جستجوی این وبلاگ

اردیبهشت ۱۰، ۱۴۰۱

آزار و اذیت زنان و کودکان بلوچ توسط نیروهای نظامی در محور ایرانشهر به نیکشهر

کمپین فعالین بلوچ

نیروهای نظامی در محور ایرانشهر به نیکشهر شهروندان بلوچ را پس از توقیف خودرو مورد آزار و اذیت قرار دادند.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ، روز گذشته ۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، ماموران نظامی در محور ترانزیتی ایرانشهر به نیکشهر با راه اندازی ایست و بازرسی خودروهای عبوری را توقیف کرده و شهروندان بلوچ را مورد آزار و اذیت قرار داده اند.

گفته می شود نیروهای نظامی پس از توقیف خودروها، شهروندان بلوچ را پیاده کرده و آنها را مورد تفتیش و بازدید بدنی قرار داده اند.

یک منبع مطلع به گزارشگر کمپین گفت: “از بین شهروندان بلوچ، زنان و کودکان نیز حضور داشتند که نیروهای نظامی مَرد قصد تفتیش و بازدید بدنی آنها را داشتند که با اعتراض شهروندان همراه بوده است.”

براساس این گزارش، ماموران نظامی از ارگان های نیروی انتظامی، یگان امداد و مرصاد بوده اند.

طبق این گزارش، نیروهای نظامی بدون دلیل شهروندان بلوچ را با زبان روزه ساعت ها زیر آفتاب جهت تفتیش خودرو و بازدید بدنی معطل کرده اند.

اقدامات فراقانونی نیروهای نظامی در سیستان و بلوچستان نسبت به سال های گذشته افزایش چشمگیری داشته و این سبب شده تا شهروندان نسبت به جمهوری اسلامی بیش از پیش ناراضی باشند.

اردیبهشت ۰۹، ۱۴۰۱

آسیب «اعتیاد» با شیبی تند به سمت زنانه شدن در حرکت است

مهر

آسیب «اعتیاد» با شیبی تند به سمت زنانه شدن در حرکت است

به گزارش خبرنگار مهر، رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی لرستان به همراه مدیر کل بهزیستی و دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان روز چهارشنبه از مرکز اقامتی میان مدت شفا تبصره ۲ ماده ۱۶ معتادان متجاهر (زنان) و مرکز درمان و بازتوانی معتادان متجاهر آوای امید ماده ۱۶ (مردان) بازدید کردند.

همایون عمودی زاده مدیر کل بهزیستی لرستان با تشریح فعالیت‌های سازمان بهزیستی در بحث پیشگیری، درمان و بازتوانی معتادان گفت: ضربان تند آسیب‌های اجتماعی از جمله اعتیاد با شیبی تند و به شکل بی رحمانه ای به سمت زنانه شدن در جریان است.

عمودی زاده گفت: در سال‌های اخیر شاهد خزیدن بلای اعتیاد به صورت آرام و نامحسوس به سمت زنان هستیم.

وی ادامه داد: این آسیب نو ظهور اجتماعی معلول علت‌های شخصی و اجتماعی چون فقر، بد سرپرستی، بی سرپرستی، محل زندگی، تأثیر پذیری از دوستان و بیماری‌های روانی یا طلاق والدین است.

سمانه حسن پور رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان لرستان هم گفت: تمام سعی خود را خواهیم کرد تا از محل‌های قانونی در راستای تأمین اعتبار و هزینه‌ها به مراکز ماده ۱۶ کمک کنیم.

