جستجوی این وبلاگ

اردیبهشت ۱۶، ۱۴۰۱

هشدار عفو بین‌الملل در مورد وضعیت سعدا خدیرزاده، زندانی باردار در زندان ارومیه

BBC

تصویر

سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید جان یک زن زندانی باردار به نام سعدا خدیرزاده که در زندان ارومیه در اعتراض به وضعیتش دست به اعتصاب غذا زده است، در خطر است.

بر اساس اطلاعاتی که عفو بین‌الملل منتشر کرده، خانم خدیرزاده در هشتمین ماه بارداری و دچار بیماری‌های قلبی و کلیوی است، با این وجود از مراقبت‌های پزشکی تخصصی محروم است و مسئولان زندان تاکنون از اعزامش به مراکز درمانی خارج از زندان خودداری کرده‌اند.

این شهروند ۳۲ ساله کرد اهل پیرانشهر، پیش از این با انتشار یک فایل صوتی که در سایت هه‌نگاو منتشر شده بود، اعلام کرد که از روز ۶ اردیبهشت در اعتراض به وضعیت خود دست به اعتصاب غذا زده است.

او در این فایل صوتی می گوید با وجود ارائه مدارک پزشکی، اقدامی برای تبدیل قرارش به قرار وثیقه و آزادی‌اش از زندان صورت نگرفته است.

خانم خدیرزاده همچنین می‌گوید در بازداشتگاه اداره اطلاعات پیرانشهر “تحت شکنجه شدید روحی” قرار داشته و به او “پیشنهادات غیراخلاقی” شده است.

سعدا خدیرزاده در ۲۲ مهر سال گذشته توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده و پس از حدود سه‌ هفته به زندان زنان ارومیه منتقل شده و از آن زمان در این زندان نگهداری می‌شود.

منصوره عرفانیان فعال صنفی معلمان در مشهد آزاد شد

خبرگزاری هرانا

امروز پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه، منصوره عرفانیان فعال صنفی معلمان در مشهد آزاد شد. وی روز یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه، در جریان تجمع سراسری معلمان در مشهد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، امروز پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱، منصوره عرفانیان فعال صنفی معلمان در مشهد آزاد شد.

خانم عرفانیان روز یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱، در جریان تجمع سراسری معلمان در مشهد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.

روز یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه، همزمان با روز جهانی کارگر و در آستانه هفته معلم در ایران، معلمان و فرهنگیان شاغل و بازنشسته کشور در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان در مقابل ادارات آموزش و پروش بسیاری از شهرها دست به تجمع زدند. در این میان تجمع معلمان در برخی شهرها با اعمال خشونت از سوی نیروی انتظامی و بازداشت تعدادی از معترضان همراه بوده است.

آفزایش آمار خودکشی زنان تلنگری برای جامعه

کارگرآنلاین

آفزایش آمار خودکشی زنان تلنگری برای جامعه

به گزارش کارگرآنلاین ایران سومین کشور جهان است که در آن آمار خودکشی زنان افزایش می‌یابد و در حال پیشی گرفتن از آمار خودکشی مردان است. وجود خودکشی در جامعه نشانگر نابسامانی، انحراف و نابهنجاری و مشکلات اجتماعی است. هرچه میزان خودکشی در جامعه افزایش یابد، نابسامانی‎های اجتماعی هم بیشتر می‌شود و حتی ممکن است به بحران اجتماعی منتهی گردد.

در شکل‌گیری مسائل اجتماعی ، عوامل فرهنگی نقش بسیار اساسی دارد؛ زیرا اگر بخش‌های مختلف فرهنگی نتواند در کنار سایر جنبه های زندگی اجتماعی رشد کند، شکاف فرهنگی در جامعه به وجود خواهد آمد. در این‌صورت توازن فرهنگی در اجتماع به‌ هم خورده و به دنبال آن، تأخر فرهنگی در جامعه به وجود می‌آید، افکار و اهداف افراد در جامعه به هم می‌ریزد و در مواردی منجر به رفتار انحراف آمیز می گردد . به عنوان مثال اگر میان پیشرفت در بخش تولید ماشین و فرهنگ ترافیک در جامعه، توازن برقرار نگردد، با مشکل ترافیک در جامعه روبرو خواهیم بود؛ که در برخی موارد، زمینه ساز مسائل اجتماعی است .

