جستجوی این وبلاگ

خرداد ۱۸، ۱۴۰۰

خشونت خانگی؛ بازداشت متهم به همسر آزاری در تهران



 یک متهم به همسر آزاری در تهران در پی شکایت همسرش مبنی بر ضرب و شتم وی، بازداشت شد. به گفته این زن، همسرش به ظن ارتباط او با مرد دیگری وی را مکررا مورد ضرب و شتم، توهین و فحاشی قرار داده است.


به دنبال شکایت قربانی خشونت خانگی، متهم به همسر آزاری در تهران بازداشت شد.


بر اساس این گزارش، خردادماه سال جاری یک زن در پی مورد ضرب و شتم قرار گرفتن توسط همسرش جهت ثبت شکایت به پلیس مراجعه کرد.


وی طی اظهارات خود گفت: “پس از ازدواجم زندگی آرامی داشتم اما با گذر زمان رفتار همسرم با من در خانه تغییر پیدا کرد، او در ابتدا کتکم نمی زد و فقط به من و خانواده ام توهین می‌کرد”.


وی ادامه داد: “همسرم متوهم است. رفته رفته پس از توهین و فحاشی های ناموسی او مرا به طرز هولناکی کتک می زد. این اواخر هم فکر می‌کرد که من با ۲ مرد رابطه نامشروع دارم. شوهرم موادمخدر یا مشروبات الکلی مصرف نمی‌کند. او امروز حالش نامساعد بود لحظه ای که وارد خانه شد با دشنام ناموسی، من را به شدت با مشت و لگد کتک زد، اگر همسایه ها نبودند ممکن بود اتفاق وحشتناکی برای من رقم بخورد”.


نهایتا در پی ثبت شکایت، متهم بازداشت و پرونده وی جهت سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی ارجاع داده شد.

خرداد ۱۷، ۱۴۰۰

زنان، فرزندآوری و اشتغال



 زنان مهم ترین قشر جامعه اند. آ نها همواره مورد ستم واقع شده اند و حتی در اوج توجه به آنان باز هم به آنان ظلم می شود.


در برنامه انتخابات نامزدهای انتخاباتی ندیدم که به این قشر مهم توجه لازم شود. فقط یکی ازنامزدها ارزش آنان را تقلیل داد و از پیامکی سخن گفت که در تاکسی کسی حجابش را حفظ نکرده است. صرفنظر از اینکه چقدر این حرف مستند یا فراگیر است ضرورت بیان آن توسط نامزد ریاست جمهوری مورد سؤال است مگر اینکه بخواهد برای ازدیاد رأی روی آن حساب باز کند. همچنانکه گفته سخیف آن سرداری که حرف ناروا زده بود اشاعه اش نامناسب بود.


لیاقت و اهمیت زنان فراتر از این حرف هاست. آنها امتیازات فراوان دارند و چنانچه آموزش دیده باشند در بسیاری از موارد در انجام کار بسیار موفق بوده اند. چند امتیاز ویژه آنان عبارت از این است که:

- نیمی از جمعیت اند،

- ذاتاً مولد اند،

- واقعاً مربی اند، و

- تأثیرگذاری آنان بر تصمیمگیری مردان بسیار بالا است و شاید در بسیاری از موارد بتوان گفت که آنان تصمیم ساز واقعی اند.


نامزدهای انتخاباتی باید بدانند که اگر از تولید و اقتصاد به عنوان محورهای اصلی زمان فعلی و شاید همه زمانها سخن می گویند باید به زنان توجه کنند.


 آنها تولید کنندگان واقعی اند. کافی است به صفحات شمال کشور، مناطق مرزی و روستایی بنگرید و میزان تلاش ثمربخش زنان را در اقتصاد به خانواده وکشور، همزمان با توجه به تربیت اولاد بنگرید. ما این حق تولید به ویژه در زمینه فرزندآوری را با برنامه های غلط، به ویژه در شهرها از آنان سلب نموده ایم. به علاوه بسیاری از آنها با آموزش و سرمایه گذاری اندک می توانند بزرگترین مولد صنایع کوچک باشند.


همچنین آنها پشتوانه اقتصاد اند که با اداره خوب زندگی خود و فروش تولیدات احتمالی ای که توسط آنان انجام شود، بهترین اقتصاد را پشتیبانی می کنند. و با تربیتی که از فرزندان می کنند اقتصاد فرهنگی را بالا می برند و سرمایه اجتماعی را افزایش می دهند.


