جستجوی این وبلاگ

خرداد ۲۳، ۱۴۰۱

جزئیات وضعیت زندان قرچک ورامین بدنبال بالازدن فاضلاب و سرازیر شدن در بندها

جوانه ها

وضعیت زندان قرچک ورامین فاجعه بار گزارش شده و جان حدود هزار زن، مادر و کودک زندانی در خطر است
با بالازدن فاضلاب و سرریز شدن در هواخوری بندها، وضعیت زندان قرچک ورامین اسفناک می باشد، علاوه بر مشکل فاضلاب، لوله آب شرب نیز قطع شده و از سوی دیگر، بهداری زندان پاسخگوی انبوه مراجعات نیست.

یک منبع موثق در گزارشی پیرامون وضعیت اسفناک زندان قرچک ورامین به کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام گفت: «از روز سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱، وضعیت زندان قرچک ورامین (ندامتگاه زنان شهر ری) فاجعه بار شده است. فاضلاب از کف محوطه هواخوری بالا زده و به تدریج همه کف هواخوری بندهای ۵ و ۶ را پوشانده است، طوریکه امکان وارد شدن به محوطه هواخوری وجود ندارد.»

این منبع افزود: «با گذشت دو روز از این وضعیت، بندهای ۷ و ۸ هم به این وضع گرفتار شدند و بوی تعفن تمام فضای زندان را پر کرد، تاجاییکه بطور خاص شبها حال زندانیان از بوی بد، خراب می شود.»

این منبع در ادامه گفت: «در هوای کویری و گرم زندان، انواع حشرات هم در سطح فاضلاب جمع شده و اوضاع فضاحت باری بویژه برای بیماران زندانی و بخصوص بیماران تنفسی بوجود آورده است.»

در بند معروف به مادران که با بچه های یک تا پنج ساله شان حبس می گذرانند، خطرات بهداشتی مضاعف و نگران کننده است.
این منبع گفت: «از طرف دیگر باجه های تلفن زندانیان در هواخوری قرار دارد و برای تلفن زدن زندانیان باید از میان فاضلاب عبور کنند. بوی تعفن به حدی است که زندانیان مجبور هستند تماسشان را خلاصه کرده و هرچه زودتر محل را ترک کنند.»

شایان ذکر است در همین وانفسا لوله آب نسبتا شیرین زندان هم که پس از تصفیه یا جوشاندن قابل شرب می شود قطع شده است.

از سوی دیگر در سه روز اخیر شمار مراجعات به بهداری چند برابر شده و امکان پاسخگویی و رسیدگی وجود ندارد.

این منبع مطلع در پایان گفت: «این است گوشه ای از وضعیت زندانی که رئیسی آنرا بهترین زندان کشور نامیده بود و هم اکنون زندگی حدود هزار زن زندانی اعم از عادی و سیاسی در آن در خطر است.»

خرداد ۲۲، ۱۴۰۱

میدان شوش زنان کارتن‌خواب را جواب می‌کند؟

صدای مردم

 

این روزها که مشکلات اقتصادی بر همه اقشار جامعه فشار مضاعف آورده، شاید شنیدن این خبر که قرار است پناهگاه زنان کارتن‌خواب در اطراف میدان شوش تهران تخلیه شود، اتفاقی عجیب به نظر نرسد؛ اما قطعا زندگی را برای افراد فقیر و بی‌مکانی که دلخوش به چنین مکان‌هایی هستند، تلخ‌تر می‌کند. همین شد که جمعی از فعالان حوزه زنان و مردم دست به کار شدند و با امضای کارزاری نسبت به تخلیه «مرکز کاهش آسیب زنان پارک شوش» هشدار دادند.

شرق-در این نامه که خطاب به علیرضا زاکانی، شهردار تهران و یزدانی، شهردار منطقه ۱۲ نوشته شده، آمده است:‌ «مرکز جامع کاهش آسیب بانوان، محل امنی برای زنان و کودکان بی‌سرپناه شهر و کشورمان است.از مرداد سال جاری تفاهم‌نامه دوساله این مرکز بابت واگذاری ساختمان محل اسکانشان به‌ اتمام رسیده و وضعیت تمدید این تفاهم‌نامه همچنان بلاتکلیف مانده است. متأسفانه این روزها به بهانه پاکسازی منطقه شوش و هرندی و اجرای طرح‌های ضربتی، مسئولین ذی‌ربط با جدیت بیشتری به‌ دنبال حذف آسیب‌دیده‌ترین قشر جامعه یعنی زنان و کودکان معتاد و بی‌خانمان و تعطیلی این مرکز هستند.