عوامل اجتماعی نیز به عنوان مؤثرترین عناصر ، در بروز و پیدایش مسئله و آسیب‌ های اجتماعی نقش اساسی دارند ، زیرا فرد، خانواده و جامعه یک مثلث را تشکیل می دهند که اختلالات رفتاری در هریک از آنها سبب ایجاد آسیب‌ ها و پیدایش مسئله بسیاری در جامعه می‌گردد. برای مثال سیتز و درگیری، عدم احساس مسئولیت، انحرافات اخلاقی، عدم دلبستگی و سرسپردگی اعضای خانواده نسبت به هم و … می تواند باعث مشکلات عدیده ای همچون خودکشی در خانواده ها گردد .

به نظر امیل دورکیم (جامعه شناس فرانسوی)، خودکشی‌، نمودهایی فردی‌اند که دارای علل اجتماعی می‌باشند. علل واقعی خودکشی‌ها، نیروهای اجتماعی است که از جامعه‌ای به جامعة دیگر، از گروهی به گروه دیگر و از مذهبی به مذهب دیگر فرق می‌کنند. این علل، از گروه برمی‌خیزد نه از فرد. افرادی که خودکشی می‌کنند تصور می‎کنند که در انتخاب مرگ، تابع هیچ چیز جز ارادة خویش نیستند، در حالی که در واقع آنها بازیچة دست نیروهای جمعی‌اند .

به عبارت دیگر ، دورکیم خودکشی را پدیده‌ای اجتماعی می‌داند که اعمال فردی، قادر به توجیه و توضیح آن نیست و به همین سبب خودکشی را حاصل جمع عوامل گوناگون (خانوادگی، اجتماعی، دینی و همه واقعیت‌های اجتماعی) و ناشی از درهم‌ریختن قالب ها و از هم پاشیدگی نظام اجتماعی و گسستگی روابط در جامعه و احساس تنهایی و مطرود بودن فرد می‌داند .

جامعه شناسان علت خودکشی را در ساخت و شرایط جامعه و تأثیر آن بر افراد جستجو می نمایند . ولی به طور کلی از جمله علل اجتماعی خودکشی می توان به موارد زیر اشاره نمود :

– بدآموزی‌های وسایل ارتباط جمعی به ویژه نمایش صحنه‌های خودکشی؛

– فقر فرهنگی و محرومیت از تربیت صحیح اخلاقی و فرهنگی و عدم تقویت بنیان‌های دینی در افراد؛

– یأس و ناامیدی نسبت به آینده و بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی در کشور؛

– افزایش دامنه انحرافات اجتماعی و فقدان امنیت اجتماعی؛

– افزایش تظلمات، بی‌عدالتی‌های اجتماعی و شکاف طبقاتی؛

– عدم احقاق حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان؛

– فقر مادی و مشکلات عدیدة اقتصادی، نظیر تورم، بیکاری و ورشکستگی؛

– شهرنشینی و اضطراب‌های ناشی از آن؛

ایران با حدود 6 خودکشی در هر صد هزار نفر در سال، یکی از کشورهایی است که میزان خودکشی در آن نسبتاً پایین می‎باشد ، ولی این روند رو به افزایش است. بیشتر خودکشی‌ها در ایران، توسط افراد جوان (18 تا 30 سال)، اکثراً بی سواد یا کم سواد و بیکار یا فاقد شغل ثابت انجام می‌شود. اختلافات خانوادگی، بیشترین علت خودکشی زنان است، آنها در اغلب موارد با خوردن داروهای آرام بخش و در برخی مناطق، از طریق خودسوزی، اقدام به خودکشی می‏کنند. از جمله مهمترین راههای پیشگیری از خودکشی علاوه بر تلاش برای رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی زنان، تقویت اعتقادات دینی و توکل به خداوند است.

اولین نعمتی که خداوند به انسان عطا فرموده، زندگی است که بهره‌مندی از سایر نعم را امکان‌پذیر می‏سازد. لذا حفظ این نعمت، یکی از مهمترین مسئولیت‌ها و وظایف انسان است و فقط در صورتی می‌توان از آن چشم پوشید که ارزشی بالاتر از آن، نظیر حفظ دین مطرح باشد.