 خوب با توجه به این ویژگی های خاص آنان آیا ما حق و حقوقشان را رعایت کرده ایم؟ آیا اینکه آنان را از خانه بیرون بکشیم و به آنها کار بدهیم و از ازدواج و فرزند آوری محرومشان کنیم خدمت به آنان کرده ایم؟ یا اگر ظرفیت بیشتر دانشگاهها را به آنها اختصاص داده ایم برای این است که به آنها کار در بیرون خانه بسپاریم؟ آیا در اینجا تناقضی آشکار وجود ندارد؟


نه تنها سیاست دولت فعلی و گذشته بنا بر افزایش تعداد خانمها در ادارات مورد توجه جدی بوده است بلکه در بخشهای خصوصی هم اگر دقت کنیم افزایش تعداد آنها بسیار چشمگیر بوده است. فروشگاهها و مالها پر است از دختران جوانی که اغلب مجرد اند. طبعاً آنها کمتر به فکر ازدواج اند و به خاطر مشکلات فراوان اقتصادی شاید به آن فکر نمی کنند. از این گذشته با سختی کار هم مواجهند و زود فرسوده می شوند. اگر از آنان بپرسید قطعاً پاسخ خواهند داد که خوب چاره چیست!


به نظر می رسدکه نوع نگاه دولتمردان ما به این قشر عظیم باید عوض شود. چرا بعضی از آنان باید تمایل داشته باشند تا کارهای مردانه انجام دهند؟ من وقتی برنامه های صدا و سیما را می بینم که مثلاً دختران خبرنگار جوان و اغلب با چادر درکوه و کمر یا کارخانه های دور دست مشغول تهیه خبر هستند دلم به حال آنها می سوزد. آنها ممکن است به ظاهر از کار خود راضی باشند ولی اگر شرایط بهتر کاری برای آنها تعریف شود که هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ حیثیتی ارزشمند باشد قطعاً استقبال خواهند کرد.


پس چه بایدکرد؟:


پیشنهادهای من به قرار زیر است و طبعاً اگر دولت ها با آن موافق باشند می توانند پیشنهادهای بهتری را ارائه دهند.


تغییر نگاه. مهمترین امر نسبت به این قشر عظیم تغییر نگاه است تغییر نگاهی که آنها را به عنوان مولد و پشتیبان واقعی اقتصاد بداند.


توجه به آنان به لحاظ مادی و معنوی از مهمترین نتیجة این تغییر نگاه است. آنها را نباید بازی داد بلکه باید به بازی گرفت و شریک زندگی فردی و اجتماعی دانست. منتها نحوة بازی و مشارکت باید بازنگری شود.


اگر موارد فوق پذیرفته شود تغییر کلی و اساسی در نظام اداری و استخدامی کشور با توجه به ایجاد تسهیلات برای زنان امری جدی می شود.


قانون کار برای حمایت از زنانی که در بخش تعاونی و خصوصی کار می کنند باید بازنگری شود تا خانمهایی که در بخش خصوصی کار می کنند بتوانند ار تسهیلات لازم استفاده کنند.


تقسیم مشاغل به نرم و سخت و سپردن کارهای پشتیبانی نرم به زنان مورد توجه قرار گیرد


تقویت برنامة دورکاری و تقدم تخصیص کارهای مناسب دورکاری به زنان اولویت یابد. کرونا این موضوع را تسهیل کرده است و به ما راه نشان داده است تا کارهایی را تعریف کنیم و دورکاری را افزایش دهیم.


به جای ساعت مزدی برای آنان از کارمزدی، یا پروژه ای استفاده کنیم که اغلب، آن را می توانند در خانه انجام دهند.


تلاش در کوتاه کردن سفر برای آنهایی که ناگزیر باید سرکار بیاند، به ویژه معلمان، استادان، دانشجویان، پزشکان، پرستاران و مانند آنها، یا تقدم جابجایی برای آنهایی که می خواهند کار بیرون از خانه داشته باشند تا محل کارشان نزدیک به منزلشان باشد.


