جستجوی این وبلاگ

خرداد ۱۴، ۱۴۰۱

فعال صنفی فرهنگیان شیراز؛ تداوم بازداشت و بلاتکلیفی مژگان باقری

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

مژگان باقری، فعال صنفی فرهنگیان شهر شیراز بطور بلاتکلیف در بازداشت محبوس شده است. او در جریان اعتراضات سراسری فرهنگیان شاغل و بازنشسته کشور در این شهر بازداشت شده بود.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور، روز پنج‌شنبه ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۱، با انتشار گزارشی نوشت: قرار بازداشت موقت مژگان باقری، معلم مقطع دبیرستان، ساکن شیراز مرکز استان فارس، علیرغم گذشت بیش از ۲ هفته مجددا تمدید شد.

براساس این گزارش، تمدید قرار بازداشت مژگان باقری، به بهانه تداوم بازجویی ها از این فعال صنفی فرهنگیان در بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز و طی مراحل بازپرسی صورت گرفته است.

لازم به ذکر است، مژگان باقری، در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری فرهنگیان شاغل و بازنشسته کشور در شهر شیراز بازداشت و پس از انتقال به خانه و تفتیش منزل و ضبط برخی وسائل شخصی از قبیل لب تاپ، گوشی تلفن همراه و چند جلد کتاب، جهت بازجوئی به بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ اداره اطلاعات شیراز منتقل شد.‌

این فعال صنفی فرهنگیان استان فارس، در مراحل بازجوئی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از ناحیه بینی با شکستگی مواجه و از حق درمان و طی ۱۰ روز اخیر هم از حق ملاقات و تماس تلفنی محروم است.‌

‏اعمال فشارهای فیزیکی از قبیل ضرب و شتم و حتی اعمال فشارهای روحی به افراد قصد گرفتن اقرار مصداق بارز ‎شکنجه و ناقض ماده ۵ اعلامیه جهانی ‎حقوق بشر و ماده ۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی است.

احضار، بازداشت و پرونده سازی بر علیه فعالان صنفی فرهنگیان در حالی صورت می‌گیرد که مطالبات این قشر از جامعه ایران، صنفی و برای دستیابی به حقوق شهروندی و در راستای اصل ۲۷ قانون اساسی ایران است.

عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت فریبا اسدی در زندان قرچک ورامین

خبرگزاری هرانا

فریبا اسدی، زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین، علیرغم حال نامساعد جسمی از رسیدگی مناسب پزشکی محروم مانده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز جمعه ۱۳ خردادماه ۱۴۰۱، فریبا اسدی، زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین از رسیدگی مناسب پزشک محروم مانده است.

یک منبع مطلع از شرایط این زندانی به هرانا گفت: «فریبا در وضعیت جسمانی بسیار نامناسبی است و از مشکلات قلبی، بیماری کلیوی و روماتیسم به شدت رنج میبرد. علیرغم تشخیص بهداری زندان مبنی بر لزوم در اعزام وی به بیمارستان، هر روز به عناوینی از اعزام او جلوگیری می‌شود. همچنین بهداری زندان به بهانه نداشتن بودجه، تنها به تزریق مسکن برای این زندانی که نیاز به داروهای درمانی تخصصی دارد، بسنده می‌کند.»
در تاریخ ۱۱ اردیبهشت‌ ماه امسال، هرانا طی گزارشی از ممانعت مسئولین زندان از اعزام فریبا اسدی به بیمارستان خبر داد. این ممانعت به دلیل مخالفت وی با انتقال با دستبند صورت گرفته بود.

فریبا اسدی، مهران دلفان آذری، میثم غلامی و مسعود وظیفه در بهمن ماه سال ۹۹ از بابت اتهامات تبلیغ علیه نظام و عضویت در گروه های مخالف نظام توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

مهران دلفان آذری، میثم غلامی و فریبا اسدی مورخ ۱۰ مهرماه ۱۴۰۰ توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار هر یک از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری و مسعود وظیفه از بابت اتهام معاونت در تبلیغ علیه نظام به ۶ ماه حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم شدند.

از میان آنها فریبا اسدی مدتی پس از بازداشت با تودیع قرار وثیقه آزاد شد. مهران دلفان آذری، میثم غلامی و مسعود وظیفه نیز با پایان مراحل دادرسی به زندان تهران بزرگ منتقل شدند. مسعود وظیفه و میثم غلامی پیشتر از زندان تهران بزرگ آزاد شدند. مهران دلفان آذری نیز اواخر اسفندماه سال گذشته از زندان تهران بزرگ آزاد شد.

فریبا اسدی در تاریخ ۱۳ دی ۱۴۰۰، در منزل شخصی خود واقع در تهران بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۰ طی ابلاغیه‌ای جهت اجرای حکم حبس به شعبه دوم اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب شهر قدس احضار شده بود.

درخواست جلوگیری از تخلیه پناهگاه زنان کارتن‌خواب

خبر انلاین

درخواست جلوگیری از تخلیه پناهگاه زنان کارتن‌خواب

گروهی از مددکاران حوزه اجتماعی در نامه ای به زاکانی شهردار تهران درخواست کرده‌اند تا از تخلیه پناهگاه زنان کارتن‌خواب (مرکز کاهش آسیب زنان پارک شوش) جلوگیری شود.

در متن این درخواست که در سایت کارزار منتشر شده، آمده است:

جناب آقای دکتر زاکانی
شهردار محترم تهران
جناب آقای یزدانی
شهردار محترم منطقه دوازده تهران

با سلام
مرکز جامع کاهش آسیب بانوان، محل امنی برای زنان و کودکان بی‌سرپناه شهر و کشورمان است. از مرداد سال جاری تفاهم‌نامه دوساله این مرکز بابت واگذاری ساختمان محل اسکانشان به‌ اتمام رسیده و وضعیت تمدید این تفاهم‌نامه همچنان بلاتکلیف مانده است.
متأسفانه این روزها به بهانه پاکسازی منطقه شوش و هرندی و اجرای طرح‌های ضربتی، مسئولین ذی‌ربط با جدیت بیشتری به‌دنبال حذف آسیب‌دیده‌ترین قشر جامعه یعنی زنان و کودکان معتاد و بی‌خانمان و تعطیلی این مرکز هستند.
این‌جانبان جمعی از شهروندان این منطقه و دلواپسان زنان بی‌خانمان، از جناب‌عالی تقاضا می‌داریم نسبت به تخلیه این مرکز و بی‌خانمانی مجدد این زنان، تجدیدنظر بفرمایید.