به عبارت دیگر درست است که ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی در ایران، خودکشی را تقبیح می‌کنند، اما در دیدگاه دینی، مرگ داوطلبانه در جبهه‌های نبرد و رفتن روی مین برای باز کردن معبر یا عملیات انتحاری فلسطینیان، «شهادت» نامیده می‌شود، زیرا در جهت حفظ مصالح بالاتری همچون حفظ دین و جامعه اسلامی انجام شده است.

پیامدهای خودکشی
در واقع خودکشی، نوعی انحراف و جرم است که تبعات عدیده‌ ناگواری در سطح اجتماع دارد، زیرا که خودکشی نه تنها برای فردی که به این عمل اقدام می کند زیانبار است، بلکه برای اجتماع نیز زیان معنوی فراوانی به بار می آورد. افزایش نرخ خودکشی، نشانگر جوّ ناامنی، عدم اعتماد به مسئولان برای رفع مشکلات و سردرگمی افراد جامعه، سست شدن پایه‌های سنت و مذهب در جامعه می‌باشد. به این معنا که نهادهای حافظ جامعه، به ویژه مذهب نتوانسته‌اند وظیفه و کارکرد خود را در حفظ افراد و نهادینه کردن ارزش‌ها به خوبی انجام دهند. هم چنین در اجتماعی که اعداد و ارقام خودکشی رو به فزونی است، حیثیت اجتماعی زیر سوال قرار می گیرد و می توان گفت که آن اجتماع از اعتبار و حیثیت لازم بهره مند نیست و فرهنگ آن جامعه در نظر افکار عمومی معیوب و ناسالم است و همه می پرسند که در این جامعه چه مشکل حادی وجود دارد که تا این اندازه اشخاص به خودکشی روی می آورند.

هم چنین وجود فردی که اقدام به خودکشی کرده است، می‌تواند در خانواده الگوی نامناسبی برای سایر اعضای خانواده ‌باشد تا در مواجهه با هر مشکل کوچکی، خودکشی را یکی از راه حل‌ها بدانند. و از آن جایی که جوانان هر جامعه مهم ترین سرمایه ی آن جامعه هستند ، خودکشی جوانان باعث از بین رفتن سرمایه‌های انسانی جامعه می‌شود ، زیرا افرادی که در سن فعالیت‌اند و باید به ازای خدماتی که از جامعه دریافت کرده‌اند، به جامعه خدمت کنند؛ با این عمل به ذخیرة سرمایه‌های انسانی جامعه ضرر می‌رسانند. از سوی دیگر اگر فردی که اقدام به خودکشی می کند سرپرست یا مادر خانواده باشد ، تعداد افراد بی‌سرپرست جامعه افزایش می‌یابد که همین مسئله، نرخ انحرافات و بزهکاری‌ها را در جامعه افزایش می‌دهد. در نهایت این عمل زشت ، به قدری آثار بد و نامطلوبی در روحیه تک تک افراد وابسته به آن به جا می گذارد که آنان تا آخرین لحظات زندگیشان از این عمل رنج می برند . بنابراین می توان گفت که خودکشی یک پدیده رنج آور اجتماعی است که نمی توان به سادگی از کنارش گذشت، بلکه برای درمان این بیماری روانی و درد اجتماعی باید چاره ای اندیشید.

محاکمه دختر جوان در پرونده اسیدپاشی

خبرگزاری هرانا

دختری که متهم است روی مرد مورد علاقه‌اش اسید پاشیده توسط دادگاه کیفری تهران محاکمه شد. اسید، یکی از معدود محصولاتی است که بازار خرید و فروش آن در کشور هرگز از رونق نیفتاده است. علاوه بر سهولت دسترسی و تهیه اسید در بازارهای ایران، نبود قوانین پیشگیرانه کافی نیز بر تداوم جرمی تحت عنوان “اسیدپاشی” موید شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از اعتمادآنلاین، مردی جوان مدعی شد که همکارش او را با اسید سوزانده است خواستار مجازات این دختر شد.

