جستجوی این وبلاگ

فروردین ۲۷، ۱۴۰۱

افزایش بیکاری زنان یک کارشناس: زنانه‌تر شدن فقر در ایران رو به گسترش است

VOAPNN

زنان در خیابانی در ایران. آرشیو

مرکز آمار ایران نرخ بیکاری زنان را حدود دو برابر مردان اعلام کرده و گزارش داده است که نرخ بیکاری زنان دانش‌آموخته در مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد «کمی بیشتر از دو برابر مردان» و در مقطع دکتری این آمار در برخی موارد «سه برابر و حتی بیشتر» است.

بر اساس تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران از وضعیت بیکاری و اشتغال در سه سال اخیر که ۲۰ فروردین منتشر شد، با وجود افزایش «۵۰۰ هزار نفری» مردان شاغل، از تعداد زنان شاغل ۸۳۰ هزار نفر کم شده و در واقع میزان اشتغال زنان ۲۰ درصد کاهش یافته است.

وب‌سایت خبری تحلیلی «جامعه ۲۴» در تحلیل این آمار و بررسی وضعیت بیکاری زنان در ایران گزارش داده است که تعداد زنان شاغل طی سال‌های ۹۷ تا ۹۹ سیر کاهشی داشته، چنان‌که «سهم زنان از تعداد کل شاغلان کشور از ۱۸/۲ درصد در سال ۹۷ به ۱۷/۸ درصد در سال ۹۸ و ۱۵/۷ درصد در سال ۹۹ رسیده است.»

بر اساس این گزارش، محمدرضا محبوب‌فر جامعه‌شناس در حوزه آسیب‌های اجتماعی بنا بر آمار‌های موجود گفته است که «کرونا، تحریم‌ها و شرایط اقتصادی کشور، اشتغال زنان را ۱۴ برابر» بیش از مردان تحت تاثیر قرار داده و موجب افزایش بیکاری آنان شده است. او تأکید کرده که آماری به دست آورده است که نشان می‌دهد «افزایش دو برابری بیکاری و اخراج زنان از کار طی سال‌های ۹۹ و ۱۴۰۰ رخ داده است.»

مهدیه گلرو، فعال حقوق زنان درباره این آمار به بخش فارسی صدای آمریکا می‌گوید ۸۳۰ هزار نفر مورد اشاره در گزارش مرکز آمار، فقط شامل زنانی است که قرارداد رسمی دارند و نامشان در سازمان تأمین اجتماعی ثبت شده، اما میزان واقعی دو و حتی سه برابر این عدد است؛ چرا که بخش بزرگی از بازار کار سیاه که بدون قرارداد کار و بیمه هستند، شامل زنان است.

خانم گلرو درباره این موضوع به تأثیر شیوع ویروس کرونا و تشدید بحران اقتصادی در ایران بر بدتر شدن وضعیت اشتغال زنان تأکید می‌کند و می‌افزاید: «۷۰ درصد فقیرترین دهک اقتصادی را زنان خانوار تشکیل می‌دهند که نشان می‌دهد زنانه‌تر شدن فقر در ایران رو به گسترش است.»

به گفته او، در بحران‌های اقتصادی گروه‌های آسیب‌پذیر به‌ویژه زنان زودتر تعدیل نیرو می‌شوند، چرا که زنان بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران جزو اولویت‌های اشتغال محسوب نمی‌شوند. مهدیه گلرو می‌گوید در ایران، اول مردان متأهل دارای فرزند، بعد مردان متأهل، بعد مردان مجرد و پس از آن زنان سرپرست خانوار در اولویت قرار دارند.

این فعال سیاسی با بیان این که «در دهه هفتاد تا اواسط دهه هشتاد با افزایش زنان شاغل مواجهیم»، می‌گوید: «سال ۸۴ شیب صعودی ورود زنان به دانشگاه را شاهدیم و در حالی که انتظار می‌رود بازار کار آنها تأمین شود، اما هم‌زمان با کاهش زنان شاغل مواجهیم.»

او با تأکید بر این که وضعیت اشتغال زنان در کشورهای همسایه از جمله «قطر، ترکیه و حتی عربستان سعودی» بهتر است، می‌گوید این کشورها مسئله اشتغال برایشان مهمتر است و در قطر و ترکیه «بیش از ۴۰ درصد مشاغل در اختیار زنان است، چرا که اولویت را به مردان نمی‌دهند.»