این‌جانبان جمعی از شهروندان این منطقه و دلواپسان زنان بی‌خانمان، از جناب‌عالی تقاضا می‌داریم نسبت به تخلیه این مرکز و بی‌خانمانی مجدد این زنان تجدیدنظر بفرمایید». اعتراض به تخلیه این مرکز و همچنین آوارگی زنان کارتن‌خواب در اطراف میدان شوش محدود به این نامه و این مرکز نیست؛ دی‌ماه سال گذشته نیز دو مستند «آن شب» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مینا قاسمی‌زواره و مستند «هیچ‌کس منتظرت نیست» به کارگردانی محسن اسلام‌زاده در جشنواره سینماحقیقت به نمایش درآمد که هر دو به موضوع مرکز نگهداری زنان کارتن‌خواب در میدان شوش تهران می‌پرداختند.‌

مستند «آن شب» به موضوع ورود یک مادر با نوزادش به مددسرای بانوان می‌پردازد که مدیر مرکز برای جلوگیری از فروش نوزاد به وسیله مادر تلاش می‌کند او را به شیرخوارگاه تحویل دهد. مستند «هیچ‌کس منتظرت نیست» نیز روایتی از مرکز نگهداری زنان کارتن‌خواب در میدان شوش است.

حدود یک ماه قبل از اکران این دو مستند، شهرداری منطقه ۱۲ تهران در نامه‌ای به دادسرای ۳۷ خواسته بود تا برای مرکز نگهداری زنان بی‌سرپناه در میدان شوش تهران با نام «نور سپید هدایت» حکم تخلیه صادر شود؛ اما بعد از اکران این دو مستند، معاون دادستان از شهردار تهران خواست مرکز نگهداری زنان کارتن‌خواب در میدان شوش تهران تعطیل نشود. سعید عمرانی نامه‌ای خطاب به زاکانی نوشت و از فعالیت‌های مرکز جامع کاهش آسیب بانوان و توصیه به حفظ آن حمایت قاطع کرد.

او همچنین از شهردار تهران خواسته بود تا تفاهم‌نامه‌ای طولانی‌مدت برای همکاری با مرکز کاهش آسیب بانوان منعقد کند و تأکید کرد مشکلات نگهداشتن و امکانات ساختمان محل استقرار این مرکز هم رفع‌و‌رجوع شود. با‌این‌حال، همچنان این مشکل حل نشده و فعالان حوزه زنان و مردم پیگیر در بیم و امید هستند تا ببینند شهردار تهران چه تصمیمی در این خصوص خواهد گرفت.

زندان سپیدار اهواز؛ تداوم بازداشت و بلاتکلیفی روناک رضایی

خبرگزاری هرانا

روناک رضایی، شهروند ساکن آبادان و دانشجوی ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی، که چندی پیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، کماکان در زندان سپیدار اهواز در بازداشت و بلاتکلیفی بسر میبرد. همچنین شماری از انجمن‌های علمی دانشجویی و دانشجویان علوم اجتماعی کشور با انتشار بیانیه ای نسبت به بازداشت وی واکنش نشان دادند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ، امروز پنجشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۱، روناک رضایی، شهروند بازداشتی ساکن آبادان، کماکان در زندان سپیدار اهواز در بازداشت و بلاتکلیفی بسر میبرد.

همزمان شماری از انجمن‌های علمی دانشجویی و دانشجویان علوم اجتماعی کشور با انتشار بیانیه ای نسبت به بازداشت وی واکنش نشان دادند.
در بخشی از بیانیه مذکور آمده است: «روناک انسانی دغدغه‌مند و محققی پر تلاش است که برای تحقیق بر روی پایان‌نامه‌اش در آبادان حضور داشت. با وقایع دردناک اخیر آبادان و مصائبی که مردم آبادان در حادثه‌ی متروپل متحمل شدند، در بند و به اسارت رفتن انسان‌هایی که جرمی جز تحمل درد، رنج، ظلم و بلندکردن صدای مظلومان ندارند، بر اندوهمان افزود. متاسفانه روناک نیز در چنین مظلمه‌ای گرفتار آمده است. ما ضمن تسلیت به هم‌وطنان عزیز آبادانی، بازداشت خانم رضایی را به شدت محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بی‌قید شرط او هستیم.»

