جستجوی این وبلاگ

فروردین ۲۹، ۱۴۰۱

دادگاه انقلاب تهران؛ جلسه دوم دادگاه رسیدگی به اتهامات مدافعان سلامت برگزار شد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

مصطفی نیلی، آرش کیخسروی، محمدرضا فقیهی، مهدی محمودیان و مریم فرا افراز

جلسه دوم دادگاه رسیدگی به اتهامات مصطفی نیلی، آرش کیخسروی، محمدرضا فقیهی، مهدی محمودیان و مریم فرا افراز، مدافعان سلامت در شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی علی مظلوم برگزار شد. مصادیق اتهامات وارد شده به مدافعان سلامت اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام، عنوان شده است.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، به نقل از امتداد، امروز شنبه ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۱، مصطفی نیلی، آرش کیخسروی، محمدرضا فقیهی، مهدی محمودیان و مریم فرا افراز، متهمان پرونده مدافعان سلامت، در دومین جلسه دادرسی خود، توسط شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی علی مظلوم، از بابت اتهامات اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام، تفهیم اتهام شدند. جلسه اول این دادگاه در تاریخ ۲۸ دی ماه ۱۴۰۰ برگزار شده بود.

براساس این گزارش، در این جلسه دادرسی علیرغم وعده‌های داده شده که قرار بود بصورت علنی برگزار شود اما از حضور فعالان نشدنی و رسانه های مستقل ممانعت بعمل آمد.

بابک پاک نیا، وکیل مدافع مهدی محمودیان در تشریح این خبر گفت:”در این جلسه از دادگاه، قاضی، عنوان اتهامی متهمین پرونده را عوض کرده و به عنوان اتهامی《اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت ملی》تغییر داد. بر همین اساس، عناوین اتهامی پیشین، تحت عنوان 《تشکیل گروه و دسته به قصد بر هم زدن امنیت کشور》و《فعالیت تبلیغی علیه نظام》، حذف و عنوان شد که تمامی اتهامات، تحت عنوان اتهامی جدید می‌گنجد.”

این وکیل دادگستری همچنین افزود:”البته، ما هم حدس چنین اقدامی را داشته و آماده دفاع از موکلین بودیم. در این جلسه، ابتدا مهدی محمودیان، دفاع خود را مطرح و سپس بنده از موکلم به دفاع پرداختم. بعد هم آقایان کیخسروی، نصراللهی، وکیل ایشان و مصطفی نیلی به بیان دفاعیات خود پرداختند و البته، فرصت زیادی برای دفاع به محمود بهزادی راد، وکیل ایشان نرسید. جلسه بعدی برای رسیدگی به این پرونده و تفهیم اتهام به سایر متهمین آن، تشکیل خواهد شد.”

پاک نیا خاطرنشان کرد:”ما معتقدیم که اساسا، اگر چند نفر دور هم جمع شده بودند، این حضور به این اعتبار بود که موکلین ما، عضو انجمن ترویج حقوق شهروندی هستند. این انجمن به صورت قانونی در وزارت کشور به ثبت رسیده و بنا بر این بود که خروجی مباحث مطرح شده میان موکلین به این انجمن پیشنهاد شود. بعد از آن هم تازه باید می‌دیدیم که انجمن این پیشنهاد را می‌پذیرفت یا خیر. اتهامی متوجه موکلین ما، حتی در قالب عنوان اتهامی اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت ملی هم نیست. واقعا اتهامی متوجه موکلین ما، حتی در قالب عنوان اتهامی اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت ملی هم نیست. هر اجتماع و تبانی جرم نیست، آنگونه اجتماع و تبانی جرم است که شما، هم دست به اجتماع و هم دست به تبانی زده و سپس در خصوص ارتکاب به جرم در آینده که مخل امنیت ملی باشد، تصمیم بگیرید.”

این وکیل دادگستری همچنین تصریح کرد:”دادگاه گفت که موکلین شما بنای طرح شکایت داشتند که اقدامات تبعی و بعدی آن، مخل امنیت ملی بود!

دادگاه پس از ایراداتی که ما وکلا، نسبت به این عنوان اتهامی مطرح کردیم، عنوان داشت که موکلین بنای طرح شکایت داشتند که اقدامات تبعی و بعدی آن، مخل امنیت ملی بود. ما هم مطرح کردیم که آن اقدامات چیست؟ اقداماتی که قطعا باید عنوان مجرمانه داشته باشد. هر اقدامی که مخل امنیت ملی نیست. اصلا فرض بگیریم که اشخاصی که بنای شکایت داشتند، اگر به توافقی در این خصوص رسیده و بعد هم در میان افکار عمومی اعلام می‌کردند که ما بنای شکایت داریم و هر شهروندی که قصد شکایت دارد، اقدام کند؛ باز هم کجای چنین قصد و اقدامی جرم بود؟ اقدامات موکلین ما در راستای عمل به وظایف انجمن قانونی ترویج حقوق شهروندی صورت گرفته.”