مهدیه گلرو با بیان این که مطابق قوانین ایران «برای اشتغال زن باید اجازه همسر باشد»، می‌گوید بسیاری از زنان هستند که شغلشان را از دست می‌دهند و حتی اجازه تحصیل نمی‌يابند چرا که اجازه همسر را ندارند.

او با تأکید بر نقش قوانین حمایتی برای کاهش شکاف جنسیتی بازار کار، و در اختیار قرار دادن موقعیت‌های برابر شغلی بر اساس شایستگی و تحصیلات به زنان، عنوان می‌کند: «میزان فارغ‌التحصیلان زن نسبت به زنان شاغل نشان‌دهنده خلأ بسیار بزرگ است. در واقع یک بخشی از سرمایه اجتماعی و انسانی ایران دارد هدر می‌رود.»

به گفته خانم گلرو، جمهوری اسلامی معمولا صورت مسئله را پاک می‌کند و تبلیغ می‌کند که «زن کارمند مادر خوبی نیست» تا بدین ترتیب تعداد زنانی را که تمایل به کار دارند کاهش بدهد، و از سویی در دانشگاه سهمیه‌بندی جنسیتی برقرار می‌کند تا تعداد زنان تحصیل‌کرده را کاهش بدهد.

بر اساس آمار‌های رسمی در دی ۱۴۰۰، طی یک دهه اخیر تعداد خانوارهای دارای سرپرست زن در ایران افزایش داشته و بیش از سه میلیون زن سرپرست خانوار در سراسر کشور وجود دارد و آمار‌های به دست آمده نشان می‌دهد که طی ۱۰ سال گذشته، تعداد خانواده‌های دارای سرپرست زن نسبت به مردان ۵۸ درصد افزایش داشته است.

بر اساس تعریف سازمان بهزیستی، زنان سرپرست خانوار به زنانی گفته می‌شود که عهده‌دار تأمین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانواده هستند. این گروه از زنان به طور عمده شامل زنانی هستند که همسرانشان فوت شده یا طلاق گرفته‌اند، همسران مردان معتاد، همسران مردان زندانی، همسران مردان مهاجر، همسران مردان از کار افتاده و معلول، و نیز زنان خودسرپرست هستند.

با اجرایی شدن قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» که هدف افزایش ازدواج، فرزندآوری و رشد جمعیت ایران را دنبال می‌کند، نگرانی‌ها نسبت به نقض حقوق زنان افزایش یافته است.

زندانی به نام خوابگاه برای دختران دانشجو

صدای مردم

 

قوانین سخت و محدودکننده خوابگاه‌ها به‌ویژه خوابگاه‌های دختران طی این سال‌ها همیشه مورد بحث و انتقاد بسیاری بوده است، قوانینی که در اغلب موارد درون‌مایه‌های جنسیت‌زده در آنها به‌خوبی ملموس بوده و همین باعث تشدید تفاوت رفتار بین دانشجوهای پسر و دختر می‌شود.

نسترن فرخه-شرق

«من تا قبل شیوع کرونا در خوابگاه دانشگاه سراسری گیلان زندگی می کردم، ما حتی نور آفتاب را هم نمی‌دیدیم، تمام پنجره‌ها با صفحه‌های بزرگ آلومینیومی پوشانده شده بود و یادم است بیشتر شب‌ها فقط از صدای پشت پنجره می‌فهمیدم باران می‌آید، من همیشه احساس خفگی داشتم و خوابگاه برای من زندان ترسناکی بود که هیچ‌وقت توان مالی برای گرفتن خانه‌ای مستقل را هم نداشتم». قوانین سخت و محدودکننده خوابگاه‌ها به‌ویژه خوابگاه‌های دختران طی این سال‌ها همیشه مورد بحث و انتقاد بسیاری بوده است، قوانینی که در اغلب موارد درون‌مایه‌های جنسیت‌زده در آنها به‌خوبی ملموس بوده و همین باعث تشدید تفاوت رفتار بین دانشجوهای پسر و دختر می‌شود. از ساعت ورود و خروج تا محدودیت‌های مربوط به نوع آرایش و ظاهر این جوان‌ها که حتی در مواردی هم مسئولان خوابگاه از اهرم فشاری به نام خانواده‌ برای کنترل بیشتر استفاده می‌کنند، طبق گفته اغلب دانشجوها گاهی حتی با نیم ساعت تأخیر ورود به خوابگاه، خانواده را از این موضوع با‌خبر می‌کنند که در بیشتر موارد باعث دردسر و فشار روحی برای دختران جوان خواهد شد.