تقدم تخصیص امتیازات مادی و غیرمادی به زنان به عنوان بیمه بیکاری یا امتیاز خانه داری یا هر نام دیگر. این امتیازات می تواند نقدی یا ارائه تسهیلات آموزشی یا خدماتی به آنان باشد. بهینه کردن تحصیلات آنان و تقدم مهارت آموزی برای آنان. مثلاً چه اشکالی دارد که یارانه های مرسوم به آنها دو یا چند برابر باشد.


این مبلغ نقدی یا تسهیلات دیگر که کارشناسی شده باشد در صورت ازدواج و نیز با آوردن هر بچه اضافه شود و وقتی فرزندان دختر به سن قانونی رسیدند این حقوق به آنها منتقل شود.


صنایع دستی را تقویت، و از زنان شروع، و اولویت به آنها داده شود و برنامة منظمی برای جمع آوری تولیدات از آنها سامان یابد. حتی بودجه کمک به آنان را می توان با فروش تولیدات دستی یا صنعتی آنها تأمین کرد.


چنین برنامه هایی را می توان از دو سه دهک پایین و با تقدم روستاها و شهرهای کوچک شروع کرد.


ایجاد واحد سازمانی مربوط به خانواده می تواند بر حسن اجرای کار نظارت کند. هم اکنون معاونت زنان در ریاست جمهوری هست اما نگاه آن باید تغییر کند. اگر به اهداف این معاونت نظری افکنده شود بیشترین تأکیدش بر عدالت جنسیتی و زنان شهری است. در میدان عمل هم باید دید تا کنون چه کرده و چه اهدافی را تعقیب کرده است.


بعضی از فواید این کار:


حفظ حرمت زنان،

استقلال نسبی مالی،

ایجاد آرامش روانی و دور کردن افسردگی از آنان،

تقلیل مسافرت های درون شهری،

کم کردن مصرف گرایی و تجمل،

مدیریت مؤثرتر بر خانواده و ایجاد آرامش برای فرزندان، و

فراهم ساخت الگویی برای همه زنان در سایر مناطق و کشورها ...


* استاد تمام دانشگاه تهران

درخواست عروس بعد از اسیدپاشی روی خواهرشوهر



  زنی که متهم است به‌ خاطر حسادت به خواهرشوهرش او را نیمه‌شب با اسید سوزانده و سرنوشتش را تحت تأثیر قرار داده است، اعلام کرد توان پرداخت خسارتی را که دادگاه تعیین کرده است، ندارد.

به گزارش خبرنگار ما، این زن جوان متهم است سال 95 در نیمه‌شب روی صورت خواهرشوهرش اسید پاشیده و صورت او را به‌شدت زخمی کرده است. این زن که از سوی دادگاه به پرداخت دیه و حبس محکوم شد مدعی است توان پرداخت دیه را ندارد و درخواست اعسار کرد.

تابستان سال 95 مأموران پلیس پایتخت از حادثه اسیدپاشی باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان می‌داد در این حادثه زن جوان بعد از پاشیدن اسید روی صورت خواهر همسرش قصد فرار داشته که از سوی همسایگان دستگیر شده است. مجروح به نام کوکب به بیمارستان منتقل شد و عروس خانواده به نام شراره در پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت اما جرمش را انکار کرد و گفت نمی‌داند چه کسی باعث این حادثه شده است.

کوکب بعد از بهبودی نسبی هنگام طرح شکایتش به مأموران گفت: شب حادثه در خانه برادرم میهمان بودم و شب را آنجا خوابیدم. شراره با فرزندش در اتاق خواب بود. صبح بعد از اینکه برادرم به محل کار رفت، شراره در حالی که لباس عجیبی به تن داشت بالای سرم ایستاد و قصد داشت مرا خفه کند. بلافاصله از جا بلند شدم و شروع به سر‌و‌صدا کردم که ناگهان او روی صورتم اسید پاشید و فرار کرد. با سر‌و‌صداهای من بود که همسایه‌ها بیرون آمدند و شراره را در حال فرار دستگیر کردند.