روناک رضایی، چندی پیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. این شهروند پس از بازداشت به زندان سپیدار اهواز منتقل شده است. گفته میشود که بازداشت خانم رضایی پس از برگزاری تجمعات اعتراضی در آبادان در پی فروریختن برج متروپل صورت گرفته است.

تاکنون از اتهامات مطروحه علیه این شهروند اطلاعی در دسترس نیست.

در پی حادثه فروریختن برج متروپل در آبادان مردم در شماری از شهرها به خیابان‌ها آمدند. “متروپل”، برجی ۱۰ طبقه در آبادان، ظهر روز دوشنبه دوم خرداد ۱۴۰۱ فروریخت. طی این حادثه ده ها تن از شهروندان کشته و زخمی شدند و جمعی دیگر در زیر آوار محبوس ماندند. مهندسان سازمان نظام مهندسی آبادان پیشتر هشدار داده بودند که ساخت این مجتمع بدلیل عدم رعایت نکات لازمه به افتتاح نخواهد رسید؛ با این حال ساخت ناموفق این بنا تا روز فرو ریختن آن و کشته و زخمی شدن شماری از شهروندان، ادامه پیدا کرد.

استمداد یک زندانی زن محکوم به اعدام در زندان قرچک ورامین

خبرگزاری هرانا

یک زندانی زن متهم به قتل در زندان قرچک ورامین در آستانه اعدام قرار گرفته است. وی هم اکنون از سازمان های حقوق بشری برای کسب رضایت و رهایی از اعدام طلب استمداد کرده است. این زندانی در ۶ فروردین ماه سال ۱۳۹۸ بازداشت و به اتهام قتل به اعدام محکوم شد. پرونده این شهروند اخیرا جهت اجرای حکم به شعبه ۵ دادسرای ویژه امور جنایی تهران ارجاع داده شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سحر قلی نژاد دوشانلو زندانی متهم به قتل در زندان قرچک ورامین در آستانه اعدام قرار گرفته است.

خانم قلی نژاد که در تاریخ ۱۷ خردادماه امسال جهت اجرای حکم اعدام از بند ۷ زندان قرچک ورامین خارج و پس از کسب مهلت مجددا به بند بازگردانده شده، هم اکنون از سازمان های حقوق بشری برای کسب رضایت و رهایی از اعدام طلب استمداد کرده است.
سحر قلی نژاد دوشانلو متولد ۱۳۷۳، در تاریخ ۶ فروردین ماه ۹۸ به اتهام قتل بازداشت و در ۲۹ فروردین ماه به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

کیفرخواست خانم قلی نژاد در شهریور ۹۸ صادر و دادگاه رسیدگی به اتهامات وی نیز مدتی بعد برگزار شد. نهایتا در تیرماه ۹۹ حکم قطعی اعدام صادر شد.

یک منبع مطلع درخصوص جزئیات این پرونده به هرانا گفت: “خانم قلی نژاد پیشتر در یک مهمانی خصوص شرکت کرده و پس از بازگشت به خانه با مادرش وارد مشاجره لفظی می‌شود. در این اثنا و در حین عصبانیت او مادرش را به طرف دیوار هل داده و به دلیل برخورد با دیوار مادرش جان خود را از دست می‌دهد. وی در دادگاه گفته است دزد وارد خانه شده و عامل قتل شخص دیگری بوده، که این ادعا از سوی دادگاه مورد تایید قرار نگرفت”.

تیرماه سال گذشته جلسه صلح و سازش در شورای حل اختلاف زندان قرچک ورامین با هدف اخذ رضایت از اولیای دم برگزار شد.

به گفته این منبع، پرونده این شهروند جهت اجرای حکم به شعبه ۵ دادسرای ناحیه ۲۷ (ویژه امور جنایی) تهران ارجاع داده شده و “در صورت عدم کسب رضایت، حکم اعدام او تا پایان ماه محرم اجرا خواهد شد”.