با وجود این دانشگاه تهران قوانین جدیدی را با شروع بازگشایی دانشگاه‌ها تصویب کرده که بخش زیادی از محدودیت‌های آن شامل حال دختران خواهد شد. دخترانی که سعی بر استقلال فردی خود دارند، اما سیستم دانشگاهی با نگاه پدرسالارانه سعی بر کنترل این جوان‌ها دارد، از کاورکردن کامل پنجره اتاق‌ها تا نوع پوشش و حضور و غیاب شبانه. حتی دانشجوهای متأهل هم برای اینکه شبی بیرون از خوابگاه باشند باید رضایت‌نامه همسر خود را به خوابگاه ارائه دهند که همه این قوانین به فشار روانی و سردرگمی بیشتر دختران دانشجو می‌افزاید.

همچنین علی نیکجو، روان‌پزشک و عضو انجمن روان‌پزشکان ایران، به این موضوع اشاره می‌کند که این نسل دیگر مثل نسل ما نیست که فریب بخورد، این نسل عاشق زندگی است و هر آنچه مظاهر زیستن را ازشان بگیرد، آنها را به احساس استیصال و به دنبال آن خشم می‌رساند که دود آن به چشم خود این بچه‌ها و کل جامعه می‌رود.

خوابگاه پسرها را تمیز می‌کردند ولی به ما می‌گفتند، شما دخترید و خودتان انجام دهید

سارا دانشجوی دانشگاه علامه است که چند سالی در خوابگاه زندگی کرده و خاطرات تلخ بسیاری برای روایت‌کردن دارد، تا قبل از شیوع کرونا در خوابگاه بوده و می‌گوید: شرایط ما با پسرها خیلی متفاوت بود، ساده‌ترینش اینکه سوئیت‌ و خوابگاه ما را تمیز نمی‌کردند ولی برای پسرها را هفته‌ای دو، سه بار تمیز می‌کردند، وقتی هم که اعتراض می‌کردیم می‌گفتند شما دختر هستید و دو روز دیگر باید خانه خودتان را تمیز کنید که آخر من گفتم این موضوع را رسانه‌ای می‌کنم و هفته‌ای یک بار تمیز می‌کردند. در کنارش برای ساعت ورود و خروج خیلی اذیت می‌کردند و منطق‌شان این بود که خانواده‌ها از ما خواسته‌اند حواسمان به فرزندانشان باشد و برای همین وقتی دخترها حتی نیم ساعت دیر می‌کردند هم به خانواده‌ها اطلاع می‌دادند، گاهی هم پیازداغش را زیاد می‌کردند و بچه‌ها استرس می‌گرفتند و نگران می‌شدند که خانواده فکر می‌کند به دور از آنها چه می‌کنند، ولی پسرها حتی دوازده یا یک شب هم به خوابگاه می‌آمدند کسی کاری به آنها نداشت، خیلی وقت‌ها دخترها را بیرون از خوابگاه هم کنترل می‌کردند، مثلا در کوچه خوابگاه که با مردی دیده نشوند، اما بخش دردناکش این بود که بقیه با وجود اینکه تحت فشار بودند اما خیلی واکنش جمعی نشان نمی‌دادند، از ترسشان بود یا چیز دیگر نمی‌دانم.

اما روایت‌های بی‌شمار دیگری هم از محدودیت‌های خوابگاه دختران وجود دارد، همچون منیژه که روایت کرده است اتاق سمت چپی ما در خوابگاه آتش گرفت و بچه‌های اتاق سمت راستی با ۱۲۵ تماس گرفتند، مسئول خوابگاه آمد دعوا که شما آبروی خوابگاه را بردید و نباید زنگ می‌زدید، می‌سوختید هم دیه‌هایتان را می‌دادیم که بچه‌ها با او بحث کردند و آخر یکی را اخراج کردند یا سرمه که گفته است زنگ زدیم ۱۱۰ بیاید تا به صدای دزدگیر ماشینی که یک ساعت است می‌آید رسیدگی کند، گشت‌شان تماس گرفت که شماره پلاک ماشین را بگوییم تا صاحب ماشین ساکتش کند که گفتیم ما در خوابگاه هستیم و در روی ما قفل است.