با افشای ماجرا برای عروس جوان کیفرخواست صادر شد و او در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

شاکی در ابتدای جلسه دادگاه در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر شکایتش را مطرح کرد. وی گفت در این ماجرا پوست صورتم آسیب دیده و قسمتی از حس شنوایی و بینایی‌ام را از دست داده‌ام به‌همین‌خاطر برای زن برادرم درخواست مجازات دارم. سپس متهم بار دیگر جرمش را انکار کرد و گفت: همه این حرف‌ها دروغ است و من عامل اسیدپاشی نبودم. اصلا از لباس‌هایی که کوکب می‌گوید خبر ندارم و آنها را نپوشیدم. الان دو سال است که شوهرم و خانواده‌اش اجازه نمی‌دهند فرزندم را ببینم. من بی‌گناهم و بی‌دلیل در زندان هستم.

سپس شوهر متهم نیز به‌عنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت و گفت: من در خانه لباس سربازی داشتم. یک هفته قبل از حادثه متوجه شدم لباس‌ها در میان رختخواب‌ها پنهان شده است. کنار لباس‌ها یک بسته پودر اسید هم قرار داشت. پیگیر ماجرا نشدم چون اصلا فکر نمی‌کردم همسرم قصد چنین کاری داشته باشد. خانه ما در طبقه سوم است. راهی به غیر از راه‌پله و در ورودی ندارد که کسی بتواند وارد خانه شود.

آن روز هم فقط همسر و فرزندم در خانه بودند پس این حادثه از سوی همسرم اتفاق افتاده و فرد دیگری در خانه نبوده است. این مرد در رابطه با اخلاقیات همسرش به دادگاه گفت: زمانی ‌که فرزندم خیلی کوچک بود یک روز به خانه آمدم و متوجه شدم مچ دست فرزندم آسیب دیده است. علت را پرسیدم که شراره گفت دست فرزندمان را گرفته بود و دست بچه اتفاقی آسیب دیده است. من حرف همسرم را باور کردم؛ اما حالا با این اتفاق فهمیدم در آن حادثه هم شراره مقصر بوده است.

سپس متهم بار دیگر روبه‌روی قضات ایستاد و ادعا کرد عامل اسیدپاشی نیست. او گفت: من بی‌گناهم و نمی‌دانم چه کسی وارد خانه شده و اسیدپاشی کرده است. متهم در پاسخ به این سؤال که اگر اسیدپاشی کار او نبوده چرا انگشت پای خودش هم با اسید سوخته است گفت: من صدای جیغ خواهرشوهرم را شنیدم و با عجله وارد اتاق شدم. آنجا بود که پایم سوخت. من اسیدپاشی نکردم.

در پایان جلسه هیئت قضائی وارد شور شد و با توجه به نظر پزشکی که در گزارشی اعلام کرده بود در قصاص رعایت تساوی امکان‌پذیر نیست عروس جوان را به پرداخت دیه و زندان محکوم کرد؛ اما شراره که توان پرداخت دیه را نداشت درخواست اعسار را مطرح کرد و بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

در ابتدای جلسه شاکی پرونده روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: 10 سال زندان مجازات کمی برای شراره بود. او با اسیدپاشی زندگی‌ام را نابود کرد و چند سال دیگر از زندان آزاد می‌شود و به زندگی‌اش ادامه می‌دهد.

وقتی شراره در جایگاه ویژه ایستاد گفت: من توان پرداخت دیه را به صورت یکجا ندارم. همسرم درخواست طلاق داده و من مهریه‌ام را که 600 سکه طلاست به اجرا گذاشته‌ام. اگر مهریه‌ام را بگیرم به‌عنوان دیه به کوکب پرداخت می‌کنم؛ اما تا زمانی که در زندان هستم نمی‌توانم دیه را بپردازم .چون من هیچ منبع درآمدی ندارم، تقاضا دارم با تقسیط دیه موافقت کنید.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره این درخواست تصمیم‌گیری کنند.

تجاوز به دختر جوان توسط پزشک در بیمارستان

 


رسید گی به این پرونده با شکایت زن جوانی به نام سمانه که دستیار پزشکی در یکی از بیمارستان‌های تهران بود آغاز شد .


وی که به پلیس آگاهی رفته بود گفت :به عنوان دستیار پزشک متخصص در یکی از بیمارستان‌های تهران مشغول به کار هستم. پزشک جوان را به خوبی می شناختم و می دانستم متاهل است و همسرش هم در بیمارستانی دیگر پزشک است. من همیشه به او اعتماد داشتم و به عنوان دستیار در کنارش کار می‌کردم. اما آخرین بار وقتی در اتاقم م در بیمارستان مشغول کار بودم او به اتاقم آمد و مرا آزار داد .حالا از او شاکی هستند .