اعدام در زاهدان، اقرار تحت شکنجه، محاکمه در دادگاه انقلاب

IRANWIRE

منبع محلی که ایران‌وایر با او گفت‌وگو کرده معتقد است این اعدام‌ها یک انتقام تلافی‌جویانه از سمت حکومت بوده است

سحرگاه دوشنبه ۱۶خرداد۱۴۰۱، دوازده زندانی بلوچ در زندان زاهدان اعدام شدند. در بین اعدام‌شدگان، یک زن و یک روحانی اهل‌سنت هم وجود داشت. خبر اعدام این زندانیان در زندان مرکزی زاهدان ابتدا بدون جزییات منتشر شد. اما کمی بعد اتهام اعدام‌شدگان اعلام شد. براساس گزارش‌های منتشر شده، ۶ نفر از آن‌ها به اتهام قتل و ۶ نفر دیگر به اتهام قاچاق مواد مخدر پای چوبه اعدام رفته‌اند. این زندانیان جهت اجرای حکم اعدام، از روز شنبه ۱۴خردادماه جاری، به سلول‌های انفرادی زندان مرکزی زاهدان منتقل شده بودند.

سحرگاه روز ۱۷ خردادماه هم حکم اعدام یک زندانی دیگر بلوچ به اتهام مرتبط با موادمخدر این بار در زندان دستگرد اصفهان اجرا شد. هویت این زندانی بلوچ «نوراحمد باران‌زهی»، فرزند غلام، متاهل و دارای فرزند و ساکن زاهدان اعلام شده است. نوراحمد باران‌زهی سال ۱۳۹۷به اتهام حمل موادمخدر در اصفهان بازداشت و در زندان این شهر محبوس بوده است.

درباره جزییات این اعدام‌ها بیشتر بخوانید:

جزییات اتهام اعدام‌شدگان در روز ۱۶ خرداد چه بود؟

منابع محلی ضمن انتشار هویت و مشخصات اعدام‌شدگان اعلام کردند که اتهام شش نفر از آنها قتل بوده است. نام کوچک زن اعدام شده از بند نسوان این زندان اعلام نشده اما، فامیلی او «گرگیج» و اهل روستای کهک از توابع شهرستان زهک اعلام شده است. او به اتهام قتل همسرش، در سال ۱۳۹۸ بازداشت و از آن زمان در زندان بوده است.

سایر افراد لیست اعدامیان با اتهام قتل عبارت‌اند از: «محمدعلی کهرازهی»، فرزند گل محمد، ساکن خاش است. او سال ١٣٩٨ بازداشت شده است. برادر او هم با نام «محمدعمر کهرازهی» ساکن خاش و با همان اتهام بازداشت و اعدام شده است. «مهدی نصیری»، ۳۶ ساله، اهل زابل هم به اتهام «قتل» از سال ۹۷ در بازداشت بوده، اتهام «عیسی صفری» و «حمیدالله پالیز» هر دو اهل زاهدان که روز ۱۶خردادماه اعدام شدند هم «قتل» اعلام شده است.

شش نفر دیگر هم با اتهام جرایم موادمخدر اعدام شده‌اند. اسامی آنها به ترتیب زیر است:

«ابراهیم غلجایی» ۲۵ ساله، اهل زاهدان که از سال ١٣٩٨در بازداشت بوده است.

«محمدنبی کبدانی» مشهور به (ابراهیم گرگیج) روحانی اهل سنت که در سال ١٣٩٨ بازداشت شده بود.

«جلیل گرگیج» اهل زاهدان هم که در سال ١٣٩٨ بازداشت شده بود، هم‌پرونده‌ای محمدنبی بوده است.

«نصیر محمدانی»، فرزند اسلم، حدودا ۵۰ ساله، متاهل و ساکن روستای درگیابان از توابع شهرستان زاهدان که از سال ١٣٩٢ در بازداشت بوده است.

«دستگیر گرگیج»، فرزند عیدمحمد، اهل روستای جریکه از توابع شهرستان زهک که در سال ١٣٩٨ بازداشت شده است.