این نسل عاشق زندگی است

علی نیکجو، روان‌پزشک و عضو انجمن روان‌پزشکان ایران، درباره تأثیر محدودیت‌های سیستم دانشگاهی و خوابگاه بر ایجاد مشکلات روحی و روانی جوان‌ها، بر این باور است که: زمانی این قوانین در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ وجود داشت که خیلی سخت‌تر و سنگین‌تر از اینها بود، اما برای آن نسل ایدئولوژیک تا حدی قابل تحمل‌تر بود، چون بیرون آن خوابگاه هم شرایط همین بود، تمام شهر پر از شعارهای مذهبی بود و همه در دوران جنگ بودند و در شرایط آن زمان زیست می‌کردند. همچنین دغدغه‌های آن نسل هم فرق می‌کرد، نسلی که تا حدی ایدئولوژیک فکر می‌کرد و تحت تأثیر شرایط حاکم قرار داشت، اما این نسلی که الان می‌بینیم اساسا زندگی خود را از ایدئولوژی تهی کرده است و به دنبال یک زندگی عادی می‌گردد. برای این نسل این نوع از قوانین خیلی آزاردهنده‌تر از نسل‌های پیشین است و آن چیزی که ایجاد می‌شود یک احساس تحقیر به تمام معناست، البته به دنبال آن خشم هم وجود دارد.

وی ادامه می‌دهد: توجه کنید که این قوانین به‌هیچ‌وجه متضمن امنیت بچه‌ها نیست، بلکه بیشترین حسی که در آنها ایجاد می‌کند این است که به ‌طور سیستماتیک تحقیر می‌شوند و این خشمی است که روی هم تلنبار می‌شود و به‌ لحاظ ذهنی و روانی روی این دانشجوها اثر می‌گذارد و آنها را مضطرب می‌کند، آنها را دچار هراس از فضای بسته می‌کند و به آنها احساس استیصال می‌دهد، همچنین آنها را افسرده می‌کند و روی کارکردشان برای درس‌خواندن و حضور در جامعه اثر می‌گذارد، یکی از مهم‌ترین کارهایی که دولت باید انجام دهد این است که اجازه دهد یک زیست عادی برای این نسل فراهم شود.

نیکجو اضافه می‌کند: یک موضوع دیگر این است که چه کسانی خوابگاه می‌روند؟ بچه‌هایی که از شهرستان می‌آیند، یعنی همین‌طوری هم چیزی را با خودشان حمل می‌کنند و آن یک احساس تبعیض میان شهرنشینان است، چه کسانی خوابگاه می‌آیند؟ کسانی که پدر و مادر آنها قدرت لازم مالی برای تهیه منزل را ندارند که تعداد کثیری در این شرایط قرار دارند، چون به شکل وحشتناکی خانه افزایش قیمت پیدا کرده، شما از یک طرف معیشت مردم را تنگ کرده‌اید و عرصه را بر آنها سخت‌تر کرده‌اید، حتی تهیه مسکن را که از لوازم اولیه احساس امنیت یک انسان است، سخت و پیچیده‌تر کرده‌اید و از آن طرف به جای اینکه کمک کنید این خوابگاه و خانه‌های اشتراکی فضایی برای نفس‌کشیدن این بچه‌ها باشد، راه نفس آنها را هم می‌بندید، مسلم است که شما جوان‌ها را دچار یک خشم و احساس تبعیض و بی‌عدالتی می‌کنید و همه اینها باعث انواع و اقسام مسائل روان‌شناختی می‌شود، روی خواب آنها، زندگی روزمره، کار و تحصیل‌شان اثر می‌گذارد.

اتفاقی که افتاده این است که سخت‌گیری در عرصه‌های مختلف خودش را بروز و ظهور می‌دهد، البته من متوجه هستم که عمق این مسائل در دهه ۶۰ چقدر بیشتر بوده است، ولی همچنان وجود دارد و در دوره‌هایی هم بدتر شده، این تفکر که در حوزه‌های مختلف هست، از اقتصاد تا ورزش و فرهنگ و سینما تا دانشگاه و خوابگاه دانشجویی موجب خشونت کور علیه پدر و حتی استاد دانشگاه باشد. نتیجه می‌شود خشونت آسیب‌زننده برای خود فرد و جامعه.