گفتگو با فاتیما باباخانی، مدیر خانه‌ی امن مهرشمس‌ آفرید/ آذر طاهرآبادی

خط صلح


فاتیما باباخانی دانش آموخته‌ی حقوق و فعال حقوق زنان است. از فعالیت‌های او در حوزه‌ی زنان می‌توان به مدیرمسئولی فصلنامه‌ی فروغ زنان و هم‌چنین مدیریت خانه‌ی امنی در شهرستان ارومیه به نام مهرشمس آفرید، اشاره کرد. مهرشمس آفرید، تنها خانه‌ی امن مشغول به فعالیت در استان آذربایجان غربی‌ست که به همت جمعی از افراد دغدغه‌مند به عنوان یک نهاد غیردولتی (ان‌جی‌او) زیرمجموعه‌ی موسسه‌ی مهرشمس آفرید که به طور تخصصی در حوزه‌ی زنان و کاهش خشونت و آسیب‌های اجتماعی فعالیت می‌کند، بیش از یک سال است فعالیت خود را آغاز کرده. موسسان مهرشمس‌ آفرید در خصوص علت شکل‌گیری این خانه‌ی امن در صفحه‌ی اینستاگرامی رسمی‌اش نوشته‌اند: «قصه‌ی ما از جایی شروع شد که هر کدام از ما به یک دلیلی که برای هر کداممان اهمیت ویژه‌ای داشت، دنبال یک کار اثرگذار بودیم و این‌جا به هم گره خوردیم. یکی به سبب فعالیت مدنی‌اش با زنان و دختران زیادی در ارتباط بود که قربانی خشونت خانگی و تجاوز بودند، یکی معلم روستاهای دورافتاده مرزی بود که از رنج دختران بازمانده از تحصیل خبر داشت، دیگری وکیلی بود که درگیر پرونده‌های کیفری زن‌کُشی و یا قاچاق زنان بود، بعضی‌ها روانشناسانی بودند که هر روز با گلایه‌ها و رویاهای ناکام زنان سروکله می‌زدند. هر کدام از ما سهمی داشتیم در روایت‌هایی که شاهد و یا شنونده‌اش بودیم…»

در این شماره از خط صلح، به سراغ باباخانی رفتیم تا از او در مورد خانه‌ی امن مهرشمس آفرید و فعالیت‌هایش بپرسیم.

به عنوان اولین سوال بفرمایید که ضرورت وجودی خانه‌های امن چیست؟

با توجه به فقدان قوانین حمایتی از زنان در ایران و نقص‌های متعددی که در این زمینه وجود دارد، هم‌چنین وجود غیر قابل کتمان خشونت مبتنی بر جنسیت، به نظر می‌رسد خانه های امن تنها گزینه و رهیافت قانونی برای توقف خشونت و کاهش جنایات مبتنی بر جنسیت‌اند که البته در ایران نقشی ویژه و با اهمیت بالا دارند، چرا که این راهکار قانونی چنان‌که در تمام جهان سازوکاری برای توقف خشونت است، اساساً در ایران بنیادش با تهدیدهایی روبه‌روست؛ از این رو نقشی دو چندان و چه بسا سخت‌تر بر عهده دارد.

اغلب شاهد این هستیم که مداخلات تخصصی خانه‌های امن، سبب توقف کامل خشونت و یا شروع به درمان و طی مشاوره‌های لازم از طرف فرد خشونت‌گر و خشونت‌دیده شده است و هم‌چنین به‌عنوان سازوکاری اثربخش جلوی بسیاری از قتل‌های تحت عنوان ناموس و همانند آن با اقدامات سریع خانه‌های امن گرفته می‌شود.

شما در «مهرشمس آفرید» به کدام گروه از زنان خدمات می‌دهید؟

خانه‌ی امن غیردولتی مهرشمس آفرید، به زنانی که به هر علت تحت خشونت خانگی بوده‌اند، خدمات ارائه می‌دهد.

در این خانه‌ی امن، پروسه‌ی پذیرش و ارجاع، براساس پروتکل‌های بهزیستی و همانند سایر خانه‌های امن دولتی و غیردولتی، از طریق اورژانس اجتماعی ۱۲۳ و با دستور قضایی صورت می‌گیرد.

خانم باباخانی، اما همان‌طور که می‌دانید بروکراسی‌های اداری در ایران معمولاً بسیار دست‌وپاگیرست؛ اگر خانه‌های امن ارائه‌ی خدماتشان به شیوه‌ای دیگر باشد، بهتر نیست؟ آیا امکان این وجود دارد که با تغییر این شیوه و سرعت‌بخشیدن به پذیرش مراجعان، جلوی قتل‌های ناموسی بیش‌تری گرفته شود؟

در این‌جا نکته‌ی مهمی باید مورد توجه قرار گیرد؛ مهم تر از بروکراسی اداری، عدم آگاهی کافی درباره‌ی وجود خانه‌های امن، رسالت اجتماعی و خدمات این خانه‌ها، اثرگذاری آن‌ها در توقف خشونت و قتل‌های ناموسی، و عدم اطلاع رسانی کافی و اعتمادسازی نسبت به آن‌هاست که اگر چاره‌جویی می‌شد، یقیناً تعداد قتل‌ها و خشونت‌های خانگی کم‌تر از چیزی بود که در حال حاضرست.