این مرد جوان که از ناحیه صورت، بدن و سر با اسید سوزانده شده، مدعی است از سوی دختر جوانی که مدتی عاشق او بود قربانی اسیدپاشی شده است.
گزارش این اسیدپاشی زمانی به ماموران داده شد که یک مرد جوان و دختری دانشجو به بیمارستان منتقل شدند. هرچند این دو در بیمارستان‌های جداگانه تحت درمان قرار گرفتند اما هر دو مدعی شدند که نمی‌دانند چطور سوخته‌اند و از بیان واقعیت طفره رفتند.

در این گزارش آمده است، مدتی بعد در حالی که مرد جوان همچنان روی تخت بیمارستان بود و تازه متوجه شدت سوختگی شده بود به ماموران گفت می‌خواهد رازی را برای آنها فاش کند.

این مرد گفت: دختری به نام گلاره که دانشجوی کارشناسی ارشد است عاشق من شده بود. روز حادثه به خانه‌ام آمد و وقتی من از ارتباط با او طفره رفتم با اسید مرا سوزاند و دست و پای خودش هم سوخت. من خودم را به بیمارستان رساندم اما نمی‌دانم چه سرنوشتی برای این دختر رقم خورد.

زمانی که ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند متوجه شدند دختری که چندی پیش در بیمارستان دیگری در تهران تحت مداوا قرار گرفته و با اسید سوخته بود، همان گلاره است.

گلاره بازداشت شد؛ اما ادعا کرد روی مرد جوان اسید نپاشیده و شاکی خودش این کار را کرده است. این دختر گفت: ما مدتی با هم رابطه داشتیم. در نهایت آن مرد به من گفته بود عاشق من نشده است. بعد متوجه شدم او با دختران زیادی رابطه دارد و از او خواستم دست از سرم بردارد. روز حادثه از شهرستان به تهران آمده بودم تا به خوابگاه بروم اما آن مرد گفت، بیا با تو کار دارم و بعد به خوابگاه برو. وقتی به خانه‌اش رفتم با اسید من را تهدید کرد و خواست با او رابطه داشته باشم؛ اما من قبول نکردم. در کشمکشی که با هم داشتیم اسید روی خودش و من ریخته شد. من هم از ترس آبرویم چیزی نگفتم.

مرد جوان گفته‌های همکارش را رد کرد و مدعی شد: ما در محل کار با هم آشنا شدیم و قرار بود ازدواج کنیم. مدتی که از ماجرا گذشت متوجه شدم تفاوت فرهنگی ما خیلی زیاد است و به او گفتم نمی‌توانیم با هم ازدواج کنیم و بهتر است این رابطه را قطع کنیم اما دختر دست‌بردار نبود. او در محل کار هم برای من مشکلاتی به وجود آورد. با این حال من به رابطه با او ادامه ندادم، تا اینکه بعد از مدت‌ها روز حادثه به من زنگ زد و گفت تازه از شهرستان رسیده و در ترمینال است. من گفتم نمی‌توانم کاری بکنم و بهتر است به خوابگاه برود اما قبول نکرد، هرچه من گفتم توجهی نکرد و من هم گوشی را قطع کردم.

مرد شاکی ادامه داد: چند دقیقه بعد زنگ در خانه به صدا درآمد و در را که باز کردم متوجه شدم آن دختر است. گفتم نباید به خانه من می‌آمد. گفت آمده تا حرف‌های آخر را بزند. من به آشپزخانه رفتم تا چای دم کنم و بیاورم که دیدم با یک قوطی مشکوک بالای سر من است. از آشپزخانه بیرون آمدم و وسط پذیرایی بودیم که در قوطی را باز کرد و گفت اگر با او ازدواج نکنم با اسید من را می‌سوزاند. من که خیلی ترسیده بودم سعی کردم او را آرام کنم، اما خیلی عصبی بود و در یک لحظه محتوای قوطی را روی من ریخت.

شاکی در ادامه گفت: من در این مدت نامزد کرده بودم و می‌خواستم ازدواج کنم حتی روز حادثه نامزدم به خانه من آمد، اما از ترس آبرو چون این دختر در خانه من بود در را باز نکردم. او زندگی من را تباه کرد. من مرد موفقی بودم که این اتفاق برایم افتاد و زندگی من را دگرگون کرد. من گذشت نمی‌کنم.