محرومیت زنان در زندان قرچک ورامین از حداقل امکانات در ماه رمضان

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام

محرومیت زنان در زندان قرچک ورامین از حداقل امکانات در ماه رمضان

محرومیت زنان در زندان قرچک ورامین از حداقل امکانات در ماه رمضان و گزارش دردناکی از وضعیت این زندانیان
گزارشات حاکی از محرومیت زنان در زندان قرچک ورامین و عدم دسترسی آنان به حداقل امکانات در این زندان است.

به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، ۲۴ فروردین ۱۴۰۱، زندانیان سیاسی زندان قرچک ورامین، در ماه رمضان از حداقل امکانات محروم هستند. یکی از مشکلاتی که این زندانیان با آن دست و پنجه نرم میکنند نداشتن چراغخانه برای خوراک پزی و گرم کردن یک سوپ و یا غذای ساده برای افطار است.

بر اساس اخباری که به دستمان رسیده، زندانیان سیاسی زندان قرچک ورامین از مینیمم امکانات برخوردار نیستند.
با توجه به ماه رمضان غذای زندان هیچ تغییری نکرده و با کیفیت بسیار پایین به زندانیان داده می شود.

زندانیان این زندان در ماه رمضان چراغ خانه و حتی یک چراغ خوراک پزی ندارند که بتوانند غذایی گرم کنند و یا یک سوپ ساده برای بیماران درست کنند.همچنین غذاهای زندان گوشت ندارد و به جای آن در غذا سویا ریخته میشود.

در برنامه غذایی زندان در هفته فقط یک بار تخم مرغ داده می شود. با توجه به شرایط بد زندان و همینطور کیفیت پایین غذا، زندانیان نیاز دارند که با برخی مواد غذایی همچون تخم مرغ ضعف و کمبودشان را جبران کنند ولی از دسترسی به تخم مرغ محروم هستند.

زندانیان زندان قرچک ورامین حتی نمی توانند از فروشگاه زندان بصورت هفتگی تخم مرغ تهیه کنند و موادی که فروشگاه زندان می فروشد، گران، محدود و بی کیفیت است.
همچنین در فروشگاه زندان قرچک ورامین مطلق مواد خام فروخته نمی شود.

از سوی دیگر به دلیل وضعیت جغرافیایی، با وجود اینکه هنوز فصل گرما شروع نشده، اما سالن ها گرم و وسایل سرمایشی قدرت خنک کردن سالن ها را ندارد.
این وضعیت باعث می شود که زندانیان بیمار حالشان رو به وخامت گذاشته و با مشکلات زیاد روبرو شوند.

در گزارشاتی که پیشتر به دست کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام رسیده است، عوامل زندان قرچک ورامین از هر اهرمی برای افزایش فشار بر زنان زندانی سیاسی استفاده میکنند، نبود آب گرم در سرمای جانسور زمستان نیز، گسترش امیکرون در این زندان و محرومیت از مرخصی از جمله فشارهایی است که بر زنان زندانی در این زندان اعمال میشود.

شایان ذکر است که رئیس این زندان زنی بنام صغری خدادادی است که اعمال کننده این فشارها بر زنان زندانی و زندانیان سیاسی میباشد.
در تاریخ ۱۶آذرماه ۱۴۰۰، خزانه داری آمریکا صغری خدادادی را به همراه ۸ شخص دیگر و همینطور چهارنهاد از جمله زندان های اصفهان و زاهدان، به لیست سیاه آمریکا اضافه کرد.

افزایش ۲ برابری بیکاری و اخراج زنان از کار در سال‌های ۹۹ و ۱۴۰۰

خبر یو اس

 

 

بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری زنان به صورت تقریبی دو برابر مردان است. نرخ بیکاری زنان فارغ‌التحصیل مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد کمی بیشتر از دو برابر مردان و در مقطع دکترا نیز در برخی موارد این آمار سه برابر و حتی بیشتر بوده است.

