جستجوی این وبلاگ

اردیبهشت ۱۸، ۱۴۰۱

مهتاب قلیزاده به حبس، جزای نقدی و محرومیت های اجتماعی محکوم شد

خبرگزاری هرانا

مهتاب قلیزاده، خبرنگار ساکن تهران توسط دادگاه انقلاب این شهر به ۲ سال و ۱۰ ماه حبس، جزای نقدی و محرومیت‌های اجتماعی محکوم شد. حکم حبس و جزای نقدی خانم قلیزاده به مدت ۵ سال به حالت تعلیق درآمده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مهتاب قلیزاده، خبرنگار ساکن تهران توسط دادگاه انقلاب این شهر به حبس و جزای نقدی محکوم شد.

براساس این حکم که توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری صادر و ابلاغ شده است، خانم قلیزاده از بابت اتهام “نشر اکاذیب” به ۲ سال حبس و ۱۵ میلیون تومان جزای نقدی و به اتهام “تبلیغ علیه نظام” به ۱۰ ماه حبس محکوم شد. اجرای این احکام به مدت ۵ سال به حالت تعلیق درآمده است.
در مدت ۵ سال تعلیق، وی از حق ارتباط، حضور و عضویت در گروه‌ها و دسته‌جات سیاسی و اجتماعی اعم از واقعی یا مجازی محروم شده و برای خروج از کشور نیاز به اجازه دادسرا دارد. وی همچنین طی دوران تعلیق موظف به انجام پژوهش ۱۲۰ صفحه‌ای با موضوع «وطن دوستی، ادب و آسیب‌رسانی به افکار عمومی» شده است.
این خبرنگار از اتهام تشویق به فساد نیز تبرئه شد.

حانم قلیزاده در تاریخ ۲۰ آذرماه سال گذشته، پس از تفهیم اتهام توسط شعبه دوم دادسرای اوین با تودیع قرار آزاد شده بود. طی این جلسه اتهامات مطروحه علیه وی “تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و تشویق به فساد از طریق تلاش برای ورود به ورزشگاه در بازی تیم ملی ایران و سوریه در جریان رقابت های مقدماتی جام جهانی” عنوان شد.

منزل مهتاب قلیزاده پیشتر در مردادماه ۱۴۰۰ توسط ماموران امنیتی مورد تفتیش قرار گرفته بود. ماموران در جریان این تفتیش برخی از لوازم شخصی خانم قلیزاده از جمله تلفن همراه و لپ تاپ او را ضبط کردند. اندکی پس از این تفتیش، خانم قلیزاده در چند نوبت به دفتر یکی از نهادهای امنیتی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت.

پیشتر مقرر شده بود که جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات خانم قلیزاده در تاریخ ۱۶ فروردین ماه امسال در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شود.

بازداشت و ضرب و شتم زن جوان در تهران

خبرگزاری هرانا

طی روزهای اخیر یک زن در حوالی سد لتیان واقع در جنوب شهر لواسان تهران توسط ماموران انتظامی با خشونت شدید و همراه با ضرب‌ و شتم بازداشت شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، یک زن در حوالی سد لتیان واقع در جنوب شهر لواسان تهران توسط نیروی انتظامی بازداشت شد.

در ویدیویی که در شبکه های اجتماعی در این خصوص منتشر شده است، ماموران با اعمال خشونت شدید و همراه با ضرب‌ و شتم اقدام به دستگیری این زن کرده اند.

در پی این اقدام خشونت آمیز، رییس پلیس پایتخت مدعی شد که دستور ویژه پیگیری در این خصوص را صادر کرده است.

تا لحظه انتشار این خبر، علت این اقدام توسط مسئولان ذی ربط اعلام نشده است؛ با این حال بسیاری از کاربران در صفحات مجازی معتقدند که این اقدام نیروی انتظامی به بهانه عدم رعایت حجاب از سوی این شهروند صورت گرفته است.