در نهایت با صدور کیفرخواست علیه دختر جوان پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه دادگاه بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، مرد جوان که صورت و دست‌هایش به شدت آسیب دیده و بخشی از موهایش را هم از دست داده بود در جایگاه قرار گرفت. او گفت: این دختر مرا بدبخت کرد. او به من آسیب شدیدی زد و من درخواست مجازات او را دارم و گذشت نمی‌کنم. زندگی کاری و خصوصی من تحت تاثیر قرار گرفت.

او گفت: این دختر روز حادثه به‌زور وارد خانه من شد. وقتی از شهرستان به تهران آمد، گفتم من نامزدم کرده‌ام و نمی‌خواهم او را ببینم، اما باز هم به مقابل خانه‌ام آمد و وارد شد. همان زمان نامزدم آمد. برای اینکه برای او سوءبرداشت پیش نیاید در را باز نکردم. دختر که فهمید چه شده است با اسید مرا تهدید کرد. او تازه فهمیده بود حرف‌هایم درباره اینکه نامزد دارم درست است. او اسید از کیفش درآورد و بعد هم روی من پاشید و روی بدن خودش هم پاشیده شد. من هم بلافاصله به بیمارستان رفتم.

سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من از خانواده فقیری هستم. درس خواندم تا به جایی برسم. فوق‌لیسانس قبول شدم؛ اما این مرد مرا اغفال کرد و با من رابطه داشت. بعد هم مرا پس زد. گفت می‌خواهد با یک دختر دیگر ازدواج کند. وقتی که به او گفتم این‌طور نمی‌شود من را تهدید کرد.

دختر جوان گفت: من اسیدپاشی نکردم. شاکی از من خواست به تهران بیایم و وقتی که آمدم و وارد خانه شدم من را با اسید تهدید کرد که به خواسته‌اش تن بدهم اما من قبول نکردم. همان موقع نامزدش آمد، از من خواست ساکت باشم تا نامزدش برود و بعد هم می‌خواست وادارم کند با او رابطه داشته باشم که در کشمکش اسید روی خودش ریخت و من فرار کردم. او اسید را از دستشویی آورد.

دختر جوان گفت: بعد از این ماجرا من از دانشگاه و محل کارم اخراج شدم. پدرم من را از خانه طرد کرد و تنها شدم، اما این مرد علیه من شکایت کرد و آبرویم را برد و تهمت اسیدپاشی زد.

بعد از گفته‌های دختر جوان، قضات وارد شور شدند و او را تبرئه کردند، اما همه چیز تمام نشد. این بار شاکی به رأی صادره اعتراض کرد و دیوان عالی کشور مدارک را مورد بررسی قرار داد.

دیوان عالی کشور رأی صادره را نقض و پرونده را برای رسیدگی مجدد به دادگاه کیفری استان تهران ارسال کرد.

دختر جوان بار دیگر پای میز محاکمه رفت. در این جلسه شاکی بار دیگر آنچه را اتفاق افتاده بود روایت کرد و خواستار مجازات متهم شد و گفت گذشت نمی‌کند.

دختر جوان نیز دوباره مدعی شد که شاکی به او حمله کرده و اگر این مرد آسیب بیشتری دیده، به این دلیل است که در کشمکش اسید روی خودش ریخته است.

با پایان گفته‌های متهم و وکلای هر دو طرف پرونده، هیات قضات برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند.

اسید، یکی از معدود محصولاتی است که بازار خرید و فروش آن در کشور هرگز از رونق نیفتاده است. علاوه بر سهولت دسترسی و تهیه اسید در بازارهای ایران، نبود قوانین پیشگیرانه کافی نیز بر تداوم جرمی تحت عنوان “اسیدپاشی” موید شده است.
هرچند در سال ۱۳۳۷ قانونی با موضوع مجازات بزه اسیدپاشی تصویب شده است و علاوه بر آن از عمومات قانون مجازات اسلامی هم می توان در جرم انگاری این عمل غیر انسانی بهره گرفت، اما شواهد و قرائن حکایت از ناکارآمدی قوانین موجود در پیشگیری از آن دارد.