سانسور سیستماتیک زنان در ایران

توانا

 

چند روز گذشته علم‌الهدی، نماینده ولی فقیه در مشهد که به اظهارات جنجالی معروف است در رابطه با حضور زنان در صدا و سیما گفت: «در برخی برنامه‌های صدا و سیما هم می‌توان به جای استفاده از بانوان از گویندگان مرد استفاده کرد و لازم نیست حتماً یک خانم، گوینده و مجری برنامه باشد. اینکه یک زن باحجاب با یک فرد نامحرم بگو و بخند داشته باشد و دل بدهد و قلوه بگیرد حرام و بی عفتی است».

تا پیش از این نیز حضور زنان در رسانه‌ها با محدودیت‌ها و در شرایط خاص ممکن بود. از خوابیدن با روسری و مانتو تا حمام کردن با حجاب کامل؛ اواخر سال گذشته سکانسی از فیلم “رحمان ۱۴۰۰” بسیار جنجال‌برانگیز شد. در این صحنه بازیگر زن با حجاب کامل در وان حمام نمایش داده می‌شود!

کمپین من و سانسورچی

سال گذشته نیز برخی بازیگران زن سینما از محدودیت های خود در سینما و تلویزیون در کمپین “من و سانسورچی” گفتند. در این کمپین بازیگران از تجربه ها و خاطرات خود با سانسورچی‌های صدا و سیما و سینما گفتند. برخی مواردی که این بازیگرها روایت کردند بسیار عجیب به نظر می‌آمدند و واکنش‌های زیادی در فضای مجازی برانگیخت.

این کارزار توسط امیر مهدی ژوله نویسنده و بازیگر به راه افتاد. او در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «يكي از معضلات نمايش خانم ها در تلويزيون علاوه بر حجاب كه عموما رعايت ميشه و ارايش كه حتي گاهي با تغيير رنگ تصوير هنگام نمايش اصلاح ميشه، تصور يا توهم مشخص بودن حجم بخشي از اندام اونها از زير لباسه. مثلا اين يك اصل پذيرفته شدست كه خانم هاي بازيگر بايد حتما زير پيراهنشون شلوار ضخيم بپوشن(توي سرما و گرما ) كه حجم پاشون معلوم نباشه. لباس هاي گشاد و ضخيم هم كه يه رواله».

پرستو صالحی از ممنوعیت بالا رفتن زنان از پله و تکیه دادن آنها به دیوار گفت. میترا حجار نیز با انتشار ویدئویی توضیح داد که برای مشخص نشدن گوش بازیگران زن، روسری زنان را با چسب به صورتشان می چسبانند تا نه تنها گوش بلکه حجم گوش زنان نیز مشخص نباشد. شبنم فرشادجو نیز از مشکل سانسورچی ها با غبغب گفت.

البته بازیگران زن نه تنها در مقابل دوربین مجبور به تن دادن به برخی از محدودیت ها هستند، بلکه زندگی شخصی آنها نیز همواره تحت نظر است. ماه رمضان سال ۱۳۹۸ «شهره سلطانی» از برنامه ویژه این ماه کنار گذاشته شد و علت آن را انتشار عکس‌هایی در اینستاگرام شخصی‌اش دانستند. همچنین «زیبا بروفه» به این خاطر که فیلم عروسی‌اش منتشر شد، چندین سال اجازه فعالیت نداشت. «لیلا حاتمی» نیز در سال ۲۰۱۴ در جشنواره کن با رئیس جشنواره «ژیل ژاکوب» دست داد و روبوسی کرد که با انتقادهای تندی در ایران مواجه شد و آن را عملی منافی «عفت» زنان در جمهوری اسلامی خواندند. کیهان در این باره نوشت لیلا حاتمی با این کار «دهن‌کجی به فرهنگ سرزمین مادری خود» کرده است.

اگرچه تا حدودی این محدودیت ها برای بازیگران مرد نیز اعمال می‌شود، اما می توان به جرات گفت تفاوت بزرگی میان محدودیت های مردان و زنان بازیگر است. «اصغر فرهادی» سال گذشته در جشنواره کن حضور داشت و دست در دست «پنه لوپه کروز» در فرش قرمز راه می رود و عکس می‌گیرد. اتفاق خاصی برای او رخ نمی‌دهد.این را با اتفاقی که برای لیلا حاتمی افتاد مقایسه کنید.

گلشیفته فراهانی در گفتگویی در انتقاد از اصغر فرهادی می‌گوید اصغر فرهادی در تمام رویدادها او را نادیده می‌گیرد و از او سخن نمی‌گوید، به طوری که اصلا انگار گلشیفته وجود ندارد. از دید گلشیفته این امر تنها به دلیل زن بودن او است و با اشاره به لباس و موهایش می‌گوید چون من قانون جمهوری‌اسلامی را رعایت نمی‌کنم.

عدم پخش مسابقات ورزشی زنان

اما محدودیت های زنان در صدا و سیما تنها شامل بازیگران نمی‌شود؛ زنان ورزشکار ایرانی نیز جایی در صدا و سیما ندارند. زنان با وجود محدودیت‌هایی که در ایران با آن رو به رو هستند، موفقیت‌های زیادی در حوزه ورزش کسب کرده‌اند. تیم فوتبال زنان اگر نگوییم بیشتر از تیم مردان افتخار‌آفرینی کرده اند، به اندازه تیم مردان برای این کشور افتخار کسب کرده است؛ اما حتی یک بازی از این تیم در صدا و سیما پخش نشده است.