این رخداد، واکنش بسیاری از فعالین حقوق زنان و دیگر شهروندان را در پی داشته است.

یادداشت زندانی سیاسی گلرخ ایرایی از زندان آمل: حبس زدایی یا سرعت بخشیدن به قتل های حکومتی

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام

یادداشت زندانی سیاسی گلرخ ایرایی از زندان آمل حبس زدایی یا سرعت بخشیدن به قتل های حکومتی

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، ۱۶ اردیبهشت۱۴۰۱، زندانی سیاسی گلرخ ایرایی در اعتراض به سرعت بخشیدن قتل های حکومتی، به قانونی که «ابراهیم رئیسی» در سال ۹۸ و در زمانی که بر مسند «ریاست قوه قضائیه» بوده اشاره کرده که به موجب آن اجرای احکام اعدام زندانیان تسریع شده و این را «قانون خودنوشته جمهوری اسلامی» دانست.

زندانی سیاسی گلرخ ایرایی در ادامه مینویسد که چطور در رسانه های حکومتی «‌گرفتن انتقام در کادر دوربین آموزش داده میشود» و ضمن محکوم شمردن حکم قصاص، کشتار به شکل سیستماتیک «به هر بهانه ای» و «با وارد کردن هر اتهامی» را محکوم میکند.

زندانی سیاسی گلرخ ایرایی مینویسد: «‌زیستن با محکومین به قصاص و شاهد دردهای آخرشان به سمت جایگاه مرگ بودن باعث می‌شود بیش از پیش در جهت رفع مصائب آنها برآئیم».

زندانی سیاسی گلرخ ایرایی در پایان مینویسد: «‌ایستاده‌ایم همچون فرزاد کمانگر، تا سرنگونی استبداد و ارتجاع و تا برچیده شدن بساط ظلم و ظالمان».

متن یادداشت زندانی سیاسی گلرخ ایرایی به شرح زیر است:
حبس زدایی یا سرعت بخشیدن به قتل های حکومتی

تسریع اجرایی حکم قصاص با چه نیتی انجام می شود؟ حبس زدایی یا سرعت بخشیدن به قتل های حکومتی؟ بهبود شرایط یا پاک کردن صورت مسئله؟ سال ۹۸ که ابراهیم رئیسی همچنان بر مسند قدرت ریاست قوه قضائیه بود، با احیای قانونی در مورد زندانیان محکوم به قصاص، موجب تسریع اجرای احکام اعدام این زندانیان شد.

تا پایان همان سال شاهد اجرای احکام اعدام بسیاری از زندانیان در زندان های سراسر کشور ایران بودیم.

این دستور با این تیتر مشخص شد: (مشخص شدن هرچه سریعتر تکلیف محکومین به قصاص و اجرای سریع تر احکام اعدام افرادی که امکان دریافت رضایت از شاکی را ندارند.)

از زمستان ۹۸ تاکنون گذشته از آنکه محکومین بسیاری با تسریع جریان پرونده هایشان به دار آویخته شدند، محکومین سالهای اخیر نیز از فرصت کافی برای فرجام خواهی به شکل پیش برخوردار نبودند.

در گذشته پروسه دادرسی در خصوص مرتکبین قتل چند سال به طول می انجامید .

این امر موجب می شد محکومین در طول زمان فرصت داشته باشند با شاکی ارتباط برقرار کنند در برخی موارد نیز موفق به گرفتن رضایت شوند. این مسئله به منزله‌ی رهایی از حکم مرگ برای آنها بود.

به کرات در گزارشاتی از کشورهای مختلف شاهد بوده‌ایم، فرد محکوم به قتلی، پس از سال‌ها حبس بی‌گناه شناخته شد. افرادی که گاه به جهت محکومیت به حبس ابد در پی ارتکاب قتل، بیش از یک دهه از زندگی خود را در زندان سپری کرده بودند؛ بسیار دیده شده افرادی که مرتکب قتل عمد شده و به آن اعتراض کردند و پس از سال‌ها تحمل حبس دچار دگرگونی شده و اصطلاحا به مکافات جنایت خود رسیده‌اند.