اواخر اردیبهشت ماه ۹۸ پنج ماده از ۷ ماده طرح تشدید مجازات اسیدپاشی و حمایت از بزه دیدگان در جلسه علنی مجلس مورد موافقت نمایندگان قرار گرفت.

پس از اعمال اصلاحات در مواد این طرح نهایتا در تاریخ ۲۱ مهرماه ۹۸، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در یک جلسه علنی، طرح تشدید مجازات اسید پاشی و حمایت از بزه دیدگان ناشی از آن را که از شورای نگهبان اعاده شده بود بررسی و اصلاح کردند.

در آبان ماه ۹۸ این قانون پس از تایید در شورای نگهبان، جهت اجرا به وزارت دادگستری ابلاغ شد.

زندان اوین؛ تداوم بازداشت و بلاتکلیفی 22 روزه سعیده خضوعی، در بند یک الف سپاه پاسداران

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

سعیده خضوعی، شهروند بهایی بطور بلاتکلیف در بند یک الف سپاه پاسداران محبوس شده است. او نزدیک به یکماه پیش با مراجعه به بازپرسی شعبه دوم داسرای اوین بازداشت و تا امروز 22 روز است در انفرادی و بلاتکلیف و از حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق شهروندی یک متهم محروم است.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، امروز چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، سعیده خضوعی، شهروند بهایی، ساکن تهران، علیرغم گذشت نزدیک به یک ماه کماکان در سلول انفرادی بند ۱ الف سپاه پاسداران در محدوده شرق تهران محبوس شده و از حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق شهروندی یک متهم محروم است.

یک منبع مطلع در اینباره به گزارشگر کمپین گفت:”خانواده سعیده خضوعی، پس از گذشت ۲۲ روز بازداشت، حاج مرادی، بازپرس شعبه ۲ دادسرای زندان اوین مطلع شدند که مادر او در زندان اوین نیست و ارگان بازداشت کننده او سپاه پاسداران و در حال حاضر هم در بند ۱ الف این ارگان امنیتی است و طی این مدت فقط ۱ بار توانست در حد کمتر از یک دقیقه با خانواده خود صحبت کند اما کماکان از حق دسترسی به وکیل و هرگونه دیدار محروم است.”

در تاریخ ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۱، ارسلان یزدانی، فرزند سعیده خضوعی به همراه پدر خود برای پیگیری وضعیت این شهروند بهایی نزد حاج مرادی، بازپرس، شعبه ۲ بازپرسی دادسرای زندان اوین مراجعه و خواستار اطلاع یافتن از مکان بازجویی و اطمینان از دسترسی سعیده خضوعی به دارو و خدمات پزشکی شده بودند اما هیچ مسئولی پاسخ‌ درستی به آنها نداده بود.

لازم به ذکر است، سعیده خضوعی، در تاریخ ۲۲ فروردین ماه ۱۴۰۱، پس از احضار به شعبه بازپرسی دادسرای زندان اوین و تفهیم اتهام بازداشت شد.

پیشتر هم، در تاریخ ۲۰ دی ماه ۱۴۰۰، سمیرا ابراهیمی، عروس سعیده خضوعی پس از احضار به شعبه ۲ بازپرسی دادسرای زندان اوین و تفهیم اتهام با صدور قرار وثیقه بازداشت و در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۴۰۰، پس از تامین و تودیع وثیقه بطور موقت از زندان اوین آزاد شد.

سمیرا ابراهیمی، اواخر آذر ماه ۱۴۰۰، برای نخستین بار با دریافت ابلاغیه ای کتبی در اولین جلسه بازپرسی در شعبه ۲ بازپرسی دادسرای زندان اوین احضار شد اما هیچگونه تفهیم اتهامی به این شهروند بهایی صورت نگرفته بود.

همچنین ارسلان یزدانی، فرزند سعیده خضوعی، در تاریخ ۱۰ شهریور ماه ۱۴۰۰، توسط ماموران امنیتی بازداشت و پس از انتقال به سلول انفرادی در زندان اوین و طی مراحل بازجویی و بازپرسی در شعبه ۲ بازپرسی دادسرای زندان اوین، در تاریخ ۲۴ مهرماه ۱۴۰۰، با تودیع وثیقه ای به مبلغ ۱ میلیارد تومان بطور موقت آزاد شد.