اردیبهشت سال گذشته تیم ملی فوتسال زنان توانست مقام نخست بازی‌های آسیایی را به دست آورد پس از بازگشت ملی‌پوشان، «فاطمه ذوالقدر» رییس فراکسیون زنان مجلس گفت وزارت ورزش برای پخش این مسابقات با صدا و سیما مکاتبه کرده بود و قرار بود بررسی کنند. اما این مسابقات هرگز پخش نشد. گویی که این تیم هرگز وجود نداشته است، گویی این زنان در جهانی دیگر زندگی می‌کنند.

«مکارم‌شیرازی» درباره پخش مسابقات بانوان ایرانی از صدا و سیما گفت: «اصل پخش این کار از سوی صدا و سیما کار نادرستی است و پخش صحنه‌هایی که ضوابط شرعی در آن مراعات نمی‌شود جایز نیست و در پوشش شرعی تفاوتی بین مسابقات و غیر آن وجود ندارد». سال گذشته نیز در جریان بازی های آسیایی جاکارتا، با اینکه امتیاز پخش تمام بازی‌ها توسط صدا و سیما خریده شده بود و به ورزشکاران و مردم قول داده بودند که بازی‌ها را مستقیم پخش می کنند، اما در نهایت مسابقات زنان هیچ‌گاه از صدا و سیما منتشر نشد.

صدا و سیما نه تنها مسابقات زنان را پوشش نمی دهد، بلکه پوشش اخبار ورزشی بانوان نیز با مشکلاتی همراه است. «خدیجه سپنجی» نایب‌رییس وقت فدراسیون فوتبال در رابطه با نحوه پوشش اخبار ورزش زنان گفت: «من با پخش اخبار زنان و مردان به صورت جدا از هم کاملا مخالف هستم. اطلاع رسانی به این شکل، صد در صد نیست. تلویزیون فعلی کاملا مردانه است و از صبح تا شب تنها به پخش اخبار، گزارش و مسابقات مردان می‌پردازد».

تصمیم‌گیری در مورد چنین مسائلی باید از طریق قانونی صورت گیرد، اما در جمهوری اسلامی نظر فقها و مراجع تقلید در مسئله زنان بسیار تاثیرگذار است.

خرداد ۱۳، ۱۴۰۱

دکانی جدید برای سرکوب زنان؛ اسم رمز: جهاد تبیین

IRANWIRE

در خرداد ۱۴۰۱، «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» خبر از راه‌اندازی دو قرارگاه برای «کنترل بدحجابی» داده است

از سال ۱۳۹۷ که رهبر جمهوری اسلامی، «علی خامنه‌ای» بیانیه «گام دوم انقلاب» را صادر کرد، کلیدواژه «جهاد تبیین» هم در ادبیات هوادارانش پررنگ شد؛ تا به آن‌جا که از سال گذشته با انتشار کتاب «جهاد تبیین» از بیانات خامنه‌ای اوج گرفت.

حالا در خرداد ۱۴۰۱، «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» خبر از راه‌اندازی دو قرارگاه برای «کنترل بدحجابی» داده که قرار است با تدوین رویکرد اجرایی، و ابلاغ دستورالعمل‌های لازم در خصوص شاخص‌های حجاب به ۱۲۰ دستگاه، وارد فاز اجرایی شوند؛ «قرارگاه ۲۱» و «قرارگاه مردمی» جهاد تبیین.

فعالیت این قرارگاه‌ها چه خواهد بود؟ سیاست‌های جمهوری اسلامی در تحمیل حجاب اجباری از کجا آغاز شد، چه‌گونه پیش رفت و چرا امروز تمرکز ویژه‌‌ای بر آن گذاشته‌اند؟

***

یک سال و نیم از انقلاب گذشته بود. تیر ۱۳۵۹، «روح‌الله خمینی»، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی به دولت «ابوالحسن بنی‌صدر» اولتیماتوم داد که ۱۰ روز فرصت دارد تا حجاب اسلامی را در ادارات اجباری کند.

او تهدید کرد که اگر تا ۱۰ روز خواسته‌اش به انجام نرسد، به ملت ایران می‌گوید با دولت همان رفتاری را کنند که با حکومت شاهنشاهی کردند.

۱۶ تیر، «شورای انقلاب» به ریاست بنی‌صدر تصویب کرد که خانم‌ها بدون پوشش اسلامی حق ورود به ادارات را ندارند.

«علی قدوسی»، دادستان کل انقلاب در آن زمان هم گفت که اگر از ۱۷ تیر پوشش اسلامی رعایت نشود، با متخلفان به شدت برخورد می‌شود و حقوق و مزایای کارمندان زنی که بی‌حجاب در محل کار حاضر می‌شوند، قطع خواهد شد.

در آن زمان هنوز حجاب اجباری قانون نشده بود. حالا در پی اظهارات و تفاسیر از بیانات علی خامنه‌ای بابت جهاد تبیین، به گفته «محمدصالح هاشمی گلپایگانی»، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، قرارگاه ۲۱ قرار است تا ۲۱ تیر، یعنی «روز حجاب و عفاف»، وضعیت پوشش کارمندان دستگاه‌های دولتی و حکومتی را اصلاح کند. در عین‌حال، وظیفه قرارگاه مردمی جهاد تبیین، اطلاع‌رسانی و تبیین طرح جامع حجاب این ستاد، جهت‌دهی و جریان‌سازی مطالبه‌گری عفاف و حجاب و ایجاد بستر مشارکت مردمی در اجرای این طرح است.