همچنین بابک پاک نیا، ادامه داد:”این مسئله بر اساس اساسنامه انجمن، جزو اهداف و وظایف آن تعریف شده که در راستای ترویج حقوق شهروندی عمل کند. یکی از مصادیق این ترویج حقوق شهروندی این است که آموزش و آگاهی‌بخشی لازم را به مردم بدهد تا در راستای استیفای حقوق خود، اقدام به مطالبه‌گری قانونی کنند. در حالی که برای این عنوان اتهامی جدید، باید تبانی برای ارتکاب جرمی صورت گرفته باشد که بتوان آن را مخل امنیت ملی تلقی کرد. امیدواریم که در نهایت، دادگاه نیز به این موارد مطرح شده دقت داشته و تصمیم‌گیری کند.”

لازم به ذکر است، جلسه اول دادگاه رسیدگی به این پرونده در تاریخ ۲۸ دی ماه ۱۴۰۰، با محاکمه آرش کیخسروی، وکیل دادگستری و یکی از ۵ متهم پرونده مذکور، در شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران برگزار شده بود.

همچنین، مهدی محمودیان، زندانی سیاسی و دیگر متهم این پرونده به علت اجبار او مبنی بر پوشیدن لباس زندان علیرغم بخشنامه اخیر سازمان زندان‌ها که بر عدم اجبار زندانیان سیاسی بر پوشیدن لباس زندان تاکید می کند در این جلسه دادرسی حاضر نشده بود.

پوران ناظمی، فعال مدنی در حمایت از نرگس محمدی اعتصاب غذا می‌کند

IRANWIRE

«پوران ناظمی»، شاعر و فعال مدنی، اعلام کرده که در اعتراض به عدم دسترسی «نرگس محمدی»، فعال سرشناس حقوق‌بشر به دارویی که جان او به آن وابسته است، در مقابل زندان هر شهری که باشد، اعتصاب غذا خواهد کرد.

خانم ناظمی، روز شنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۱، در صفحه اینستاگرام خود، عدم دسترسی نرگس محمدی به داروی پلاویکس را «اقدام برای قتل او در زندان» خوانده و نوشته است: «در مقابل اقدام به قتل نرگس محمدی در زندان سکوت نکنیم. اجازه نمی‌دهیم با او اینچنین رفتار کنید. از سه‌شنبه تا اکنون داروی پلاویکس که با تاکید پزشک معالج بعلت وجود استنت در رگ اصلی قلب باید سر زمان مصرف شود، به دستش نرسیده. نخوردن این دارو برای او که مشکل آریتمی قلب دارد یعنی مهیا کردن شرایط برای مرگش. نرگس محمدی را تنها نمی‌گذاریم.»

خانم ناظمی، فعال مدنی و از امضا‌کنندگان بیانیه ۱۴ فعال سیاسی است که خواستار استعفای «علی خامنه‌ای»، رهبر جمهوری اسلامی، شده بودند.

این اعلام همبستگی با نرگس محمدی، در پی انتشار یادداشتی از نرگس محمدی است که در آن اعلام کرده به داروهای قلب خود دسترسی ندارد.

نرگس محمدی، روز سه شنبه ۲۳ فروردین‌ماه، در حالی‌که با اتمام مرخصی درمانی، در حال بازگشت به زندان قرچک بود، توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.

این فعال حقوق بشر، عدم دسترسی خود به داروهای قلبش را، «تدارک مرگ» برای خود دانسته و اعلام کرده که مسوولیت سلامت او مستقیما بر‌عهده «غلامحسین محسنی اژه‌ای»، رییس قوه قضائیه و «ابراهیم رئیسی»، رییس جمهور است.

خانم محمدی همچنین اعلام کرده که مشغول جمع‌آوری وسایلش برای مراجعه به زندان قرچک بوده که ماموران وارد خانه شده و او را بازداشت کرده‌اند.

نرگس محمدی نوشته است که همان زمان بازداشت به ماموران گفته که نسخه‌اش در دستش است و قصد داشته در مسیر زندان داروهایش را تهیه کند، ولی آن‌ها به او اطمینان داده‌اند که وضعیت قلب او را می‌دانند و خودشان دارو را تهیه کرده و در اختیارش قرار می‌دهند.

با این وجود و به رغم تاکید پزشک معالج نرگس محمدی بر مصرف مرتب داروی پلاویکس، او از روز سه‌شنبه از داروهای خود محروم بوده است.

همچنین در گزارشی دیگر، «غزل عبداللهی»، فرزند «عالیه مطلب‌زاده»، روزنامه نگار و فعال مدنی هم از عدم دسترسی او به داروها و وسایل شخصی‌اش، خبر داده است.

خانم مطلب‌زاده نیز که با پایان دوران مرخصی و همزمان با نرگس محمدی، در حالی‌که قصد بازگشت به زندان قرچک را داشت، توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.