«ابراهیم رخشانی» (بریج) فرزند محمد، ۳۲ ساله، متاهل، ساکن زاهدان بوده که او هم از سال ١٣٩٨ در بازداشت بوده است.

یک منبع محلی به «ایران‌وایر» می‌گوید: «احتمال اينكه تعداد اعدامیان بيش از ١٢ نفر هم باشد، هست. اما چون خانواده‌های زندانیان، عموما روستايى هستند، از نگرانی برخورد حکومت با سایر اعضای خانواده خود، نسبت به احکام اجرا شده، سکوت کرده‌اند.»

به گفته این فرد مطلع در یک مورد مشابه، زمانى كه «عبدالمالک ريگى» در روز ۲۵اسفند۱۳۸۴ همراه با گروه شبه‌نظامی جندالله اقدام به گروگان‌گیری (مشهور به حمله تاسوکی) کرد، ماموران امنیتی در تعطيلات نوروز ۱۳۸۵ حدود ٣٠٠ نفر از زندانيان بلوچ را كه با اتهام مواد مخدر و … در زندان بیرجند بودند، از این زندان خارج کردند. برخى از این افراد حتی در شرف آزادى بودند؛ اما بعد از این انتقال هرگز خبرى از آنان نشد. حدس و گمان عمومی این است که آنها را اعدام کرده‌اند. اما خانواده‌های آنها هم از ترس فضاى وحشتى كه در آن سال ايجاد شده بود، هیچ وقت حرفى نزدند.

در حمله تاسوکی گروه جندالله در ده کیلومتری پاسگاه تاسوکی با لباس‌های نیروی انتظامی اقدام به ایجاد ایستگاه ایست بازرسی کردند و ۷ نفر را گروگان‌ گرفتند.

یک روحانی اهل سنت در بین اعدام‌شدگان

در بین اعدام‌شدگان روز دوشنبه «محمدنبی کبدانی» مشهور به (ابراهیم گرگیج) یک روحانی اهل سنت هم حضور داشته است. این مولوی اهل تسنن، متاهل و دارای فرزند، ساکن محدوده کارخانه نمک زاهدان بوده است. یکی از فعالان اهل سنت بلوچستان که به دلایل امنیتی مایل به افشای نامش نیست، در گفت‌وگو با ایران‌وایر درباره آشنایی خود با این مولوی بلوچ و زندگی او می‌گوید: «من و مولوی محمدنبی از دوستان قدیمی بودیم. هر دو در یک مدرسه درس می‌خواندیم. همکلاس نبودیم؛ اما دوست هم بودیم. محمدنبی و عصمت‌الله هر دو در آن مدرسه دینی معروف بودند به صوفی‌های خوب مدرسه. محمدنبی بسیار درس می‌خواند. شب‌ها تا نزدیک اذان صبح، به درس و نماز مشغول بود.»

به گفته این فعال حقوق اهل تسنن، محمدنبی هم خودش بچه‌ یتیم بود، هم پدربزرگش به دست دزدان به قتل رسیده بود: «می‌گفت مادرش با وجود تنگدستی، فقط از او خواسته بود که درس بخواند. روزهای جمعه محمدنبی کارگری می‌کرد تا خرج خود را به دست بیاورد. می‌گفت مادرش به‌خاطر بزرگ کردن بچه‌ها از خودش ایثار و خودگذشتگی نشان داده بود. محمدنبی نمی‌دانست که در آینده بچه‌های خودش هم به همین سرنوشت دچار می‌شوند.»

این فعال حقوق اهل تسنن در ادامه می‌افزاید: «محمدنبی وقتی از مدرسه بدرالعلوم رحیم ‌یارخان فارغ‌التحصیل شد، چند سالی استادی کرد و درس داد. اما تنگدستی و فقر او را وادار کرد تا برای امرار معاش خانواده به زاهدان برگردد و با یک پراید کهنه به توزیع کیک به مغازه‌ها بپردازد. مدتی بعد خبر شدم که دولت او را به جرم مواد مخدر دستگیر کرده ‌است.»