در سال‌‌های نخستین پس از انقلاب ۱۳۵۷، روندی که آیت‌الله خمینی پیش گرفت، در نهایت به تحمیل حجاب به جامعه ایران انجامید و زنان بسیاری را خانه‌نشین کرد. در واقع، بسیاری از زنان از عرصه‌های مختلف حذف شدند. دهه‌های بعد هم سیاست‌های مختلفی توسط جمهوری اسلامی پی گرفته شدند؛ از قوانین و استفاده از منابع تولید ارزش برای تبلیغ و شست‌وشوی مغزی تا برخوردهای خشونت‌آمیز در سطح جامعه. اما این سیاست‌ها جواب‌گو نبودند و کمپین‌های مختلف و اعتراض نسل‌های جواب در ادامه چندین دهه فعالیت جنبش زنان، از سیاسیون تا مدنی‌ها، حجاب مورد نظر جمهوری اسلامی را به سخره گرفتند. به نظر می‌رسد حالا دوباره با برگشت به نقطه آغاز، می‌خواهند سیاست سرکوب زنان را به وسیله حجاب از ادارات به نوعی دیگر پیش بگیرند.

هفتم خرداد، خبرگزاری رسمی حوزه علمیه قم به نام «حوزه» با انتشار گزارشی، از نقش زنان در جهاد تبیین سخن گفت.

«میرجعفری»، از اساتید حوزه علمیه قم گفته نقش زنان در این جهاد، بازیابی هویت بر اساس ارزش‌های اسلامی و ارایه این ارزش‌ها به جهان است تا با غرب مقابله کنند.

بخشی از اظهارات علی خامنه‌ای هم در خصوص جهاد تبیین، بر نکاتی مثل جنگ نرم، یعنی رسیدن به هدف از طریق فضای مجازی تکیه دارد.

زنان؛ بازوهای تبلیغ تبیین

«تبیین» یعنی بیان حقیقت؛ انگار به باور رهبر جمهوری اسلامی، ارزش‌های انقلاب تحریف شده‌اند و باید در بازگشت به آن ارزش‌ها، جهاد بر پا کرد.

تنها یکی از نمونه‌های زنان سرباز جنگ نرم در جهت جهاد تبیین را مثال می‌زنیم؛ «منصوره معصومی اصل» مادر همان دختری است که در گیرودار انتخابات، به «فائزه هاشمی‌رفسنجانی» پیشنهاد مناظره داد. او از سخنرانان محفل‌های مذهبی کرج و کاندیدای مجلس شورای اسلامی از همین منطقه بود.

با نگاهی به صفحه اینستاگرام معصومی اصل، به راحتی می‌توان نقش این‌گونه زنان را ضمن سرسپردگی به خامنه‌ای، در ترویج منویات رهبری و هم‌چنین سیاست‌های جمهوری اسلامی مشاهده کرد.

او با ارجاع هر صحبتی به خامنه‌ای، از محبوبان او هم دفاع می‌کند و علیه مخالفانش موضع می‌گیرد؛ مثل دفاع از «محمدباقر قالیباف»، رییس مجلس شورای اسلامی پس از ماجرای سفر فرزندانش به ترکیه تا حمله به فائزه هاشمی، «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی».

معصومی اصل خودش را نویسنده و استاد دانشگاه معرفی می‌کند و ویدیوهایی از سخنرانی‌هایش می‌گذارد که همگی مواضع جمهوری اسلامی در عرصه‌های مختلف سیاست تا فرهنگ و جامعه هستند.

البته وقتی جمهوری اسلامی را فقط نه محصور در مرزهای ایران بلکه فرامرزی در نظر بگیریم، نمونه‌های دیگری مثل این زنان را در هواداران جمهوری اسلامی در دیگر کشورها، مانند لبنان هم می‌بینیم؛ مثل نمونه‌های زنان هوادار «حزب‌الله» لبنان که از مشاغلی مثل وکالت و پزشکی فاصله گرفته‌اند و در محافل خانگی به ترویج ایدئولوژی مسلمان شیعه می‌پردازند.

بسیاری از این زنان در ارتباط با روحانیون ایران، شبانه‌روز خودشان را صرف یافتن نشانه‌های ظهور «مهدی»، امام دوازدهم شیعیان کرده‌اند و با برگزاری جلسات مختلف، زنان و کودکان را مغزشویی می‌کنند.

جهاد تبیین؛ دکانی برای سرکوب زنان

این نخستین بار نیست که خامنه‌ای برای زنان خط و ربط تعیین می‌کند و بقیه نهادها به دنبالش روان می‌شوند. اردیبهشت ۱۳۹۲ بود که در راستای اظهارات خامنه‌ای مبنی بر زنانی که طراز انقلاب اسلامی هستند، سازمان بسیج زنان منشوری تدوین کرد. در این منشور، وظیفه زن آرامش‌بخشی به خانواده، تشویق همسر در حمایت از انقلاب، پیش‌قدمی در جهاد و مبارزه و نمونه‌های این‌چنینی بود؛ یعنی نقشی تعریف شده در خانواده مبنی بر ارزش‌های جمهوری اسلامی. ایجاد چندین پژوهشکده و برگزاری نشست‌های مختلف که گزارش‌های آن‌ها در سطح عدد باقی ماندند، صرف هزینه‌های هنگفت برای شکل‌دهی به زنان در قالب جمهوری اسلامی بودند اما هم‌چنان نظر جمهوری اسلامی را تامین نکردند.

حالا هم رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر در کنار خبر ایجاد دو قرارگاه برای کنترل بدحجابی با رویکرد شست‌وشوی مغزی ایدئولوژیک گفته است دستورالعمل‌ها به ۱۲۰ دستگاه دولتی و حاکمیتی ابلاغ خواهند شد.

با گشتی در اینترنت می‌توان برپایی این قرارگاه‌ها را در سطح استان‌ها مشاهده کرد و حالا صحبت از درگیر کردن ۱۲۰ دستگاه حکومتی است و هزینه‌هایی که با فقر بیشتر مردم، ضعیف‌تر شدن جامعه، کوچک شدن سفره‌ها و تشدید آسیب‌های اجتماعی با هدف قالب‌دهی زنان به هدر می‌روند.