در چنین شرایطی و با اثبات بازگشت‌پذیری افراد پس از طی مراقبت‌های لازم، در قوانین خودنوشته‌ی جمهوری اسلامی، همچنان شاهد صدور حکم قصاص و در چند سال اخیر شاهد سرعت بخشیدن به اجرای حکم مرگ برای محکومین به قصاص بوده‌ایم.

آنچه که از روند این قبیل پرونده‌ها برمی‌آید، گواه است که خانواده‌های مقتولین پس از گذشت مدت‌زمانی، گاه بالغ بر چند سال، حاضر به شرکت در جلسات مواجهه با محکوم به قصاص و ورود به قصد بخشش می‌شوند. جلساتی که اصطلاحاً تحت‌عنوان حل اختلاف بین محکوم به قصاص و خانواده مقتول برگزار می‌شود؛ و در نقد مسئولین زندان، خواهانیم جهت حفظ جان انسان بر کیفیت آن افزوده شود؛ نه اینکه با تسریع حکم مرگ، این فرصت از محکومین و خانواده‌هایشان که ناخواسته درگیر این تلخی عظیم و ناگزیر شده‌اند، گرفته شود.

در حالی که قوانین به قتل‌های حکومتی مشروعیت بخشیده‌اند، شاهد بازدارنده بودن احکام مرگ صادره نبوده و گاه با افرادی مواجه می‌شویم که پیش از ارتکاب جرم، هیچ تصوری از عواقب کارشان نداشته‌اند. این قوانین با همان تعاریف گنگ و سنتی به قصد پاک کردن زمین از لوث وجود مفسدین فی‌الارض، همچنان در حال تاخت و تاز است و جان می‎ستاند.

بازنگری در قانون قصاص، در صورت استمرار استبداد دینی دور از ذهن است و ماشین قتل حکومتی توقف‌ناپذیر.

همه‌ی این‌ها درحالی‌ست که ترویج خشونت و آموزش افراد به انتقام‌جویی از کودکی و نوجوانی، در مدارس و توسط رسانه‌ها فضای رعب‌آوری را ایجاد کرده است.

چندی پیش در بخش خبری ۲۰:۳۰ شبکه‌ی سراسری تلویزیون جمهوری اسلامی، بازجوخبرنگار رضوانی، به دیدن خانواده‌ای رفت که گرفتن انتقام را در کادر دوربین آموزش می‌دادند. نقد این کار با علم به دردمند بودن این خانواده انجام می‌شود. اولین سوال به این شکل در ذهن نقش می‌بندد که قوانین چرا به حدی ناقص و بیمارگونه نوشته شده‌اند که به خانواده‌ای زخم‌خورده اختیار تصمیم‌گیری در مورد مرگ یا زندگی کسی را می‌دهد که عزیزی را به شکلی تلخ از آنها گرفته است.

در مجرم بودم فرد مرتکب قتل بحثی نیست و حق و حقوق بازماندگان مقتول و آسیبی که به آنها وارد شده نیز از نظر دور نمانده است. آنچه که جای بحث دارد بازتولید خشونت و وارد آمدن آسیب بیشتر به جامعه در پی وقوع قتلی دیگر با عنوان قصاص است.

فردی که مرتکب قتل می‌شود، در بسیاری موارد، در لحظه، در طی درگیری یا در پی جنونی آنی و در مواردی به قصد کسب انتفاع یا کینه‌توزانه و در مواردی با طرح و نقشه‌ی قبلی اقدام به آنچه رخ داده نموده است.