ما باید در بقا و دوام خانه‌های امن غیردولتی موجود، شریک و سهیم باشیم. یعنی با حمایت‌های مختلف از جمله حمایت مالی، مانع از بسته شدن این خانه‌ها شویم. هم‌چنین نسبت به فعالیت‌ها و خدمات خانه‌های امن اطلاع‌رسانی و اعتمادسازی کنیم. از سوی دیگر نیز با حمایت از افراد متخصص کمک کنیم تا تعداد خانه‌های امن غیردولتی افزایش پیدا کند.

تا امروز چند زن را تحت پوشش قرار دادید؟

خدمات روزانه و شبانه‌روزی خانه‌ی امن مهرشمس آفرید، تعداد زیادی از زنان و دختران را در طی یک‌سال اخیر پوشش داده است. این خدمات حتی شامل فرد خشونتگر و خانواده‌های خدمت گیرنده نیز می‌شود. بنابراین تعداد زیادی از افراد را شامل می‌شود.

آیا این زنان با کودکان‌شان خدمات حمایتی می‌گیرند؟

بله، مادران ساکن خانه‌ی امن، می‌توانند فرزندان خود را نیز همراه داشته باشند. البته برای پذیرش فرزندان پسر محدودیت سنی تا ۱۲ سال وجود دارد اما فرزندان دختران را بدون محدودیت سنی پذیرا هستیم.

خدمات حمایتی شما چیست؟

خدمات حمایتی ما طیف وسیعی را شامل می‌شود؛ از اسکان و نگهداری گرفته تا تامین کلیه‌ی هزینه‌های خوراک و پوشاک، هزینه‌های درمان، زایمان، مراقبت‌های حین بارداری، دندانپزشکی، مراقبت‌های درمانی کودکان همراه مادر، تامین نیازمندی‌های متناسب با دوران کرونا (شامل اقلام بهداشتی و تجهیزات سلامتی و مراقبتی لازم). هم‌چنین کلیه‌ی خدمات حقوقی و هزینه‌های دادرسی و تنظیم لایحه و دادخواست و هزینه‌های مرتبط با وکیل و همانند آن را نیز ارائه می‌دهیم و به مراجعان برای بازگشت به تحصیل کمک می‌کنیم و منابع لازم و تخصیص هزینه‌های مرتبط با آن را در نظر می‌گیریم.

به بازگشت به تحصیل اشاره کردید. آیا برای توانمندسازی این افراد در بازگشت به جامعه برنامه‌های دیگری هم دارید؟

بله، ما در بحث توانبخشی حرفه‌ای و مهارت‌آموزی با توجه به نیاز این افراد برنامه‌ریزی کرده و کارهایی را نیز انجام داده‌ایم. تسهیل شرکت در دوره‌های مورد علاقه‌ی خدمات‌گیرندگان مانند دوره‌های تخصصی نقاشی، آموزش زبان و کامپیوتر از جمله‌ی این موارد است. هم‌چنین آموزش خیاطی در کارگاه، فنون مرتبط با شیرینی‌پزی، هنرهای دستی و یادگیری سایر مهارت‌های شغلی‌ای که بتواند منجر به راه‌اندازی کسب‌وکار خانگی زودبازده شود، در برنامه‌هایمان قرار داده‌ایم.

به علاوه، خدمات مشاوره و درمان‌های روانپزشکی توسط روانپزشک متخصص مرکز ارائه می‌شود و جلسات گروه درمانی نیز تشکیل می‌دهیم.

چند خانه‌ی امن در ایران وجود دارد؟

مجموع خانه‌های امن دولتی و غیردولتی در ایران نزدیک به ۳۰ خانه‌ی امن است (که در حال حاضر مشغول به فعالیت‌اند).

۳۰ خانه‌ی امن دولتی و غیر دولتی در کل کشور تعداد بسیار کمی است! چرا ان‌جی‌او‌ها در ایران نمی‌توانند فعالیت گسترده داشته باشند؟

یکی از دلایل، سواستفاده‌ی برخی افراد از ماهیت ان‌جی‌او‌ها در راستای اقدامات منفعت طلبانه‌ی شخصی و همانند آن یا ناتوانی مجموعه‌ها در اقدام تخصصی در حوزه‌ی خود است. هم‌چنین محدودیت‌های موجود و یا فشارهای مختلف، منابع مالی اندک و نیروی متخصص ناکافی نیز عملکرد این مجموعه‌های غیردولتی را با مشکلات و چالش‌های فراوانی روبه‌رو کرده است.