اگر در زمان انقلاب، زنانی در عرصه‌های مختلف فعالیت داشتند که به قالب جمهوری اسلامی -حداقل در ظاهر و پوشش- درآمده بودند، الان هم صرفا زنانی می‌توانند مورد تایید جمهوری اسلامی باشند که بازوهای آن در راستای همین اهداف هستند.

ده‌ها وزارت‌خانه و نهاد برای قالب‌دهی به زنان

در سال ۱۳۹۹، خبرگزاری فارس از ۲۵ دستگاه حکومتی نام برد که در عرصه تحمیل و تبلیغ حجاب فعالیت دارند. بعد رسانه‌های دیگر از نهادهای دیگری هم نام بردند؛ تا به آن‌جا که در سال جاری، هلال احمر هم از ورود به فعالیت داوطلبانه با همین اهداف خبر داد.

در فروردین ۱۴۰۱ بود که دبیرکل جمعیت هلال احمر از ورود به حوزه ترویج حجاب و عفاف خبر داد. به گفته او، این اقدام در راستای خدمات بشردوستانه و امدادی به حساب می‌آید.

صداوسیما بیشترین فعالیت را در این عرصه دارد. ۳۱ وظیفه برای این سازمان وضع کرده‌اند که بتواند به عنوان رسانه ملی، محتوایی به خورد جامعه دهد که با فرهنگ حجاب و عفاف هم‌خوانی داشته باشد.

وزارت آموزش و پرورش در جهت شست‌وشوی مغزی کودکان از لحظه ورود به مدرسه و تبیین نقش‌های کلیشه‌ای با رویکرد تبعیض علیه زنان از همان ابتدا نقش‌آفرینی کرده است. ۲۱ وظیفه برای این وزارت‌خانه در همین خصوص تعیین شده است.

وزارت امور اقتصادی و دارایی که باید با نظارت بر واردات و صادرات، از ورود پوشاک و محصولات مغایر با اصول جمهوری اسلامی در حوزه حجاب جلوگیری کند.

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری؛ دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی وظیفه دارند که به عنوان نمونه، با تدوین برنامه‌های مختلف، هم محتوای آموزشی را اسلامیزه کند و هم دانشجویان را به سمت ارزش‌های اسلامی مثل ازدواج با همین رویکرد سوق دهد.

وزارت امور زنان و خانواده که در همکاری با نهادهای دیگر، خصوصا صداوسیما، باید پوشش‌ اسلامی را تبلیغ کند و در راستای ارزش‌های جمهوری اسلامی قدم بردارد.

وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برخورد می‌کند با محتوایی که از نظر ارزش‌های جمهوری اسلامی، «ضداخلاقی» برآورد می‌شوند و کنترل و دخالت در تبلیغ پوشش زنان.

سازمان تربیت‌بدنی ارایه پوشش اسلامی برای زنان ورزش‌کار را برعهده دارد و تمرکز بر الگو کردن زنان ورزشکار که پایبند به ارزش‌های جمهوری اسلامی هستند.

سازمان شهرداری‌ها که وظیفه دارد تبلیغات شهری را به ارزش‌های جمهوری اسلامی اختصاص دهد و در محله‌های مختلف مرکز فرهنگی با همین رویکرد ایجاد کند.

این لیست را می‌توان با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، سازمان بهزیستی، وزارت امور خارجه، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، مجلس شورای اسلامی، وزارت کشور، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، قوه قضاییه، وزارت مسکن و شهرسازی، سازمان میراث فرهنگی، گردش‌گری و صنایع دستی، بسیج، وزارت راه‌ و ترابری، نیروی انتظامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت صنعت و معادن و شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه ادامه داد؛ یک ساختار سیاسی در خدمت تحمیل ایدئولوژی حاکمیت.

از اظهارات خمینی تا قانون حجاب اجباری

روح‌الله خمینی در سال ۱۳۴۱ گفته بود:‌ «زن اگر وارد دستگاهی شد، اوضاع را به هم می‌زند. می‌خواهید استقلال‌تان را زنان تامین کنند؟»

او که از مخالفان جدی اعطای حق رای به زنان در دوران حکومت پهلوی به شمار می‌آمد، پنج روز پیش از بازگشت به ایران، در پاسخ به خبرنگار فرانسوی گفته بود: «حجاب به معنای متداول میان ما که اسمش حجاب اسلامی است، با آزادی مخالفتی ندارد.»

کم‌تر از یک ماه پس از انقلاب ۱۳۵۷

۱۶ اسفند

زمزمه‌های اعمال حجاب اجباری که از ادارات شروع شدند، آیت‌الله خمینی در جمع طلاب قم گفت: «زنان اسلامی باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند. نه این‌ که خودشان را بزک کنند. […] به من گزارش داده‌اند که در وزارت‌خانه‌های ما زن‌ها لخت هستند. این خلاف شرع است. […] این مقام زن نیست.»

۱۷ اسفند، صداوسیما ۱۷ اسفند، مصادف با هشتم مارچ، «روز جهانی زن» بود اما همان شب، بعد از اظهارات روح‌الله خمینی، «صادق قطب‌زاده» ریيس وقت صداوسیما مراسم هشت مارچ را سنتی غربی اعلام کرد.

۱۷ اسفند، مراسم ۸ مارچ پس از آن‌ که اظهارات روح‌الله خمینی تیتر یک روزنامه‌ها شد، زنان از گرایشات مختلف سیاسی و شهروندان به خیابان آمدند؛ تظاهراتی که پایه‌ای برای مخالفت با حجاب اجباری به شمار می‌آمد. اگرچه برخی نیروهای سیاسی مثل «چریک‌های فدایی خلق» از آن‌ها حمایت کردند اما بسیاری معتقدند که نیروهای سیاسی هم به فکر آزادی زنان نبودند و تن دادند به این تحقیر و سرکوب. زنان شعار می‌دادند: «آزادی جهانی‌ست، نه شرقی‌ست نه غربی» و «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم».