وقتی پزشکی قانونی آزار و اذیت زن جوان را تایید کرد پزشک متخصص ردیابی و بازداشت شد اما آزار و اذیت دستیارش را رد کرد .وی مدعی شد به خواسته سمانه با او رابطه داشته است .


این پزشکی متخصص گفت :من و سمانه سالهاست با هم دوست هستیم و به خواست خودش با او رابطه داشتم. من حتی او را صیغه کرده بودم .او در این سالها گمان می‌کرد قصد دارم از همسرم جدا شوم و سمانه را به عقد دائم در بیاورم .اما چون با این موضوع مخالفت کردم و همسرم را طلاق ندادم از من شکایت کرده تا آبروی مرا ببرد .


این پزشک نتوانست مدرکی برای اثبات ادعایش به دادگاه ارائه دهد.اما وقتی پلیس به بررسی ریز مکالمات تلفنی و پیامک های ارسال شده بین پزشک متخصص و دستیارش پرداخت به رابطه آنها پی برد .به این ترتیب پزشک متخصص در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و از اتهام تجاوز به عنف تبرئه شد.


قضات دادگاه وی را به خاطر رابطه پنهانی به ۹۹ ضربه شلاق و دو سال تبعید به منطقه بد آب و هوا محکوم کردند. اما پزشک متخصص به این حکم اعتراض کرد و پرونده در دیوان عالی کشور شکسته شد.


به این ترتیب پرونده برای رسیدگی دوباره به دادگاه کیفری یک تهران ارسال شد .


در دومین جلسه دادگاه، پزشک ‌متخصص بار دیگر اتهامش را رد کرد و گفت :چون من به وعده ام برای جدا شدن از همسرم عمل نکرده ام سمانه چنین شکایتی را علیه من مطرح کرده است .من به خواست خودش با او رابطه برقرار کردم و هرگز به زور او را آزار ندادم.


در پایان جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و بار دیگر وی را به ۹۹ ضربه شلاق و دو سال تبعید محکوم کردند .


اما این بار سمانه به حکم صادره اعتراض کرد و مدعی شد پزشکی متخصص مستحق صدور حکم اعدام است .


وی گفت :من به پزشک متخصص اعتماد داشتم و سالها به عنوان دستیار برای او کار می کردم. اما او یک روز که حال طبیعی نداشت مرا به زور مورد آزار و اذیت قرار داد و مستحق صدور حکم اعدام است .


با این اعتراض پرونده بار دیگر پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات دیوان عالی کشور حکم صادره را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به آن شدند .


پرونده این پزشک این بار برای رسیدگی به شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا پزشک متخصص بار دیگر از خود دفاع کند .اما جلسه دادگاه به خاطر ابتلای این پزشکی بیماری کرونا تجدید و جلسه دادگاه به روزهای آینده موکول شد.جلسه دادگاه بعد از بهبودی پزشک متخصص برگزار خواهد شد

تصاویر دلخراش سانسور شده از فوتسال بانوان

 


چهار روز از پایان رقابت‌های شانزدهمین دوره لیگ برتر فوتسال زنان که با قهرمانی پالایش نفت آبادان همراه بود، می‌گذرد، اما با این‌حال بازخوانی یک صحنه جنجالی و پرحاشیه در هفته سوم مرحله نهایی لیگ که 24 اردیبهشت‌ماه برگزار شد، جالب‌توجه است؛ جایی که تیم‌های سایپا و ملی‌حفاری در سالن شهید قیانوری تهران به میدان رفتند.

 


در اواسط این مسابقه مهیج و جذاب که در پایان با نتیجه پنج بر سه به سود سایپایی‌ها پایان یافت، مهتاب بنایی بازیکن سایپایی‌ها پس از برخورد با مدافع حریف نقش بر زمین شد و از ناحیه سر دچار شکستگی شد؛ این برخورد بنایی و سرنگونی که با شکستگی سر وی همراه بود، باعث شد تا ناظر مسابقه عکاسان حاضر در سالن را ممنوع‌العکاسی کند و به آن‌ها اجازه ثبت تصویر این صحنه تلخ برای بازیکن سایپا را ندهد.