وضعیت شهرهای کوچک مانند ارومیه -که شما در آن فعالیت دارید- نسبت به تهران برای رسیدگی به زنان آسیب‌دیده چگونه است؟

یقیناً مراکز فعال در پایتخت به سبب گستردگی منابع حمایتی و امکانات زیرساختی، از توان بالقوه و بالفعل بیش‌تری برای حمایت از زنان خشونت‌دیده و یا آسیب‌دیده برخوردارند. اما ما در مهرشمس آفرید، به‌صورت دغدغه‌مندانه و جدی تلاش می‌کنیم که حتی با همین امکانات و منابع محدود، به تعداد بیش‌تری از زنان خدمات لازم را ارائه دهیم.

فکر می‌کنید حدوداً چند درصد زنان در شهرستان‌ها درباره‌ی گرفتن خدمات حمایتی از خانه‌‌های امن مطلع‌اند؟

ارائه‌ی درصد که واقعاً کار سختی ست. یقیناً هنوز جو فرهنگی و اجتماعی جامعه‌ی ما در شناساندن خانه‌های امن و کارویژه‌ی آن‌ها، نتوانسته توقعات لازم را بجا آورد. از این رو، اصرار و تاکید من و دیگر دوستان بر اطلاع‌رسانی هرچه بیش‌تر درباره‌ی خانه‌های امن به‌عنوان سازوکاری امن و قانونی برای توقف خشونت است.

چه عوامل فرهنگی و اجتماعی زنان را از مراجعه به خانه‌های امن باز می‌دارد؟

بدبینی درباره‌ی خانه‌های امن، یکی از شایع‌ترین اشکال محدودیت دسترسی زنان به خانه‌های امن است. بارها از زبان افراد متعدد -که بعضاً داعیه‌دار حمایت از زنان هم بوده‌اند- شنیده‌ایم که خانه‌های امن را “ناکارآمد” و یا “به‌دردنخور” خطاب کرده‌اند، در حالی‌که یقیناً هر یکی از زنان ساکن خانه‌ی امن، خود یک نجات یافته از جنایت در معرض وقوع خواهد بود.

هم‌چنین عدم شناخت کافی از کارکرد خانه‌های امن و امنیت آن‌ها نیز می‌تواند یکی دیگر از دلایل عدم مراجعه باشد.

اصلی‌ترین مشکل یا مشکلاتی را که خانه‌های امن در ایران با آن مواجه‌اند، چی می‌دانید؟

تامین منابع مالی و داشتن مکان مناسب از اصلی‌ترین چالش‌های خانه‌های امن غیردولتی‌ست. هم‌چنین حفظ نیروی متخصص و کارآزموده بسیار سخت است، چرا که پس از مدتی همکاران و مددکاران مرکز توان روحی‌شان تحلیل می‌رود.

اگر درباره‌ی فعالیت خود و مهرشمس آفرید توضیحی دارید، اضافه کنید.

مهرشمس آفرید، روزنه‌ای برای هزاران زن و کودک و خانواده است تا پیش از وقوع بحران جدی، راهکاری منصفانه و اثرگذار برای توقف خشونت و حل و فصل اختلاف یافته شود. مهرشمس آفرید روزنه‌ای برای تحصیل دختران بازمانده از مدرسه و روزنه‌ای برای توقف خودسوزی در منطقه‌ست.

سعدا خدیرزاده زندانی سیاسی باردار: “ماموران امنیتی به من پیشنهاد غیراخلاقی دادند”.

هه‌نگاو

سعدا خدیرزاده زندانی سیاسی باردار محبوس در زندان مرکزی ارومیه به نشانه اعتراض به ۷ ماه بلاتکلیفی خود از روز سه‌شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ دست به اعتصاب غذا زده است و سلامتی خود و جنین ۸ ماهه‌اش با مخاطره جدی روبروست.

بر اساس فایل صوتی که در اختیار هه‌نگاو است، سعدا خدیر زاده می‌گوید: “من را به عنوان یک گروگان در زندان نگه‌داشته‌اند برای اعتراف اجباری مرا تهدید کرده و ماموران امنیتی پیشنهادهای غیراخلاقی به من داده‌اند”.

سعدا خدیرزاده ۳۲ ساله و اهل پیرانشهر روز پنج‌شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ (۱۴ اکتبر ۲۰۲۱) توسط نیروهای اداره اطلاعات پیرانشهر بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در ارومیه منتقل شد. وی پس از ۲۵ روز و اتمام بازجویی‌ها به بن زنان زندان مرکزی ارومیه منتقل و از آن زمان تاکنون بلاتکلیف در بند زنان زندان مرکزی ارومیه و بدون دسترسی به برخورداری از خدمات پزشکی زنان در حین دوران بارداری، نگهداری می‌شود.