۱۹ اسفند

زنان معترض به حجاب اجباری مقابل دادگستری تهران تجمع کردند. این‌بار موافقان خمینی حضور پررنگ‌تری داشتند و رویارویی اتفاق افتاد. در این تجمع، برخی از کنش‌گران مخالفت خود را با تحمیل حجاب و نه اصل حجاب اعلام کردند. این تظاهرات در شهرهای دیگر مثل اصفهان، سنندج، ارومیه و بندرعباس هم برگزار شد.

۲۰ و ۲۱ اسفند

«محمود طالقانی» روز ۲۰ اسفند گفت که در حجاب اجبار در کار نیست و ۲۱ اسفند روح‌الله خمینی نظر او را تایید کرد. البته طالقانی در سال ۱۳۵۸ درباره زنانی که به قالب جمهوری اسلامی در نیامده بودند، گفته بود: «یک عده‌ای از زنان باقی مانده و تفاله‌های رژیم منحط پهلوی هستند که زنان ما را تحریک می‌کنند.»

تا تیر ۱۳۵۹، هنوز اجباری در پوشش اسلامی وجود نداشت و کم و بیش رعایت می‌شد و بسیاری هم در اعتراض، نه رعایت می‌کردند و نه در اداره‌ها حاضر می‌شدند. آن سال‌ها، آغاز حذف مخالفان و منتقدان بود و نیروهای مبارز مدام دستگیر می‌شدند.

«حسن روحانی»، رییس‌جمهوری پیشین در کتاب خاطرات خود عنوان کرده بود که بعد از اولتیماتوم روح‌الله خمینی، او مسوول آغاز طرح اجباری کردن حجاب از ستاد ارتش بود.

تا سال ۱۳۶۰، روند اجباری کردن حجاب ادامه داشت تا وقتی که «محمدتقی سجادی»، نماینده دادستان انقلاب در ماه رمضان مقرراتی وضع کرد و طبق آن، در اماکن عمومی تابلویی نصب شد بابت عدم پذیرفتن میهمانان و مشتریانی که ظواهر اسلامی را رعایت نمی‌کردند.

تحمیل حجاب، نرم و آهسته به زیر پوست شهر می‌دوید. تا آن‌که مرداد ۱۳۶۲ قانونی در این رابطه وضع شد و مجلس شورای اسلامی برای عدم رعایت حجاب در معابر عمومی مجازات وضع کرد؛ ۱۰ روز تا دو ماه حبس یا ۷۴ ضربه شلاق.

مقاومت‌ها ادامه داشتند. آبان ۱۳۶۳ «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» گفت: «زن برای معرفی کردن کرست خلق شده که مانکنش کنند؟ اگر زن‌ها یک ذره شعور داشتند، همین کافی بود که شورش کنند.»

پس از آن بود که گشت‌هایی به اسم «کمیته» مستقر شدند. روایت‌های زنان از آن روزگار، تلخ و پر از خشونت هستند. ترس و رعب و ضرب و شتم و بازداشت، بخشی از حقیقتی بود که جمهوری اسلامی بر سر زنان آوار کرد.

شکل‌گیری گشت ارشاد؛ از خاتمی و احمدی‌نژاد

هاشمی‌رفسنجانی در اردیبهشت ۱۳۶۵ در خطبه نماز جمعه گفته بود که با زنان بی‌حجاب با خشونت برخورد خواهد شد چون «نفهم» هستند: «به حزب‌الله وعده دادیم این‌ها آدم می‌شوند، ولی مثل این‌ که یک مقدار احتیاج به خشونت دارند. این‌ها با پول بادآورده‌ای که شوهران‌شان دزدیده یا خودشان یا ارث رسیده، بار آمده‌اند. در هر منطقه‌ای، اردوگاه برای این‌ها درست کنند، وسایل کار بگذارند، معلمین اخلاق بگذارند. دو هفته تا یک سال در آن‌جا بمانند، درس بخوانند و کار کنند. خرج‌شان را خودشان بدهند. گفته‌ام به این‌ها اهانت مرگ بر بی‌حجاب نکنید، بگذارید کم‌کم بفهمند اما نمی‌فهمند.»

ایجاد اردوگاه‌های منطقه‌ای و تعیین مروجان ایدئولوژی‌های جمهوری اسلامی که رفسنجانی به آن پرداخته بود، یعنی همین وظیفه‌ای که سال‌ها است بر عهده شهرداری‌ها و د‌ه‌ها دم و دستگاه دیگر گذاشته‌اند تا با صرف هزینه، زنان را به شکل خودخواسته خود درآورند.

در سال ۱۳۷۲، ستاد امر به معروف و نهی از منکر تاسیس شد که بخشی از وظایفش، گسترش و تشویق حجاب بود.

سال ‍۱۳۸۸، «منیره نوبخت»، عضو «شورای انقلاب فرهنگی» گفته بود طرح حجاب و عفاف در دولت «محمد خاتمی» تصویب شده بود؛ طرحی که بعد در سال ۱۳۸۴ و دوره ریاست «محمود احمدی‌نژاد» بر دولت، به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و «گشت ارشاد» را متولد کرد.

در تابستان ۱۳۸۵ هم «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» برخورد با شهروندان را به خاطر آن‌چه «بدحجابی» می‌خواندند، عریان‌تر کرد.

در سال ۱۳۹۷، مجموعه قوانین و مقررات مرتبط با عفاف و حجاب توسط روابط عمومی شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده در ۱۶۸ صفحه منتشر شد که حکایت از مصوبات مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی، ابلاغیه‌های دولت، مصوبات هیات وزیران، وزارت علوم، وزارت کشور، بخش‌نامه‌های قوه قضاییه و مصوبات ستاد صیانت از حریم امنیت عمومی و صداوسیما دارد.