نرگس محمدی از روز ۳ اسفند ماه سال گذشته و در پی یک عمل جراحی قلب، به مرخصی اعزام شده بود. عالیه مطلب‌زاده، فعال حقوق زنان و عکاس نیز، روز چهارم اسفندماه از زندان قرچک در ورامین، به مرخصی آمده بود.

شهره موسوی دوباره بازداشت شد؛ پرونده نایب رئیس فدراسیون فوتبال و رمزهای جعلی

IRANWIRE

براساس تصاویری که در فضای مجازی منتشر شده، شهره موسوی مدیرعامل شرکت بادران و نایب رئیس فدراسیون فوتبال، بازداشت شده است.

صداوسیمای جمهوری اسلامی دلیل این بازداشت را سواستفاده و جعل رمز ارزهای جعلی «کینگ مانی» اعلام کرد. پیش از این ایران‌وایر در گزارشی از رمز ارزهای مجعول کینگ مانی نوشت که از سوی خانم موسوی جعلی بودن آن‌ها تکذیب شد. صدا و سیمای حکومتی ایران امروز این رمز ارز را جعلی و کلاه‌برداری شگرکت بادران دانست.

چهارشنبه دهم آذر ۱۴۰۰، منابع خبری «ایران وایر» مدعی شدند «شهره موسوی»، نایب رییس زنان فدراسیون فوتبال ایران به دلیل آن‌ چه دستگاه‌های قضایی و امنیتی «کلاهبرداری در راه‌اندازی رمز ارز مجعول» نامیده‌اند، برای دومین بار طی نزدیک به دو ماه گذشته بازداشت شده است.

ظهر روز پنج‌شنبه اما شهره موسوی با ویدیویی که در بخش استوری صفحه اینستاگرام رسمی خود قرار داد، به صورت غیرمستقیم و بدون آن‌ که به خبر بازداشتش اشاره‌ای کند، آن را رد کرد.

او گفت برخلاف پنج‌شنبه‌ها که می‌خواهد خانه بماند و آشپزی کند، به شرکت «بادران» می‌رود.

او پیش از این هم توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و پس از آزاد شدن به قید وثیقه، منکر هرگونه پی‌گرد قضایی برای خود شده بود.

صداوسیمای جمهوری اسلامی حالا با تایید خبر بازداشت شهره موسوی مدعی شده است که فردی با نام «ف.ق» متهم ردیف اول و همسر نایب رئیس فدراسیون فوتبال در این پرونده کلاهبرداری نیز بازداشت و با قرار وثیقه ۱۸۰۰ میلیارد تومانی به زندان رفته است.

«فریدون قربانیان» همسر شهره موسوی و یکی از مالکان شرکت بادران محسوب می‌شود.

وزیر ارشاد: بیانیه زنان سینماگر را بی‌ سر و صدا پیگیری می‌کنیم

دویچه وله

شماری از زنان معترض سینمای ایران

محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد به بیانیه صدها زن سینماگر نسبت به خشونت و آزار جنسی در محیط کار واکنش نشان داد. او گفت در سکوت خبری و بدون “سروصداهای رسانه‌ای” به بیانیه سینماگران زن رسیدگی خواهد شد.

محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد در گفت‌وگو با خبرگزاری “تسنیم” در واکنش به بیانیه زنان سینماگران گفته است به این موضوع بدون “سروصداهای رسانه‌ای” در قالب “مجموعه‌های صنفی” رسیدگی خواهد شد.

طبق اعلام او، کسانی که مشکلاتی دارند می‌توانند به “کمیته ویژه بانوان” مراجعه کنند: «بنای ما این است که این مسئله، با حفظ شئونات افراد مورد رسیدگی قرار گیرد و بنابراین بازتاب خبری به آن معنا نخواهیم داشت.»

پنج سینماگر زن کمیته مستقلی برای پیگیری موارد “خشونت، آزار و باج‌گیری جنسی” در سینما و تئاتر تشکیل داده‌اند. هانیه توسلی، ترانه علیدوستی، سمیه میرشمسی، غزاله معتمد و مارال جیرانی اعضای این کمیته هستند.

وزیر ارشاد افزوده که بیانیه زنان سینماگر در این کمیته و هم در مجموعه‌های صنفی پیگیری می‌شود.

سینماگران زن در اعتراض به “خشونت، آزار و باج‌گیری جنسی” در سینمای ایران بیانیه‌ای منتشر کرده و خواستار “عواقب قانونی جدی” برای عوامل این رفتارها شده‌اند.

وزیر ارشاد گفت: «اگراتفاقاتی در این زمینه وجود دارد، حتماً جامعه سینمایی باید واکنش مناسب نشان دهد؛ اگر بی‌اخلاقی یا پلشتی وجود دارد باید از این جامعه زدوده شود.»