گفتنیست که سعدا خدیرزاده در حین بازداشت باردار بوده و اکنون جنین وی ۸ ماهه است و اعتصاب غذا سلامتی این زندانی سیاسی با جنین‌اش را با خطر جدی روبرو خواهد کرد.

هه‌نگاو پیشتر اسنادی را منتشر نموده بود که بر طبق این اسناد، علی‌رغم اینکه پزشکان متخصص تشخیص داده‌اند که جنین سعدا خدیرزاده ۴ ماهه است و وی از درد شدید دیسک کمر و همچنین بیماری قلبی رنج می‌برد، اما تاکنون بازپرس پرونده و مسئولین زندان مرکزی ارومیه با درخواست وی جهت آزادی موقت با وثیقه مخالفت کرده‌اند.

متن کامل سخنان سعدا خدیرزاده

با نام خدا

من سعدا خدیرزادە در بند نسوان زنان زندان ارومیە هستم، هفت ماه از بازداشت من میگذرد، وضعیت جسمانی و سلامتی من بسیار وخیم است.

هشت ماهە حاملە هستم، با وجود اینکە مدارک پزشکی لازم ضمیمە پروندەام شدە، هیچ اقدامی برای آزادیم صورت نگرفتە است. افرادی کە شاکی من هستند مانع آزادی من شدەاند، اما من بی‌گناه هستم، من تاوان افراد دیگری را پس می‌دهم در واقع من را بە عنوان یک گروگان در زندان نگەداشتەاند.

از همان روزهای اولی کە در بازداشتگاه اطلاعات در بازداشت بودم تحت شکنجە شدید روحی بودم، بی‌احترامی‌های بسیاری متوجهم شد، اهانتهای فراوانی بە من کردند.حتی پیشنهادهای غیراخلاقی بە من دادند.

بارها مرا تهدید کردند و بە زور از من اعتراف می‌گرفتند، با وجود اینکە از هیچ موضوعی اطلاعی نداشتە و بی‌گناه هستم.

درخواست دارم صدای من باشید کسی را ندارم کارهایم را پیگیری کند، دو روز است اعتصاب غذا کردەام، سلامت خود و فرزندم با خطر روبروست اما همچنان بە اعتصابم ادامە خواهم داد تا جواب درخواستهایم را بدهند.

خواهش می‌کنم از من حمایت کنید، سپاسگذارم

اردیبهشت ۰۸، ۱۴۰۱

زنان و ورزشگاه؛ آیا کنفدراسیون فوتبال آسیا، در مسیر مخالف فیفا حرکت می‌کند؟

IRANWIRE

فدراسیون جهانی فوتبال، با ارسال نامه‌ای به ایران، خبر از تشکیل «کارگروهی سه‌جانبه» برای پیگیری حضور زنان ایرانی در ورزشگاه‌های ایران داده است

فدراسیون جهانی فوتبال، با ارسال نامه‌ای به ایران، خبر از تشکیل «کارگروهی سه‌جانبه» برای پیگیری حضور زنان ایرانی در ورزشگاه‌های ایران داده است.

در بخشی از این نامه، صعود تیم ملی فوتبال ایران به رقابت‌های جام جهانی ۲۰۲۲ قطر تبریک گفته شده و البته فیفا تاکید کرده است که برای توسعه هر چه بیشتر فوتبال در جهان، «طبق اساس‌نامه فیفا» باید به «توسعه مشارکت و حضور زنان» در فوتبال و ورزشگاه‌ها نیز توجه شود.

پس از گذشت قریب به سه سال، فیفا بار دیگر از فدراسیون فوتبال ایران خواسته تا شرایط را برای حضور زنان در ورزشگاه‌ها فراهم کند. این بار برخلاف گذشته با ادبیاتی نرم‌تر، بدون تهدید و البته با مشارکت یک نهاد زیرمجموعه‌اش یعنی کنفدراسیون فوتبال آسیا. سازمانی که لااقل طی سال‌های اخیر نشان داده است در مواجهه با تخلفات اداری و انضباطی فوتبال ایران، تعارف کمتری نسبت به فیفا دارد و راحت‌تر حکم‌های تنبیهی و انضباطی‌اش را علیه فدراسیون و باشگاه‌ها امضا می‌کند.