عجیب آن‌که ناظر مسابقه تهدید کرده بود اگر عکسی گرفته شود، دیگر عکاسان تا پایان فصل حق حضور در سالن را ندارند؛ این مسئله باعث شد تا موضوع شکستگی سر مهتاب بنایی و خون‌ریزی که سر او داشت، در رسانه‌ها عملاً بایکوت شود اما حالا یک فریم فوق‌العاده از لحظه سرنگونی بنایی و هم‌چنین هنگام خروج از زمین او باعث شده تا فرصتی برای بازخوانی صحنه مصدومیت بازیکن سایپا پیش آید.





پس از انتقال بازیکن سایپا به بیمارستان، مشکل مصدومیت او به سرعت رفع شد و توانست در هفته‌های پایانی لیگ نیز برای تیمش بدرخشد؛ هر چند که درخشش مهتاب بنایی نتوانست نجات‌دهنده سایپا در راه رسیدن به جام قهرمانی باشد.



خرداد ۱۶، ۱۴۰۰

حسین دائمی پدر زندانی سیاسی آتنا دائمی : حق آتنا و آتناهای ما زندان نیست



 حسین دائمی: نگهداری از این بچه ها در زندانها مشکلی را حل نخواهد کرد

حسین دائمی پدر زندانی سیاسی آتنا دائمی:‌ این ظلمی است که به خانواده ها روا داشته میشه، آتنای من باید آزاد بشه ، حق آتنا و آتناهای ما زندان نیست.ابراز نگرانی مادر آتنا دائمی از ادامه اعتصاب غذای فرزندش در زندان 


۱۵ خرداد۱۴۰۰، هفتاد و پنج روز بعد از تبعید زندانی سیاسی آتنا دائمی به زندان لاکان رشت، حسین دائمی پدر این زندانی سیاسی و فعال حقوق کودکان و حقوق بشر در یک مصاحبه با صدای آمریکا گفت:‌


«ما خواستمان این است که باید بچه های ما آزاد بشوند. آتنای من باید آزاد بشود . حق آتنا و آتناهای ما زندان نیست.»


حسین دائمی تاکید کرد: «آتنای من یک فعال حقوق بشر است . یک فعال مدنی است. یک فعال حقوق انسانهاست جرمی مرتکب نشده و نگهداری از این بچه ها در زندانها مشکلی را حل نخواهد کرد.»


حسین دائمی در مصاحبه خود با اشاره به ظلمی که به خانواده ها تحمیل می شود گفت:‌« این ظلمی است که به خانواده ها روا داشته میشه»


متن صحبتهای کامل حسین دائمی :

آتنا ۲۷ اسفند ۹۹ بدون اطلاع قبلی به زندان لاکان رشت انتقال داده شد.

در گذشته آتنا بارها مورد تهدید قرار گرفته بود که چنانچه از مواضع خودت کوتاه نیایی ما شما را به یکی از زندانهای دوردست منتقل خواهیم کرد.

این تهدید از طرف مسئولین زندان و مخصوصا ضابطین پرونده صورت گرفته بود. این انتقال صورت گرفته و آتنا الان ۷۵ روز است به زندان لاکان رشت منتقل شده.

از بدو ورود به قرنطینه و بعد از ۲۰ روز به یکی از بندها منتقل شد. در زندان لاکان مثل خیلی از زندانها تفکیک جرائم صورت نگرفته. زندانیان با جرائم مختلف در سه بند نگهداری می شوند و آتنا در یکی از این بندها است.

من خصوصیات و اخلاقی که از آتنا دارم خیلی زود تونسته با زندانیان و پرسنل زندان ارتباط خوبی برقرار کنه . خوشحالم از این بابت.

آتنا بارها اعلام کرده که زندان زندان است و هیچ فرقی برای من نداره هر جای ایران بخواهید منو بفرستید من می پذیرم.

شرایط جسمانی آتنا متاسفانه خوب نیست، آتنا همچنان اون مریضی ها را دارد.

آتنا هنوز برای درمان به بیمارستان یا کلینیک یا جایی اعزام نشده و ماهم مایل نیستیم در این شرایط کرونایی برای آتنا اعزام به بیمارستان براش بگیریم.