خانه سینما نیز “خشونت‌های احتمالی” را محکوم کرده و از رسیدگی به شکایات بازیگران زن با “رعایت محرمانگی” خبر داده است. زنان سینماگر اما تاکید کرده‌اند که خانه سینما استقلال کافی ندارد.

موح اعتراض به “باج‌گیری‌های جنسی” در سینمای ایران بعد از افشاگری سمیه میرشمسی، دستیار کارگردان، به راه افتاد. میرشمسی در رشته توییتی از “آزار جنسی” و “رفتار خشونت‌آمیز” فرهاد اصلانی، هنرپیشه مرد در پشت صحنه فیلمی به کارگردانی هاتف علیمردانی پرده برداشت.

در بیانیه بیش از ۸۰۰ سینماگر زن، “هتک حرمت با الفاظ جنسی و جنسیت‌زده”، “تماس‌های بدنی ناخواسته”، “اصرار و اجبار به عمل جنسی و خشونت جسمی”، “سوء‌استفاده از سکوت و تحمل افراد با به گروگان گرفتن حق کار یا دستمزد و اعمال خشونت جنسی به وسیله‌ تهدید موقعیت کاری قربانی” مورد اعتراض قرار گرفته است.

اخذ اعتراف اجباری از گلاله مرادی زندانی سیاسی متعاقب یکسال بلاتکلیفی قضایی در زندان ارومیه

هه‌نگاو

اخذ اعتراف اجباری از گلاله مرادی زندانی سیاسی متعاقب یکسال بلاتکلیفی قضایی در زندان ارومیه

متعاقب گذشت یک سال از بازداشت گلاله مرادی، وی همچنان بدون آنکه محاکمه شود در زندان مرکزی ارومیه به صورت بلاتکلیف نگهداری می‌شود.

بر اساس گزارش رسیده به هه‌نگاو، با گذشت یک از از بازداشت غیرقانونی گلاله مرادی زندانی سیاسی اهل پیرانشهر، وی همچنان بلاتکلیف در بند زنان زندان مرکزی ارومیه نگهداری می‌شود.

بر طبق یک فایل صوتیکه از گلاله مرادی که به دست هه‌نگاو رسیده است، گلاله می‌گوید مرا ناچار کرده‌اند که اعترافات اجباری فرزند نوجوانم را علیه خودم و همچنی گزارشاتی را که بر علیه من ثبت شده بود قبول کنم و پس از تهدید و ارعاب ناچارم کردند که به آنچه آنها می‌خواهند اعتراف کنم و از من فیلم گرفتند.

گلاله مرادی ۴۸ ساله روز شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۰ (۱۷ آوریل ٢٠٢١) به همراه دو فرزندش به نام‌های متین بزازی ۱۴ ساله و طاهر بزازی ۲۱ ساله توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی منتقل شد. وی نهایتاً پس از ۴۵ روز بازداست در بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیه و اتمام بازجویی‌ها، به بند زنان زندان مرکزی ارومیه منتقل شد. دو فرزند وی نیز پس از چندی با وثیقه و موقتا‌ً آزاد شدند.

این سه نفر پس از کشته شدن یکی از کادرهای سپاه پاسداران به نام عثمان حاجی‌حسینی (پدر زن طاهر بزازی) که بعدها گروهی موسوم به عقاب‌های زاگروس مسئولیت آن را بر عهده گرفت، بازداشت شدند.

گلاله مرادی طی یک سال گذشته از حق اعزام به مرخصی محروم بوده و به گفته یکی از نزدیکان خانم مرادی، با گذشت یک سال از بازداشت وی تاکنون نشست دادگاه گلاله مرادی برگزار نشده و از حق دسترسی و مشاوره با وکیل محروم بوده و نهادهای امنیتی تاکنون اجازه نداده‌اند که وکیل ایشان پرونده‌اش را مطالعە کند.

گفتنی است که صفیه ماموشی‌پور همسر این کادر سپاه پاسداران در همین رابطه بازداشت شده بود که پس از دو ماه با وثیقه آزاد گردید.

متن کاملا این فایل صوتی به شرح زیر است؛

من گلاله مرادی هستم از زندان ارومیه تماس می‌گیرم. مدت یک سال است بلاتکلیف در زندان هستم. من قربانی‌ام در این زندان بدون اینکه مرتکب هیچ‌گونه جرمی شده باشم. من را اداره اطلاعات پیرانشهر دستگیر کرد. بعد من را به بازداشتگاه سپاه منتقل کردند که اسم‌اش «هتل» بود. من را ۴۰ روز در آنجا نگه داشتند و من هر روز از ساعت ۹ شب تا ۲ بعد از ظهر بازجویی می‌شدم. با ایجاد رعب و وحشت و تهدید فرزندانم و همچنین اسلحه‌ای که روی میز بازجویی می‌گذاشتند و آن را دستکاری می‌کردند، برای اینکه من را بترسانند و می‌گفتند باید حرف بزنی و اعتراف کنی. می‌گفتند در مورد شما گزارش دریافت کرده‌ایم و باید بگویی همه این گزارش‌ها حقیقت دارد، در غیر این‌صورت پسرانت را دستگیر و به زیرزمین خواهیم برد و زیر آنها گاز پیک‌نیکی روشن می‌کنیم و پسرانت با چشمان خودشان خواهند دید که تو اعتراف خواهی کرد.