چقدر می‌توان به همراه شدن «عملی» فدراسیون جهانی فوتبال و کنفدراسیون فوتبال آسیا با چهار دهه مطالبه زنان ایرانی برای ورود به ورزشگاه امیدوار بود؟

دستاورد فیفا برای زنان ایرانی چه بود؟

شهریور سال ۱۳۹۸ فدراسیون جهانی فوتبال، بیانیه‌ای در مورد حضور نمایندگان خود در ایران و بررسی اقدامات عملی ایران برای باز شدن درهای ورزشگاه‌ها به روی زنان ایرانی منتشر کرد.

در این بیانیه که روی خروجی سایت رسمی فیفا قرار گرفت، تاکید شده بود که فدراسیون جهانی فوتبال خواهان حضور تمامی زنان در تمامی ورزشگاه‌ها است و ایران باید از ماه اکتبر گام‌های عملی را برای تحقق این خواسته بردارد.

هجدهم مهر همان سال، زنان ایرانی در حضور ناظران فیفا که به تهران آمده بودند، اجازه پیدا کردند وارد ورزشگاه آزادی شوند. بلیت‌فروشی محدود بود و بسیاری از دختران اجازه ورود به ورزشگاه آزادی را به دست نیاورده بودند. با این حال فیفا این حضور حداقلی را یک دستاورد بزرگ قلمداد کرد.

«جیانی اینفانتینو» همان روز در بیانیه‌ای، حضور زنان در ورزشگاه آزادی را «قدم مثبت» نامید که هیچ امکانی برای عقب‌گرد در آن وجود ندارد.

این امکان اما برای جمهوری اسلامی وجود داشت. از اسفند سال ۱۳۹۸ تا بهار سال ۱۴۰۱ ورزشگاه‌های ایران به دلیل همه‌گیری کرونا به روی زنان و مردان بسته شد. حتی در روزهایی که سینماها و کنسرت‌های موسیقی دوباره دایر شده بودند و کارمندان و دانشجویان و دانش‌آموزان به ادارات و دانشگاه‌ها و مدارس بازگشتند هم حضور تماشاگران در ورزشگاه‌ها ممنوع بود.

سه‌شنبه نهم فروردین در جریان دیدار تیم‌های ایران و لبنان، بیش از دو هزار زن ایرانی که قصد حضور در ورزشگاه امام رضا برای تماشای دیدار تیم‌های ملی ایران و لبنان را داشتند، پشت درهای ورزشگاه ماندند و در نهایت به آن‌ها با اسپری فلفل حمله شد.

فدراسیون جهانی فوتبال پیش از این اتفاقات به «ایران‌وایر» گفته بود: «موضع فیفا در مورد دسترسی زنان به ورزشگاه‌های ایران کاملا واضح و روشن است؛ همه زنان باید در استادیوم‌های فوتبال در ایران مجاز باشند. برای تمام مسابقات فوتبال.»

این بار اما در واکنش به پرسش «ایران‌وایر» مبنی بر برخورد احتمالی این نهاد با فدراسیون فوتبال و حکومت ایران به دلیل راه ندادن زنان به ورزشگاه‌ مشهد از ادبیاتی محافظه‌کارانه استفاده کرد.

فیفا در پاسخ خود به «ایران‌وایر» نوشت: «فیفا با نگرانی گزارش‌هایی مبنی بر ممنوعیت حضور زنان در مسابقه روز سه‌شنبه در مشهد شنیده است و از فدراسیون فوتبال ایران در این مورد اطلاعات بیشتری می‌خواهد.»

حالا فدراسیون جهانی فوتبال از ایران خواسته است کمیته‌ای سه جانبه برای بررسی ورود زنان به ورزشگاه‌ها تشکیل شود.

آیا کنفدراسیون آسیا هم مانند فیفا با ایران مماشات می‌کند؟

به نظر می‌رسد فدراسیون فوتبال ایران، نگرانی از جانب فیفا در مقوله ممنوع ماندن ورود زنان به ورزشگاه‌ها ندارد. پس از اتفاقات مشهد، «صفی‌الله فغانپور» سرپرست دپارتمان حقوقی فدراسیون فوتبال، در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس، «ارسال نامه‌ای از سوی فیفا» به فدراسیون ایران را تایید کرد، اما گفت که در این نامه «موضوع خاصی» وجود ندارد.

پیش‌تر رسانه‌های ایران مدعی شده بودند که فدراسیون جهانی فوتبال از بابت اتفاقات مشهد از ایران توضیح خواسته و ابراز تاسف کرده است. اما آقای فغان‌پور به خبرگزاری سپاه پاسداران گفت: «فیفا از ما تشکر کرد و کمی توضیح خواست.»