اما به نظر می‌رسد که هیچ‌کدام از این اقدامات نتوانسته‌اند جامعه ایران را به پذیرش این تحمیل وا دارند و برخوردهای مختلف، خصوصا از سوی نسل جوان، حکایت از شکست جمهوری اسلامی در تحمیل این مساله دارند. اگرچه حجاب در ایران اجباری است و گشت‌های ارشاد همواره مشغول اعمال خشونت هستند اما خواسته حجاب اجباری محصور میان اقلیت حاکم است.

جمهوری اسلامی و رهبر آن هم واقف به همین امر هستند. برای همین است که هر وقت احساس ضعف می‌کنند، با ساختن کلیدواژه‌هایی، در کنار دکان‌زنی و خرج‌تراشی‌های بسیار، در تحمیل ایدئولوژی خود کوشاتر می‌شوند.

نزدیک به نیم قرن تحمیل حجاب، امروز به ضرب‌العجل قرارگاه ۲۱ و جهاد تبیین رسیده اما آن‌چه قوی‌تر می‌شود، آزادی‌خواهی زنان است.

آخرین مهمانی! مرد 2 زنه قتل همسرش را پذیرفت

خراسان

 حوادث روز,اخبار حوادث,خبرهای حوادث

زندگی ام به خاطر ازدواج دوم به هم ریخته بود. همسر دومم سرخود عمل می کرد و هیچ توجهی به نصیحت های من نداشت. با آن که پسری خردسال داشتم و همسر اولم نیز از این ماجرا به شدت ناراحت و ناراضی بود اما باز هم «الهام» (همسر دوم) به حرفم گوش نمی داد و بدون اجازه من بیرون می رفت.

به گزارش خراسان، این ها بخشی از اعترافات مرد 43 ساله ای است که مدعی بود پس از قتل همسرش، بیش از 300 میلیون تومان برای از بین بردن جسد او هزینه کرده است اما نمی دانست پسر عمه اش که سرایدار یک مرکز آموزشی در کوی فدک مشهد بود، جسد او را درون چاه فاضلاب انداخته است! «محمد-ط» (متهم این پرونده جنایی) که تاکنون مدعی بود «حسن» (سرایدار 44 ساله) با گرفتن پول و طلا همسرش را خفه کرده و جسد را با خود برده است، وقتی در برابر سوالات تخصصی مقام قضایی قرار گرفت به تناقض گویی افتاد و هر بار قصه ای ساختگی سر هم می کرد تا این که وی پس از کشف جسد از درون چاه فاضلاب با دستور قاضی ویژه قتل عمد در اختیار کارآگاهان اداره جنایی آگاهی قرار گرفت و در نهایت با راهنمایی ها و نصایح قاضی «محمود عارفی راد» لب به اعتراف گشود و حقیقت این جنایت وحشتناک را فاش کرد.

او که در برابر شواهد و مدارک انکار ناپذیر، راه گریزی نداشت، آه سردی کشید و گفت: دیگر از رفتارهای الهام (همسر دوم) خسته شده بودم. من برای او بهترین منزل آپارتمانی را با همه امکانات رفاهی اجاره کردم چون نمی خواستم هر روز شاهد درگیری های او با همسر اولم باشم! ولی آن زن راه خودش را می رفت و توجهی به نصیحت های من نداشت به طوری که دیگر رفتارها و گفتارش برایم غیرقابل تحمل شده بود. بالاخره کارد به استخوانم رسید و تصمیم به قتل او گرفتم.

حدود یک ماه قبل از وقوع جنایت (تابستان سال گذشته) ماجرا را با پسرعمه ام که سرایدار یک مرکز آموزشی در مشهد است در میان گذاشتم تا به من کمک کند. او هم یک «طناب بازی» خرید و آن را کوتاه کرد تا بتوانم با استفاده از آن همسرم را خفه کنم. قرار ما این بود که بعد از قتل به خانه بیاید و جسد همسرم را با خودش ببرد. «حسن» به من گفت» تو او را بکش! من جسد را به دوستانم می دهم تا به طرف قوچان ببرند و سر به نیست کنند.

به همین دلیل من کلید یدکی خانه ای را که همسرم در آن ساکن بود به «حسن» دادم و از او خواستم ساعت 5 بامداد برای بردن جسد به خانه بیاید اما آن روز صبح وقتی حسن به آرامی وارد خانه شد همسرم را دید که کنار فرزندم خوابیده است. با ناراحتی به من گفت: «تو که کاری نکردی!» گفتم: پسر کوچکم در کنار مادرش خوابیده بود و اگر او را می کشتم، بیدار می شد و این صحنه در خاطرش باقی می ماند! به همین دلیل منصرف شدم.

متهم این پرونده جنایی ادامه داد: بالاخره این فرصت هنگامی در اواخر تیرماه سال گذشته فراهم شد که من و الهام به مهمانی خانوادگی یکی از بستگان در شهر جدید گلبهار دعوت شدیم. آن شب وقتی از مهمانی به خانه همسر دومم در بولوار میرزاکوچک خان بازگشتیم، زمان را برای قتل او مناسب دیدم. خیلی با او گرم گرفتم و عشق ورزیدم. پودر قرص های خواب آور را که از قبل تهیه کرده بودم درون شربت پرتقال ریختم و به او دادم. آن شب پسر کوچکم را در پذیرایی خواباندیم و خودمان به اتاق خواب رفتیم.

هنگامی که همسرم به خاطر نوشیدن شربت به خواب عمیقی فرو رفت من بلافاصله از درون خودرو «طناب بازی کوتاه شده» را برداشتم و از پشت سر دور گردن او انداختم. همسرم در همین حال چشمانش را باز کرد و آخرین نگاه ما بعد از آخرین مهمانی به یکدیگر گره خورد اما دیگر تصمیم خودم را گرفته بودم. دسته های طناب را کشیدم تا این که او جان داد و پیکرش از روی تخت به زمین افتاد. پس از آن منتظر «حسن» ماندم که او هم سر ساعت رسید. در حالی که کیسه ای را با خود آورده بود. دست و پاهای پیکر بی جان همسرم را با طناب بستیم و جسد را با هم درون کیسه گذاشتیم و با آسانسور به داخل محوطه بردیم و در صندوق عقب خودروی سمند «حسن» قرار دادیم.

