسی آنرا بهترین زندان کشور نامیده بود و هم اکنون زندگی حدود هزار زن زندانی اعم از عادی و سیاسی در آن در خطر است.»

خرداد ۲۲، ۱۴۰۱

میدان شوش زنان کارتن‌خواب را جواب می‌کند؟

صدای مردم

 

این روزها که مشکلات اقتصادی بر همه اقشار جامعه فشار مضاعف آورده، شاید شنیدن این خبر که قرار است پناهگاه زنان کارتن‌خواب در اطراف میدان شوش تهران تخلیه شود، اتفاقی عجیب به نظر نرسد؛ اما قطعا زندگی را برای افراد فقیر و بی‌مکانی که دلخوش به چنین مکان‌هایی هستند، تلخ‌تر می‌کند. همین شد که جمعی از فعالان حوزه زنان و مردم دست به کار شدند و با امضای کارزاری نسبت به تخلیه «مرکز کاهش آسیب زنان پارک شوش» هشدار دادند.

شرق-در این نامه که خطاب به علیرضا زاکانی، شهردار تهران و یزدانی، شهردار منطقه ۱۲ نوشته شده، آمده است:‌ «مرکز جامع کاهش آسیب بانوان، محل امنی برای زنان و کودکان بی‌سرپناه شهر و کشورمان است.از مرداد سال جاری تفاهم‌نامه دوساله این مرکز بابت واگذاری ساختمان محل اسکانشان به‌ اتمام رسیده و وضعیت تمدید این تفاهم‌نامه همچنان بلاتکلیف مانده است. متأسفانه این روزها به بهانه پاکسازی منطقه شوش و هرندی و اجرای طرح‌های ضربتی، مسئولین ذی‌ربط با جدیت بیشتری به‌ دنبال حذف آسیب‌دیده‌ترین قشر جامعه یعنی زنان و کودکان معتاد و بی‌خانمان و تعطیلی این مرکز هستند.

این‌جانبان جمعی از شهروندان این منطقه و دلواپسان زنان بی‌خانمان، از جناب‌عالی تقاضا می‌داریم نسبت به تخلیه این مرکز و بی‌خانمانی مجدد این زنان تجدیدنظر بفرمایید». اعتراض به تخلیه این مرکز و همچنین آوارگی زنان کارتن‌خواب در اطراف میدان شوش محدود به این نامه و این مرکز نیست؛ دی‌ماه سال گذشته نیز دو مستند «آن شب» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مینا قاسمی‌زواره و مستند «هیچ‌کس منتظرت نیست» به کارگردانی محسن اسلام‌زاده در جشنواره سینماحقیقت به نمایش درآمد که هر دو به موضوع مرکز نگهداری زنان کارتن‌خواب در میدان شوش تهران می‌پرداختند.‌

مستند «آن شب» به موضوع ورود یک مادر با نوزادش به مددسرای بانوان می‌پردازد که مدیر مرکز برای جلوگیری از فروش نوزاد به وسیله مادر تلاش می‌کند او را به شیرخوارگاه تحویل دهد. مستند «هیچ‌کس منتظرت نیست» نیز روایتی از مرکز نگهداری زنان کارتن‌خواب در میدان شوش است.

حدود یک ماه قبل از اکران این دو مستند، شهرداری منطقه ۱۲ تهران در نامه‌ای به دادسرای ۳۷ خواسته بود تا برای مرکز نگهداری زنان بی‌سرپناه در میدان شوش تهران با نام «نور سپید هدایت» حکم تخلیه صادر شود؛ اما بعد از اکران این دو مستند، معاون دادستان از شهردار تهران خواست مرکز نگهداری زنان کارتن‌خواب در میدان شوش تهران تعطیل نشود. سعید عمرانی نامه‌ای خطاب به زاکانی نوشت و از فعالیت‌های مرکز جامع کاهش آسیب بانوان و توصیه به حفظ آن حمایت قاطع کرد.

او همچنین از شهردار تهران خواسته بود تا تفاهم‌نامه‌ای طولانی‌مدت برای همکاری با مرکز کاهش آسیب بانوان منعقد کند و تأکید کرد مشکلات نگهداشتن و امکانات ساختمان محل استقرار این مرکز هم رفع‌و‌رجوع شود. با‌این‌حال، همچنان این مشکل حل نشده و فعالان حوزه زنان و مردم پیگیر در بیم و امید هستند تا ببینند شهردار تهران چه تصمیمی در این خصوص خواهد گرفت.

زندان سپیدار اهواز؛ تداوم بازداشت و بلاتکلیفی روناک رضایی

خبرگزاری هرانا

روناک رضایی، شهروند ساکن آبادان و دانشجوی ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی، که چندی پیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، کماکان در زندان سپیدار اهواز در بازداشت و بلاتکلیفی بسر میبرد. همچنین شماری از انجمن‌های علمی دانشجویی و دانشجویان علوم اجتماعی کشور با انتشار بیانیه ای نسبت به بازداشت وی واکنش نشان دادند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ، امروز پنجشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۱، روناک رضایی، شهروند بازداشتی ساکن آبادان، کماکان در زندان سپیدار اهواز در بازداشت و بلاتکلیفی بسر میبرد.

همزمان شماری از انجمن‌های علمی دانشجویی و دانشجویان علوم اجتماعی کشور با انتشار بیانیه ای نسبت به بازداشت وی واکنش نشان دادند.
در بخشی از بیانیه مذکور آمده است: «روناک انسانی دغدغه‌مند و محققی پر تلاش است که برای تحقیق بر روی پایان‌نامه‌اش در آبادان حضور داشت. با وقایع دردناک اخیر آبادان و مصائبی که مردم آبادان در حادثه‌ی متروپل متحمل شدند، در بند و به اسارت رفتن انسان‌هایی که جرمی جز تحمل درد، رنج، ظلم و بلندکردن صدای مظلومان ندارند، بر اندوهمان افزود. متاسفانه روناک نیز در چنین مظلمه‌ای گرفتار آمده است. ما ضمن تسلیت به هم‌وطنان عزیز آبادانی، بازداشت خانم رضایی را به شدت محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بی‌قید شرط او هستیم.»

روناک رضایی، چندی پیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. این شهروند پس از بازداشت به زندان سپیدار اهواز منتقل شده است. گفته میشود که بازداشت خانم رضایی پس از برگزاری تجمعات اعتراضی در آبادان در پی فروریختن برج متروپل صورت گرفته است.

تاکنون از اتهامات مطروحه علیه این شهروند اطلاعی در دسترس نیست.

در پی حادثه فروریختن برج متروپل در آبادان مردم در شماری از شهرها به خیابان‌ها آمدند. “متروپل”، برجی ۱۰ طبقه در آبادان، ظهر روز دوشنبه دوم خرداد ۱۴۰۱ فروریخت. طی این حادثه ده ها تن از شهروندان کشته و زخمی شدند و جمعی دیگر در زیر آوار محبوس ماندند. مهندسان سازمان نظام مهندسی آبادان پیشتر هشدار داده بودند که ساخت این مجتمع بدلیل عدم رعایت نکات لازمه به افتتاح نخواهد رسید؛ با این حال ساخت ناموفق این بنا تا روز فرو ریختن آن و کشته و زخمی شدن شماری از شهروندان، ادامه پیدا کرد.

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...