اما قوانین جمهوری اسلامی، همه‌ی این افراد که دچار حالت روحی و روانی و دارای نیاز متفاوتی بوده‌اند را محکوم به قتل عمد دانسته و با دادن عنوان محکوم به قتل مرد یا زن مسلمان یا غیرمسلمان، افراد را به قصاص، گاه با پرداخت تفاضل دیه محکوم می‌کند.

شاکیان پرونده که بازماندگان مقتول هستند، در شرایطی قرار می‌گیرند که آنان را به آمرین قتل بعدی تبدیل می‌کند. بسیاری از شاکیان این جمله‌ی بسیار شنیده شده را به زبان آورده‌اند که در صورت بخشش، روی بازگشت به محل زندگی خود یا مواجهه با این اقدام را نداریم.

در واقع خانواده مقتول، بار سنگین تصمیم‌گیری برای مرگ یا زندگی فرد محکوم به قصاص که آمیخته با عواطف و احساسات جریحه‌دار شده‌ی آنان است را بر دوش حس می‌کنند. در این شرایط، طبعاً توان تصمیمی راضی‌کننده در این خصوص را ندارند. این به دلیل فضای تلخ و دووجهی است که قانون در آن شاکی را در چنین پرونده‌هایی قرار می‌دهد؛ یا مرگ قتل، یا رضایتی که منجر به آزادی قاتل پس از مدتی می‌شود.

بسیاری از شاکیان پس از اجرای حکم قصاص که به امر آنها انجام شد، دچار عذاب و فشارهای ناشی از تصمیم خود می‌شوند. بعضاً مشاهده‌ی فشارهای وارد بر خانواده‌ی محکوم به قصاص، خصوصاً در لحظات پیش از اجرای حکم، با مقاومت محکوم به قصاص برای امتناع از حضور در جایگاه مرگ و قرار گرفتن خود شاکی در جایگاه قاتل و این بار به اختیار تام در تصمیم قبلی و در میان بروکراسی خوفناکی که پروسه‌ی قتل حکومتی را میسر می‌کند، گاه موجب بروز عذاب‌هایی می‌شود که پس از اجرای حکم بازگشتی ندارند. در این قبیل پرونده‌ها، سیستم خود را پشت شاکی خصوصی پنهان می‌کند.

شاکیان خصوصی که تحت تاثیر اتفاق یا جنایت رخ داده آسیب دیده و فاقد قدرت تصمیم‌گیری بدون دخالت احساسات و عواطف هستند. در این شرایط قوانین به جای دگرگون کردن افراد و بازگرداندن آنها به جامعه، اقدام به حذف فیزیکی آنها می‌کند.

حال تسریع اجرای احکام این محکومین که با عنوان حبس‌زدایی انجام می‌شود، به منزله‌ی خلاصی حکومت از وجود افرادی است که بسیاری‌شان بازتولید خود سیستم بوده و بسیاری دیگر در صورت برخورداری از شرایطی متفاوت هرگز اقدام به قتل نکرده بودند.

هدف از پرداختن به این مسئله در شرایط فعلی، باز کردن باب اعتراض به تسریع اجرای حکم قصاص است. قانونی که در صورت مشمول زمان شدن، مرگ را به تعویق می‌اندازد و گاه منجر به بخشیدن زندگی دوباره به افراد می‌شود.

جمهوری اسلامی از ابتدای در دست گرفتن قدرت در ایران، با به کار انداختن ماشین کشتار، به قتل مخالفان سیاسی، سارقان مسلح، فروشندگان مواد مخدر و مرتکبان به قتل و … اقدام نموده و بسیاری را طی این سال‌ها تیرباران کرده یا به دار آویخته است.

کشتار به شکل سیستماتیک به هر بهانه‌ای و با وارد کردن هر اتهامی محکوم بوده و باید از قوانین حذف شود. حکم مرگ همیشه مورد اعتراض بوده و حال تسریع رسیدگی به پرونده‌های محکومین به قصاص و اجرای عجولانه‌ای احکام مرگ که اندک روزنه‌ی امید را از محکومین به قصاص گرفته، شرایط را خوفناک‌تر از پیش کرده است.