اما باز شدن پای کنفدراسیون فوتبال آسیا به موضوع ورود زنان به ورزشگاه‌ها، می‌تواند نگرانی‌های فدراسیون فوتبال را زنده کند.

هفدهم دی ۱۴۰۰ با اعلام رسمی کنفدراسیون فوتبال آسیا، سه باشگاه «استقلال»، «پرسپولیس» و «گل‌گهر» به دلیل آن‌چه «نداشتن مجوز حرفه‌ای و همین‌طور عدم کسب «معیارهای ضروری» این کنفدراسیون نامیده شده، از حضور در رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا حذف شدند.

پیش از این کنفدراسیون فوتبال آسیا به سه باشگاه ایرانی تاکید کرده بود که باید مطابق مقررات این کنفدراسیون، اقدام به استانداردسازی مجموعه‌های خود کرده و الزامات حضور در رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا را رعایت کنند.

اسفند همان سال، کنفدراسیون آسیا در جلسه‌ای، تمامی فعالیت‌های کمیته «صدور مجوز حرفه‌ای» فدراسیون فوتبال ایران را به حالت تعلیق درآورد. یکی از مهم‌ترین وظایف این کمیته، بررسی پرونده باشگاه‌های فوتبال ایران جهت صدور مجوز حرفه‌ای حضور در رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا بود.

با وجود این‌که «حمید سجادی» وزیر ورزش و جوانان در مصاحبه با رسانه‌های ایران ادعا کرد، استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان حذف نخواهند شد، اما هر دو باشگاه از رقابت‌های آسیایی کنار گذاشته شدند.

کنفدراسیون فوتبال آسیا پیش از این در گرفتن میزبانی تیم‌های باشگاهی و ملی از فوتبال ایران به دلیل عدم پایبندی صداوسیمای جمهوری اسلامی به موضوع «حق پخش» و «کپی‌ رایت» ثابت کرده بود که برخلاف فدراسیون جهانی فوتبال، با فدراسیون ایران مماشات نمی‌کند.

قوانین فدراسیون جهانی فوتبال هم این اجازه را به کنفدراسیون‌های زیرمجموعه خود داده است که در صورت ملاحظه تخلفاتی که با اساس‌نامه فیفا مغایرت دارند، دستور به تعلیق فعالیت‌های فدراسیون‌های ملی بدهند.

با این وجود رسانه‌هایی مانند ایسنا، از بی‌خطر بودن نامه فیفا و کمیته سه‌جانبه نوشته‌اند.

کودک همسری و خشونت خانگی؛ ضرب و شتم شدید زن جوان توسط همسرش در مشهد

خبرگزاری هرانا

زن جوانی در مشهد بر اثر ضرب و شتم شدید توسط همسرش به کما رفت. پرونده این زوج که هر دو نیز قربانی کودک همسری هستند با دستور رئیس کلانتری طبرسی شمالی به مراجع قضایی ارسال شده و تحقیقات در این باره ادامه دارد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، زن جوانی در مشهد بر اثر ضرب و شتم شدید توسط همسرش به کما رفت.

بر اساس این گزارش، زنی ۲۷ ساله در مشهد که پس از ۱۰ روز از کما بیرون آمده بود، پس از شکایت از همسرش به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: ۱۵ ساله بودم که به عقد «پژمان» درآمدم. او ۱۷ سال بیشتر نداشت و هنوز خدمت سربازی هم نرفته بود، اما خانواده اش در محله ما زندگی می کردند و من هم گاهی او را در کوچه و خیابان می دیدم. پژمان ادعا می کرد عاشق من شده است به همین دلیل هم لبخندهایش را با لبخند پاسخ می دادم و گاهی چند کلمه ای با ترس و لرز و پنهانی با او سخن می گفتم.

او ادامه داد: یک سال بعد از برگزاری مراسم عقد، پژمان به سربازی رفت و نامزدی ما ۵ سال به طول انجامید. وقتی هم ازدواج کردیم در چند سال اول زندگی مشترک من باردار نشدم اما وقتی پزشکان به خانواده همسرم گفتند که پژمان باید مداوا شود، آن ها سعی می کردند با من بدرفتاری نکنند تا به خاطر مشکل فرزندشان نشوم. با وجود این، همسرم بسیار بدبین و بددل بود و به من سوء ظن داشت چرا که مدعی بود بعد از ازدواج هم ممکن است به جوان دیگری لبخند بزنم.

به همین دلیل مدام مرا تحت نظر داشت و اجازه نمی داد به تنهایی بیرون بروم. من هم سعی می کردم این رفتارهای او را به حساب دوست داشتن بگذارم اما با به دنیا آمدن دخترم بددلی های همسرم بیشتر شد به گونه ای که دیگر خیلی زجر می کشیدم.