وبسایت «جامعه ۲۴» با انتشار گزارشی درباره شرایط بیکاری زنان ضمن تحلیل آمارهای مرکز آمار ایران با اعلام اینکه تعداد زنان شاغل طی سال‌های ۹۷ تا ۹۹ روندی کاهشی داشته است اضافه کرد: «سهم زنان از تعداد کل شاغلین کشور از ۱۸/۲ درصد در سال ۹۷ به ۱۷/۸ درصد در سال ۹۸ و ۱۵/۷ درصد در سال ۹۹ رسیده است .»
نویسنده این مطلب به گزارش اتاق بازرگانی تهران در اردیبهشت ماه سال ۹۹ استناد کرده و گفته است: «اتاق بازرگانی تهران طی گزارشی به بررسی شاخص‌های نیروی کار زنان و مردان استان تهران در پاییز سال ۱۳۹۸پرداخت که بر اساس آن نرخ بیکاری زنان ۱۵ تا ۲۴ ساله در استان تهران بیش از ۴۵ درصد اعلام شد؛ آماری نگران‌کننده برای جمعیت زنان کشور و به‌ ویژه خانواده‌های زن سرپرست و زنان خودسرپرست.»
در همین ارتباط محمدرضا محبوب‌فر جامعه‌شناس و کارشناس حوزه آسیب‌های اجتماعی درباره شرایط بیکاری زنان به وبسایت «جامعه ۲۴» گفته است: «بر اساس آمار‌های موجود کرونا، تحریم‌ها و شرایط اقتصادی کشور اشتغال زنان را ۱۴ برابر مردان تحت تاثیر قرار داده و افزایش داده است، بر اساس آماری که به دست آورده‌ام افزایش ۲ برابری بیکاری و اخراج زنان از کار طی سال‌های ۹۹ و ۱۴۰۰ رخ داده است.»
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه در روز‌های ابتدای سال ۱۴۰۱ اخراج کارکنان زن و مرد شدت گرفته و زنان در خط اول بیکاری‌ها و اخراج قرار دارند اضافه کرده است: «به همین میزان که زنان از محیط‌های کاری اخراج و تعدیل شدند آنها تصمیم گرفتند که برای خودشان و دیگر زنان اشتغال‌زایی کنند. امروز شاهد افزایش مشاغل خانگی هستیم یعنی بیکاری‌های گسترده‌ای که در حوزه مشاغل دولتی و غیر دولتی رخ داده است، باعث خوداشتغالی و کارآفرینی زنان در منزل شده است!»
وی با اشاره به اینکه بیشترین فسخ قرارداد کاری در کشور ما در خصوص زنان رخ داده است، عنوان می‌کند: «زنان ایران بیش از مردان در معرض بیکاری بوده و حتی بیکار شده‌اند به نحوی که می‌توان گفت بیکاری برای بیش از ۹۰ درصد زنان ایران اولین مشکلی‌ست که با آن مواجه هستند.»
بر اساس آمارهای مرکز آمار ایران، در پایان سال ۱۴۰۰ از ۲۳ میلیون و ۴۴۷ هزار شاغل در کشور، حدود ۸۵ درصد (۱۹ میلیون و ۹۳۲ هزار) شاغل مرد و ۳ میلیون و ۵۱۵ هزار نفر شاغل زن بوده‌اند.
تعداد شاغلان سال ۱۴۰۰ نزدیک به ۸۳۰ هزار نفر زکمتر از سال ۱۳۹۷ بوده است که هنوز کرونا در کشور شیوع پیدا نکرده بود. به عبارتی، پس از شیوع ویروس کرونا در کشور ۸۳۰ هزار نفر از جمعیت شاغلان زن کاسته شده که یک امر بی‌سابقه از سال ۱۳۸۴ تا کنون است
آمارهای مرکز آمار ایران مربوط به وضعیت اشتغال و بیکاری زمستان ۱۴۰۰ نشان می‌دهد نرخ بیکاری مردان ۸/۴ درصد و برای زنان ۱۴/۹ درصد بوده است. همچنین سهم فارغ‌التحصیلان مرد از کل بیکاران مرد ۲۶/۸ درصد بوده اما فارغ‌التحصیلان زن از کل بیکاران زن ۷۱/۸ درصد بوده‌اند .
همچنین طبق آمارهای مرکز آمار ایران (نتایج گزارش هزینه و درآمد خانوار) در سال ۱۳۹۹ که آخرین آمار هزینه و درآمد منتشر شده از ۲۵ میلیون و ۶۸۵ هزار سرپرست خانوار در کشور، سه‌میلیون و ۵۱۷هزار نفر از آنان را زنان تشکیل می‌دادند.
اینهمه در حالیست که علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت به تازگی در حساب کاربری خود در توئیتر مدعی شده که «‏مطابق اعلام مرکز آمار، نرخ بیکاری با کاهش ۰/۷ درصدی از ۹/۶ در تابستان به ۸/۹ در پاییز ۱۴۰۰ رسیده و کاهش نرخ بیکاری بانوان در همین بازه دو درصد بوده است.» اما معاون فناوری و نوآوری وزارت علوم تحقیقات و فناوری از بیکاری نیمی از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در کشور خبر داده است.
برنامه‌های اشتغالزایی در جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته موفق نبوده و در این میان اشتغال زنان با وجود پتانسیل‌های بالای آنها در وضعیت بدتری قرار دارد. نقشی که در نگاه جمهوری اسلامی برای زنان متصور هستند، نقش مادر و همسر است و در نتیجه اشتغالزایی برای زنان هیچوقت در اولویت هیچکدام از دولت‌های رژیم ایران نبوده است.