زیستن با محکومین به قصاص و شاهد دردهای آخرشان به سمت جایگاه مرگ بودن باعث می‌شود بیش از پیش در جهت رفع مصائب آنها برآئیم.

جا دارد در پایان یادی هم کنم از معلم سر به دار، فرزاد کمانگر، که ماشین کشتار حکومتی دوازده سال پیش در چنین روزهایی از وجود گران‌بهایش محروم‌مان کرد.

ایستاده‌ایم همچون او، تا سرنگونی استبداد و ارتجاع و تا برچیده شدن بساط ظلم و ظالمان.

زندانی سیاسی لیلا چگینی در معرض تهدید فلج هر دو پا

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام

زندانی سیاسی لیلا چگینی در معرض تهدید فلج هر دو پا

به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، ۱۶ اردیبهشت۱۴۰۱، زندانی سیاسی لیلا چگینی که پیش از بازداشت بدلیل «مسمومیت شدید» و همچنین بدلیل تهدید «فلج شدن از ناحیه پا» تحت درمان پزشکان قرار داشت؛ اکنون در زندان نوشهر از دسترسی به داروهای ضروری تجویز شده توسط پزشکان محروم مانده است و تهدید فلج شدن از ناحیه هر دو پا را دارد.

این زندانی سیاسی در زندان نوشهر محروم از دارو و درمان، بصورت بلاتکلیف محبوس است.

زندانی سیاسی لیلا چگینی ۴۳ ساله، در تاریخ ۲۵اسفند۱۴۰۰ در کرج به اتهام واهی «تبلیغ علیه نظام»، با هجوم ماموران اطلاعاتی به منزلش دستگیر شد.

لیلا مادر ۲فرزند است. او را پس از دستگیری به اطلاعات ساری منتقل کردند و به مدت ۲۰ روز وی را در اطلاعات ساری مورد شکنجه و بازجویی قرار دادند.

بازجویان و شکنجه گران، پس از بازجویی زندانی سیاسی لیلا چگینی را بدون تعیین تکلیف به زندان نوشهر منتقل کردند.

پیشتر کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، در رابطه با بیماری این زن زندانی هشدار داده بود. وی از دسترسی به پزشک و داروهای ضروری محروم مانده است. بیماری های وی جدی است و در صورت عدم رسیدگی های ضروری و مصرف دارو، جان وی در معرض تهدید جدی قرار دارد.

در زندان نوشهر نیز مزدوران اجیرشده در هفته های اخیر، به لیلا چگینی حمله کرده و او را به شدت مضروب کردند.

بازجویان و شکنجه گران قصدشان اینست که این زندانی سیاسی را تحت فشار قرار بدهند تا بر اساس سناریوی مورد نظر خودشان، از وی «اعترافات دروغین» علیه خودش بگیرند.

لیلا از حق دسترسی به وکیل محروم است.

اردیبهشت ۱۶، ۱۴۰۱

زندان مرکزی ارومیه؛ تداوم بازداشت و اعتصاب غذا و دارو سعدا خدیرزاده

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

سعدا خدیرزاده

سعدا خدیرزاده، در دهمین روز اعتصاب غذا و دارو اعتراضی خود در زندان ارومیه است. او در اعتراض به بلاتکلیفی و محرومیت از حقوق شهروندی خود اعلام اعتصاب غذا و دارو کرد. از مصادیق اتهامات وارده به این شهروند هنوز اطلاعی در دست نیست.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، امروز پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، سعدا خدیرزاده، اهل پیرانشهر که علیرغم هشتمین ماه بارداری بطور بلاتکلیف در زندان مرکزی ارومیه محبوس شده در دهمین روز اعتصاب غذا و دارو بسر می برد. او از تاریخ ۶ اردیبهشت ماه در اعتراض به بلاتکلیفی و محرومیت از حقوق شهروندی خود اعلام اعتصاب غذا و دارو کرد.