در ادامه فشارهای امنیتی به این خانواده بهایی، در تاریخ ۲۴ آذر ماه ۱۴۰۰، ماموران امنیتی به منزل شخصی سعیده خضوعی، یورش برده و پس از تفتیش منزل و ضبط اقلام شخصی این شهروند بهایی همسرش را به شعبه ۲ بازپرسی دادسرای زندان اوین احضار و مورد بازپرسی قرار داده بودند.

سرکوب بهائیان ایران ناقض مفاد ۲، ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مفاد۲، ۱۸ و ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است.

اردیبهشت ۱۴، ۱۴۰۱

زمانه زیویه فعال مدنی کُرد به حبس محکوم شد

هه‌نگاو

زمانه زیویه فعال مدنی کُرد به حبس محکوم شد

زمانه زیویه از فعالین مدنی اهل سقز که بهمن ماه سال گذشته توسط نیروهای اداره اطلاعات این شهر بازداشت شده بود، طی روزهای اخیر توسط شعبه اول دادگاه انقلاب سقز به تحمل ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.

بر طبق گزارش رسیده به هه‌نگاو، این حکم توسط قاضی جواد مصطفایی و به اتهام عضویت در یکی از احزاب کُردستانی مخالف نظام صادر شده و روز چهارشنبه ۸ اردیبهشت‌ماه رسماً به وی ابلاغ شده است.

زمانه زیویه ۲۹ ساله و فارغ‌التحصیل رشته حقوق دانشگاه پیام نور سقز روز دوشنبه ۹ بهمن سال گذشته با هجوم نیروهای اداره اطلاعات به منزلش بازداشت شده و پس از ۳۳ روز حبس با وثیقه ۳۰۰ ملیون تومانی و موقتاً تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.

زمانه زیویه مادر یک کودک ۴ ساله است و در ایام بازداشت از حق ملاقات با خانواده و همچنین حق دسترسی به وکیل محروم بوده است.

رئیس فدراسیون بدنسازی: با فعالیت زنان در حوزه پرورش اندام، برخورد می‌کنیم

رادیو فردا

رئیس فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام ایران می‌گوید این فدراسیون با زنانی که در رشته‌های «پرورش اندام و فیزیک» فعالیت کنند، برخورد خواهد کرد.

عبدالمهدی نصیرزاده با وجود این افزود که زنان ایرانی با مجوز شورای برون‌مرزی، «با حفظ ارزش‌ها و پوشش مناسب» در مچ‌اندازی موفق به کسب مقام شدند و این فدراسیون منتظر است لباس زنان برای حضور در میادین بین‌المللی به تائید برسد.

دی‌ماه ۱۴۰۰ اعلام شد نامه‌ای از سوی وزارت ورزش ایران به ادارات کل ورزش استان‌ها ارسال شده و در آن هر گونه فعالیت زنان در رشته‌های زیرمجموعه فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام تا اطلاع ثانوی ممنوع اعلام شده است.

خبرگزاری خبرآنلاین نوشته بود همه فعالیت‌های زنان در رشته‌های زیرمجموعه فدراسیون بدنسازی برای مسابقات و اردوهای تدارکاتی در کل کشور ممنوع شده، اما این ممنوعیت شامل باشگاه‌های ورزشی نمی‌شود.

این ممنوعیت‌ها در حالی اعلام شده است که زنان ایرانی از سال ۹۲ مجوز حضور در کلاس‌های آموزشی و سمینارهای رشته بدنسازی را داشته‌اند و از سال ۹۵ نیز می‌توانستند در رشته مچ‌اندازی به فعالیت حرفه‌ای بپردازند.

در سال ۱۴۰۰ در عین حال اعزام زنان ایران به رقابت‌های آسیایی مچ‌اندازی انجام شد و آنها موفق به کسب عنوان سوم آسیا شدند.

تلاش جمهوری اسلامی همواره به سمت محدود کردن نقش زنان به خانه‌داری و فرزندآوری بوده است و با هرگونه فعالیتی که بدن زن در آن محور باشد، مخالف است.

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...