شرایط خیلی سختی است. متاسفانه زندان لاکان شرایط خاص خودش را دارد. برعکس زندان اوین که یک تعداد زندانی سیاسی بودند با عقاید نزدیک بهم اونجا این شرایط نیست. آتنا تنها زندانی سیاسی رشت است. شرایطی هم که برای ما بوجود اومده متاسفانه خیلی سخت است. مسیر رفت و آمد خیلی طولانی است. ۴۰۰ کیلومتر مسیر رفت و ۴۰۰ کیلومتر مسیر برگشت است. شرایط خیلی سخت است. همیشه فصل ها فرق می کند. یک وقت بارندگی است یک وقت برف است یک وقت یخبندان است یا گرم است. این شرایط مشکل است برای ما برای خانواده اما خوب مجبوریم بر این ظلمی که به ما تحمیل شده و ما باید اینرا بپذیریم. خوب متاسفانه سخته . آتنا الان حدودا یک پرونده که ۵ سال بود تمام شد. پرونده دیگری که در زندان برایش گشوده شد و دو سال و یک ماه که آتنا در حال گذران اون حکم است و یک پرونده دیگر هم که یک سال و به اضافه ۷۴ ضربه شلاق همچنان به قوت خودش باقی است. متاسفانه کاری هم نمی شه کرد.

ما مجبوریم ظلم و این جوری که به ما شده را تحمل کنیم. ما خواستمان اینه که باید بچه های ما آزاد بشن. آتنای من باید آزاد بشه . حق آتنا و آتناهای ما زندان نیست. آتنای من یک فعال حقوق بشر است . یک فعال مدنی است. یک فعال حقوق انسانهاست جرمی مرتکب نشده و نگهداری از این بچه ها در زندانها مشکلی را حل نخواهد کرد. این ظلمی است که به خانواده ها روا داشته میشه.


درباره زندانی سیاسی آتنا دائمی:

آتنا دائمی ۳۲ ساله از آذرماه ۹۵ بدون حتی یک روز مرخصی در زندان اوین محبوس بوده است.


آتنا دائمی در سال ۹۳ به اتهام «تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به خامنه‌ای، توهین به خمینی و اختفای ادله جرم» به ۱۴ سال زندان محکوم شد. وی پس از ۱۶ ماه بازداشت به قید وثیقه آزاد شد.


سپس حکم وی به ۷ سال تقلیل یافت.


در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران بر اساس حکم قضات قمی‌زاده و حوزوان برای چهار فعال مدنی، حکم این فعال مدنی به ۷ سال تقلیل یافت. وی در تیر ماه ۹۹ در حالی که در زندان محبوس بود به ۲ سال زندان اضافه بر حکم قبلی و ۷۴ ضربه شلاق به اتهام «تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم زندان» محکوم شد.


حسین دائمی پدر زندانی سیاسی آتنا دائمی روز ۸اردیبهشت ۱۴۰۰ از نگرانی درمورد ابتلای دخترش به کرونا نوشته بود. با اینحال این جوان زندانی سیاسی در حالیکه باید در این شرایط کرونایی آزاد شود و یا به مرخصی فرستاده شود اما همچنان در معرض ابتلا به ویروس کرونا در تبعید ماند.


آتنا دائمی پیشتر نیز در ۱۵تیر۹۹، پس از دریافت حکم جدید دو سال حبس و ۷۴ضربه شلاق در پیامی از زندان گفت: «من امروز آزادم چون آزادی به آن طرف میله‌ها بودن نیست و هریک حکم جدید یعنی تایید آزادی من، من تا آخرش هستم تا زنده‌ام».


زندانی سیاسی آتنا دائمی در پاسخ به خواسته جمهوری اسلامی در خصوص نوشتن درخواست طلب عفو در پیامی از جمله نوشت: «…من آزادی بی قید و شرط را حق زندانیان سیاسی میدانم، نه تنها هرگز بابت آزادی خواهی طلب عفو از شب نهادان زمانه نخواهم کرد بلکه مصمم تر از قبل به راهم ادامه خواهم داد این شما هستید که باید از مردم طلب عفو و بخشش کنید…»


در تاریخ ۱۲تیر ۹۹ عفو بین الملل یک بیانیه اقدام فوری برای آزادی آتنا دائمی فعال مخالف مجازات اعدام ، منتشر کرد و ضمن آن اعلام کرد آتنا دائمی نمونه ای تلخ از سرکوب است و باید آزاد شود.