فروردین ۲۶، ۱۴۰۱

گزارش صوتی و تصویری کمیته دفاع از حقوق زنان، ۲۶ مارس ۲۰۲۲

 

ممانعت از اعزام زهرا صفایی به بیمارستان با بهانه تراشی مسئولین زندان

خبرگزاری هرانا

زهرا صفایی، زندانی سیاسی روز سه‌شنبه ۲۳ فروردین‌ماه علیرغم تعیین وقت قبلی به دلیل مخالفت وی با انتقال با دستبند و پابند از اعزام به بیمارستان محروم ماند. این در حالی است که بخشنامه اخیر سازمان زندان ها در خصوص رعایت حقوق زندانیان و بازداشت شدگان صراحتا به ممنوعیت استفاده از پابند به جز در خصوص متهمان به جرائم خشن اشاره کرده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز سه‌شنبه ۲۳ فروردین‌ماه ۱۴۰۱، زهرا صفایی، زندانی سیاسی علیرغم تعیین وقت قبلی به دلیل مخالفت وی با انتقال با دستبند و پابند از اعزام به بیمارستان محروم شد.

خانم صفایی از شهریورماه سال گذشته به دلیل بیماری قلبی چندین بار به بیمارستان اعزام شده و تحت عمل جراحی آنژیو قرار گرفته است. بهانه تراشی مسئولان جهت جلوگیری از اعزام، علیرغم نیاز جدی پزشکی وی بوده است.
این در حالی است که بخشنامه اخیر سازمان زندان ها در خصوص رعایت حقوق زندانیان و بازداشت شدگان صراحتا به ممنوعیت استفاده از پابند به جز متهمان به جرائم خشن اشاره کرده است.

هرانا پیشتر در گزارشی از تداوم نقض حقوق زنان زندانی، علیرغم صدور بخشنامه خبر داده بود.

زهرا صفایی و دختر وی پرستو معینی در تاریخ ۵ اسفندماه ۹۸ توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند. خانم صفایی به همراه دخترش اواخر فروردین ۹۹ با پایان بازجویی‌ها از زندان اوین به زندان قرچک ورامین تبعید شد. وی پیشتر در تاریخ ۸ تیرماه ۹۹ با تودیع قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان قرچک ورامین آزاد و در تاریخ ۵ مردادماه پس از حضور در دادسرای اوین با افزایش ۱۰ برابری میزان وثیقه (سه میلیارد تومان) مواجه شده و در نتیجه بازداشت و روز دوشنبه ۶ مرداد به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

خانم صفایی سرانجام بهمن ۹۹، توسط شعبه ۲۳ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمدمهدی شهمیرزادی از بابت اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور” به تحمل ۵ سال حبس تعزیری و به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به یک سال حبس تعزیری و از بابت اتهام “توهین به رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی” به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شد. وی همچنین به منع خروج از کشور و منع عضویت در احزاب، گروه ها و دسته های سیاسی یا اجتماعی محکوم شده بود.

زهرا صفایی پیش از این نیز بازداشت و زندان را در سابقه خود دارد. او در سال ۸۵ بازداشت و مدتی بعد آزاد شده بود. وی همچنین در دهه شصت به عنوان فعال سیاسی مدتی را در زندان سپری کرده بود. پدر خانم صفایی معروف به “حاجی صفایی” یکی از بازاریان سرشناس تهران بوده که در سال ۶۰ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق اعدام شد.