دلیل اعدام‌های بدون اطلاع قبلی چیست؟

منبع محلی که ایران‌وایر با او گفت‌وگو کرده معتقد است این اعدام‌ها یک انتقام تلافی‌جویانه از سمت حکومت بوده است. او این اعدام‌ها را واکنش حکومت به کشته شدن دو نیروی امنیتی اطلاعاتی خود که گفته شده دو روز قبل از اعدام‌ها در زاهدان مورد حمله مسلحانه قرار گرفته و کشته شدن آنها می‌داند.

وب‌سایت حقوق بشری حال‌وش که اخبار مرتبط با این استان را پوشش می‌دهد، روز چهاردهم خرداد گزارش کرد: «روز ۱۴ خرداد ماه ۱۴۰۱، بر اثر تیراندازی افراد مسلح ناشناس در زاهدان دو نیروی نظامی لباس شخصی کشته شدند. این تیراندازی در بلوار پرستار زاهدان و داخل یک طباخی رخ داده و در جریان آن، دو مامور لباس شخصی هدف مستقیم گلوله قرار گرفته و‌ کشته شدند.» گفته شده، افراد مسلح با ورود به داخل مغازه و شلیک رگبار گلوله با اسلحه کلاشنیکف به سمت دو مامور امنیتی لباس شخصی، پس از اطمینان از کشته شدن آنان محل را ترک کرده‌اند. هویت یکی از کشته‌شدگان «محمد محمدی» اعلام شده است. فاصله کوتاه این واقعه با اعدام‌ها، می‌تواند این فرضیه را شدت ببخشد.

در حادثه دیگری خبرگزاری‌ مهر۳ اردیبهشت‌ماه از حمله مسلحانه به خودروی سردار «حسین الماسی»، فرمانده تیپ ۱۱۰ سپاه سلمان فارسی سیستان و بلوچستان خبر داد. در این حمله که توسط یک خودرو حامل چهار سرنشین انجام گرفته «محمود آبسالان» محافظ این فرمانده ارشد سپاه کشته شده است.

محاکمه در دادگاه انقلاب و اقرار تحت شکنجه

محمود امیری مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران در گفت‌وگو با ایران‌وایر، درباره اتهام زن بلوچی که همزمان با مردان اعدام شده می‌گوید: «اتهام او، مثل اتهام اکثر زنان دارای حکم اعدام در ایران همسرکشی است. درباره اتهام مرتبط با مواد مخدر در پرونده سایرین هم، این اتهام پشت درهای بسته و در جریان محاکمه آنها در دادگاه انقلاب به آنها وارد شده است. به‌طور سیستماتیک در جریان بازداشت‌ها، ما شاهد شکنجه متهمان با هر عنوان جرمی هستیم. اقرار و اعتراف آنها هنوز معمولی‌ترین و مهم‌ترین راه اثبات اتهامات در ایران است. بعد از اقرار هم پرونده، حتی اگر وکیلی هم وجود داشته باشد، به دادگاه انقلاب فرستاده می‌شود. آنجا هم از وکیل کاری ساخته نیست.»

به گفته او، دو نکته بسیار مهم اینجا وجود دارد: «یکی افزایش پنج برابری جرایم مواد مخدر در سال گذشته میلادی که هم‌چنان هم ادامه دارد. از طرف دیگر تعداد شهروندان بلوچ، حدود ۵ درصد جمعیت ایران را شامل می‌شوند، ولی سال گذشته بیش از ۲۰ درصد اعدام‌ها از میان شهروندان بلوچ بوده است. امسال هم تا این لحظه، تعداد اعدام‌ها باید بیشتر از بیست درصد شده باشد. این که هم جرم مواد مخدر اعلام می‌شود و هم اعدام‌شدگان از شهروندان بلوچ هستند، نکته مهمی است.»

او در ادامه از عدم بازدارندگی اعدام در برابر تکرار ارتکاب جرم می‌گوید: «در حکومت ایران در رابطه با اعدام در لایه‌های مختلف حکومت از مجلس و دولت و دستگاه قضایی همه این را می‌دانند که، اعدام به ویژه در جرایم مرتبط با مواد مخدر بازدارنده نبوده است. ولی باز هم این اعدام‌ها ادامه دارد. این یعنی هدف پیشگیری از وقوع جرم نیست. بلکه ارعاب جامعه است. وقتی هر لحظه احتمال وقوع یک اعتراض در گوشه و کنار کشور وجود دارد، اعدام یکی از ابزار حکومت برای ارعاب است. متاسفانه هزینه سیاسی اعدام‌های مواد مخدر و اعدام شهروندان بلوچ برای جمهوری اسلامی پایین‌تر است. این چیزی است که ما به عنوان نهاد حقوق بشری متوجه شده‌ایم و به آن واکنش نشان دادیم. ما امیدواریم مردم ایران به این مساله واکنش نشان بدهند.»