در عین حال با خواهر همسرم ارتباط نزدیکی داشتم و به خانه یکدیگر رفت و آمد می کردیم زیرا فقط او در مشهد زندگی می کرد و دیگر بستگانمان در شهرستان بودند. به دنبال همین معاشرت ها دخترم «هدیه» نیز همبازی فرزندان خواهر شوهرم بود و دوست داشت بیشتر در کنار آن ها بماند.

این معاشرت های خانوادگی ادامه داشت تا این که روزی با خواهر همسرم به درددل پرداختم و از جوانی سخن گفتم که به صورت تلفنی برایم ایجاد مزاحمت می کرد. من به دلیل بدبینی های همسرم جرائت نداشتم این گونه مسائل را با او در میان بگذارم ولی هنوز شب نشده بود این خبر به گوش پژمان رسید.

زن جوان گفت: پژمان وقتی به خانه آمد، با عصبانیت و کتک کاری مرا از خانه بیرون انداخت و سپس از من خواست پولی را که برای رهن منزل دست مادرم داشت فوری به او بازگردانم. در این هنگام وقتی به همراه مادرم و برای برداشت پول به طرف خودپرداز کنار خیابان می رفتیم ناگهان خواهر همسرم از راه رسید و پس از توهین و درگیری دختر دو ساله ام را نیز از من گرفت. آن روز به کلانتری آمدم و با میانجیگری مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری فرزندم را تحویل گرفتم، اما چند ماه بعد دوباره به دلیل همین اختلافات خانوادگی و سوء ظن های همسرم درگیری های ما شدت گرفت تا جایی که پژمان در یک نیمه شب مرا آن قدر کتک زد که به اغما رفتم و دیگر چیزی نفهمیدم.

بعد از گذشت ۱۰ روز از این ماجرا وقتی در بیمارستان از کما بیرون آمدم تازه فهمیدم که چه بلایی سرم آمده است. تاکنون چندین بار مورد عمل جراحی قرار گرفته ام اما فقط نگران وضعیت دخترم هستم که نزد همسرم زندگی می کند.

پرونده این زن جوان با اعلام شکایت وی و با دستور رئیس کلانتری طبرسی شمالی به مراجع قضایی ارسال شد و تحقیقات در این باره ادامه یافت.

 

کاهش محکومیت صبا کردافشاری در دیوان عالی کشور

خبرگزاری هرانا

با رای دیوان عالی کشور صبا کردافشاری، فعال مدنی محبوس در زندان قرچک ورامین از اتهام “اشاعه فساد و فحشا از طریق کشف حجاب و پیاده روی بدون حجاب” تبرئه شد. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۵ سال زندان در خصوص او قابل اجرا خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محکومیت صبا کردافشاری، فعال مدنی محبوس در زندان قرچک ورامین کاهش پیدا کرد.

با تبرئه خانم کردافشاری از اتهام “اشاعه فساد و فحشا از طریق کشف حجاب و پیاده روی بدون حجاب” توسط دیوان عالی کشور، با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۵ سال زندان در خصوص او قابل اجرا خواهد بود.
صبا کردافشاری فعال مدنی و از مخالفان حجاب اجباری در حالی که بهمن‌ماه ۹۷ پس از محکومیت پیشین خود از بند زنان زندان اوین آزاد شد، در تاریخ ۱۱ خرداد ۹۸ مجددا توسط نیروهای امنیتی در منزل بازداشت و مدتی بعد با پایان بازجویی‌ها به زندان منتقل شد. او نهایتا در تاریخ ۵ شهریورماه ۹۸ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری محاکمه و نهایتا در اسفند ۹۹ پس از اصلاح تخلف صورت گرفته در روند صدور حکم از بابت اتهام “اشاعه فساد و فحشا از طریق کشف حجاب و پیاده روی بدون حجاب” به ۱۰ سال حبس تعزیری، از بابت اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به ۱ سال حبس تعزیری” و از بابت اتهام “اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور” به ۵ سال حبس تعزیری و محرومیت ها اجتماعی دیگر محکوم شد.

خانم کردافشاری در تاریخ ۱۹ آذرماه ۹۹ در حالی که دوران محکومیت خود را در بند زنان زندان اوین سپری می‌کرد، به زندان قرچک ورامین تبعید شد.

صبا کردافشاری متولد ۱۶ تیرماه ۱۳۷۷ است.

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...