می‌گفتند اگر هم اعتراف نکنی مهم نیست، برای ما پیش آمده کسی را دستگیر کرده‌ایم و قتل هم انجام نداده بود ولی آخرش مجبور به اعتراف شد… آنها پسر زیر سن قانونی من را دستگیر کردند و مجبورش کرده بودند علیه من اعتراف کند، و من را هم مجبور کردند اعتراف‌ها و گفته‌های پسرم را تایید و امضا کنم. همچنین به من می‌گفتند به بچه‌ها و خانواده‌ات رحم کن و اعتراف بکن، وگرنه تک‌تک اعضای خانواده‌ات را به اینجا می‌کشانیم. ۴۰ روز تمام به این شیوه بازجویی و شکنجه شدم. بعد هم از من فیلم گرفتند و گفتند اگر فردا روز کاری بکنی این فیلم را پخش می‌کنیم و شکنجه‌ات می‌کنیم.

لطفا کمکم کنید، حسرت دیدار دخترم و بچه‌هایم را دارم، دلم برای نوه‌ام تنگ شده، آرزو و حسرت دیدن مادرم را دارم، وقتی به ملاقات من آمد نتوانست از شدت گریه چشمانش را باز کند و به من نگاه کند. خواهش می‌کنم، استدعا دارم بی‌گناهی من را برای همه ثابت کنید، همه دنیا باید بداند که من بی‌گناهم و قربانی هستم اینجا، من مرتکب هیچ گناهی نشده‌ام، به خدا من هیچ نقشی در ترور آن شخص (عثمان حاجی‌حسینی) نداشته‌ام.

فروردین ۲۷، ۱۴۰۱

افزایش بیکاری زنان یک کارشناس: زنانه‌تر شدن فقر در ایران رو به گسترش است

VOAPNN

زنان در خیابانی در ایران. آرشیو

مرکز آمار ایران نرخ بیکاری زنان را حدود دو برابر مردان اعلام کرده و گزارش داده است که نرخ بیکاری زنان دانش‌آموخته در مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد «کمی بیشتر از دو برابر مردان» و در مقطع دکتری این آمار در برخی موارد «سه برابر و حتی بیشتر» است.

بر اساس تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران از وضعیت بیکاری و اشتغال در سه سال اخیر که ۲۰ فروردین منتشر شد، با وجود افزایش «۵۰۰ هزار نفری» مردان شاغل، از تعداد زنان شاغل ۸۳۰ هزار نفر کم شده و در واقع میزان اشتغال زنان ۲۰ درصد کاهش یافته است.

وب‌سایت خبری تحلیلی «جامعه ۲۴» در تحلیل این آمار و بررسی وضعیت بیکاری زنان در ایران گزارش داده است که تعداد زنان شاغل طی سال‌های ۹۷ تا ۹۹ سیر کاهشی داشته، چنان‌که «سهم زنان از تعداد کل شاغلان کشور از ۱۸/۲ درصد در سال ۹۷ به ۱۷/۸ درصد در سال ۹۸ و ۱۵/۷ درصد در سال ۹۹ رسیده است.»

بر اساس این گزارش، محمدرضا محبوب‌فر جامعه‌شناس در حوزه آسیب‌های اجتماعی بنا بر آمار‌های موجود گفته است که «کرونا، تحریم‌ها و شرایط اقتصادی کشور، اشتغال زنان را ۱۴ برابر» بیش از مردان تحت تاثیر قرار داده و موجب افزایش بیکاری آنان شده است. او تأکید کرده که آماری به دست آورده است که نشان می‌دهد «افزایش دو برابری بیکاری و اخراج زنان از کار طی سال‌های ۹۹ و ۱۴۰۰ رخ داده است.»

مهدیه گلرو، فعال حقوق زنان درباره این آمار به بخش فارسی صدای آمریکا می‌گوید ۸۳۰ هزار نفر مورد اشاره در گزارش مرکز آمار، فقط شامل زنانی است که قرارداد رسمی دارند و نامشان در سازمان تأمین اجتماعی ثبت شده، اما میزان واقعی دو و حتی سه برابر این عدد است؛ چرا که بخش بزرگی از بازار کار سیاه که بدون قرارداد کار و بیمه هستند، شامل زنان است.

خانم گلرو درباره این موضوع به تأثیر شیوع ویروس کرونا و تشدید بحران اقتصادی در ایران بر بدتر شدن وضعیت اشتغال زنان تأکید می‌کند و می‌افزاید: «۷۰ درصد فقیرترین دهک اقتصادی را زنان خانوار تشکیل می‌دهند که نشان می‌دهد زنانه‌تر شدن فقر در ایران رو به گسترش است.»