امیری مقدم در ادامه با اشاره به اینکه در هیچ کجای دنیا اعدام ۱۲ نفر در یک روز اتفاق نمی‌افتد، افزود: «در بعضی کشورها هم که قبلا اتفاق افتاده جامعه جهانی به آن واکنش نشان داده؛ اما این اعدام‌ها در جامعه ایران به اعتراض عمومی هنوز منجر نشده است. از هر منظری که نگاه کنید قوم بلوچ، ضعیف‌ترین، فقیرترین قشر جامعه ایران است و حالا بیش از ۲۰درصد قربانیان ماشین اعدام جمهوری اسلامی است.»

او در ادامه افزود: «در سال‌های قبل از ۲۰۱۷ ما به‌طور میانگین سالانه ۳۵۰ اعدام به اتهام جرایم مواد مخدر داشته‌ایم. به‌طور تقریبی روزانه یک اعدام. این عدد در فاصله ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ به کمتر از ۳۰ اعدام رسیده بود. بزرگترین تغییر مثبتی بود که در این ۴۳ ساله رخ داد. دلیل آن هم فعالیت نهادهای حقوق بشری و خانواده اعدامیان و جامعه جهانی بوده است. این نشان می‌دهد که توقف اعدام‌ها در چارچوب این نظام اگر به اندازه کافی هزینه بالا برود، امکان‌پذیر و قابل تغییر است. از آن جایی که این نظام حمایت مردمی را با خود همراه ندارد، برای حفظ بقای خودش نیاز به ارعاب جامعه دارد. در نتیجه نمی‌شود انتظار داشت که حاکمیت اعدام‌ها را متوقف کند. ولی می‌شود با فشارها اجرای آن را بسیار محدود کرد.»

مدیر سازمان حقوق بشر ایران به اینونت مجلس اعیان بریتانیا برای توقف اعدام‌ها که قرار است روز هشتم ماه ژوئن برگزار شود، اضافه کرد: «این یکی از تلاش‌های ماست. چند سال قبل به دلیل فشار بین‌المللی از سمت کشورهایی که بودجه پروژه‌های سازمان ملل در ایران را پرداخت می‌کنند، حکومت تهدید شد که اگر روند اعدام‌ها ادامه پیدا کند، ما کل بودجه را قطع می‌کنیم. این تهدید بر جمهوری اسلامی موثر واقع شد. ولی از سال گذشته که اعدام‌ها را دوباره از سر گرفتند، ما واکنش قوی از سمت این کشورها ندیده‌ایم. این فشارها وقتی موثرتر است که در ایران هم کارزارهای مرتبط را فعالان مدنی و حقوق بشر برپا کنند.»

او درباره اعدام‌های مواد مخدر و قتل اضافه کرد: «ما هیچ توجیهی درباره اعدام‌های مواد مخدر از سمت جمهوری اسلامی نداریم. درباره قصاص هم که پای شریعت را به میان می‌کشند و می‌گویند این خط قرمز ماست. اما درباره مواد مخدر این طور نیست. اگر چه درباره قصاص هم می‌شود کارهایی کرد. اکثر کسانی که در ایران به اتهام قتل اعدام می‌شوند، قتل از پیش برنامه‌ریزی شده عمد مرتکب نشده‌اند. در بسیاری موارد تصادفی رخ می‌دهد. اگر از داخل کشور وکلا و از بیرون نهادهای حقوق بشری و جامعه جهانی روی آن بیشتر تمرکز کنند، تعداد خیلی زیادی از این قربانیان را می‌شود از اعدام نجات داد. این افراد اگر در کشور دیگری که مجازات اعدام هم دارد، شامل حکم قتل عمد نمی‌شوند. در ایران حتی در مواردی که دفاع از خود بوده هم اعدام شده‌اند. حکومت به راحتی این را نمی‌پذیرد؛ ولی اگر هزینه این اقداماتش بالا برود، مجبور به پذیرش آن می‌شود.»