پسرعمه ام به من گفته بود که مبالغی پول به دوستانش می دهد تا جسد را به سمت قوچان ببرند. البته آن روز لباس ها، لوازم و حتی «طناب بازی» را هم کنار جسد درون یک کیسه انداختیم و «حسن» آن را با خود برد. من هم برای آن که به عنوان قاتل دستگیر نشوم، نقشه جدیدی کشیدم. پسر 5 ساله ام را به خانه همسر اولم بردم و از او خواستم تا آمدن مادرش از وی نگهداری کند! از سوی دیگر هم به پلیس آگاهی رفتم و گم شدن «الهام» را گزارش دادم تا کسی به من مشکوک نشود. به نیروهای انتظامی گفتم: همسرم برای درمان به مطب پزشک رفته بود. من هم به محل کارم در بنگاه خرید و فروش خودرو رفتم ولی ظهر که به خانه بازگشتم همسرم را ندیدم و پسرم به تنهایی در خانه بود!

«محمد-ط» ادامه داد: بعد از این ماجرا چند بار به پلیس آگاهی احضار شدم اما هر بار گفته های قبل را تکرار کردم تا این که بالاخره قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دستور بازداشت مرا صادر کرد و من تازه فهمیدم که دیگر همه چیز لو رفته است. به ناچار ماجرا را بازگو کردم ولی از ترس مجازات، ارتکاب قتل را به گردن «حسن» انداختم ولی بعد از دستگیری «حسن» مشخص شد که او جسد را درون چاه فاضلاب مرکز آموزشی انداخته است که بالاخره سی ام اردیبهشت و با اعتراف «حسن» جسد همسرم از چاه بیرون آورده شد.

«حسن» متهم دیگر این پرونده جنایی نیز که اکنون اتهام معاونت در قتل عمدی از سوی قاضی «عارفی راد» به وی تفهیم شده است، با تایید اظهارات «محمد-ط» به دریافت بیش از 300 میلیون تومان وجه نقد و طلا برای انتقال و دفن جسد اعتراف کرد و گفت: لوازم ارتکاب قتل را من تهیه کردم و به «محمد» دادم تا همسرش را بکشد و جسد را هم با خودم به مرکز آموزشی آوردم ولی نمی دانستم کجا آن را دفن کنم. به همین دلیل ابتدا انباری مرکز آموزشی را با کلنگ کندم اما آن جا خیلی سفت بود و با خودم فکر کردم با این اوضاع فقط می توانم حدود 30 سانتی متر حفر کنم بنابراین منصرف شدم و به فکر آن افتادم که جسد را درون چاه فاضلاب بیندازم!

چرا که یک روز از قتل گذشته و جسد در هوای گرم داخل صندوق عقب خودرو بود. بی درنگ به سراغ شرکت های تخلیه فاضلاب رفتم و فاضلاب مرکز آموزشی را تخلیه کردم. سپس مقداری نخاله درون چاه ریختم و جسد را با همان وضعیت با دست و پای بسته درون چاه انداختم. بعد هم دوباره خاک ها را روی آن ریختم و سر چاه را سیمان کردم تا کسی متوجه نشود اما متاسفانه نمی دانم چگونه کارآگاهان به این ماجرا پی بردند و به سراغ من آمدند!

سابقه خبر

اواخر اردیبهشت گذشته، قاضی ویژه قتل عمد پس از مطالعه گزارش های یک پرونده مشکوک به جنایت، بلافاصله دستور دستگیری مرد 43 ساله ای را صادر کرد که ادعا کرده بود همسرش از تیرماه سال گذشته مفقود شده است. به همین دلیل گروهی از کارآگاهان اداره جنایی آگاهی به سرپرستی سروان آرمین منفرد (افسر پرونده) این مرد را دستگیر و به پلیس آگاهی هدایت کردند.بازجویی ها با نظارت سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی) و دستورات محرمانه قاضی ویژه قتل عمد آغاز شد تا این که وی به قتل همسر دومش با همدستی «حسن» اعتراف کرد.

این گونه بود که با دستگیری «حسن» و اعترافات وی، جسد زن 35 ساله نیز با تلاش خستگی ناپذیر و 6 ساعته امدادگران زحمتکش آتش نشانی مشهد از درون چاه فاضلاب مرکز آموزشی در کوی فدک مشهد بیرون کشیده شد.

کیوان امام‌وردی متهم به تجاوز شهریورماه آزاد می‌شود؟

تازه نیوز

شاکیان پرونده کیوان امام‌وردی، متهم به ده‌ها مورد «تجاوز به عنف»، هشدار دادند دوران بازداشت موقت وی به زودی به پایان می‌رسد.

به گزارش تازه نیوز، یک منبع آگاه در رابطه با پرونده کیوان امام‌وردی، متهم به ده‌ها مورد «تجاوز به عنف» گفت: بازداشت موقت آقای امام وردی شهریورماه تمام می شود و به احتمالا او با تودیع وثیقه آزاد خواهد شد.

به نقل از مدارا، کیوان امام‌وردی اوایل شهریور ۱۳۹۹ در پی افشاگری ده‌ها زن در توئیتر و اینستاگرام بازداشت شد. به‌گفتۀ شاکیان، او به قربانیان خود پس از خوراندن مشروب حاوی مواد بیهوش‌کننده تجاوز می‌کرده است.

آقای امام‌وردی در جریان تحقیقات، اتهامات مطرح‌شده را رد کرده و گفته است که این افراد با رضایت خودشان به خانه او رفته‌اند.

در این پرونده اعلام شده بود که این متهم به «۳۰۰ دختر در طول ۱۰ سال تجاوز کرده است»، ولی بر اساس گزارش روزنامه همشهری، کیوان امام‌وردی «در جریان تحقیقات به برقراری رابطه جنسی با حدود ۵۰ دختر» اقرار کرده است.

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...