به گفته او، در بحران‌های اقتصادی گروه‌های آسیب‌پذیر به‌ویژه زنان زودتر تعدیل نیرو می‌شوند، چرا که زنان بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران جزو اولویت‌های اشتغال محسوب نمی‌شوند. مهدیه گلرو می‌گوید در ایران، اول مردان متأهل دارای فرزند، بعد مردان متأهل، بعد مردان مجرد و پس از آن زنان سرپرست خانوار در اولویت قرار دارند.

این فعال سیاسی با بیان این که «در دهه هفتاد تا اواسط دهه هشتاد با افزایش زنان شاغل مواجهیم»، می‌گوید: «سال ۸۴ شیب صعودی ورود زنان به دانشگاه را شاهدیم و در حالی که انتظار می‌رود بازار کار آنها تأمین شود، اما هم‌زمان با کاهش زنان شاغل مواجهیم.»

او با تأکید بر این که وضعیت اشتغال زنان در کشورهای همسایه از جمله «قطر، ترکیه و حتی عربستان سعودی» بهتر است، می‌گوید این کشورها مسئله اشتغال برایشان مهمتر است و در قطر و ترکیه «بیش از ۴۰ درصد مشاغل در اختیار زنان است، چرا که اولویت را به مردان نمی‌دهند.»

مهدیه گلرو با بیان این که مطابق قوانین ایران «برای اشتغال زن باید اجازه همسر باشد»، می‌گوید بسیاری از زنان هستند که شغلشان را از دست می‌دهند و حتی اجازه تحصیل نمی‌يابند چرا که اجازه همسر را ندارند.

او با تأکید بر نقش قوانین حمایتی برای کاهش شکاف جنسیتی بازار کار، و در اختیار قرار دادن موقعیت‌های برابر شغلی بر اساس شایستگی و تحصیلات به زنان، عنوان می‌کند: «میزان فارغ‌التحصیلان زن نسبت به زنان شاغل نشان‌دهنده خلأ بسیار بزرگ است. در واقع یک بخشی از سرمایه اجتماعی و انسانی ایران دارد هدر می‌رود.»

به گفته خانم گلرو، جمهوری اسلامی معمولا صورت مسئله را پاک می‌کند و تبلیغ می‌کند که «زن کارمند مادر خوبی نیست» تا بدین ترتیب تعداد زنانی را که تمایل به کار دارند کاهش بدهد، و از سویی در دانشگاه سهمیه‌بندی جنسیتی برقرار می‌کند تا تعداد زنان تحصیل‌کرده را کاهش بدهد.

بر اساس آمار‌های رسمی در دی ۱۴۰۰، طی یک دهه اخیر تعداد خانوارهای دارای سرپرست زن در ایران افزایش داشته و بیش از سه میلیون زن سرپرست خانوار در سراسر کشور وجود دارد و آمار‌های به دست آمده نشان می‌دهد که طی ۱۰ سال گذشته، تعداد خانواده‌های دارای سرپرست زن نسبت به مردان ۵۸ درصد افزایش داشته است.

بر اساس تعریف سازمان بهزیستی، زنان سرپرست خانوار به زنانی گفته می‌شود که عهده‌دار تأمین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانواده هستند. این گروه از زنان به طور عمده شامل زنانی هستند که همسرانشان فوت شده یا طلاق گرفته‌اند، همسران مردان معتاد، همسران مردان زندانی، همسران مردان مهاجر، همسران مردان از کار افتاده و معلول، و نیز زنان خودسرپرست هستند.

با اجرایی شدن قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» که هدف افزایش ازدواج، فرزندآوری و رشد جمعیت ایران را دنبال می‌کند، نگرانی‌ها نسبت به نقض حقوق زنان افزایش یافته است.

زندانی به نام خوابگاه برای دختران دانشجو

صدای مردم

 

قوانین سخت و محدودکننده خوابگاه‌ها به‌ویژه خوابگاه‌های دختران طی این سال‌ها همیشه مورد بحث و انتقاد بسیاری بوده است، قوانینی که در اغلب موارد درون‌مایه‌های جنسیت‌زده در آنها به‌خوبی ملموس بوده و همین باعث تشدید تفاوت رفتار بین دانشجوهای پسر و دختر می‌شود.