خرداد ۲۰، ۱۴۰۱

نقشین احمدی با اتمام دوران محکومیت از زندان ارومیه آزاد شد

هه‌نگاو

نقشین احمدی با اتمام دوران محکومیت از زندان ارومیه آزاد شد

نقشین احمدی معروف به شلیر شهروند اهل مهاباد روز چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ پس از اتمام دوران محکومیت ۳ ماهه خود از بند زنان زندان مرکزی ارمیه آزاد شد.

نقشین احمدی اهل روستای “قزلقوپی” از توابع مهاباد روز چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ پس از احضار به اداره اطلاعات نقده بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در ارومیه منتقل شده بود. وی پس از سه هفته و اتمام مراحل بازجویی به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد.

وی ماه گذشته توسط دادگاه انقلاب مهاباد به اتهام “همکاری با حزب دمکرات کُردستان ایران” به تحمل ۳ ماه حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت محکوم گردید.

گفتنیست که نقشین احمدی که مادر دو فرزند بوده و از بیماری رنج می‌برد. وی باید فروردین ماه تحت شیمی درمانی قرار می‌گرفت، اما از زمان بازداشت تا روز آزادی نه تنها به مراکز درمانی منتقل نشده بلکه از هرگونه دسترسی به داروهایش محروم بوده است.

گزارشی از آخرین وضعیت علیرضا ثقفی و هاله صفرزاده در زندان کچویی کرج

خبرگزاری هرانا

علیرضا ثقفی و هاله صفرزاده، فعالین کارگری دوران محکومیت یک ساله خود را در زندان کچویی کرج سپری میکنند. این فعالین کارگری اسفندماه سال گذشته در جریان برگزاری مراسم یادبود صمد شعبانی، شاعر و نویسنده در کرج بازداشت و جهت تحمل حبس به این زندان منتقل شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز دوشنبه ۱۶ خردادماه ۱۴۰۱، علیرضا ثقفی و هاله صفرزاده، فعالین کارگری دوران محکومیت یک ساله خود را در زندان کچویی کرج سپری میکنند.

فروردین ماه امسال مسئولان بهداری زندان علیرغم حال نامناسب جسمی آقای ثقفی مانع از اعزام این فعال کارگری به بیمارستان خارج از زندان شده بودند. این امر باوجود فشار خون بالای علیرضا ثقفی صورت گرفته و بهداری زندان صرفا به تجویز چند قرص اکتفا کرده بود. همزمان کانون نویسندگان ایران ضمن اعلام نگرانی از وضعیت این عضو زندانی کانون، جان علیرضا ثقفی را در خطر دانست.
این شهروندان در تاریخ ۲۰ اسفندماه سال گذشته در جریان برگزاری مراسم یادبود صمد شعبانی، شاعر و نویسنده در کرج به همراه دو فعال مدنی دیگر توسط پلیس امنیت این شهر دستگیر شده و نهایتا یک روز بعد جهت تحمل دوران محکومیت یک سال حبس خود به زندان کچویی کرج منتقل شدند.

علیرضا ثقفی و هاله صفرزاده در تاریخ ۶ اردیبهشت ماه ۹۸ در پارک جهان نما واقع در اتوبان تهران-کرج به همراه تعدادی دیگر که تعدادشان ۱۲ تن برآورد شده بود توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ماه همان سال با تودیع قرار کفالت آزاد شده بودند. ۴ تن از این فعالین به نام های پروین محمدی، واله زمانی، علیرضا ثقفی و هاله صفرزاده چند روز در بازداشت مانده و باقی افراد ساعاتی پس از بازداشت آزاد شده بودند.

علیرضا ثقفی، هاله صفرزاده به همراه پروین محمدی در شهریورماه سال ۹۸ توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرج بابت اتهام تبلیغ علیه نظام هرکدام به یک سال حبس تعزیری محکوم شدند. نهایتا مهرماه ۹۸، شعبه ۶ دادگاه تجدیدنظر استان البرز حکم صادره علیه این شهروندان را عینا تایید کرد.

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...