قطع هواخوری و افزایش فشار بر زندانی سیاسی مریم اکبری در تبعید



 وزارت اطلاعات فشار بر زندانی سیاسی مریم اکبری در زندان سمنان را افزایش داده است.

خبرهای رسیده حاکی از افزایش فشار از جانب وزارت اطلاعات بر روی زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد در تبعید در زندان سمنان است.قطع هواخوری و افزایش فشار بر زندانی سیاسی مریم اکبری در تبعید

 

چهارشنبه ۱۲ خرداد۱۴۰۰، زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد در زندان سمنان همچنان زیر فشارهای عوامل این زندان بدستور وزارت اطلاعات بسر می برد.


به گزارش منابع موثق مریم اکبری را همراه با چند زندانی با جرائم عادی در یک اتاق ۴ متری محبوس کرده و هواخوری وی را هم قطع کرده‌اند.


عوامل زندان به دستور وزارت اطلاعات، زمان ملاقات این زندانی با خانواده اش را که پس از طی کیلومترها برای دیدار او میروند، محدود کرده اند. این اقدامات و محدودیت ها موجب اعتراض خانواده وی گردیده است.


علاوه بر این، عوامل زندان، زندانیانی که همراه با زندانی سیاسی مریم اکبری در یک اتاق هستند، را احضار و تهدید کرده و به آنها گفته اند که نباید با وی صحبت کنید و آنها را حتی از اولیه ترین مناسبات انسانی منع کرده اند.


به این ترتیب، وزارت اطلاعات از طریق رئیس و عوامل خود در زندان سمنان، در پی افزایش فشارهای هر چه بیشتر و شکنجه های روحی – روانی بر روی این زندانی سیاسی است.


این زندانی سیاسی که مادر سه فرزند است، پس از ۱۲ سال حبس و زندان بدون یک روز مرخصی درمانی، روز سه شنبه ۱۹ اسفندماه ۱۳۹۹ بصورت ناگهانی و با اعمال خشونت از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد.


همچنین بنابر خبری که روز ۲۹ اردیبهشت در هفتادمین روز تعبید، درباره این زندانی سیاسی منتشر شد؛ پرونده او مستقیما از طرف وزارت اطلاعات دنبال و دیکته میشود و وزارت اطلاعات درباره پرونده این زندانی سیاسی اختیار کامل دارد و اجازه هیچگونه رسیدگی به خواسته های وی را نمی دهد.


مریم اکبری منفرد در تاریخ ۱۰ دیماه ۱۳۸۸ و پس قیام عاشورای سال ۸۸ در تهران بازداشت شد و در خردادماه سال بعد توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم گردید.


اتهام این زندانی سیاسی «عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران» عنوان شده است. اتهامی که خودش هیچگاه آن را نپذیرفت.


مریم اکبری روز چهارشنبه ۲۱خرداد۹۹، برای تفهیم اتهام در پرونده جدید به شعبه دوم دادسرای زندان اوین احضار شد. این پرونده جدید، به دلیل شعار دادن علیه «جمهوری اسلامی» در شب ۲۲بهمن در بند زنان گشوده شد.


مریم اکبری منفرد پس از حدود ۹ ماه شکنجه و بازجویی و حبس در یکی از سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین، به زندان گوهردشت منتقل گردید و از اردیبهشت ۹۰ به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی در بند متادون و بند زنان زندان اوین از مهرماه ۸۹ در زندان رجایی شهر تحمل حبس می‌کرد و در اردیبهشت ۹۰ به زندان قرچک ورامین منتقل شد. اما پس از اعتراضات مکرر به بند زنان زندان اوین منتقل گردید.


دو برادر مریم اکبری منفرد در سال‌های ۶۰ و ۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران، اعدام شدند. برادر کوچکتر و یک خواهرش نیز در تابستان سال ۶۷ در قتل عام زندانیان سیاسی اعدام شدند.

نگهداری نوزاد هفت‌ماهه در اوین؛ بیش از ۴۵۰ روز بلاتکلیفی والدین

 نسیمه اسلام زهی و ارسلان شیخی، متهمان امنیتی سنی‌ مذهب، بیش از ۱۵ ماه است که بازداشت شدند و در بلاتکلیفی بسر میبرند. خانم اسلام زهی به همرا...