نسترن فرخه-شرق

«من تا قبل شیوع کرونا در خوابگاه دانشگاه سراسری گیلان زندگی می کردم، ما حتی نور آفتاب را هم نمی‌دیدیم، تمام پنجره‌ها با صفحه‌های بزرگ آلومینیومی پوشانده شده بود و یادم است بیشتر شب‌ها فقط از صدای پشت پنجره می‌فهمیدم باران می‌آید، من همیشه احساس خفگی داشتم و خوابگاه برای من زندان ترسناکی بود که هیچ‌وقت توان مالی برای گرفتن خانه‌ای مستقل را هم نداشتم». قوانین سخت و محدودکننده خوابگاه‌ها به‌ویژه خوابگاه‌های دختران طی این سال‌ها همیشه مورد بحث و انتقاد بسیاری بوده است، قوانینی که در اغلب موارد درون‌مایه‌های جنسیت‌زده در آنها به‌خوبی ملموس بوده و همین باعث تشدید تفاوت رفتار بین دانشجوهای پسر و دختر می‌شود. از ساعت ورود و خروج تا محدودیت‌های مربوط به نوع آرایش و ظاهر این جوان‌ها که حتی در مواردی هم مسئولان خوابگاه از اهرم فشاری به نام خانواده‌ برای کنترل بیشتر استفاده می‌کنند، طبق گفته اغلب دانشجوها گاهی حتی با نیم ساعت تأخیر ورود به خوابگاه، خانواده را از این موضوع با‌خبر می‌کنند که در بیشتر موارد باعث دردسر و فشار روحی برای دختران جوان خواهد شد.

با وجود این دانشگاه تهران قوانین جدیدی را با شروع بازگشایی دانشگاه‌ها تصویب کرده که بخش زیادی از محدودیت‌های آن شامل حال دختران خواهد شد. دخترانی که سعی بر استقلال فردی خود دارند، اما سیستم دانشگاهی با نگاه پدرسالارانه سعی بر کنترل این جوان‌ها دارد، از کاورکردن کامل پنجره اتاق‌ها تا نوع پوشش و حضور و غیاب شبانه. حتی دانشجوهای متأهل هم برای اینکه شبی بیرون از خوابگاه باشند باید رضایت‌نامه همسر خود را به خوابگاه ارائه دهند که همه این قوانین به فشار روانی و سردرگمی بیشتر دختران دانشجو می‌افزاید.

همچنین علی نیکجو، روان‌پزشک و عضو انجمن روان‌پزشکان ایران، به این موضوع اشاره می‌کند که این نسل دیگر مثل نسل ما نیست که فریب بخورد، این نسل عاشق زندگی است و هر آنچه مظاهر زیستن را ازشان بگیرد، آنها را به احساس استیصال و به دنبال آن خشم می‌رساند که دود آن به چشم خود این بچه‌ها و کل جامعه می‌رود.

خوابگاه پسرها را تمیز می‌کردند ولی به ما می‌گفتند، شما دخترید و خودتان انجام دهید

سارا دانشجوی دانشگاه علامه است که چند سالی در خوابگاه زندگی کرده و خاطرات تلخ بسیاری برای روایت‌کردن دارد، تا قبل از شیوع کرونا در خوابگاه بوده و می‌گوید: شرایط ما با پسرها خیلی متفاوت بود، ساده‌ترینش اینکه سوئیت‌ و خوابگاه ما را تمیز نمی‌کردند ولی برای پسرها را هفته‌ای دو، سه بار تمیز می‌کردند، وقتی هم که اعتراض می‌کردیم می‌گفتند شما دختر هستید و دو روز دیگر باید خانه خودتان را تمیز کنید که آخر من گفتم این موضوع را رسانه‌ای می‌کنم و هفته‌ای یک بار تمیز می‌کردند. در کنارش برای ساعت ورود و خروج خیلی اذیت می‌کردند و منطق‌شان این بود که خانواده‌ها از ما خواسته‌اند حواسمان به فرزندانشان باشد و برای همین وقتی دخترها حتی نیم ساعت دیر می‌کردند هم به خانواده‌ها اطلاع می‌دادند، گاهی هم پیازداغش را زیاد می‌کردند و بچه‌ها استرس می‌گرفتند و نگران می‌شدند که خانواده فکر می‌کند به دور از آنها چه می‌کنند، ولی پسرها حتی دوازده یا یک شب هم به خوابگاه می‌آمدند کسی کاری به آنها نداشت، خیلی وقت‌ها دخترها را بیرون از خوابگاه هم کنترل می‌کردند، مثلا در کوچه خوابگاه که با مردی دیده نشوند، اما بخش دردناکش این بود که بقیه با وجود اینکه تحت فشار بودند اما خیلی واکنش جمعی نشان نمی‌دادند، از ترسشان بود یا چیز دیگر نمی‌دانم.

اما روایت‌های بی‌شمار دیگری هم از محدودیت‌های خوابگاه دختران وجود دارد، همچون منیژه که روایت کرده است اتاق سمت چپی ما در خوابگاه آتش گرفت و بچه‌های اتاق سمت راستی با ۱۲۵ تماس گرفتند، مسئول خوابگاه آمد دعوا که شما آبروی خوابگاه را بردید و نباید زنگ می‌زدید، می‌سوختید هم دیه‌هایتان را می‌دادیم که بچه‌ها با او بحث کردند و آخر یکی را اخراج کردند یا سرمه که گفته است زنگ زدیم ۱۱۰ بیاید تا به صدای دزدگیر ماشینی که یک ساعت است می‌آید رسیدگی کند، گشت‌شان تماس گرفت که شماره پلاک ماشین را بگوییم تا صاحب ماشین ساکتش کند که گفتیم ما در خوابگاه هستیم و در روی ما قفل است.