فروردین ۲۴، ۱۴۰۱

با پایان مرخصی؛ نرگس محمدی و عالیه مطلب زاده بازداشت و راهی زندان شدند

خبرگزاری هرانا

امروز سه شنبه ۲۳ فروردین ماه، نرگس محمدی فعال حقوق بشر و عالیه مطلب زاده، فعال حقوق زنان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شدند. این دو شهروند اوایل اسفند سال گذشته به مرخصی درمانی اعزام شده بودند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز سه شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۱، نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و عالیه مطلب زاده فعال حقوق زنان بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شدند.

خانم محمدی روز گذشته با انتشار مطلبی در صفحه شخصی خود عنوان کرده بود که علیرغم انجام عمل قلب امروز سه شنبه به زندان بازخواهد گشت.
نرگس محمدی روز سه‌شنبه ۳ اسفندماه ۱۴۰۰، از زندان قرچک ورامین به مرخصی درمانی اعزام شد. خانم محمدی پیشتر در پی “مشکلات تنفسی” از زندان به بیمارستان اعزام و برای رفع گرفتگی یکی از عروق قلب تحت عمل جراحی قرار گرفته و مجددا به زندان بازگردانده شده بود.

عالیه مطلب زاده، عکاس و فعال حقوق زنان نیز عصر روز چهارشنبه ۴ اسفندماه ۱۴۰۰ از زندان قرچک ورامین به مرخصی درمانی اعزام شده بود.

نرگس محمدی در تاریخ ۲۵ آبان‌ماه ۱۴۰۰، در جریان برگزاری مراسم یادبود دومین سالگرد جانباختن ابراهیم کتابدار، از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ توسط نیروهای امنیتی در کرج بازداشت شد. وی در تاریخ ۱ آذرماه جهت تفهیم اتهام به دادسرای اوین اعزام شده و مجدد به سلول انفرادی بازگردانده شده بود. وی نهایتا از این بازداشتگاه امنیتی به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

خانم محمدی توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۸ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال تبعید و سایر محرومیت‌های اجتماعی محکوم شده بود. این حکم به دنبال عدم ارائه درخواست تجدیدنظر توسط او از سوی دادگاه انقلاب تهران قطعی و در زندان به او ابلاغ شد.
هرانا اسفندماه ۹۹ در گزارشی از احضار این فعال حقوق بشر به دادسرای اوین خبر داده بود، خانم محمدی با انتشار نامه‌ای سرگشاده در این خصوص گفته بود که “به هیچ عنوان در هیچ مرحله‌ای از این رسیدگی شرکت نکرده و از رای صادره از سوی محاکم قوه قضائیه در این پرونده تبعیت نکرده و قطعاً سرپیچی خواهم نمود”. نرگس محمدی خردادماه امسال بابت این پرونده توسط شعبه ۱۱۷۷ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی قدس تهران به اتهامات “فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق انتشار بیانیه (بیانیه مبارزه با اعدام)، تحصن در دفتر زندان، تمرد از ریاست و مقامات زندان (برای پایان دادن به تحصن اعتراضی)، تخریب شیشه‌ها، افترا و ایراد ضرب و جرح” به ۳۰ ماه حبس تعزیری، ۸۰ ضربه شلاق و پرداخت دو فقره جزای نقدی محکوم شد. وی مهرماه ۱۴۰۰ طی ابلاغیه‌ای جهت اجرای حکم به واحد اجرای احکام دادسرای اوین احضار شد.

عالیه مطلب زاده در تاریخ ۶ آذرماه سال ۹۵ در پی احضار تلفنی به وزارت اطلاعات بازداشت و در تاریخ ۲۹ آذرماه همان سال با تودیع قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی، به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین آزاد شد.

وی در سال ۹۶ توسط دادگاه انقلاب تهران محاکمه و از بابت اتهامات اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم نهایتا توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی سید احمد زرگر عینا تایید شد. در دادنامه صادره، مصداق اتهامات مطروحه علیه خانم مطلب زاده، «راه اندازی و شرکت در کارگاه های توانمندسازی زنان در خارج از کشور (گرجستان)» عنوان شده است.
با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۲ سال حبس تعزیری برای وی قابل اجرا است.

وی نهایتا در تاریخ ۲۰ مهر ۹۹، پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان اوین منتقل شد و دیماه سال گذشته به زندان قرچک ورامین تبعید شد.

سروناز احمدی از زندان اوین به مرخصی اعزام شد

 دقایقی پیش سروناز احمدی، فعال حقوق کودکان محبوس در زندان اوین به مرخصی درمانی اعزام شد. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان ح...