یک منبع مطلع در اینباره گفت:”خواسته سعدا فقط تبدیل قرار بازداشت او به وثیقه و آزادی اش است اما اداره اطلاعات پیرانشهر مانع آزادی اوست. در حال حاضر توجه به اینکه در ماه ۸ از بارداری خود است و امروز دهمین روز اعتصاب غذای سعدا هست، دچار ضعف شدید جسمانی شده اما مسئولان زندان ارومیه به خواسته او بی توجه هستند از جمله اینکه در دی ماه ۱۴۰۰، پزشک بهداری زندان ارومیه گفته بود سعدا باید تحت نظر پزشک متخصص زنان و زایمان باشد اما در زندان چنین امکاناتی برای او مهیا نیست.”

این منبع مطلع همچنین افزود:”چند روز پیش با توجه به انتشار خبر اعتصاب غذای سعدا خدیرزاده گارد زندان ارومیه به اتاق او رفته و تمام وسائل سعدا را تفتیش کردند و به دنبال گوشی تلفن همراه او می گشتند اما هیچی پیدا نکردند اما به شدت او را تهدید کردند.”

لازم به ذکر است، امروز پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، سازمان عفو بین‌الملل با انتشار گزارشی نسبت تداوم بازداشت و بلاتکلیفی این زن باردار در زندان مرکزی ارومیه واکنش نشان داد و اعلام کرد که مسئولان زندان مرکزی ارومیه جان سعدا خدیرزاده را به بازی گرفتند و او را در اقدامی بی‌رحمانه در هشتمین ماه بارداری در محیط زندان محبوس کردند و این زن باردار نیازمند اعزام به مرکز درمانی خارج از زندان ارومیه است.

سعدا خدیرزاده، از تاریخ ۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، با توجه به بارداری ۸ ماهه و در اعتراض به تداوم بازداشت و بلاتکلیفی خود اعلام اعتصاب غذا و دارو کرده است.

این شهروند اهل پیرانشهر، در تاریخ ۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، در اعتراض به تداوم بازداشت و بلاتکلیفی اش در زندان مرکزی ارومیه اعتصاب غذا و دارو کرد.

سعدا خدیرزاده، در تاریخ ۲۲ مهر ماه سال ۱۴۰۰، در حالی که ۱ ماه از بارداری او گذشته بود توسط ماموران اداره اطلاعات پیرانشهر بازداشت و پس از ۱۲ روز به بازداشتگاه این ارگان‌امنیتی در ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی منتقل و پس از ۲۷ روز بازجویی های فشرده به بند زنان در زندان ارومیه منتقل شد.

بازجویان اداره اطلاعات ارومیه، بدون توجه به وضعیت جسمانی و بارداری او را تحت شدیدترین فشارهای روحی و روانی به قصد گرفتن اعتراف نگه داشتند.

در حالی سعدا خدیرزاده، بطور بلاتکلیف در زندان مرکزی ارومیه بیش از ۸ ماه را سپری می کند که باردار بودن او و محیط زندان صدمات روحی، روانی و حتی جسمانی را به جنین او وارد خواهد کرد.

سعدا خدیرزاده، از لحظه بازداشت و در دوران بازجوئی و بازپرسی از حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق شهروندی یک متهم محروم بوده است.

بازداشت ۳ جوان در صومعه سرا به دلیل «پوشش زننده و نامتعارف»

IRANWIRE

فرمانده انتظامی صومعه سرا در استان گیلان از بازداشت سه جوان مسافر خبر داد و دلیل بازداشت آن‌ها را داشتن پوشش زننده و نامتعارف اعلام کرد.