این نسل عاشق زندگی است

علی نیکجو، روان‌پزشک و عضو انجمن روان‌پزشکان ایران، درباره تأثیر محدودیت‌های سیستم دانشگاهی و خوابگاه بر ایجاد مشکلات روحی و روانی جوان‌ها، بر این باور است که: زمانی این قوانین در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ وجود داشت که خیلی سخت‌تر و سنگین‌تر از اینها بود، اما برای آن نسل ایدئولوژیک تا حدی قابل تحمل‌تر بود، چون بیرون آن خوابگاه هم شرایط همین بود، تمام شهر پر از شعارهای مذهبی بود و همه در دوران جنگ بودند و در شرایط آن زمان زیست می‌کردند. همچنین دغدغه‌های آن نسل هم فرق می‌کرد، نسلی که تا حدی ایدئولوژیک فکر می‌کرد و تحت تأثیر شرایط حاکم قرار داشت، اما این نسلی که الان می‌بینیم اساسا زندگی خود را از ایدئولوژی تهی کرده است و به دنبال یک زندگی عادی می‌گردد. برای این نسل این نوع از قوانین خیلی آزاردهنده‌تر از نسل‌های پیشین است و آن چیزی که ایجاد می‌شود یک احساس تحقیر به تمام معناست، البته به دنبال آن خشم هم وجود دارد.

وی ادامه می‌دهد: توجه کنید که این قوانین به‌هیچ‌وجه متضمن امنیت بچه‌ها نیست، بلکه بیشترین حسی که در آنها ایجاد می‌کند این است که به ‌طور سیستماتیک تحقیر می‌شوند و این خشمی است که روی هم تلنبار می‌شود و به‌ لحاظ ذهنی و روانی روی این دانشجوها اثر می‌گذارد و آنها را مضطرب می‌کند، آنها را دچار هراس از فضای بسته می‌کند و به آنها احساس استیصال می‌دهد، همچنین آنها را افسرده می‌کند و روی کارکردشان برای درس‌خواندن و حضور در جامعه اثر می‌گذارد، یکی از مهم‌ترین کارهایی که دولت باید انجام دهد این است که اجازه دهد یک زیست عادی برای این نسل فراهم شود.

نیکجو اضافه می‌کند: یک موضوع دیگر این است که چه کسانی خوابگاه می‌روند؟ بچه‌هایی که از شهرستان می‌آیند، یعنی همین‌طوری هم چیزی را با خودشان حمل می‌کنند و آن یک احساس تبعیض میان شهرنشینان است، چه کسانی خوابگاه می‌آیند؟ کسانی که پدر و مادر آنها قدرت لازم مالی برای تهیه منزل را ندارند که تعداد کثیری در این شرایط قرار دارند، چون به شکل وحشتناکی خانه افزایش قیمت پیدا کرده، شما از یک طرف معیشت مردم را تنگ کرده‌اید و عرصه را بر آنها سخت‌تر کرده‌اید، حتی تهیه مسکن را که از لوازم اولیه احساس امنیت یک انسان است، سخت و پیچیده‌تر کرده‌اید و از آن طرف به جای اینکه کمک کنید این خوابگاه و خانه‌های اشتراکی فضایی برای نفس‌کشیدن این بچه‌ها باشد، راه نفس آنها را هم می‌بندید، مسلم است که شما جوان‌ها را دچار یک خشم و احساس تبعیض و بی‌عدالتی می‌کنید و همه اینها باعث انواع و اقسام مسائل روان‌شناختی می‌شود، روی خواب آنها، زندگی روزمره، کار و تحصیل‌شان اثر می‌گذارد.

اتفاقی که افتاده این است که سخت‌گیری در عرصه‌های مختلف خودش را بروز و ظهور می‌دهد، البته من متوجه هستم که عمق این مسائل در دهه ۶۰ چقدر بیشتر بوده است، ولی همچنان وجود دارد و در دوره‌هایی هم بدتر شده، این تفکر که در حوزه‌های مختلف هست، از اقتصاد تا ورزش و فرهنگ و سینما تا دانشگاه و خوابگاه دانشجویی موجب خشونت کور علیه پدر و حتی استاد دانشگاه باشد. نتیجه می‌شود خشونت آسیب‌زننده برای خود فرد و جامعه.

سروناز احمدی از زندان اوین به مرخصی اعزام شد

 دقایقی پیش سروناز احمدی، فعال حقوق کودکان محبوس در زندان اوین به مرخصی درمانی اعزام شد. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان ح...