سرهنگ امیر وهاب زاده، روز پنچ‌شنبه ۱۵ اردیبهشت، دراین‌باره گفت: سه فرد غیر بومی که با پوشش زننده و نامتعارف در روستایی در صومعه سرا تردد می‌کردند با روستاییان درگیر شدند.

وهاب زاده افزود: متهمان ۱۹، ۲۲ و ۲۳ ساله این درگیری پس از دستگیری با تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به مرجع قضائی معرفی و روانه زندان شدند.

حکومت جمهوری اسلامی محدودیت‌های گسترده‌ای را بر زندگی اجتماعی مردم به ویژه جوانان و زنان اعمال می‌کند که همواره مورد اعتراض شهروندان قرار داشته است.

در سال‌های گذشته، زنان بسیاری در ایران به دلیل عدم رعایت قانون حجاب اجباری توسط پلیس بازداشت شده یا از سوی افراد وابسته به حکومت مورد حمله قرار گرفته‌اند.

تنیس زنان ایران؛ از درخشش مشکات الزهرا صفی تا نبود زمین تمرین

دویچه وله

مشکات الزهرا صفی

تنیس زنان ایران در ماه‌های اخیر با حضور موفق مشکات الزهرا صفی در تورنمنت‌های مطرح بین‌المللی، توجه‌ها را به خود جلب کرده است. فدراسیون تنیس ایران اما همچنان زمین تمرین برای تنیس‌بازان زن در اختیار ندارد.

عملکرد موفق مشکات الزهرا صفی در عرصه تنیس حرفه‌ای جهان از دستاوردهای برجسته ورزش ایران در ماه‌های اخیر به شمار می‌رود. این پدیده ۱۷ ساله ورزش تنیس ایران که در رتبه ۷۴ رنکینگ تنیس‌بازان جوان جهان قرار گرفته است، در مسابقات معتبر گرنداسلم ۲۰۲۲ “رولن گاروس” در پاریس، پایتخت فرانسه به رقابت خواهد پرداخت.

مشکات الزهرا صفی در ماه ژانویه سال جاری میلادی در تورنمنت گرانداسلم استرالیا نیز به میدان رفت و با کسب پیروزی در نخستین دیدار، برای ورزش ایران تاریخ‌ساز شد.

تیم ملی تنیس زنان ایران در این روزها در حال آماده‌سازی برای حضور در مسابقات آسیایی هانگژو به سر می‌برد. اما برگزاری تمرینات زنان ملی‌پوش تنیس ایران با مشکلات اساسی مواجه شده است. فدراسیون تنیس ایران گفته است که برای برگزاری تمرینات تنیس زنان دسترسی به زمین اختصاصی ندارد.

فریده اشرف‌گنجویی، نایب رئیس فدراسیون تنیس ایران به رسانه‌های داخلی در ایران گفته است: «متاسفانه نبود زمین اختصاصی برای برگزاری اردو و تمرین، یک معضل، به خصوص در حوزه زنان و عامل کم‌رنگ شدن کسب عنوان‌های قهرمانی شده است.»

او ادامه می‌دهد: «همواره درخواست کرده‌ایم که با توجه به رویدادهای مهمی که پیش‌رو داریم، فدراسیون حداقل چهار زمین در اختیار بگیرد تا برای برگزاری اردوها دغدغه نداشته باشیم. اما همچنان برای برگزاری اردو باید به بخش خصوصی مراجعه و بخواهیم تا زمانی را به ما برای تمرین اختصاص دهند.»

ماندگار فرزامی، درسا چراغی، رومینا زینالی، فاطمه‌سادات زنجانی و نیلی عطفی، اعضای تیم ملی تنیس زنان ایران در اردوی فعلی هستند. مشکات‌الزهرا صفی به دلیل حضور در رقابت‌های جهانی در این اردو حضور ندارد. سرمربیگری تیم‌ملی تنیس زنان ایران را نیز ندا نوریان را برعهده دارد.

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...